مصاحبه اکتبر با صالح سرداری از همسنگران و یاران دیرینه فواد مصطفی سلطانی چهره شناخته شده جنبش چپ و کمونیستی ایران و کردستان

اکتبر: ‌همچنانکه اطلاع دارید روز نهم  شهریور۱۳۵۸  سالگرد رفیق فواد مصطفی سلطانی است. شما از یاران دیرینه و نزدیک فواد مصطفی سلطانی از همان اوایل قیام بودید. اگر ممکن است پروسه آشنائی خود با فواد و رابطه کاری و فعالیت مشترک سیاسی خود را تا زمانی که فواد در قید حیات بودند با خوانندگان اکتبر در جریان بگذارید.

 

صالح سرداری:  رفیق فواد را از دور می شناختم اما اولین دیدار من با او وقتی بود که از زندان آزاد شده بود. من  سربازبودم  و به هدف ملاقات فواد چند روزی به مریوان برگشتم و از آنجا به روستای آلمانه رفتم و اورا ملاقات کردم. انگارسال ها  بود که همدیگر را می شناحتیم. به دنبال این دیدار رابطه و آشنائی من با فواد شروع و ادامه پیدا کرد. با شروع تظاهراتها علیه رژیم پهلوی که  جریانات مختلف در منطقه بعد از سقوط رژیم خود را برای به قدرت رسیدن آماده می کردند. از یک طرف جبهه کمونیست ها و آزادیخواهان  و زحمتکشان و از طرفی دیگرمالکین و مرتجعین و دارودسته مفتی زاده و قیاده موقت  که همراه  و کمک رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی میکردند در مقابل هم صف آرایی کرده بودیم. رفیق فواد همراه با کمونیست های مریوان و زحمتکشان منطقه برای مقابله با اینها اتحادیه دهقانان مریوان را تاسیس نمودند که بسرعت به سازمانی مورد اعتماد زحمتکشان منطقه قرار گرفت. رفیق فواد نقش رهبری این تشکل را به عهده داشت. در تمام این دوران مبارزات علیه رژیم و ارتجاع و بخصوص دوره ای که نیروی مسلح اتحادیه دهقانان تشکیل شد من  در کنار رفیق فواد بودم .

بعد از سقوط رژیم شاه در آن دوره جبهه ارتجاع مرتب از طرف رژیم اسلامی از هر لحاظ تقویت می شد. فئودال ها در همه جا برای پس گرفتن زمین هایی که در زمان شاه تقسیم اراضی شده بود دهقانان را تحت فشار قرار داده بودند. می بایستی برای مقابله با اینها اقداماتی کرد وچاره ای اندیشید  بحث ها و جدل هاوآلترناتیوهای مختلفی در میان کمونیست های شهر و زحمتکشان مبارزی که سال ها بر علیه ملاکین مبارزه کرده بودند در گرفت. سرانجام  نظریه ای که رفیق فواد از آن دفاع می کرد مورد حمایت اکثریت فعالین سیاسی ان دوره قرار گرفت. تصمیم گرفته شد در مقابل تعرض ارتجاع باید تعرض کرد و این بدون داشتن نیرویی مسلح ومورد حمایت زحمتکشان ممکن نیست .این مهم انجام گرفت و این نیرو تاسیس شد. علیرغم توطئه ها و دسیسه های زیادی که جبهه ارتجاع علیه این نیرو انجام داد اما اتحادیه دهقانان تشکیل و مسلح شد ونقشه و توطئه های گوناگون را نقش بر آب کرد. در این دوره حساس رفیق فواد نقش رهبر و تصمیم گیرنده اصلی را به عهده داشت و شب و روز برایش تلاش می کرد.

وقتی که این نیروی مسلح تشکیل شد خودش عضو این نیرو شد. علیرغم کارهای بسیاری از جمله رهبری سازمان کومله ومشکل  جسمانی  که داشت.این نیرو سازمان یافت و چند مورد درگیری نظامی را نیز از جمله در روستای خانگاه جوجو رخ داد و با موفقیت به سرانجام رساند. در تمام مدتی که این نیرو در گشت های سیاسی در منطقه داشت رفیق فواد برای انجام امورات مختلف  تدارکاتی و امنیت و نگهبانی و …..در صف اول بود و روزها هم در مزارع به دهقانان کمک می کردیم.

 

اکتبر: به این مناسبت و هر ساله جریانات و افرادی تحت عنوان یاد بود از فواد  اکثرا تصویر بسیار متناقض و  همرابا فرهنگ ناسیونالیستی ” و شهید خوری”،  فواد چپ و آزادیخواه را به عنوان “کرد”، “رهبر کردها” و خلاصه آنچه که وصف حال خود این افراد و جریانات است  فواد کمونیست و از بناینگذاران کومه له  قدیم را  به مردم و به نسل دوم معرفی میکنند.  پاسخ شما به این جعلیات در شرایطی که خود فواد در قید حیات نیست چیست؟

 

