گارد آزادی چرا و چگونه؟ (متن گفتگو رادیو پرتو با سلام زیجی)

رادیو پرتو: چند سال پیش وقتی که از طرف حزب حکمتیست سیاست گارد ازادی اعلام شد توجه بسیاری  را به خود جلب کرد ، نیروهای مبارز ، مردم  زحمتکش  وکسانی که مبارزه موثری را برای سرنگونی جمهوری اسلامی در سر می پروراندند ودر دستور کار خود داشتند  وفعالین سیاسی و کارگری به آن توجه زیادی نشان دادند. نه فقط نیروهای سیاسی مختلف که خود جمهوری اسلامی  و نیروهای امنیتی آن تا  بخشهای مختلف جامعه همه با این مسئله با نظر گاههای مختلف توجه نشان دادند .برای توضیح بیشتر در مورد گارد ازادی که هم زمان با آن سیاست کنترل محلات هم در دستور کار حزب حکمتیست قرار گرفت مصاحبه ای را ترتیب دادم  با مسئولین تشکیلات کردستان حزب حکمتیست  و گارد آزادی که مهمان برنامه ما هستند وخود ایشان در چند شماره اخیر از نشریه اکتبر، نشریه کمیته کردستان حزب حکمتیست، این مسئله را یک بار دیگر مورد برسی مجدد قرار داده است . سلام زیجی به برنامه ما خوش آمدید . در چند شماره اخیر از نشریه اکتبر شما یک بار دیگر شما  پی درپی به برسی سیاست گارد ازادی  پرداختید. چگونگی آن، فلسفه آن، چگونگی را موثرتر مبارزه برعلیه جمهوری اسلامی ومسئله اوضاع سیاسی که مجدداٌ توجه به گارد ازادی را ضرورت بخشیده است. اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم شما اگر بخواهید به طور فشرده گارد ازادی را برای کسی که نا آشنا است وبرای اولین بار این را می شنود توضیح بدهید  چه میگوید؟

سلام زیجی : گارد آزادی نیرو و ظرف سازمانیابی مدافعین طبقه کارگرو زحمتکشان جامعه است . این نیرو مدافع آزادی و برای حراست از آن اهداف شکل گرفته است، نیرویی است آزادیخواه و سوسیالیست. در ایران تحت حاکمیت بورژوا- اسلامی  سازمان گارد به عنوان بازوی ملیتانت و مسلح طبقه کارگر و مردم که برای آزادی و برابری و برای سرنگونی کلیت سیستم جنایت جمهوری اسلامی سی سال است مبارزه میکنند یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. گارد آزادی به این مبارزه و به این اهداف والا و انسانی تعلق دارد.محلی است برای سازمانیابی جوانان وانسانهای آزادی خواه  به منظور مقابله با روندهای که برعلیه آزادی و آزادیخواهی هم اکنون در جریان است  و چنانچه موفق شوند میتوانند سرنوشت جامعه امروز  ایران را بیش از پیش با مخاطره جدی روبرو کنند و به قهقرا و نابودی سوق دهند.  گارد آزادی  علاوه بر مبارزه مستقیم و  رودروی امروز با جمهوری اسلامی ،  به سهم خود باید  در تدارک ملزومات پروسه و روند سرنگونی جمهوری اسلامی نقش مهمی ایفا کند و کنترل اوضاع بعداز سرنگونی آن را نیز  در استراتژی اش روشن و خود را برای آن دوره آماده میکند. چنانچه با یک سناریو سیاه در جامعه ایران روبروبشویم چه از طریق جنگ تحمیلی امریکا وچه از طریق   شاخه های خود جمهوری اسلامی که  امکان آن در آن پروسه زیاد است، و همینطور عروج انواع نیروهای قومی و مذهبی و مواجب بگیر و وابسته به امریکا و کشورهای منطقه در آن دوره که سناریو سیاه مینامیم قطعی است و در نتیجه  سازماندهی آزادیخواهان و جوانان مبارز در گارد آزادی به یک امر حیاتی تبدیل شده است. مقابله با کل این سناریو و نیروهای درگیر و دخیل در آن امر مهم امروز گارد است. گارد آزادی یعنی این اهداف و انجام این کارها. سازمان گارد آزادی در چنین شرایطی محلی برای سازمانیابی  و سنگری است برای کسانی که برای دفاع از امنیت جامعه  وبرای مقابله کردن با نیروهای که به امنیت  ومنافع سیاسی واقتصادی  و آزادیهای جامعه تعرض می کنند. گارد ازادی نیروی میلیتانت و سیاسی در شرایط کنونی است که  در پروسه   گسترش مبارزه و حاد شدن اوضاع و بنا به ضرورت بعنوان بازوی مسلح طبقه کارگر در دفاع از آن طبقه و از دستاوردهای آن وبرای آزادی وبرابری وخوشبختی ورفاه جامعه در ایران سازمان خواهد یافت و به مبارزه  خود ابعاد دیگری خواهد داد. این چهار چوب کلی اهداف گارد ازادی و ضرورت  سازمان دادن آن است.

