نقش کومەله در مقاومت قهرمانانه مردم کردستان در برابر یورش سراسری رژیم اسلامی در ٢٨ مرداد ١٣۵٨

با فرارسیدن ۲۸ مرداد ماه ۱۳۸۹ سی و یک سال از مبارزه و مقاومت قهرمانانه مردم انقلابی کردستان علیه لشکرکشی و یورش پاسداران نظم سرمایه اسلامی به این منطقه سپری شد. سی و یک سال از فرمان حمله جنایتکارانه خمینی مرتجع به عنوان فرمانده کل قوای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی گذشت. در سی و یکمین سالگرد یورش رژیم جنایتکار اسلامی علیه مردم کردستان جا دارد که حماسه آفرینی و مقاومت این مردم انقلابی را در برابر رژیم یاد آور کنیم و درس ها و تجارب این مبارزه و مقاومت را برای نسل جوان که در جنبش انقلابی کردستان فعالیت دارند، بازگو کرده و دور و نقش کومه له و تاثیر گذاری آن به عنوان یک جریان چپ و سوسیالیست در این مقاومت با ارزش و جسورانه را مورد تاکید قرار دهیم. کومه‌له، به عنوان یک جریان چپ و سوسیالیست که از سال‌هاى ۱۳۴۸ فعالیت سیاسى خود را به دلیل اختناق و سرکوب رژیم پهلوی به طور زیرزمینى آغاز کرده بود، در قیام مردمی سال ۵۷ با شرکت فعال و مسئولانه خود سریعا به یک جریان اجتماعى و محبوب در میان مردم کردستان تبدیل گشت. این جریان سوسیالیستى با سقوط رژیم سلطنتی، در کردستان فرصتی گرانبها و با ارزشی به دست آورد و به سرعت به شکل گیری جنبش انقلابی و توده ای گسترده ای در سراسر کردستان یاری رساند. تشکل های مردمی، جمعیت ها، اتحادیه های دهقانی، تشکل های کارگری، زنان، حرکت های سیاسی اعتراضی مردمی، همانند کوچ مردم شهر مریوان، راهپیمایی طولانی سنندج ــ مریوان و بانه و سقز به طرف مریوان، تحصن مردم شهر سنندج علیه حضور نیروهای رژیم چهره واقعا نوینی به کردستان و جنبش انقلابی آن داد. این جنبش نوین و انقلابی تماما به نام کومه له و در پیشاپیش آن رفیق فواد مصطفی سلطانی در تاریخ مبارزات جنبش انقلابی کردستان ثبت شده است.
ارزش های سیاسی، برابری طلبانه، دفاع از حقوق زنان، از مردم زحمتکش، آزادی های سیاسی بی قید و شرط، شکستن انحصار سیاسی در دست ناسیونالیست های سنتی در کردستان و نقش بر آب کردن توافقات پنهانى و سیاست‌هاى راست این جریانات با رژیم، علنیت در مبارزه و کشاندن سیاست های چپ و رادیکال به میان توده ها، از مشخصات دوره ای است که کومه له به عنوان یک جریان سوسیالیستی و پیشرو در بطن تحولات عمیق جامعه کردستان حضور فعالانه ای داشت و به این اعتبار می توان گفت که کومه له در ابعادی اجتماعی افق نوین و رادیکالی را به روی مبارزات مردم کردستان گشود. رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی با مسلح کردن مرتجعین محلی و فئودال ها و با در اختیار قرار دادن پول و امکانات زیادی به آنها و دایر کردن مکتب های قرآن در اکثر شهر های کردستان در تلاش بود جا پای خود را در کردستان باز کند، اما در کردستان به خاطر نفوذ سیاست های چپ و رادیکال به رهبری کومه له این دارو دسته های ارتجاعی نتوانستند جمهوری اسلامی را به مردم بقبولانند.
مردم کردستان، به دلیل این که خواهان حق و حقوق عادلانه و دمکراتیک و آزادی های سیاسی خود بودند، به هیچ عنوان با سر کار آمدن رژیم جنایتکار اسلامی زیر بار زور و ستم این رژیم ارتجاعی نرفتند، و در مقابل ضد انقلاب جمهوری اسلامی که در آن مقطع دستیابی مردم کردستان را به تعیین سرنوشت خود، تاب نیاورد، و همچنین از حضور جنبش نوین و رادیکال در کردستان بشدت خشمگین شده بود، تدارک حمله به کردستان و تعیین تکلیف آن را در سر می پروراند. و بدینگونه رژیم اسلامی در تقابل با مقاومت مردم انقلابی کردستان، نیروهای سرکوبگر خود را به کردستان فرستاد تا مردم انقلابی و آزادیخواه را سرکوب کنند. جمهوری اسلامی تازه بقدرت رسیده برای سرکوب انقلاب، برای سرکوب آزادی های سیاسی، برای استقرار پایه های قدرت خود، برای به شکست کشاندن انقلاب ۵۷ مرم ایران، دست به حمله به همه دستاوردهای انقلاب کرد.
