بارقه هاى جنبش ضد فقر

یادمان هست در سوم خرداد٬ “روز آزادى خرمشهر”٬ کارگران بیکار و گرسنه برسر احمدى نژاد فریاد قدرتمند “بیکارى٬ بیکارى” کشیدند. آنروز در همین ستون گفتیم که این فریاد اعلام موجودیت علنى جنبش توده اى علیه فقر است که بزودى در هر گوشه ایران صدایش را بلند خواهد کرد. جنبشى که بنا به ظرفیتهایش آینده و چهارچوب سیاست را بشدت تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. همینطور بارها تاکید کردیم که حکومت اسلامى با اجراى سیاست حذف سوبسیدها با تکانهاى شدید و غیر قابل پیش بینى روبرو میشود. پیامدهائى که این طرح و اجراى آن در چهارچوب شرایط سیاسى ایران براى جمهورى اسلامى دارد٬ حتى میتواند کلا اجراى آن را به تعلیق بیاندازد. تاکید کردیم که دعواهاى حکومتى برسر نفس این طرح نیست٬ برسر نحوه اجراى آن و روشى بود که جامعه “متوجه نشود” و به گرانى و فقر شدید بطور تدریجى “عادت کند”. این تز طیفى بود که نگران از پیامدهاى سیاسى طرح شوک اقتصادى بودند. دولت اجراى این طرح را به نیمه دوم سال جارى موکول کرد. در دو هفته اخیر بحث گرانى مصنوعى و نگرانى از اجراى این طرح میان مردم زحمتکش٬ و همینطور جنب و جوش دلالان و محتکرین و باندهاى بازار سیاه بگوش میرسید.

اجراى آزمایشى و خزنده طرح حذف سوبسیدها (“هدفمند کردن یارانه ها”) با واکنشهاى جدى در استانهاى گیلان و مازندران روبرو شد. اخبار منتشر شده از اعتراض گسترده مردم به افزایش بیسابقه هزینه برق خبر میدهند. مردم در واکنش به گرانى سرسام آور پول برق مصرفى در شهرهاى مختلف اعتراض کردند و بلافاصله تاکتیک درست و هوشیارانه “پرداخت نمیکنیم” را اتخاذ کرده اند. این اعتراض در ادامه خود با کتک خوردن ماموران اداره برق تکمسل شد. ماموران اداره برق قصد داشتند برق اماکنى که پول برق را پرداخت نکردند را قطع کنند که کار را به دخالت نیروى انتظامى میکشاند.

کارگران٬ مردم زحمتکش!
در مورد این طرح بحث زیاد شده است. خیلى ساده قرار است مردم کالاهاى اساسى شان را چند برابر بخرند و در طول چند سال نرخ ها شبیه بازار اروپا باشد. یعنى مردم با نرخ ریال حقوق بگیرند و با نرخ دلار خرید بکنند. این در حالى است که دستمزدها هنوز سه برابر زیر خط فقر اند٬ در یکسال گذشته یک میلیون کارگر بیکار شده و بیش از یک میلیون نیروى آماده بکار به بازار کار آمده که اقتصاد ورشکسته و بحران زده سرمایه دارى ایران کارى برایشان ندارد. حقوق کارگران از چند ماه تا یکسال و در مواردى بیشتر در گرو سرمایه داران است که یا در حسابهاى بانکى شان نگه داشتند و سودش را میبرند و یا در بازار بورس با آن قمار میکنند. فرزند کارگر و خانواده کارگرى هم در گرسنگى و بیمارى و ندارى رنج میکشد. 

جمهورى اسلامى براى تخفیف بحران اقتصادى مثل هر دولت سرمایه دارى یک راه حل دارد: شکستن بار بحران روى دوش نحیف طبقه کارگر٬ از جیب کارگران درآوردن و به جیب سرمایه داران ریختن. طرح حذف سوبسیدها نه جدید است و نه “اسلامى”. این نسخه کهنه و خونین بانک جهانى و راست افراطى است که اجراى آن در کشورهاى دیگر موجب نابودى یک نسل از طبقه کارگر شده است. شاگردان اسلامى میلتون فریدمن در ایران همان کارى را میخواهند بکنند که قبلا همپالگى هایشان در کشورهائى مانند شیلى و اندونزى و اخیرا در مصر و جاهاى دیگر مشغول اجراى آنند. مشکل اجراى این طرح در ایران اینست که مستلزم حکومتى است که معضل بحران سیاسى و عدم ثبات نداشته باشد. جمهورى اسلامى چنین حکومتى نیست. با اینحال جمهورى اسلامى دو دهه است که تلاش میکند مسیر این نسخه اقتصادى را هموار کند و به فراخور حالش مرتبا در این مسیر گام گذاشته است. 