رادیو پرتو: تا آنجا که به واحدهای مسلح مربوط باشد، “مبارزه نظامی” مسئله تازه ای نیست در دنیای سیاسی از جمله در دنیای سیاسی ایرا ن می توان به اشکال مختلف  توضیح داده شود یا به ذهن متبادر شود.  واحد های نظامی چریکی مطرح بوده واحدهای مسلح پیشمرگه وجود داشته ونیروهای سیاسی مختلف از جمله سازمان مجاهدین  نیروهای مسلح داشته وجریانات مختلف همیشه شکل و شمایل نظامی به خودشان  داشته اند. شما اگر اینها را در نظر بگیرید متیوانید بگوئید گارد آزادی چی نیست.

سلام زیجی : در حقیقت گارد آزادی هیچ کدام از آن موردهای که شما به آنها اشاره کردید نیست!. گاردآزدی نه چریک است و نه نیروی مسلح سازمان مجاهدین ونه ربطی دارد به سنت موجود پیشمرگ. نه فقط خصلت و اهداف  سیاسی وعمومی گارد، که  در سوال قبلی توضیح دادم،  بلکه آنجا هم  که گارد آزادی بنا به ضرورت و نیاز مبارزه امروز برای مثال در کردستان چهره و شکل مسلح دارد از هیچ جنبه ای به آن سنتهای رایج مورد اشاره شما نه تنها شباهت ندارد بلکه از نظر اهداف سیاسی و رابطه اش با جامعه و مبارزه و خصلت و عملکرد اجتماعی آن تماما در نقطه مقابل آن سنتها قرار دارد. من این سنتهای رایج را قبلا به روشنی و مستدل به نقد کشیده ام و میتوان به آن مراجعه کرد.بنظر من دوره و تاریخ آن سنتها به پایان رسیده است. امروز سنت مجاهد و پیشمرگ احزاب کرد جدا از طی کردن دوره کهولت و فاقد نقش از نظر اهداف و استراتژی و خاصیت وجودی آنها دقیقا کپی  کوچکی ازنیروهای مسلح حرفه ای و سرکوبگر حکومتی هستند. نیروههای مسلحی هستند که فردا چنانچه زمان در جهت اهداف آنها به جلو رود ، در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی هر جا به قدرتی برسند جانشین همان سیستم سپاه وارتش ونیروهای بسیج و ارگانهای رسمی موجود دولتی خواهند شد. در حالی که گارد ازادی درست بر عکس یکی از اهداف مهم خود را انحلال نیروهای سرکوبگر ورسمی ودولتی  اعلام کرده است.نیروی است که قرار است در بطن خود جامعه شکل بگیرد. در کوه ودر بیابان  و باحمایت وپشتیبانی مادی یا معنوی این وان دولت شکل نمی گیرد! یا در مرزها در انتظار نیست که اتفاقی یا جنگی شروع بشود، امریکا حمله کند، شکافی باز شود، اینها دست به کار بشوند  یک گوشه ای را بگیرند و دریک تپه ای مستقر شوندد و جنگ  مسلحانه را شروع کنند و برای هر قدم پیشروی خود دریا ئی از خون به پا کنند و جنگ قومی و مذهبی راه اندازند و مردم و مدنیت را به قهقرا بکشانند. همانطوریکه گفتم اینها فقط برای جنگ و  اعمال حاکمیت از راه اسلحه پرورش یافته اند. گارد آزادی درست بر علیه این اهداف و برای مقابله با این سناریو تشکیل شده است.  نیروی است که محل فعالیت و سوخت و ساز آن در محل کار و زیست است. درسطح شهر ها در محلات شهرها در مراکز کار شکل می گیرد. هر گاه و در هر جای که ضرورت مبارزه طبقاتی ایجاد کند در همان محل کار و زیست در ابعاد توده ای مسلح می شوند و از منافع طبقه کارگرو همه کسانی که مورد سرکوب قرار میگیرند دفاع میکند. تعرض مسلحانه نیروهای قومی و اسلامی و دولتی  راعلیه طبقه کارگر وجامعه را با قدرت و قاطعیت پاسخ خواهند دارد. در نتیجه گارد آزادی سنت چریکی نیست، سنت پیشمرگانه نیست  وبه هیچ کدام از سنتهای رایجی که درفضای سیاسی جامعه ایرا ن ویا در اپوزیسیون ایران  موجود بوده ویا هست شباهت ندارد. نیروی است تماما” مردمی ودر بطن خود جامعه شکل می گیرد ودر فعل انفعالات سیاسی ومبارزات  روز مره آن جامعه  سازمان پیدامی کند.همچنانکه گفتم در محل کار وزیست سازمان پیدا خواهد کرد.

