اطلاعیه مطبوعاتى – تکذیب میکنم!

سیاوش دانشور
این چند سطر را براى تمام کسانى مینویسم که به سرنوشت حزب و جنبش کمونیسم کارگرى علاقه مند اند و یا فردا تحولات ایندوره درون حزب را با دقت و وسواس مرور خواهند کرد.

بدنبال پلنوم ۲۷ حزب٬ تبلیغاتى در درون و بیرون حزب شنیده میشود که سیاوش دانشور و فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگرى معتقد اند که؛ "جمهورى سوسیالیستى مردم را رم میدهد"!؟ رفیق عزیزم جمشید اطیابى نیز در مقاله اى انتقادى پیرامون فراکسیون٬ که در "جدل آن لاین" در سایت روزنه منتشر شده٬ از جمله عنوان کردند؛ " رفیق گرامیم سیاوش دانشور که نسبت به طرح شعار فوری جمهوری سوسیالیستی در قطعنامه که سوی رفیق حمید پیشنهاد شده بود معترض بود که نباید شعار فوری ما باشد این باعث میشود که توده ها رم کنند"!؟

من به خودم شک ندارم٬ این روشها را میشناسم٬ عکس العمل خاصى را هم ضرورى نمیدانم.  فقط میتوانم اعلام کنم که بعنوان یک مارکسیست که تمام زندگى ام را در خدمت آرمان اجتماعى کمونیسم و مبارزه کمونیستى گذاشته ام٬ و همواره در نوشته ها و سخنرانى هایم بر امکانپذیرى٬ ضرورت٬ مبرمیت و فوریت سوسیالیسم تاکید داشته ام و دارم٬ چنین ادعاها و جملاتى هیچ جا٬ تاکید میکنم هیچ جا٬ نه کتبى و نه شفاهى٬ از زبان من بیرون نیامده است. سرسوزنى از حقیقت و صمیمیت در این ادعاها وجود ندارد. مایل نیستم هیچ عنوانى روى اهداف سیاسى این تبلیغات بگذارم تنها میگویم تماما آنها را تکذیب میکنم. نه من و نه اعضاى فراکسیون هیچ جا نگفتیم سوسیالیسم و یا جمهورى سوسیالیستى "مردم و توده ها را رم میدهد"! ما هیچ جا از "سوسیالیسم فورا" کوتاه نیامدیم و از پرچمداران ثابت قدم آن بودیم. این نه بحثى در مورد "انقلاب دو مرحله اى" یا "زود بودن سوسیالیسم" و یا "نفى شعار جمهورى سوسیالیستى" است٬ بلکه بحثى در باره شعار روز جنبش سرنگونى است. اگر کسى ادعا دارد این بحث متدولوژیک نادرست است اول باید بحث مشهور به "سلبى – اثباتى" منصور حکمت را رسما کنار بگذارد. هر کسى میتواند با فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگرى و یا انتقادات ما مخالف باشد و مستدل نقد کند٬ اما انتصاب جعل و ناحق به این و آن رفیقانه نیست٬ سیاسى نیست٬ منصفانه نیست٬ انسانى و کمونیستى نیست. رفقاى عزیز٬ به حقیقت احترام بگذارید! هدف وسیله را توجیه نمیکند!

من در پلنوم ۲۷ در باره قطعنامه ارائه شده توسط رفیق تقوائى چند نوبت صحبت کردم. نوارهاى آن در سایت حزب موجوداند. در همین مورد در نشریه شماره ۷ فراکسیون نیز نوشتم. بجز این دو مورد در مدت یک هفته ما هیچ جا بحثى رسمى و غیر رسمى در اینمورد نداشتیم. متن زیر نوشته و موضع من در باره این موضوع در نشریه یک دنیاى بهتر شماره ۷ است. قضاوت را به خواننده واگذار میکنم:

بند ۵ قطعنامه میگوید:
۵- "واقعیاتی نظیرطرح شعارهای سوسیالیستی، خواندن  سرود انترناسیونال و نقد سرمایه داری بعنوان ریشه تبعیضات و مصائب جامعه در تظاهرات و میتینگهای اعتراضی مردم و بیانیه ها و قطعنامه های آنان نشانگر آمادگی شرایط برای مقبولیت یافتن شعار جمهوری سوسیالیستی در یک سطح وسیع اجتماعی است. طرح شعار "زنده باد جمهوری سوسیالیستی" بعنوان یک شعار روز و توده ای و یک خواست فوری باید در صدر تبلیغات حزب قرار بگیرد". 
 
