چرا رایزنی برای اتحاد؟

این واقعیتی است انکار ناپذیر، جامعه امروز ایران از حیث سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ای است متنوع و چند صدایی.  طرح ایجاد یک ً آلترناتیو سیاسی ً با همهء ابزار و ادوات مادالعمری اش توسط پیروان یک اندیشه سیاسی معین، راهکاری باز دارنده و تشتت آفرین آنهم در دنیای متنوع اپوزیسیون ایران. در جامعه چند صدایی ایران طرح یک ً آلترناتیو سیاسی ً با تبین فرم و محتوی نظام سیاسی آینده ایران یعنی جدا افکنی در بین همهء گروه بندیهای اپوزیسیون که هر یک برای آینده سیاسی ایران نغمه ای خاص سرداده اند. درست به همانگونه که جامعه شهروندی ایران به لحاظ دینی متنوع بوده است  که روزی آیت الله خمینی و حواریون او تصمیم میگیرند با هم پیمانی با یکدیگر بنای ً جمهوری  ً را در ایران استوار سازند که اسلام دینِ غالب حکومتی و جامعه و دیگر باورمندان به ادیان دیگر فاقد حقوق شهروندی و ابراز وجود در پهنه ایران بزرگ محکوم شدند. و دیدیم نتیجه ببار نشستن این اندیشه تمامیتخواهی آن شد که عده ای مسلمان بنیادگرا سی سال در ایران فقط جنایت آفریدند.

کورش اعتمادی
استهکلم ۲۲ اوت ۲۰۱۰
koroush_etemadi@hotmail.com

بی گمان در همهء دوران همیشه این اندیشه منطقی بوده است که اگر جمهوری اسلامی پس از سه دهه جنایت علیه بشریت هنوز بر اریکه قدرت لمیده است، دلیل عمده اش خلاء موجودیت یک آلترناتیو سیاسی مترقی و مستقلی است تا بگونه ای جدی بنیاد این نظام غیر انسانی را به چالش فراخواند. منظور آن آلترناتیو سیاسی مستقلِ جهل ستیزی است که جدا از عرصه سیاه بازیهای باندهای درون حکومت و حوزه آن باورمندان دینی که بنیاد جمهوری اسلامی را در سی و یک سال پیش در ایران طرح ریزی کردند، پا بمیدان بگذارد. و دلیل دیگر اگر امروز جامعه ایران پس از آنهمه کشمکشها و جانفشانیهای بیدریغ مردمش نتوانست به این آروزی دیرینه خود که آزادی است دست یابد، همان حضور و نفوذ معنوی اندیشه  ًاصلاحگران ً دینی در جنبش اعتراضی مردم است که مذبوحانه تلاش میورزند با قرائت های دیگر از اسلام تلاطمات اجتماعی مردم را به کجراهه راهبری کنند. میلیونها شهروندِ جوان ایرانی در یکسال اخیر سرفرازانه در سراسر کشور برای مقابله با رژیم به کوچه وخیابان روانه شدن تا آزادی را در ایران نهادینه کنند، که بخشا ً به سبب مماشات همین رهبران موسوم به ًجنبش سبز ً با حکومت، ازتداوم مبارزه سرخوردند تا به امید رهائی از همهء مظالمی که جمهوری اسلامی در طی این سه دهه در ایران گسترد در فرصتِ زمانِ دیگری پا به عرصه مبارزه بگذارند. روشن است در این فضای سرخوردگی و سکون میبایست نگاهها و توجهات به سویی دیگر و راهکار نوین معطوف گردد که تحولات بنیادی سیاسی در ایران را از منظر و دیدگاه دیگر، متفاوت با هر آنچه که بود و هست، تدبیر کنند. همانگونه که در گذشته اشاره شد اگر آن بدیل سیاسی مستقل و توانمند در مقابل این رژیم دینی شکل نگیرد، مبارزات مردم برای رسیدن به آزادی واقعی بی نتیجه خواهد ماند و همهء از خود گذشتگی های مردمی باز بازیچه دست این و آنی خواهد شد که  بنا دارند فراتر از جمهوری اسلامی پا پیش نگذارند. روشن است نتیجه محتوم همهء این شکست ها، گسترش یأس در اردوی جنبش اعتراضی مردم است که از سویی تحقق این امر خواستِ همهء جناح بندیهای درونی و بیرونی حکومت است که ماندگار شدن جمهوری اسلامی با هیبتی دیگر را پی میجویند.