رادیو پرتو: اجازه بدهید من یک بار مکث کنم که حزب حکمتیست را به عنوان حزبی می شناسم که اسناد و مباحثات آن و همینطورمبارزاتی  که به اشکال مختلف در پیش گرفته  عطف توجه زیادی دارد به  مبارزه مردم  کارگر و زحمتکش در محیط کار وزیست خودش   وواقعیت مسئله کشمکش حاد با جمهوری اسلامی که دندانهای تیز  وسرکوب دارد. واقعیت عینی سطوح مختلفی که مبارزه  مردم  باید طی کنند  را به رسمیت می شناسد .جلو آوانتوریسم و انقلابیگری به اصطلاح قهرمانانه ایستاده همیشه ، در عین حال وقتی به  گارد آزادی نگاه می کند تاکید اتی بر این دارد که بیشتراز اینکه به جنبه نظامی تاکید و  نگاه کند به وظایف سیاسیش نگاه می کند. این کجای این مسئله قرار می گیرد ایا این با مجموعه سیاستهای دیگرش و مبارزه در محیط زیست و کار زندگی  چه جوری انطباق پیدا میکند؟

سلام زیجی: ببینید  اهداف و عملکرد گارد آزادی  چنانچه بدرستی پیش برود نه تنها با آن تصویر و اهداف سیاسی که اشاره کردید در تناقض نیست بلکه جزء انتگره آن و در خدمت به آن خواهد بود و میتواند انطباق داشته باشد با کل آن سیاستهای رادیکال و ازدیخواهانه و کمونیستی که حزب حکمتیست دنبال میکند. اهداف و وظایف گارد آزادی همانطوریکه در تفاوت عمیق آن با دیگر سنتهای رایج گفتم، نه تنها نباید و نمیتواند آوانتوریسم  و دیگر خصوصیات سنتهای رایج “مبارزه مسلحانه” بر آن غالب باشد که بر عکس مسیر درست خود را در راستا منافع طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی دنبال خواهد کرد و نمیتواند جدا از اهداف و استراتژی ناظر بر آن جنبش و حزب عمل کند زیرا با آن عمیقا انتگره و تفکیک ناپذیر است.

نیروی که در محیط کار و زیست و در دل مبارزات روزمره طبقه کارگر و جنبش برای آزادی و برابری سازمان یابد و در همان میدان به همه فعالیتهای خود از جمله جنبه مسلحانه آن سروسامان دهد  ودارای همان خصلت اجتماعی باشد و رهبری ان در دست رهبران کمونیست و پیشرو کارگری و سوسیالیست باشد بعید بنظر میرسد که کارکرد و مبارزه آن مسیر دیگری طی کند. بنا به همین دلایل است که اهم وظایف  محوری امروز گارد ازادی  بر نوعی از فعالیت سیاسی و ملیتانت استوار است که مستقیما به مبارزات و نیازمندی امروز مبارزه در جامعه مرتبط است. برای مثال توضیح دادم نوع سازمان دادن اعتراضات میلیتانت مردم علیه سرکوب ،علیه سنگسار، علیه زن ستیزی که در جامعه از طرف جمهوری اسلامی در جریان است علیه سرکوبگریهای جمهوری اسلامی ،علیه فشارها  و سنت و فرهنگ عقب افتاده قومی، مذهبی و مردسالاری که اساسا  در محلات شهرها تمرکزدارد،علیه آخوندی که فرهنگ زن ستیزی وعقب افتاده را در مسجد و جامعه تبلیغ میکند و سازمان می دهد،  و خلاصه علیه هر چه که به آزادی و امنیت و اتحاد صفوف مردم آسیب میرساند هویت