بعد از حمله به دانشگاه ها و ترکمن صحرا و به گلوله بستن کارگران بیکار در اصفهان یورشی جنایتکارانه به کردستان را سازمان داد. کردستان که در مقابل رژیم تازه به دوران رسیده سنگری مهم در ادامه انقلاب ۵۷ بود، در روز ۲۷ اسفند ماه ۱۳۵۷ مورد حمله قرار گرفت. در این روز نیروهاى مستقر در پادگان سنندج، شهر را مورد حمله تانک و توپ های خود قرار دادند، که در اثر این حمله وحشیانه ده‌ها نفر جان ‌باختند و صدها نفر نیز زخمى گردیدند. در دومین روز حمله ارتش‏ اسلامى بر علیه مردم شهر سنندج، صدیق کمانگر سخن‌گوى شورای موقت سنندج، در نامه‌اى به خمینى، هشدار داد که «این درگیرى مسلحانه از طریق صفدرى نماینده دولت و پادگان سنندج تحمیل شده است.»
بدنبال این واقعه طالقانى، در راس‏ یک هیات دولتى وارد سنندج شد و با نمایندگان مردم کردستان براى تشکیل شوراى ۱۱ نفرى شهر، به توافق رسید و اوضاع به نسبت کمى آرام شد. اما رژیم جنایت پیشه، به اعزام نیروهاى سرکوبگر به کردستان، به تبلیغات دروغین براى انحراف افکار عمومى و انواع و اقسام توطئه‌هایش‏ روز به روز ادامه می داد. در آن دوره مردم شهرها و روستاهاى کردستان، توسط شوراها و کمیته‌هاى انقلابى اداره امور را در دست داشتند و تا حدودى بر مذاکرات سازمان‌ها و نمایندگان منتخب مردم با نمایندگان رژیم، نظارت مى‌کردند. هنگامى که مذاکرات نمایندگان رژیم در کردستان جریان داشت در عین حال مردم بی گناه ترکمن صحرا مورد هجوم نیروهاى وحشى جمهورى اسلامى قرار گرفتند که در این حمله وحشیانه صدها تن کشته و مجروح شدند. نیروهاى ارتش‏ و حزب‌الهى، به شهر گنبد کاووس‏ حمله کردند و نیروهاى سیاسى ترکمن صحرا را به خاک و خون کشیدند.
عوامل رژیم در تاریخ ۳۱ فروردین ماه ۱۳۵۸، یک جنگ داخلى کرد و ترک را در شهر نقده به راه انداختند و پاسداران تحت فرمان “ملاحسنى” و نیروهاى ارتش‏ این شهر را ویران کردند و حتی اموال مردم را نیز به غارت بردند. در این جنگ از پیش طراحى شده، مردم کرد مجبور شدند خانه و کاشانه خود را ترک نمایند. در این میان مردم شهرهاى کردستان و نیروهاى سیاسى، بر علیه جنگ و خشونت رژیم، دست به تظاهرات و بسیج توده‌اى زدند، از سوی دیگر نیروهاى سپاه پاسداران در شهر مریوان به روى تظاهرکنندگان آتش‏ گشودند که فقط روز ۲۳ تیر ماه، ۲۴ نفر جان خود را از دست دادند و بیش‏ از ۴۰ نفر نیز زخمى گردیدند. هواپیماهاى جنگى با هدف آفریدن فضای رعب و وحشت بیشتر‏ بر فراز شهرهاى کردستان به پرواز درآمدند و دیوار صوتى را شکستند. مردم مریوان در اعتراض به حضور نیروهای اشغالگر جمهوری اسلامی در این شهر، شهر را ترک کردند که به کوچ سیاسى مردم مریوان که تحت سازماندهی کومه له بخصوص شخص “کاک فواد” بود معروف است. از سوی دیگر ارتش‏ و سپاه پاسداران تحت فرماندهى چمران، به شهر پاوه یورش بردند.
