قهر طبیعت٬ قهر سرمایه در پاکستان

طى سه هفته اخیر و با شروع بارشهاى سنگین و بى پایان بخش بزرگى از پاکستان دچار لطمات بزرگى گردید. مناطق عظیمى از فلاتهاى مرکزى این کشور زیر آب قرار گرفتند. مناطق مسکونى٬ مزارع و جاده ها ویران گشتند. اخبار و آمارها  حکایت از ویرانى و خرابى بیسابقه دارند. فقط بیست میلیون نفر آواره بجا مانده است که با نیازهاى  پایه اى دست و پنجه نرم میکنند. مراجع امدادى متعددى در جهان آژیرهاى خود را بدنبال کمک رسانى هاى فورى و حیاتى بصدا درآورده اند. تصاویر مخابره شده از وضعیت اسفناک قربانیان سیل واقعا تکان دهنده است. بخصوص که بخش اساسى این مردم بدلیل فقر و تهیدستى از هیچگونه حفاظى در مقابل سیل٬ و از آن بدتر٬ از هیچ گونه تامینى در مقابل عوارض بمراتب مخرب سیل برخوردار نبوده و  نیستند.
صد لعنت به طبیعت با قمار کور و بیرحمانه اى که با زندگى این مردم بدان دست زده است. اما ناسازگارى و غضب طبیعت میبایست و میتوانست در دامنه  خسارات وارده محدود گردد. فاجعه انسانى بزرگ حاصل از سیل را نمیتوان به طبیعت منصوب کرد. فاجعه در آنجاست که چگونه میلیونها انسان در عرض یک شب به قعر نیستى سقوط میکنند. مناطق سیل زده هرگز مناطق حاصل خیز و پربرکتى براى ساکنان آن نبوده است. جرم طبعیت و سیل آن شاید همینقدر باشد که پرده کاذب زندگى را بکنار زده و واقعیت دردناک این میلیونها مردم را به قضاوت گذاشته است. فاجعه آنجاست که  چگونه زندگى میلیونها خانواده با موجودیت تعداد معدودى گاو و گوسفند و یا چند متر مربع زمین سنگلاخ و کشت پر مرارت آنها گره خورده است. یک شب و در گذر بارانها همه پایه هاى زندگى بیکباره ناپدید شده است. مشاهده بى پناهى و سردرگمى این مردم در مقابل سوال چگونگى تامین امروز و فرداى خود ترسناک است. دیدن چهره بهت زده میلیونها نفر در انتظار چادر و شیر خشک اردوگاههاى امداد٬ دیدن صحنه صدها هزار نفرى که در  آستانه بیماریهاى گوناگون و محروم از هرگونه حفاظ و حمایت٬ هر بیننده اى را منکوب میسازد.
یوسف جمال یک زحمتکش مناطق سیل زده٬ در مقابل سوال خبرنگار میگوید که” این فاجعه ناشى از غضب خداوند است و تنها باید دست بدامن او شد.” حق با اوست. تنها در قاموس خداوند قهار افسانه هاى ترسناک مذهبى میتواند بگنجد که پس از نسلها کار و تلاش٬ این مردم هنوز هم اینچنین فقر زده٬ تنها و آسیپ پذیر باقى مانده باشند. تنها قهر خداوندى است که میتواند اینچنین خونسرد و لاقید با زندگى او و عزیزانش بازى کند. این سیلاب تعداد قابل توجهى مدارس و درمانگاه و بیمارستان و پل و جاده و تجهیزات و مراکز امداد و دامپزشکى و امثال آنرا در مسیر خود نداشته است. میلیونها زحمتکش سیل زده پاکستانى هیچ دلیلى ندارند که امروز به مسئولیت و امداد و کمک رسانى دولت و مسئولیت اجتماعى آنها دل خوش کنند.
پاکستان کشور بزرگ و ثروتمند و با تکنیک و امکانات پیشرفته است. یکى از قدرتمندترین ارتشهاى منطقه و مسلح به تجهیزات اتمى  تنها جلوه کوچکى از موقعیت این کشور است. چند سال قبلتر از دریچه پدیده عظیم کار کودکان دنیاى امروز چشم به واقعیت سرمایه دارى وحشى حاکم بر پاکستان گشود. سیل امروز “فرصت” دیگرى را ایجاد کرده است که از دریچه زندگى میلیونها نفر مردم زحمتکش واقعیت طبقاتى حکومت سرمایه را لمس کرد. امروز با فروکش باران و کاهش ابعاد سیل٬ دیگر چیزى از دار و ندار میلیونها مردم منطقه باقى نمانده است. اما فاجعه انسانى بزرگ تازه در آغاز راه است. خطرات بزرگى بازماندگان سیل را تهدید میکند٬ تنها چهار میلیون کودک در معرض خطر بلافصل بیماریهاى مسرى قرار دارند. در مقابل همه ابعاد فاجعه٬ تنفر و انزجار از مبانى مصائب بجا مانده٬ نه متوجه خداوند٬ نه متوجه طبیعت٬ بلکه تنها متوجه بانیان اصلى آن در دولت و حاکمان کشور پاکستان میتواند باشد.
مصطفى رشیدى
١٨ اوت ٢٠١٠