به خاطرتاریخ ! نامه ایی به سعید صالحی نیا

سعید جان سلام 
 مدتها بود که تصمیم داشتم تا نامه ایی برایت بنویسم . نامه ایی ساده و خطاب به خودت . ولی به خاطرتاریخ .
 مدتها است که نوشته هایت را دنبال میکنم نوشته های مخالفینت را هم میخوانم وهرباربا خواندن نوشته ها ، بیشتربه اهمییت کارت پی میبرم . من روشم با تو فرق میکند ولی درمحتوای نوشته هایت چیزغیرقابل فهمی نمیبینم . وقتی بحث هایت راجع به نقد لنین را شروع کردی خیلی ها ” چو بید برسرایمان خودشان لرزیدند !” مقدس مآبانی که فکرمیکنند نقد لنین ویا هر فرد وتفکر دیگری ، همان ارتداد است . لنین برایشان معنی همان لنین الله دارد . با دفاع ازچنین جایگاهی جزاینکه تخریبش کنند کاردیگری نمیکنند . درجایی مارکس گفته بود : هیچ پدیده مقدسی دراین دنیا وجود ندارد به جز” نقد ” ! این اسمش محاکمه نیست جنایتکاران را باید محاکمه کرد وبقیه هایی امثال لنین که مجموعه ایی تاریخی را شکل داده اند باید نقد شوند تا آیندگان هم مثل امروز ما را درحضور تاریخ ، مثل سیب زمینی نببینند .
تمام نگرانی اکثر مخالفین نقد لنین ، در واقع نه به خاطروجوه مثبت نقش تاریخی و انسانی لنین است و نه هیچ چیزدیگر. آنها همگی نگران خودشان هستند . نگران لنینهای ذهنی خودشان هستند . لنینهای خود ساخته وپیش ساخته ایی که خط تولید آن از۱۰۰ سال پیش تا به امروز همان است که همان است که همان ! شوخی که نیست فرد وافرادی به مدت سالیان درذهن خودش بنایی مجازی و شیشه ایی ساخته است و در آن با اسم و عکس لنین زندگی میکند . خیلی آثارلنین را هم مثل قرآن ازحفظ است . با سبیلهایی زبنا گوش دررفته و خلاصه لنینیسم……! درد اصلی این دوستان عصبانی و کف برلب ، از دست دادن سریال لنین مجازی است !
دست بردن به ریشه ها ، کارهرکسی نیست . مارکها خواهند بارید و تهمتها وابتدائی ترین ادبیاتی که هیچ اسمی ندارد . اما این همه ، من نوعی را ، قبل ازهرچیزمقابل خودم قرار میدهد و سوال میکنم که من کی هستم ؟ تابع کدام ارزش انسانی وچرا باید باشم ؟
به نظرمن بحث های تودررابطه با نقد لنین به هیچ وجه بارفردی ندارد ویا حداقل من اینگونه نمیبینم . اصلا لنین نه ، یک اسم دیگر. فرض کنیم تو جای لنین بودی و لنین جای تو بود…. بازهم این حرکت وزیرورو شدن وکردن ، درمسیر تکامل امری اجتناب ناپذیر بود . لنین بهترین عملکرد را هم درظرف زمانی ومکانی خودش داشته باشد بازهم نمیتوان درآرزوی تکرارش ، مقدسش کرد . لنین هم انسان بود با مجموعه ایی ازخصلتهای طبیعی انسانی و عملکردی سیاسی ، ایدئولوژیک ، وخطاهایی که باید درست دید تا دیگرنه تکرارشود و نه ربطی به ضرورتهای دنیای امروز داد .
تنها ضرورتی که همیشگی است و به زمان و مکان ربطی ندارد همان زیروروشدن است برای نوشدن و عملکردی دیگربرای امروزو تضادهایش . بهتراست تا مثالی ساده بزنم برای افرادی که ازنقد میهراسند و کف میکنند .
 زمینهای کشاورزی را سالی یک بار باید شخم بزنند برای بارور شدن خاک و محصول بهتر . خاک زیرورو میشود ونفس میکشد ونیرومیگیرد و الی آخر…..اما درهمین زیروروشدن انبوهی جانورانی که درسطح زمین لانه کرده اند خانه خراب میشوند و شروع به فحش و بدوبیراه به زمین و زمان و تراکتور و کشاورز و….میکنند . این قانون ساده را هرروز وهمه آن را شاهدند ولی خیلی ها اصلا فکرنمیکنند که چه ربطی میتواند به افکارخود ما هم داشته باشد ؟
ساختن هراسطوره ایی همان سد سازی درمسیرتکامل انسان است . برای تخریب هرپدیده مثبتی ( نسبی ) بهترین راه مقدس کردنش است . وخراب کردن هرتقدسی کارهرکس نیست . ازنظرمن اصالت با انسان و جوامع انسانی است والا اگرهمان انسانها و جامعه روسیه در۱۰۰ سال پیش وجود خارجی نمیداشت لنین هرگزلنین نمیشد . درواقع هنوزکسی ازدرخت پائین نیامده بود . برای فهم ساده موضوعات پیچیده ، هیچ نیازی به تئوریهای قدیمی و جدیدی و مثنوی و این حرفا نیست . برای فهم ساده موضوع فقط باید جدی بود تا با هرکلمه و تئوری و نظری ( حتی مخالف ) جدی برخورد کرد . به قول خودت باید ازواقعیتها شروع کرد تا اسیرهیچ ایسمی نشد وبا هر نقدی دچاررعشه های ایدئولوژیک نشد .
خیلی ازبرخوردهایی که درجریان نقد لنین با تو شد مرا فقط یاد همان داستان کاریکاتورهای محمد مسلمین انداخت که وقتی برای اولین بارچاپ شد مسلمین چه عکس الملهایی نشان دادند !
به دلیل پروسه ایی که پشت سرگذاشتم تلاشم براین متمرکز است تا اسیر هیچ دگمی نشوم . وقتی با واقعیتها روبرو میشوم اهل حساب و کتاب نباشم . خیلی حرفها و مارکها و فحشها را شنیدم ولی تاریخ انسان را نه دگمها میسازند ونه جانورانی که درسطح زمین واندیشه …..بیتوته کرده اند وبافتنی میبافند . با اشراف به اینکه دراین پازل تکامل ، هیچ نقطه اضافه ایی وجود ندارد !
با آرزوی سلامتی فکری برای همه قدیس سازان زمینی و هوایی .
پایداربمانی وازاینکه دیرنوشتم شرمنده .
اسماعیل هوشیار
ژنو
۱۲ . شهریور ۱۳۸۹
 INFO.TIPF.WWW