در مقابل این جنایت و وحشیگری ها، فعالیت نیروهای مسلح پیشمرگ توانست جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کرده و خمینی جلاد را وادار کرد اولین جام زهر را بنوشد و به مردم کردستان پیام آتش بس بدهد،تا بلکه بتواند نیروهای خسته و فرسوده اش را برای مدتی بازسازی و دوباره به کردستان حمله کند، پس‏ از این همه جنگ و جنایت و کشتار و تخریب، سپاه پاسداران و ارتش‏ در شهرهاى کردستان، روز ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸، خمینى با صدور اطلاعیه‌اى به ارتش‏ و حزب‌الله فرمان داد که با تمام قوا به شهر پاوه حمله کنند. متن فرمان خمینى جلاد چنین است: «فرمان امام به عنوان فرمانده کل قوا درباره حوادث پاوه. از اطراف ایران گروه‌هاى مختلف ارتش‏ و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند که من دستور بدهم به سوى پاوه رفته، و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر مى‌کنم و به دولت و ارتش‏ و ژاندارمرى اخطار مى‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قواى مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوى پاوه نشود، من همه را مسئول مى‌دانم. من به عنوان ریاست کل قوا به رییس‏ ستاد ارتش‏ دستور مى‌دهم که فورا با تجهیز کامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگان‌هاى ارتش‏ و ژاندارمرى دستور مى‌دهم که بى‌انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوى پاوه حرکت کنند و به دولت دستور مى‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند. تا دستور ثانوى، من مسئول این کشتار وحشیانه را قواى انتظامى مى‌دانم و در صورتى که تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابى مى‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع مى‌دهند که دولت و ارتش‏ کارى انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش‏ و ژاندارمرى را مسئول مى‌دانم. والسلام روح‌الله‌الموسوى الخمینى، ۲۷ مرداد ۵۸» (روزنانه کیهان و اطلاعات، ۲۷ مرداد ماه ۵۸) نیروهاى سرکوبگر جمهورى اسلامى، با کلیه جنگ‌افزارهاى سبک و سنگین، توپ و تانک و هواپیما و هلیکوپتر به کردستان یورش‏ بردند. روز ۲۸ مرداد ۱۱ نفر از جوانان پاوه را بدون هیچ‌گونه دادگاهى تیرباران کردند.
خمینى جلاد، در ۲۸ مرداد دستور حمله به سنندج را نیز صادر کرد.روز ۲۸ مرداد ۵۸، خلخالى آدم‌کش‏ به عنوان حاکم شرع از سوى خمینى، براى راه انداختن اعدام‌هاى دسته‌جمعى بدون محاکمه، به کردستان اعزام گردید. خلخالی، در کتاب خاطرات خود که نوشته های روزنامه های وقت نیز ضمیمه آن است، در سال ۱۳۸۰ توسط نشر سایه انتشار یافته، درباره وقایع کردستان چنین می نویسد: «دیروز یازده نفر در سنندج و پریروز نه نفر در مریوان، با رای دادگاه انقلابی به مرگ محکوم شدند… اعدام ۲۰ نفر دیگر: آیت الله خلخالی دیروز وارد سقز شد و در محل تیپ سقز دادگاه صحرایی خود را برای رسیدگی به پرونده های دستگیرشدگانی که در حوادث سقز دست داشتند و به تیپ سقز و گردان هایی که از سنندج و کرمانشاه اعزام شده بودند، حمله کرده بودند، تشکیل جلسه داد و به اتهامات بیست نفر افسر و درجه دار ژاندارمری و ارتش و غیرنظامیان رسیدگی کرد. عده ای از افسران و درجه داران موقعی که به پادگان حمله شده بود، سر خدمت حاضر نشده بودند که در نتیجه متهم به همکاری با مهاجمان شدند…» آیت‌الله منتظرى، نایب امام نیز گفت: «حوادث کردستان عکس‏العمل شکست امپریالیسم و صهیونیسم است. مردم سراسر کشور آمادگى خود را براى سرکوب اشرار در کردستان اعلام کرده اند، خلخالى به ‌فرمان امام‌به کردستان اعزام شد.»