و وظایف گارد را تعریف میکند. هیچیک از این فعالیتها الزاما”  نه نیازی دارد ونه ربطی دارد که با اسلحه  به جنگ آن رفت. همانطوریکه بارها آنرا توضیح داده ام، من این کارها و فعالیتها را “انتفاضه” جنبش برابری طلبی و آزادیخوان  در ایران توصیف کرده ام. متاسفانه دراین دوره در سنتهای انقلابی تجربه اش را کم داریم  و همین هم ظاهرا جان سختی سازمان دادن این شکل مبارزاتی توده ای و انقلابی را بیشتر کرده است. تجربه ارتجاعیش در فلسطین را ما می بینیم وبه یک نوعی در عراق هم هست .در لبنان  نیزهست .منتها اینها اشکال ارتجاعی اسلامی و قومی آن هستند. بدون اسلحه وبدون اینکه حتما مسلح باشید می توانید برعلیه طرف مقابل که دشمن کارگر است،دشمن جامعه است ، دشمن زن وازادی است به مقابله برخواست ومردم  را ترغیب و بسیج کرد مثلا صحنه شنیع کثیف اسلامی  سنگسار راه به هم زد، در فلان زندان زندانیان سیاسی را آزاد کرد،  انبار دولتی را مصادره کرد، فلان منطقه را برای رژیم و جنایتکاران نا امن کرد و محلات شهر ها را تحت کنترل احاطه فکری و فرهنگ و سنن مدرن و آزادیخواهان  خود در آورد و افکار و سنن مذهبی و قومی آنرا پس زد. اینها جنبه بارز وغالب فعالیتهای گارد ازادی در همه جا در ایران است.  علاوه بر اینها تاجای که به جنبه  مسلحانه اش بر میگردد امروز تنها در کردستان به مسلح شدن بخشهای قابل توجه ای از گارد تاکید داریم. حداقل این تاکیدات بحث من وشخص من است . انهم هم به دلیل واقعیتهای موجود و ضرورتهای جامعه کردستان است. سی سال است جمهوری اسلامی آن جامعه را ملیتاریزه وکل فضا جامعه را نظامی و امنیتی کرده است. زمینه ها وسابقه  مسلح شدن و دفاع مسلحانه از خود در کردستان طولانی و تقریبا یک پدیده اجتماعی است. کلا احزاب در ان جامعه مسلح هستند. سیاست به  نوعی در انجا به مسلح شدن گره خورده است. خود اپوزیسیون مسلح بورژوازی کرد در ضد یت با آزادی، ضدیت با کارگر و کمونیست  سیاهترین تاریخ را پشست سر خود دارند به ما و کارگران حمله مسلحانه کرده اند،مطلقأ قابل اعتماد نیستند، همان فرهنگ و سیاستی که امروز جمهوری اسلامی اعمال میکند آنها در برخورد به کارگر وزن و کمونیست و آزادی و امنیت جامعه تحط لوای “ملت کرد” و “فرهنگ کردی” هر گاه سر سوزنی امکان و قدرت داشته باشند اعمال میکنند.  زورگوئی و تعرض مسلحانه آنها و استفاده از پیشمرگ  برای سرکوب آزادیخواهی را مردم درجامعه تجربه کرده اند. ،طبقه کارگر وکمونیستها مورد تعرض مسلحانه  احزاب راست ناسونالیست قومی قرار گرفتند. چپها سرکوب شدند.  دفاتر نیروهای کمونیست مورد تعرض وحشیانه احزاب قومی قرار گرفتند .تمام این فاکتورها وتجارب ما را وادار میکند که برضرورت مسلح شدن بیشتر واحدهای گارد همین امروز تاکید کنیم و فراخوان مسلح شدن به آنها بدهیم.

