جوانبی دیگر از سازماندهی هسته های محلات , پاسخ به سه سئوال

آوات فرخی: در شماره ۵۳۲ نشریه ایسکرا مقاله ای از شما تحت عنوان “سازماندهی در محلات” بچاپ رسیده است. نکاتی که شما در این مطلب اشاره کرده اید قطعا سئوالاتی را برای فعالین مطرح خواهد کرد. یکی از این سئوالات این می تواند باشد که آیا این هسته ها عموماً باید مخفی باشند یا علنی یا هر دو؟ در هر حال چه نوع فعالیتهایی باید بصورت علنی و کدامیک باید بصورت مخفی باشد؟.

عبدل گلپریان: سئوال بسیار خوبی است. در آن مقاله اشاره کرده بودم که هسته فعالین محلات قرار است ابتدا خود را سروسامان دهند، جلسات مشخصی داشته باشند که در آن بر روی فعالیتهایی که در دستور خود قرار می دهند بحث کنند و آنها را مورد بررسی و مطالعه قرار دهند. ابهامات و ناروشنیها را برطرف کنند و نهایتا با تقسیم کار در بین خود به سراغ فعالیت تعین شده بروند.
قطعا اینگونه فعالیت ها باید بطور مخفی انجام شود بویژه اینکه  جنبه های امنیتی کار باید کاملا رعایت شود. اما نتایج تصمیمات با توجه با جایگاه هر کدام از آنها و شکل و شیوه های آن بخشا می تواند مخفی باشد و بعضی هم علنی . برای روشنتر شدن منظورم مثالی میزنم. مثلا اگر قرار است ۱۰ فعال هسته محله در یک روز تعطیل مثل جمعه به کوه بروند یا در پارکی دور هم جمع شوند و صحبتهایشان را آنجا صورت دهند، قطعا از دید هر رهگزری این جمع شدن که هر یک از افراد نیز توشه ای برای خوردن با خود به همراه دارد، باید به  پیک نیکی دسته جمعی  شبیه باشد و تصویر یک تفریح دسته جمعی را منعکس کند که سوظن کسی را برنیانگیزد. وقتی وارد موضوع و مسایلی هم که قرار است به بحث گذاشته شود می شوند، همان ده نفر  بایستی در جریان موضوعات مورد بحث قرار داشته باشند بدون اینکه مدرکی که ردی از مضمون جمع شدن را نشان دهد به همراه داشته باشند و به محض نزدیک شدن هر عنصر و شخص ناشناس و مشکوکی به جمع، می توان موقتا بحث را عوض کرد و به شوخی و گپ زدن و غیره پرداخت. یا مثلا اگر قرار است هسته محله روزی را در منزل یا جای مطمئنی برای مطالعه  برنامه ریزی کند، این کار باید مخفی باشد اما نباید در ظاهر امر و از دید بیرون از خود  وانمودکرد که گویا قرار است کار خاصی صورت بگیرد. در چنین حالتهایی بایستی کاملا رلکس، طبیعی، راحت   و در پوششهای روابط طبیعی و اجتماع عمل کرد. نتایج تصمیمات هم مثلا اکر تصمیم به شعار نویسی و پخش بیانیه در شب گرفته شده است، این کار را باید اعضای هسته و با دخیل کردن کسانی از اهل محله که به هسته نزدیکترند و توانایی آنرا دارند انجام داد. مثلا برای برگزاری و شرکت در تجمع اعتراضی توده ای که هسته از قبل در مورد آن تصمیم به شرکت  فعال در آن را دارد، باید علنی ظاهر شد. این علنی کاری قطعا باید در دل همان حرکت اجتماعی معین باشد که نیروی بیشتری از اهالی محل در آن حضور دارند. مثلا هشت مارس یا روز جهانی کارگر یا اعتراضی که اهل محله بطور دسته جمعی و در سطحی گسترده نسبت به دست درازی و آزار و ازیت جوانان براه می اندازند و شرکت دارند، اعضای هسته محله  از دید بقیه مردم و در ظرفیت هدایت و رهبری و خط دادن به آن حرکت، می توانند فعالانه نقش ایفا کنند.