روز ۲۹ مرداد ماه، نیروهاى ارتش‏ و پاسدار بخشى از شهر سنندج را به تصرف خود درآوردند. همین روز ۷ نفر از مردم پاوه در زندان دیزل‌آباد اعدام شدند. روزنامه کیهان روز ۳۰ مرداد ماه، خبر از تیرباران ۹ نفر دیگر در پاوه را داد. درگیرى‌هاى شدید ارتش‏ سرکوبگر و نیروهاى سپاه از یک‌سو و مقاومت نیروى پیشمرگ از سوى دیگر در تمام شهرهاى کردستان ادامه یافت تا آخر سر رژیم جنایتکار اسلامی با تمام نیرو و قوایش توانست مناطق کردستان را کم کم به زیر کنترل خود در آورد و این مناطق را از دست مردم و نیروهای پیشمرگ باز گرفتند. آنچه که اشاره شد، تنها چند نمونه از انبوه جنایات بى‌شمار رژیم جمهورى اسلامى در کردستان، در ماه‌هاى اول بهار و تابستان ۱۳۵۸ است. البته در این جنایات دولت موقت بازرگان، بنى‌صدر، توده‌اى‌_‌اکثریتى، جریانات به اصطلاح ملى‌مذهبى و همه جناح‌هاى رژیم در یک صف واحد در به شکست کشاندن انقلاب و سرکوب خونین انقلابیون آزادى‌خواه، چپ و کمونیست و قتل‌عام مردم کردستان شریک و سهیم بوده‌اند. مقاومت و مبارزه مردم کردستان در طول حاکمیت رژیم اسلامی، علی رغم فراز و نشیب هایی که به خود دیده، اما تسلیم نشده و رژیم ناچار است با هزینه های گزاف “امنیت” را حفظ کند.
اگر دهه اول حکومت اسلامی برای مردم کردستان دهه سرکوب وحشیانه، اعدام های جمعی، بمباران و اشغال نظامی و زندان و شکنجه و همچنین مقاومت درخشان سیاسی و نظامی مردم بود، اگر دهه دوم دهه خاموشی، سکوت و ترس و اشغال نظامی و عقب نشینی های سیاسی و نظامی برای جنبش انقلابی کردستان بود، دهه سوم حکومت اسلامی، قاطعانه می توان گفت که دهه خیزش مجدد، دهه خودآگاهی جنبش انقلابی کردستان، دهه اعتلای جنبش سیاسی در شهرها، دهه استقرار تشکل های مردمی، فرهنگی و سیاسی، دهه اتحاد مردم و به اعتقاد من دهه جنبش نوینی در کردستان ایران است که از سوم اسفندماه ۱۳۷۷ شهر سنندج و دیگر شهرهای کردستان شروع می شود و با ده ها حرکت و جنبش بزرگ و کوچک، گاه کم دامنه و گاه وسیع در تظاهراتها، در تحریم انتخابات رژیم در اعتصاب عمومی ۱۶ مرداد در اعتصاب و اعتراضات کارگری، دانشجویی، زنان و غیره تا اعتصاب با شکوه مردم کردستان در ۲۳ اردیبهشت ماه در اعتراض به اعدام پنچ تن از فعالین سیاسی، خود را نشو و نما می دهد. بنابراین مهم‌ترین ویژگى تاثیرگذاری کومه‌له به عنوان یک جریان چپ و کمونیست، سیاست‌هاى کارگرى کمونیستى و انترناسیونایستى و وجهه اجتماعى آن است که همواره افق رهایى مردم کردستان را در مبارزه مشترک طبقاتى سراسر ایران و سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى با یک انقلاب اجتماعى کارگری دنبال کرده و مى‌کند. مردم انقلابی کردستان در طول سه دهه مبارزه و مقاومت خود در برابر سیاست های ارتجاعی و ضدانسانی رژیم اسلامی تجارب گرانبهایی کسب نموده اند و بیش از پیش تحزب یافته اند و تحت تاثیرات گرایش چپ و سوسیالیستی کومه له قرار گرفته اند. در این دوره هم تاثیرات این جریان چپ و سوسیالیست بود که مانع نفوذ سیاست های اصلاح طلبان حکومتی در کردستان گردیده و در جریان اعتراضات اخیر مردمی ایران در طول یک سال گذشته نیز اجازه نداد که جریانات سازش کار و متوهم ناسیونالیسم کرد، مبارزات حق طلبانه مردم کردستان را دو دستی تقدیم سران جناح اصلاح طلب حکومتی کنند. وجود و نفوذ همین گرایش سوسیالیستی و در صف مقدم آنها تشکیلات کومه له بود که مردم کردستان جواب دندان شکنی در اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت ماه سال گذشته به کل رژیم اسلامی با هر دو جناحش داد. بدین ترتیب همه سیاست‌ها و پراتیک سوسیالیستى کومه‌له،در طول حاکمیت جمهورى اسلامى، که نکته اتکایش‏ حضور فعال در میان کارگران، زنان، جوانان و مردم محروم و زحمت‌کش‏ کردستان و حتی خارج از آن است، با مبارزه پى‌گیر، هدفمند و جانفشانى‌هاى زیادى به دست آمده است.
یاد همه انسانهایی که در راه آزادى و سوسیالیسم جان باختند، گرامى باد!
 
برگرفته از جهان امروز شماره ۲۵۵