رادیو پرتو: از شما متشکرم که این وقت را اختصاص دادید که بتوانیم در مورد کردستان صبحت کنیم وکلأ ویژگیهای که انجا هست ومسائلی که موجب میشود گارد آزادی انجا چهره مسلحانه اش برجسته تر شود . اما اجازه بدهید برگردیم به شهرهای ایران، سایر مناطقی که خصلت مبارزه در کردستان و فضای مسلح بودن را انگونه که در کردستان هست  ندارد وبه اصطلاح شکل عادی تر وسیاسی تر از گارد ازادی را دارد . شما به نکته مهمی اشاره کردید  واحدهای گارد ازادی  در محلات می تواند  بر علیه نیروهای ارتجاعی در  محلات را بیستند . این سیاست گارد ازادی همگام و به طور موازی با سیاست کنترل محلات باید پیش برود . برای روشن ترشدن مسئله اجازه بدهید  به یک سال قبل  به فضای سیاسی ایران برگردیم وقتی که جنبش سبز شکل گرفت و جوانهای زیادی را به خودش جلب کرد ان موقع مسئله این بود که نیروهای سبز یا جریانات سبز  مردم و جوانان را دعوت می کردند که به تظاهراتهایی مثل عاشورا ونماز جمعه بپیوندند همان موقع حزب حکمتیست اعلام کرد نباید به این تظاهراتها پیوست از جوانان میخواست که در محلات بمانند وکلأ نوع دیگری از مبارزه  را تبلیغ میکرد . اگر من این سوال در مقابل شما قرار بدهم که چه می بایست می کردند واین جوانان الان که  تجربه تلخ سبز و همراهی با سبز را برررسی می کنند همزمان مروری داشته باشند بر سیاستهای حزب حکمتیست  مبنی بر ماندن در محلات و در پیش گرفتن سیاست دیگری ونوع دیگری از مبارزه چه می بایست میکردند اشتباهات چه بود؟  چه چیزی در رابطه با گارد آزادی می توانید برای انها توضیح بدهید؟

سلام زیجی : متاسفانه همان اتفاقاتی که افتاد نشان داد که خلاء بزرگی در جامعه وجود دارد. جامعه ای که تشنه آزادی است  جامعه ای که متنفر از این سیستم و این حکومت است، در نبود یک الترناتیو کمونیستی و انقلابی  قطعا” هر حرکتی انها رابا خود می برد. همانطور که جریان ارتجاعی سبز و اصطکاکهای درون جمهوری اسلامی  مردم زیادی را برد. بخشی از مردم دنبال چنین حرکتی که تماما با تاریخ و اهداف مبارزاتی اکثریت همین مردم در تضاد بوده و هست راه افتادند . اگردر ان موقع همان سیاست کنترل محلات  بدست گرفته میشد واگر ما میتوانستیم صدایمان را به گوش جمع وسیعی در جامعه برسانیم  قطعا” اوضاع به این شکل پیش نمیرفت. اشکال  مبارزاتی زیادی وجود دارد و آنها هم می توانست پاسخگو باشد. منتها اگردر همان  چهار چوب گارد آزادی بحث را نگاه داریم ، اگر چنانچه در تمام محلات شهر تهران ویا شهرهای بزرگ دیگر در هر محله ای ۳۰ الی ۴۰  واحد گارد آزادی  سازمان  پیدا می کرد، همان جوانهای که از رژیم متنفرند بجای رفتن زیر پوشش ارتجاع و الله اکبر و غیره در آن واحدها سازمان پیدا می کردند به نظر من کل فضا عوض می شد. به جای اینکه بروند دنبال آخوندهای مرتج و موسوی شریک جرم جمهوری اسلامی ویا نماز جمعه رفسنجانی در محلات شهر فضا را بر جمهوری اسلامی تنگ می کردند، محلات را تحت کنترل خودشان در می آوردند، مانع حضور نیروهای جمهوری اسلامی می شدند،  فضای آزادی به وجود می اوردند ، می توانستند محلات زیادی را در کنترل خود بگیرند و کل حاکمیت از جمله جریان موسوی- کروبی را به چالش میکشیدند. انبارهای دولتی  