صالح سرداری: در مورد زندگی و شخصیت سیاسی  فواد افراد واحزاب و جریانات مختلفی بنا به منافع امروز شان  او را ارزیابی می کنند و فواد  کمونیست را وارونه تصویر میکنند. متاسفانه دکانی در رابطه با زندگی وی و دیگر رفقای جانباخته کومله قدیم باز کرده اند و تلاش دارند به همه بقبولانند فواد آنطوریکه اینها امروز فکر می کنند  فکر می کرده و فعالیت کرده است. این نارواترین، ناعادلانه ترین و جعل ترین برخوردی است که به فواد می شود. ایکاش زنده بود و حق دفاع از خود را داشت  وبر علیه این همه جعلیات و دورویی و اشک تمساح ریختن قیام می کرد.اما افسوس که نیست تا ازآرمان های والای انسانیش دفاع کند. اما این امر وظیفه همه آن کمونیستها و کسانی است که او را می شناختند وبرابری طلبی و آزادمنشی او را از نزدیک شاهد بودند و می شناختند و در مقابل این همه بی عدالتی که  در مورد او می گویند بایستند. درسالگرد جانباختنش انواع مراسم و برنامه ترتیب می دهند تا به مردم بفبولانند که فواد ناسیونالیست بوده وبرای خودمختاری و فدرالیسم ارتجاعی مبارزه کرده و در این راه جان باخته است. همه این ها کذب محض است! این ادعاها مطلقا هیچ ربطی به فواد که یک چهره کمونیستی و سراسری در زندان و در جنبش چپ و آزادیخواهی در کردستان بود ندارد .

 در مورد نقش و عملکرد هر کس وشخصیتی  و از جمله رفیق فواد باید  آنها در متن دوره ای بررسی کرد که درآن زندگی کرده و فعالیت داشته است. اگر هر کسی الان نقش رفیق فواد را در عرصه تئوری و نظری  را بررسی کند سایه روشن هایی ازکم و کاستی های آن دوره را با خود دارد اما اگر به فعالیت ها و پراتیک او نگاه کنیم وی را یک رهبر کمونیست و چپ جامعه می بینیم. متاسفانه مرگ به  فواد مجال نداد تا نطریات و دیدگاههایش را بیشتر منتشر کند و دیگران او را بیشتر بشناسند.

نقش رفیق فواد را به عنوان رهبر مبارزات آن دوره در دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان روشن و آشکار است. این نقش را می توان دردفاع بی اما و اگر در تحولات آن دوره دید. زندگی و مبارزه رفیق فواد با دفاع از منافع کارگر و زحمتکشان عجین شده است. تمام زندگی اش را برعکس تصویری که ناسیونالیست ها  وافرادی از خانواده اش از وی می دهند وقف رهایی انسان ها از قید بردگی کرد.

این را در دفاع  وی از کمونیسم آن دوره می توان دید. این را در پراتیک روزمره اش در نقشش در تاسیس و رهبری یک سازمان چپ مثل کومله قدیم می توان دید. این را در درست کردن تشکلی توده ای مانند اتحادیه دهقانان برای دفاع از منافع زحمتکشان  دید. این را در رهبری کردن کوچ اعتراضی مردم شهر مریوان بر علیه جنگ افروزی جمهوری اسلامی دید.  این را در سازمان دادن مقاومت مردمی علیه رژیم حافظ سرمایه اسلامی می توان دید. در تنفری که فواد از دشمنان توده های زحمتکش داشت دید و همه اینها عمیقا ضد اهداف و سیاست و فرهنگ کردایتی و ناسیونالیستی بود و هست.

 رفیق فواد خیلی زود ماهیت رژیم جمهوری اسلامی را به عنوان رژیمی ضد انقلابی شناخت. دریکی از روستاهای مریوان بنام ( کولان) مشغول گشت سیاسی نظامی بودیم رفیق عزیز عطا رستمی که از شهر به نزد ما آمده بود  با رفیق فواد به بحث نشستند. من هم در آن بحث شرکت داشتم. رفیق فواد دردفاع از تشکیل نیروی مسلح استدلال می کرد که تنها  یکی از اهداف ما  مقابله با تعرض و فشار فئودال ها است،  اساسی ترین دلیل و ضرورت مسلح شدن ما  این است که  برای مقابله  با  این رژیم است که ضد انقلابی میدانم و دیر یا زود با یورش آنها روبرو میشویم  وما دو راه در پیش داریم یا تسلیم یا مقاومت. ما تصمیم به مقاومت گرفته ایم. میگفت از همین الان زمینه این مقاومت را فراهم می کنیم . درادامه این تحلیل بود که کومله قدیم  اردوگاهی را در منطقه سردشت دایر کرد و تعدادی از کادرهای کومله را برای آموزش فرماندهی از شهرهای مختلف کردستان جمع  کرد. من هم یکی از آنها بودم. مسولیت این آموزش به عهده رفیق فواد عرب ( ابوشاهین) که چریک ورزیده و با تجربه ای بود و سال ها در فلسطین برای دفاع از مردم  آنجا جنگیده بود بعهده داشت. متاسفانه آخرین دیدار من با رفیق فواد مصطفی سلطانی درهمین اردوگاه بود.

 

در یک کلام فواد یک کمونیست و یک رهبر و چهره جنبش چپ ایران و کردستان بود.  همین حقیقت را باید در گرامی داشتش یادآوری کرد و نقش موثر و پراکتیک انقلابی و آزادیخوانه او را در آندوره ارج نهاد.

۲۰۱۰-۰۸-۲۷