اول بگویم که زنده باد جمهورى سوسیالیستى! معضل من جمهورى سوسیالیستى و تبلیغ آن نیست، چون سالهاست که تبلیغ این شعار در دستور روز ماست و همواره یک بند پلاتفرم رهبرى حزب بعنوان شکل سیاسى حکومت کارگرى آنطور که در برنامه حزب ترسیم شده بوده است. امروز هم همین است. رفقا میگویند تا حالا کى رفته بگوید ما جمهورى سوسیالیستى مى آوریم. من بیشمار بار گفتم و نوشتم. مسئله متدى است که از چند فاکت و بدون توجه به ابعاد و ماهیت و مضمون آن تحلیل و تئورى و تاکتیک میسازد و همینطور طرح یک شعار اثباتى در مبارزه روز جنبش سرنگونى است. بقول منصور حکمت اینکار سم است. نه به این عنوان که نباید سوسیالیسم و جمهورى سوسیالیستى را بدون وقفه تبلیغ کرد. تبلیغ نکردن این شعار و راه حل، زدن زیر یک رکن مهم هویتى و برنامه اى حزب است. مسئله طرح شعار درست در جاى درست است. شما نمیتوانید در مبارزه براى افزایش دستمزد شعار زنده باد حکومت کارگرى را بدهید حتى اگر همه کارگرانى که براى نقد کردن دستمزدها جمع شدند عمیقا هوادار حکومت کارگرى باشند. مبارزه اجتماعى مکانیسم اجتماعى و قانونمندى حرکت خودش را دارد، دلبخواهى و "ایدئولوژیک" نیست. زمانى یک رهبرى کمونیستى بر یک مبارزه معین تامین میشود که در آن مبارزه کارگر یا زن یا دانشجو متحد تر بیرون بیاید، با افق تر باشد، اعتمادش به رهبرانش بالا رفته باشد، به نوعى از پیروزى که تناسب قوا ممکن کرده است دست پیدا کرده باشد، و در نقطه جدیدى براى حرکت بعدیش قرار گرفته باشد. ممکن است در تحولات ایران هیچوقت در ابعاد ماکرو و چند میلیونى شعار جمهورى سوسیالیستى بعنوان یک مطالبه روز طرح نشود و ممکن است در مقطع خاصى بشود. اما براى اینکه این اتفاق بیافتد باید هژمونى سوسیالیستى در یک جدال پیچیده و چند وجهى و با افت و خیز بر جنبش سلبى تامین شود و عصاره خواست مردم این بشود: سرمایه دارى نه، جمهورى سوسیالیستى آرى! شما هر فرم سلبى هم به این شعار بدهید، نمیتوانید از وظیفه تامین رهبرى و سازماندهى این جنبش و نشان دادن و اثبات حقانیت راه حل سوسیالیستى شانه خالى کنید.

و بالاخره با بچپ چرخیدن جامعه و در متن موقعیت فعلى ناتوان اپوزیسیون راست، بار دیگر همه نوع سوسیالیسم از جمله ناسیونالیسم ضد امپریالیستى و جبهه خواه تا سوسیالی
سمهاى ملى و دمکراتیک و بقایاى پروسویت سابق و ضد کارگرى قد علم میکنند. بنظر میرسد که امروز گفتن صرف سوسیالیسم دیگر نه کافى است، و نه تمایز هویت اجتماعى و طبقاتى جنبش ما، کمونیسم کارگرى را تعریف میکند. راه حل کمونیستى کارگرى باید معرفه شود و جامعه در ابعاد توده اى با کدهائى کمونیسم کارگرى را از سوسیالیسمهاى غیر کارگرى تشخیص دهد. امروز اگر از توده ایها هم بپرسید که واقعا به اسلام و آخوند دل بسته اند یا نوعى سوسیالیسم چاوزى و مورالسى میخواهند، به شما خواهند گفت امروز با اینها میسازیم و هر وقت زورمان رسید همان کار را میکنیم! به نظر من ما به طرف اوضاعى میرویم که چتر عمومى سوسیالیسم معرف پرچم کمونیستى کارگرى نیست و کمونیسم کارگرى باید تمایز خود را در رهبرى و شعارها و بسیج طبقه و جامعه بدور راه حل خویش در قلمروهاى مختلفى معرفه کند. شعار زنده باد جمهورى سوسیالیستى باید جز ثابت تبلیغات ما باشد، اما بعنوان شعار فورى روز،  به این وظایف پاسخ نمیدهد.
***