را مصادره میکردند،  خود را مسلح میکردند و سازمانیافته به حزب ما و گارد آزادی وصل میشدند، فضای همبستگی و هم دلی و انقلابی را در محلات به وجود میآوردند تمام شهر را از ادبیاد کمونیستی و اسناد گارد پر میکردند، با طبقه کارگر اعلام همبستگی  میشد، علیه کل جناحهای جمهوری اسلامی  سمینارها  و بحثهای مختلف سازمان داده میشد . پوستر وآفیشهای متعددی بر علیه جنبش سبز  و سران راست و چپ آن وبر علیه کلیت جمهوری اسلامی انتشار و  سازمان می دادند.  بنظر من می شد اوضاع را رادیکال کرد و پایه و بنیاد این نظام را به لرزه در آورد و زمینه قیام انقلابی و توده ای را فراهم کرد. این می توانست قدرت بیشتری به مردم بدهد، اتحاد بیشتری به وجود بیاورد. در عین حال میتوانست  مانع این باشد که  این مردم واین جامعه ای که گفتم تشنه ازادی هستند ومتنفرند از جمهوری اسلامی دنبال چنین سناریوئی نروند.  دنبال  چنین حرکتهای ضد مردمی راه نیفتند. به هر حال خیلی کارها می شد کرد که متاسفانه در دوره گذشته به دلیل عدم جود این خود آگاهی و تحزب کمونیستی و رهبران روشن بین و جدی و همچنین خلاء واحدهای گارد آزادی، جنبش ما نتوانست مانع آن سناریوی ضد مردمی شود. عدم دسترسی  جامعه به جریاناتی از نوع  ما واز جمله گارد آزادی عامل مهمی بود در کم نقشی جنبش ما درسازمان دادن کل جامعه علیه تمام آن مضحکه ای که حول خود مضحکه انتخابات  بر پا شد. صدایمان به همه جامعه ایران نرسید. جوانان زیادی این حرفها و راحل ها را نشنیدند. در عوض تحت فضای شدید تبلیغاتی  وسیع و دروغین بی بی سی، رادیو فردا و صدای امریکا  و رسانه های خود رژیم  جامعه و اوضاع را در راستا ی اهداف خود مهندسی کردند. بیشتر اینها به اضافه اکثر نیروهای راست و چپ ایران  صدای جنبش ارتجاعی سبز را نمایندگی و تقویت کردند. اینها تاثیرات منفی زیادی گذاشتند. متاسفانه میلیونها  جوان آزادی خواه و متنفراز جمهوری اسلامی محروم شدند ازشنیدن صدای ما واز فراخوانهای ما واز الترناتیوهای که ما پیش پایشان میگذاشتیم.  بحث اصلی اینجا است: جمهوری اسلامی  هنوز کمافی سابق سرجای خودش ایستاده و مبارزه ما برای سرنگونی آن نیز ‌همچنان پا برجاست. وتمام بحث این است که این سناریو و این فریبکاریها تکرار نشود ومبارزاتی که در پیش داریم و تلاش سی ساله ای که انجام دادیم به باد داده نشود. یک بار دیگر مثل سال ۵۷ آزادی وخواست برابری و مبارزات وسیع کارگران به بی راهه کشانده نشود. این تلاش بیوقفه  میخواهد که مانع عدم تکرار این اشتباهات  فاحش شود. راه حل سر راست  و فوری  این است که سیاست حزب کمونیست کارگری _حکمتیست مورد قبول جامعه قرار بگیرد. راه حلش این است  حول  گارد آزادی متشکل شد. اتفاقا” گارد آزادی همانطور که در ابتدا توضیح دادم یک بخش از کارهای مهمش مربوط است به چنین دوره های ، دوره های پرتلاطم، دوره های که جریانات ارتجاعی سر بیرون میاورند، این شاخه و آن شاخه بورژوازی می آید فریبکاری میکند، یک بخشش نیروی مسلحش را به رخ مردم می کشد یکی دیگر پرچم دیگری در دستش می گیرد در این میان ما سنگرهای متفاوتی می خواهیم که صدای آزادی و ازادیخواهی را نمایندگی کند وبرعلیه کل حاکمیت وبر علیه کل این پروژه ها  بایستد .