امّا علیرغم همهء تلاشها که در طی سالهای اخیر بویژه در یکسال گذشته از سوی برخی شخصیتها و تشکل های سیاسی برای ایجاد یک آلترناتیو سیاسی مستقل در مقابل رژیم اسلامی صورت گرفت، یک مانع اساسی در خصوص پیشرفت این امر مشاهده میشود. این مانع عمدتا ً همان اعلام موجودیت عجولانه  ًآلترناتیو های سیاسی ً گوناگونی است با عناوین دهان پُر کن که سپس از همگان میخواهند که برای باز نماندن از غافله، بدون چون و چرا مفاد ًمنشور سیاسی ً را تأیید کنند و به آن گردن نهند که از آغاز همه در تدوین آن نقشی نداشتند. و تأسف بارتر از هرچیز دگر در دنیای مجازی اندیشه این سازندگان  ً آلترناتیوهای سیاسی ً گوناگون، هیچ وجه سیاسی از مطالبات جامعه چند صدائی ایران در نظر گرفته نشده که بدین سبب فرم و محتوی ساختار سیاسی معینی برای نظام آینده سیاسی ایران از پیش تبین و معین میشود. به بیانی دیگر همهء گزینه ها و بند وبست های سیاسی رایج در جامعه سیاسی ایرانی در این نهادهای بظاهر ًآلترناتیو سیاسی ً تعیین و قطعی میگردد و دیگران فقط موظف هستند بدون حرف پس و پیش به زیر چتر سیاسی این خانمها و آقایان جهت انجام وظایف  سر بفرمان نهند. بواقع این نهادهای  ًاپوزیسیونال ً با این شکل و شمایل همانند آن سربازخانه های سیاسی می مانند که عده ای بیشمار از پیش انتصاب شده اند تحت لوای  انواع  ًاتحادهای جمهوریخواهی ً که رئیس جمهور آینده ایران شوند و یا شماری هم دندان تیز کرده اند تا لوح شاهی بر گردن آویزند و شاه آینده ایران قلمداد شوند ( البّته منظور نه فرزند آن شاه سابق ایران است که  او از روز نخست در این زمینه همیشه فرد بی ادعای بوده است).

این واقعیتی است انکار ناپذیر، جامعه امروز ایران از حیث سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ای است متنوع و چند صدایی.  طرح ایجاد یک ً آلترناتیو سیاسی ً با همهء ابزار و ادوات مادالعمری اش توسط پیروان یک اندیشه سیاسی معین، راهکاری باز دارنده و تشتت آفرین آنهم در دنیای متنوع اپوزیسیون ایران. در جامعه چند صدایی ایران طرح یک ً آلترناتیو سیاسی ً با تبین فرم و محتوی نظام سیاسی آینده ایران یعنی جدا افکنی در بین همهء گروه بندیهای اپوزیسیون که هر یک برای آینده سیاسی ایران نغمه ای خاص سرداده اند. درست به همانگونه که جامعه شهروندی ایران به لحاظ دینی متنوع بوده است  که روزی آیت الله خمینی و حواریون او تصمیم میگیرند با هم پیمانی با یکدیگر بنای ً جمهوری  ً را در ایران استوار سازند که اسلام دینِ غالب حکومتی و جامعه و دیگر باورمندان به ادیان دیگر فاقد حق شهروندی و ابراز وجود در پهنه ایران بزرگ محکوم شدند. و دیدیم نتیجه ببار نشستن این اندیشه تمامیتخواهی آن شد که عده ای مسلمان بنیادگرا سی سال در ایران فقط جنایت آفریدند.