 خلاصه اینکه  ملاقات این جمع فرضی هم می تواند ظاهری علنی و در پوشش محملهای طبیعی داشته باشد و در موارد ویژه ای که لازم به رعایت اصول مخفی کاری است با تشخیص اعضای هسته میتواند بطور مخفی انجام شود.به نوعی می توان گفت که این اشکال از کار تلفیقی از کار علنی مخفی است. هیچ دیواری فعالیت مخفی را از فعالیت علنی جدا نمی کند و دستور العمل غیر قابل تغییری هم ندارد بلکه همین تلفیق کار مخفی علنی می تواند به تناسب توازن قوای اوضاع سیاسی اجتماعی تغییر کند.
جلسات، تصمیمات، اقدامات و تدارکاتی که برای هر نوع مناسبت یا حرکتی از سوی فعالین یک هسته دست نشان میشود فقط باید در محدوده جمع اعضای هسته باشد منتها اقدامات عملی و اجتماعی فعالیت هسته محلات که می رود تا وارد اجرا شدن گردد می تواند افراد بیشتری از افراد اهل محله را در آن دخیل کند. ضرورتی ندارد که اعضای یک هسته از آنچه که به جلسات و برنامه های کار هسته مربوط می شود دیگران را مطلع کنند بلکه چنانکه اشاره کردم آنجا که پای انجام عملی تصمیماتی که گرفته شده است، بقیه جوانان و اهل محل را می توان در پروسه عملی کارها دخیل کرد. البته فرض بر این است که اعضای هسته محله یا محلات از چهره ها و شخصیتهای صاحب اتوریته و مورد اعتماد و اطمینان اهل محله هستند. در مورد کار مخفی و علنی می شود بیشتر صحبت کرد اما چنانکه گفتم قانون و کلیشه خاصی ندارد. تنها چیزی که برای فعال یا فعالین از نظر مخفی کاری و رعایت اصول امنیتی باید مورد توجه حدی قرار بگیرد این است که اگر ارتباطی تشکیلاتی مثلا با حزب دارند این ارتباط باید کاملا مخفی بماند و حتی لازم به عنوان کردن آن  با عضو دیگر هسته یا تشکلی که در آن فعالیت می کنند ولو اینکه خیلی هم قابل اعتماد باشد نیست. 

آوات فرخی: شما در مقاله تان به این اشاره کرده اید که “فعالینی که به دور هم جمع می شوند باید بعد از چند ماه تعدادشان به ۲۰ نفر یا بیشتر هم برسد” سوال  این است آیا با توجه به فضای این دوره شناخت این افراد ازهم از نظر امنیتی مشکل ساز نمی شود؟

عبدل گلپریان: در پاسخ به سئوال قبلی شما اشاره کردم که هر گونه علنی کاری و یا رعایت مسایل امنیتی که بدرجاتی مخفی کاری را ضروری می سازد در گرو توازن قوای سیاسی اجتماعی جدالی است که مابین کل جامعه با حکومت در جریان است. در مورد افزایش افراد هسته یک محله نیز این قانونمندی صادق است. در شرایط فعلی این فاکتور را باید مد نظر قرار داد که اولا اوضاع سیاسی جامعه ایران بگونه ای است که موقعیت بحرانی این حکومت و ابزارها و نهادهای سرکوبگرش مثل چندین سال قبل نیست و کشتی اش به گل نشسته است. فضای سیاسی، انقلابی و اجتماعی یکسال اخیر کاری کرد که با یا بدون هر هسته و جمعی در محلات، اعتراض و مبارزه مردم نسبت به اوضاع موجود، باعث شد که مردم بیشتر از هر دورانی همدیگر را پیدا کنند. اعتماد به نفس مردم و فعالین بالا رفت، اعتماد، اتحاد و همدلی بیشتری بوجود آمد و خیلی ها همدیگر را یافتند. از سوی دیگر و تا جایی که به شهرهای کردستان برمی گردد، رژیم اسلامی و دستگاه و نهادهای سرگوبگرش و در طول تاریخ ۳۱ سال حکومت ضد بشری آن، هیچگاه در میان مردم جایگاهی نداشته است. اعتصاب عمومی و سراسری ۲۳ اردیبهشت امسال و در اعتراض به اعدام پنج فعال سیاسی در شهرهای کردستان، نمونه بسیار برجسته و نقطه عطف بسیار مهمی در این همبستگی و یکدست بودن مردم را در مقابل حکومت اسلامی به نمایش گذاشت. همین یک فاکتور نشان میدهد که توازن قوا چگونه است و اوضاع سیاسی چگونه دارد سیر می کند. اتفاقا همین فضای سیاسی، اجتماعی و تاریخی درکردستان این امکان را فراهم می کند که  خود را متشکل و سازمانیافته تر کنیم و دست بکار ایجاد هسته های محلات شویم. بر بستر چنین فضایی است که نگرانی از ازدیاد افراد و اعضای بیشتر در هسته ها از نظر امنیتی برطرف می شود.  