رادیو پرتو:من میخواستم به این مسئله بپردازم که خودتان وارد این بحث شدید،  به پایان مصاحبه  نزدیک می شویم .دلیل توجه یا تاکید مجدد یا بازبینی و یا بهر حال مرور مجدد بر مسئله گارد ازادی و سیاست گارد آزادی، همچنان که در نوشته های شما مطرح است  بر میگردد به مسئله فضای جنگی که تازه پیش امده و اخیرا” نیز تشکیل واحدهای گارد آزادی به عنوان یک سیاست موثر واکیدا” مورد توجه حزب حکمتیست در مقابل سناریوی سیاه ممکن که حمله نظامی اسرائیل یا امریکا می تواند به وجود بیاورد مطرح شده است. شما اگر می توانید توضیح بدهید که چرا این سیاست میتواند موثر باشد؟ حزب حکمتیست همیشه این سیاست را تبلغ کرده و بر ان اصرار داشته که اگر یک گلوله به سمت جمهوری اسلامی شلیک بشود، حتی یک گلوله می تواند جامعه ایران را به سمت یک سناریو سیاه ببرد و بازنده اصلی ان در اولین قدم  مردم خواهند بود  چه در مقابل سناریوی سیاه وچه بعد ازاحتمال  سناریوی سیاه گارد ازادی و نقش و ضرورت آن مطرح  است ،چرا وچگونه  این سیاست میتواند موثر باشد؟

سلام زیجی : به نظرم بهترین توضیحی که عینی است و میتوان داد این است که  جامعه عراق را در مقابل خود ودیگران قرار بدهیم. اتفاقی که درعراق افتاد از طریق همین خطر جنگ و تعرض نظامی امریکا و از هم پاشیدن کل شیرازه جامعه بود با دهها هزار قربانی و پاره شدن افسار دهها گروه کانگستر و آدمکش و فاشیست. اتفاقی که در آنجا افتاد به اندازه کافی گویای این است که  در چنین اوضاع واحوالی به جزء سرکوبگران به جزء نیروهای ارتجاعی از نوع قومی ومذهبی هیچ کسی دیگری ازوقوع جنگ نفع نمی برد! جامعه از هم می پاشد ،گرسنگی بیداد میکند، وبیکاری و مرگ وتن فروشی و اعدام و کشتار بیشتر از قبل دامن جامعه را میگیرد . اگر مردم تا دیروز با یک حاکمیت وحشی و جنایتکار مانند بعث و جمهوری اسلامی روبرو بود با وقوع چنین سناریوئی مردم با دها حاکمیت و گروه جنایتکار روبرو میگردد. نیروهای مختلف میایند و باجگیری میکند از مردم، به جان مردم می افتند و کشت وکشتار راه می اندازند، بمب می گذارند در محل عبور مردم ،اصلا بحثی از اعتصاب واعتراض کارگری نمی تواند در میان باشد، میشود هر اعتصاب واعتراضی  برعلیه جمهوری اسلامی یا شاخه ای از آن با بمب و عملیات وحشیانه انتحاری یک جریان ارتجاعی از جمله فرستاده گان خود حکومت اسلامی به هم زد ومنهدم کرد . من میخواستم این را بگویم چنین تصویری در ایران می تواند به نظرمن بسیار خونین ترباشد  وبسیار خطرناکتر برای مردم ایران وبرای مردمی باشد که سی سال است دارند مبارزه می کنند .جامعه ای که از نظر سیاسی و تجربه مبارزاتی با وجود سازمان و نهاد و سنت قوی کمونیستی و کارگری و آزادیخواهی که تاریخی دارند  فرق دارد با اوضاع عراق آن دوره ای که به آنها جنگ تحمیل شد.۳۰ سال پیش در جامعه ایران انقلابی به وقوع پیوسته یک حکومت تا دندان مسلح را سرنگون کرده است ،فضای سیاسی وانقلابی در ان موج میزند. سی سال  است علیه  حکومت  اسلامی بی وقفه مبارزه میکند و انرا نمیخواهد . طبقه کارگر  با اعتصاب وبرگزاری اول مه واعتراضات روزمره اش دارد به جلو می رود ، جریانات چپ وکمونیست شکل گرفته است وخیلی پدیده های دیگر سیاسی و اجتماعی مثبت. در این شرایط چنانچه چنین اتفاقی  در ایران بیفتد علاوه بر  امریکا واسرائیل وان سناریوی که شما به ان اشاره کردید نفس وجود خود جمهوری اسلامی یکی از  بزرگترین به وجود اورنده های  سناریوی سیاه در جامعه خواهد بود. جمهوری اسلامی مثل صدام و رژیم بعث نیست که  در پس یک تعرض نظامی از بین برود. برعکس قدرت میگیرد و دامنه جنایاتش صد برابر امروز میشود. از درون خود جمهوری اسلامی می تواند انواع دستجات ضد مردمی وآدمکش اسلامی وغیر اسلامی بیرون بزند و به جان مردم می افتند.