راه حل به شکست کشاندن این طرح و عقب نشینى دولت٬ سازماندهى یک مقاومت گسترده و اجتماعى است. کارگران دقیقا با این منطق ساده که همانطور که سرمایه دار و کارفرما ظاهرا حق دارد حقوق کارگر را چند ماه چند ماه ندهد٬ ما هم حق داریم که قبض برق و گاز و کرایه خانه را چند ماه چند ماه ندهیم. همانطور که دولت مامور و نیروى انتطامى نمیفرستد که حاجى پاسدار فلانى را در شرکت بدلیل نپرداختن حقوق کارگران دستگیر کند٬ دولت حق ندارد که براى نپرداختن قبض ها نیروى سرکوب سراغ مردم بفرستد. کرایه خانه و پول گاز و برق را وقتى پرداخت میکنند که منبع درآمدى موجود باشد. وقتى نه حقوق میدهند و نه در صورت اخراج بیمه بیکارى وجود دارد٬ وقتى کارگر و خانواده کارگرى از زندگى ساقط شدند٬ دولت نمیتواند حکم مرگ و خیابان خوابى دسته جمعى ما را صادر کند. چنین دولتى خود را در مقابل نیروى میلیونى جنبش علیه فقر و اختناق خواهد دید.

سازماندهى توده اى و در گامهاى اول ایجاد یک توافق و آمادگى و باور عمومى در محلات کارگرى براى مقابله با طرح ضد کارگرى حذف سوبسیدها بسیار کلیدى است. این کار کمونیستها و سوسیالیستها و رهبران و پیشروان طبقه کارگر است. اگر همه در جاهاى مختلف قبض برق و گاز را نپردازند٬ حکومت هیچ غلطى نمیتواند بکند. شعار کارگران باید لغو طرح حذف سوبسیدها و موظف شدن دولت به تامین و ارائه کالاهاى اساسى با نرخ متناسب با حقوق ها باشد. نه فقط کارگران نباید زیر بار افزایش قیمتها بروند بلکه شعار و خواست شان حق برخوردارى از معیشت و منزلت و یک زندگى مرفه است. 

اگر کار نیست باید بیمه بیکارى پرداخت کنند؛ یا کار یا بیمه بیکارى! اگر نرخ بنزین و گاز و برق و مواد سوختى را بالا میبرند باید حقوقها متناسب با امکان قدرت خرید کارگران و مردم زحمتکش بالا رود. اگر حقوق ها را نمیپردازند نباید انتظار داشته باشند که کارگر برایشان پول چاپ کند و تحویلشان بدهد. اگر فکر میکنند در متن بیکارى وسیع و بیکارسازیهاى وسیع تر پیش رو بدلیل تشدید بحران اقتصادى قرار است کارگران و خانواده هایشان در پارکها و گوشه خیابانها و کوچه ها بخوابند و صدایشان درنیاید٬ کور خوانده اند. آنها قبلتر مانور “ضد تظاهرات کارگرى” را برگزار کرده اند. آنها بسیار قبلتر در باره “خطر جنبش سرخ” اعلام خطر کرده اند. آنها میدانند کارگران و مردم زحمتکش سکوت نخواهند کرد. سکوت کردن ممکن نیست. جمهورى اسلامى در اجراى این طرح معضلات عدیده و ضعفهاى اساسى دارد. هیچ کسى را نمیتوان براى مدت طولانى به فقر و اختناق محکوم کرد. این عملى نیست.

جنبش ضد فقر در ایران مثل یک بمب ساعتى است که به سمت انفجار میرود. آنجه در هفته هاى اخیر در شهرهاى مازندران و فقط در واکنش به افزایش قیمت برق دیدیم٬ نوک کوه یخ است. بالا بردن قیمت مواد سوختى٬ نان و دارو و وسائل مورد نیاز مردم٬ نپرداختن حقوق ناچیز کارگران و همزمان قلدرى نظامى٬ دوامى ندارد. جنبش علیه فقر باید یک نه محکم به این وضعیت بگوید و پرچم رفاه همگان را برافرازد. یک وجه اساسى طرح حذف سوبسیدها سیاسى است. این طرح در عین حال سیاستى براى به زانو درآوردن طبقه کارگر و تداوم حاکمیت ننگین سرمایه داران گردن کلفت اسلامى است. در مقابل سیاست فقر و فلاکت اسلامى٬ طبقه کارگر و مردم محروم براى دفاع از موجودیت خود راهى جز مقاومت و درهم شکستن این تهاجم ندارند. در محلهاى کار و زندگى متحد شوید٬ سازمانهاى توده اى و شورائى تان را ایجاد کنید٬ و در هر گوشه و با هر شکل مقدور علیه اجراى سیاست فقر و اختناق بایستید. با پرچم نه به فقر٬ نه به اختناق٬ براى آزادى و رفاه همگان بمیدان بیائید!    *

١٠ شهریور ٨٩