وقتیکه اعتراض و مبارزه ای همه گیر و اجتماعی میشود، ضریب امنیتی هسته یا تشکلها بالا می رود، قوت قلب بیشتری پیدا می کند و در میان توده اهالی بهتر قابل حفاظت شدن است. شاید عکس این صادق باشد که در صورت نبود یک فضای اعتراضی و انقلابی و همچنین وجود هسته محله یا تشکلی که ماهها تعداد اعضای آن از انگشتان دست تجاوز نمی کند، پیداست که ضریب امنیتی آن پائین می آید. از این رو تنها عامل حفظ امنیت و ادامه کاری این هسته ها نگه داشتن و بالا بردن فضای سیاسی و اعتراضی و همچنین جذب فعالین بیشتری به هسته است. 
از سوی دیگر همانطور که در مقاله مربوط به سازماندهی در محلات تاکید کرده ام، قرار است این هسته ها بر بستر فلاکتی که حکومت به مردم تحمیل کرده است خود را متشکل و سازمانیافته کنند. همانگونه که یک تشکل کارگری با تصمیم و جمع شدن فعالین کارگری و توده کارگران دارند برای بقای خود و برای خلاصی از نکبتی که این حکومت به آنان تحمیل کرده است  اعتصاب سازمان می دهند، تجمع می کنند و می جنگند. هسته های محلات نیز بطور واقعی دارند برای ابتدایی ترین حقوق انسانی شهروندان محله تلاش و مبارزه می کنند. حفاظت از امنیت محله، جلوگیری از دست درازی ماموران رژیم و دخالت بی جا در روابط جوانان دختر و پسر در خیابان و محله، مدارس و دانشگاه و غیره، امری واقعی است. در همان مقاله اشاره شده است که افرادی که به هسته اضافه می شوند، کسانی هستند که سالهاست در یک محله با هم بوده اند، همدیگر را می شناسند، به همدیگر اعتماد و اطمینان دارند و قطعا از این بابت برای فعالین هسته روشن است که این افراد چه کسانی و چه پیشینه و کارنامه اجتماعی و سیاسی در محله دارند. مهمتر اینکه فعالین هسته خود در جذب افراد شایسته و توانا به هسته محلات طرح و برنامه دارند و می توان بطور ویژه افراد لایق، شایسته و توانا را برای تقویت هسته محلات وارد فعالیت جمع هسته کرد. فعالین اصلی هسته در پروسه فعالیت خود و آنجا که اقدامات و فعالیتهای توده ای و گسترده ای صورت میگیرد، می توانند استعدادها و توانائیهایی را که تا لحظه یک حرکت توده ای با آن مواجه نبوده اند پیدا کنند و افراد تازه و فعالینی را که در آن حرکت معین اجتماعی  توانایی خوبی در هدایت، سازماندهی و غیره ازخود نشان داده اند را برای تقویت هرچه بیشتر هسته وارد جمع فعالین هسته بکنند. برای چنین شخصیتهای تازه وارد و توانایی نیز فرض بر این است که فعالین هسته محلات شناخت لازم و کافی را از لحاظ امنیتی از آنها دارند. در چنین حالتهایی شخصیتهای سخن ور، با اتوریته و سازمانده قطعا باید در هسته محلات جای داشته باشند. این نشاندهنده فعالیت اجتماعی و توده ای یک هسته موفق است. خلاصه اینکه افزایش کمی و کیفی اعضای هسته محلات و با توجه به حساسیتهای تیزهوشانه امنیتی فعالین هسته، نه تنها جای نگرانی نیست بلکه نشاندهنده فعالیتهای یک هسته موفق است.