اینها می تواند با اپوزیسیون قومی در کردستان و مجاهدین وخیلیهای دیگر هر کدام در یک گوشه ای یک تپه ای را بگیرند وبرای تصرف این شهر وآن روستا مردم را به خون بکشند. این سناریو میتواند سالهای طولانی ادامه پیدا کند. یک جامعه و یک اپوزسیون سالم روشن است که نباید به دنبال چنین سناریوئی باشد و خواهان وقوع آن. اولا باید شدیدا برعلیه زمینه سازی و وقوع چنین سناریوی ایستاد. برعلیه جمهوری اسلامی برعلیه امریکا که هر دوعامل و و خواهان چنین سناریوی هستند ونفع میبرند قاطعانه باید به مقابله برخواست . دوما علیرغم تلاش جامعه هر گاه این سناریوی جنایتکارانه را به ما تحمیل کردند باید یک سنگری، سنگر دفاع از خود و سنگر مبارزه سیاسی و مسلحانه توده ای علیه کلیه نیروهای درگیر در سناریو سیاه و جنگ ایجاد کرد.یک سازمانی یک تشکلی یک نهادی را که محل گرد آوری همه انسانهای هست که چنین وضعیتی را نمی خواهند مستقل از ایدئولوژی آدمها و برای  مبارزه متحد صف آزادیخوان به یک امر حیاتی تبدیل میشود. به عنوان توده مردم آزادیخواه، به عنوان توده کارگر ، به عنوان جوانان ازدیخواه میتوان و باید مسلح بشوند ودر مقابل تعرض جریانات مشابه در عراق مقابله کنند وانها را پس بزنند. در جایی که لازم است به شکل تظاهرات  واعتصاب واعتراض وبه هر شکلی که ممکن باشد فضای سیاسی جدی علیه جریانات شریک در سناریوی سیاه  سازمان داد. اما تاکید من این است که در چنین شرایطی اعتصاب و اعتراض در غیاب برخورداری از قدرت و پتانسل نظامی زیاد نقش نخواهد داشت. از این نظر در این دوره لازم است به نظر من یک بار دیگر بحث گارد آزادی به عنوان یک راه حل ویک آلترناتیو توده ای و موثر برای مقابله باسناریوی سیاه  مورد بحث قرار داد و پاسخ سوالات متعدد را در این رابطه  داد. هرچند تاکید میکنم  که شخصا” گارد آزادی را صرفا نیرویی برای دوره سناریو سیاه نمیبینم. در مجموع در بحثهای من هم که به ان اشاره کردید اگر توجه کنید همین را تاکید کرده ام و گفته ام گارد برای هر دوره ای و برای طبقه ما و برای پیروزی بر حاکمیت سرمایه و جمهوری اسلامی یک ضرورت اجتناب ناپدیرمیدانم، منتها در چنین اوضاع واحوالی یکی از کارهای بسیار مهم ودر اولویت  گارد آزادی وکسانی که به گارد آزادی می پیوندند دقیقا” مقابله با وقوع سناریوی سیاه است. اگر چنانچه این سناریو به وقوع بپیوند برای سنگر بندی در مقابل تعرض جریانات مختلف قومی واسلامی به منافع  ودستاوردهای جامعه، به منافع اقتصادی و امنیتشان باید دفاع کرد و مانع  گسترش دامنه فاجعه شد.  این بسیار سرنوشت ساز است. بحث خطر جنگ و سناریوی سیاه با  توجه به تجربه کشورهای منطقه واز جمله عراق انقدر روشن و ملموس است که قاعدتا باید برای هر جوان وهر کارگر و هرآزادیخواه و کمونیست ایرانی جزء بدیهات باشد که در چنین شرایطی مردم به هر اندازه هم که  سابقه مبارزه داشته باشند، به هر اندازه هم که کمونیست باشند، به هر اندازه هم که تشکل کارگری ایجاد کند، نمیتوانند در مقابل چنین روندی بی توجه باشند یا تصورکنند که با اعتصاب و اعتراض میتوانند از پس ان بربیایند. در مقابل چنین اوضاع واحوالی جامعه و طبقه کارگر به نیرویی نیاز دارد که در مقابل چنین اوضاع واحوالی سنگر بندی کند. دست جریانات مسلح قومی ومذهبی را از سر جامعه  کوتاه کند. در مقابل تعرض مسلحانه شان وترفند هایشان علیه جامعه وعلیه منافع کارگر وتوده های زحمتکش آن جامعه تنها و تنها با تعرض و قدرت توده ای و مسلحانه میتوان پاسخ درخور داد و از مدنیت و آزادی و برابری دفاع کرد.

(این گفتگو در تاریخ روز ٢٩ مرداد ماه  ۱۳۸۹ ـ برابر با بیستم اوت  ۲۰۱۰ صورت گرفته و از جانب محسن حسینی   پیاده شده است. پاره ای تغیرات و ادیت نهای از جانب مصاحبه شونده صورت گرفته است.  منبع نشریه اکتبر ۴۵)         ۳۰ اگوست ۲۰۱۰