این در واقع خواستی غیر دمکراتیک و غیر انسانی است که باورمند به یک دین  و ایدئولوژی خاص حق ویژه برای خود در اداره امور سیاسی و فرهنگی جامعه قائل شوند، بی آنکه لحظه ای بیاندیشند ایران متعلق به همهء تنوعات سیاسی، فرهنگی، قومی، جنسیتی و اجتماعی است که در جغرافیای ایران بزرگ در همهء عرصه ها حق حیات دارند. پس نتیجه میگیریم در شرایط امروز ایران با وجود همهء تنوعات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، قومی و جنسیتی برای ساختن ایرانی دمکراتیک آنهم  برپایه سامانه یک ً آلترناتیو سیاسی ً معین ره بجایی نخواهیم برد. چرا که این بینش باز مصداق گفتار همان ًرهبر ً یکدانه  موسوم به ً جنبش سبز ً ایران است که در بحبوبه سردادن شعارهای ًساختار شکنانه ً مردم علیه رژیم همچون آقای خمینی در سی و یک سال پیش بر مردم نهیب برآورد ً جمهوری اسلامی، نه یک کلمه پس و نه یک کلمه پیشً. بله درست متوجه شدید، ابداع و تشکیل هرآلترناتیو سیاسی در مقابل رژیم اسلامی در شرایط کنونی آنهم با تعیین و تبین فرم و محتوی سیاسی آن، اقدامی است جداسرانه که نتیجه بارز آن تشتت هر چه بیشتر در جبهه اپوزیسیون است.

امّا جوهرهِ تمام این گفتار بدین معنا نیست که علیرغم همهء تنوعات سیاسی در جبهه اپوزیسیون، امروز ما مخالفین جدی نظام دینی در ایران قادر نباشم با یکدیگر هم پیمان شویم و بر سر درِ ًحجره ای ً معین تابلوی بُنکداری را بر پا کنیم که همهء متاع  آن  ًحجره ً با توجه به تنوع اش آرام بر روی یکدیگر انبان شده اند . ًحجره ً نشین ها ی صنوف سیاسی ایران میتوانند نه بر سر تشکیل آلترناتیوهای سیاسی معین که بازدارنده هستند، بلکه با راهکار رایزنی بر سر محتوی حکومت آینده ایران، و نه بر سر فرم حاکمیت، به اجماع نظری و هم پیمانی دست یابند که وجوه مشخص و بارز آن حاکمیت در درجه نخست غیر دینی و غیر ایدئولوژیکی است.  تعیین فرم ظاهری این حکومت را به مردم واگذارید که در زمان مناسب، خود تصمیم گیرند چه میخواهند و چه نمیخواهند. و اساسا ً هم شکل و شمایل آن حاکمیت سیاسی مهم برشمرده نمیشود، چرا که ما نه شاه قدر قدرت میخواهیم و نه رئیس جمهور قُلدرمنش. آنچه که برای همگان در آینده سیاسی ایران حائزاهمیت را دارد محتوی حکومت آینده ایران است که همانند همهء جوامع مدرن امروزی در جهان از نظمی پارلمانی مبتنی بر آرای عمومی مردم برخوارد است که پارلمان در آن نظم بالاترین مرجع تصمیم گیرنده سیاسی در جامعه محسوب خواهد شد. در این نظم مدرن پارلمانی هم رئیس جمهور وهم شاه تابعی از تصمیمات پارلمانی هستند که مردم در انتخاباتی آزاد و دمکراتیک نمایندگان آنرا برای مدت زمان معینی برمیگزینند. امّا تا رسیدن به این هدف معین سیاسی در شرایط کنونی فراخواندن همگان از طریق رایزنی به کنگره رایزنان با چشم پوشی از همهء حداکثرهای سیاسی، هم پیمانی را بنیاد نهیم که مبنای راهبری آن تفاهم و اراده همگانی است.  

کورش اعتمادی
استهکلم ۲۲ اوت ۲۰۱۰