 
آوات فرخی: بخشی از مبارزه در خارج کشور علیه حکومت اسلامی سالهاست که توسط حزب کمونیست کارگری در جریان است.  نحوه ارتباط فعالین جنبشهای اجتماعی یا فعالین هسته ها در داخل کشور با فعالین حزب در خارج کشور به چه نحوی است؟ آیا از هر جمع تنها یک نفر می تواند بعنوان رابط عمل نماید  یا هر کس بصورت فردی در ارتباط با فعالین در خارج است؟

عبدل گلپریان: این سئوال با نکاتی که تا کنون بدان اشاره شد قدری متفاوت است. فعالین جنبشهای اجتماعی در داخل کشور وظایف و امری را به پیش می برند که در ظرفیت یک فعالیت اجتماعی و توده ای قرار دارد. اگر به فرض مثال نهادی از نهادهای سرکوبگر رژیم بخواهد که برای فعالین تشکل و عرصه های اجتماعی مختلف دردسر و مزاحمتی ایجاد کند ( کما اینکه طی این سالها و به عناوین مختلف نهادهای سرکوبگر حکومت فعالین جنبشهای اجتماعی را به بهانه های مختلف به زندان، آزار و اذیت، باج گیری ( وثیقه ) و غیره کشانیده اند )، باید با همان روشهای تا کنونی اعتراض اجتماعی و توده ای در مقابلش ایستاد و اعتراض و مبارزه علیه آن سازمان داد. نظیر تجمع، تظاهرات و اعتراض نسبت به بازداشت و دستگیری فعالین کارگری، فعالین دانشجویی و فعالین عرصه دفاع از حقوق زن و کودک و غیره. قطعا این مبارزات و اعتراضات در ارتباطی منظم، متشکل و سازمانیافته کمک می کند که هدفمند و موفق به سر انجام برسد.
اما برگردم به سئوال شما.فعالینی هستند که اهداف و سیاستهای حزب ما را قبول دارند. علاقمند هستند برای تحقق این اهداف و با درجه ای از تماس در ارتباط با حزب ما فعالیت کنند. سیاست تاکنونی ما این بوده  است که این فعالین باید شخصا و بطور مستقیم در ارتباط با ما باشند. ما هیچ موردی از فعالیت طبیعی و دسته جمعی مجموعه ای از فعالین را به هم وصل نمیکنیم. برای مثال اگر در یک جمع مثلا ده نفره چهار نفر از افراد این جمع بطور جداگانه با ما در ارتباط هستند، این چهار نفر همچنان بطور مجزا در تماس با ما خواهند بود و ما آن چهار نفر را هم به همدیگر معرفی نمیکنیم. سیاست ما چنانکه گفتم تا کنون این بوده است و فعلا این سیاست سر جای خود هست. مهمترین مسئله ای که در یک چنین حالتی باید مد نظر جمع فعالین یک تشکل قرار بگیرد این است که مبلغ و مروج سیاستها و اهداف حزب هستند، فعالین سازمان دهنده هستند . برای جا انداختن آن در جمع و هسته ای که فعالیت می کنند، در سطح عمومی تر و بدون اشاره به هر گونه رابطه  مشخصی که بیانگر ارتباط آنها با حزب باشد، می توانند آنها را پیرامون روابط اجتماعی، تشکل و مناسبتهای فامیلی، خانوادگی و غیره از سوی خود و از زبان و موضع خود برای دیگران تبلیغ و ترویج کنند.
فعالی از داخل برای من تعریف میکرد و می گفت در یک مهمانی بحث بر سر اوضاع سیاسی داغ بود و همگی شرکت کنندگان مخالف حکومت بودند اما از طیفهای مختلف بودند. بعد گفت من هم آنچه که مواضع، سیاست و اهداف حزب کمونیست کارگری بود را بعنوان دیدگاه خودم و بدون اشاره به اسم حزب در مورد حقوق برابر انسان، جایگاه حقوق زن و کودک، حفظ و ارزش نهادن به حرمت، شخصیت و کرامت انسانی، دفاع از حق کارگر و دهها نمونه از اینها و راه حل ها را اشاره کردم. این دوست افزود که اکثریت شرکت کنندگان در مهمانی با صحبتهای من موافق بودند و می گفتند باید اینطوری باشد و کسانی بودند که می گفتند تو واقعا حرف دل ما را می زنید.
این نمونه کوچک اما برجسته ای از نحوه جاری کردن مواضع و نظرات و سیاستهای حزب در میان مردم و محافل مختلف است بدون اینکه کسی ارتباط حزبی یک چنین  فعال مبلغ، مروج و سازماندهنده ای  را تشخیص بدهد. بدرجاتی و در سطح علنی تری مردم بطور واقعی در اعتراض و اعتصاب و مبارزه شان به همین منوال دارند پیش می روند. اعتراضات کارگری، قطعنامه های صادر شده از سوی هر تشکلی که انسانیت را مبنا گرفته، اکنون در جامعه به نرم تبدیل شده است و سرکوبگران حکومت امروز دیگر به راحتی نمیتوانند سر هر کسی را  زیر آب کنند. نتیجتا اینکه هر تک فعالی در هر جمع و تشکلی که قرار دارد، چه با ما در ارتباط باشد یا نباشد باید با همین سبک و روش از مبارزه علنی و برای بدست آوردن خواست و مطالبات اجتماعی و توده ای مردم ظاهر شود. اما از نظر تشکیلاتی تنها و تنها خود او  از این ارتباط اطلاع ندارد و بس. ارتباط  فعال حزبی  در محل  برای پیش برد فعالیت سازمانیافته، متشکل و هدفمند است. و زاویه حرکت هر فعال حزبی نباید از این سر باشد که حزبی است یا نه. بلکه اساس حرکت هر فعال حزبی و غیر حزبی از این جا شروع می شود که چه عاملی سبب شده است که او با تمام توان و علاقه اش برای پیش برد  امری که به آن دل بسته است و در ارتباط با حزب از خود مایه می گذارد دارد فعالیت می کند؟. این عامل همانگونه که قبلا هم اشاره شد، اثرگزار بودن و ایفای نقش برای تغییر اوضاع فلاکتبار و  تاریکی است که به ما مردم تحمیل کرده اند.
نفس موجودیت حزب کمونیست کارگری با تاریخ  درخشان مبارزاتی اش در مقابل هیولایی به اسم حکومت اسلامی و دنیای نابرابر سرمایه داری نیز از همین سر است. برای تغییر این دنیای وارونه، برای قرار دادن انسان و انسانیت در محور زندگی بشر، برای برقراری دنیایی آزاد، برابر  و شایسته انسان امروزی است که حزب ساخته ایم. می خواهم بگویم اگر قرار است عضو و کادر حزب باشیم، اگر قرار است سازمانده، مروج و مبلغ توانا باشیم، اگر قرار است برای تغییر این اوضاع نقش خود را ایفا کنیم، برای بهتر و موثر و موفق پیش بردن این اهداف قطعا و اکیدا باید مسایل امنیتی و از جمله هویت تشکیلاتی خود را امن و نزد خود محفوظ نگه داریم چرا که با رژیمی در حال جنگیم که  برای بقای خود از سایه خود نیز هراس دارد. بنابراین رعایت این اصول برای ادامه کاری و موفقیت در راهی که برایش آستین بالا زده ایم بسیار حیاتی است. چنین توجه و رعایتی مختص به کشورهای دیکتاتور زده، فاشیست و اسلام زده است. قطعا اگر از این سر حرکت کنیم، خواهی نخواهی ثمره آن عبارت خواهد بود از خیل وسیعی از فعالین مجرب، با تجربه، مبلغ و مروج و سازمانده که می توانند یک حزب اجتماعی، توده ای و محکم را  قوی تر کند و نه تنها قادر خواهد شد این بساط کثیف و ضد انسانی حکومت اسلامی را جارو کند بلکه با همان استحکام ضامن استقرار، بقا و تداوم یک حکومت انسانی هم خواهد شد.  امیدوارم پاسخ به این جنبه از مسئله ارتباط گیری را هم داده باشم.