مصاحبه اکتبر با عبدالله دارابی به مناسبت سی و یکمین سالگرد کوچ تاریخی مریوان

“عدم شرکت حزب دمکرات در این کوچ تاریخی مردم مریوان، اساسا از دید و زاویه منافع طبقاتی اش بود!”

 اکتبر: سی و یکمین سالگرد”کوچ تاریخی مردم مریوان” میباشد. شما یکی از سازماندهندگان اصلی آن حرکت تاریخی هستید. اساسا این کوچ چرا صورت گرفت؟ پیش زمینه های سیاسی- اجتماعی و اعتراضی این حرکت عظیم تاریخی که باعث شد یک شهر چند ده هزار نفری”تمام ساکنین شهر” کوچ کنند، چه بود؟

 عبدالله دارابی: ۳۱ سال قبل مردم کردستان هم مانند سایر مردم ایران، بمنظور بر قراری آزادی، برابری، رفاه و خوشبختی جامعه، نقش بسزائی را در انقلاب ۵۷ ایفا نمودند و با اعتراضات و تظاهرات های توده ای و وسیع خود، تمام مراکز قدرت و سرکوب رژیم شاه چون« ساواک، پادگانها، پاسگاه های ژاندارمری، شهربانی، زندانها و….» را یکی پس از دیگری مورد حمله قرار داده و با تصرف آنها، نظام پادشاهی را از اریکه قدرت ساقط  کردند. ولی برجسته  ترین جنبه این انقلاب، ایفای نقش کلیدی کارگران نفت بود که توانست به مثابه نقطه عطفی بزرگ در تاریخ ایران ثبت گردد. این رویداد عظیم، بورژوازی جهانی را چنان لرزاند که فاشیسم  مذهبی را بعنوان موثرترین آلترناتیو سرکوب به جلو صحنه آوردند و به کمک احزاب و جریانات ملی – مذهبی، حزب توده  و چریک های اکثریت، آنرا بر گرده کارگر و مردم انقلابی ایران سوار کردند. از آن تاریخ تا به امروز، جنگ بین طبقه کارگر و مردم انقلابی علیه این رژیم هار سرمایه داری در جریان است. اگر چه ۶ ماه و چند روزی  بیشتر از انقلاب ۵۷ نگذشته بود ولی رژیم عزم خود را جزم کرده بود که به کردستان حمله کند و با فراهم کردن ماتریال لازم، مترصد فرصت مناسب بود تا تراژدی فاجعه آمیز خود در کردستان را به کارنامه سیاهش الصاق نماید. برای آغاز این یورش خونین، شهر مریوان را در نظر گرفته بودند که مقابله عظیم توده ای و جمعی مردم به رهبری کمونیست ها آنرا ناکام گذاشت و تغییر داد.  بنا بر این، کوچ تاریخی مردم مریوان و حمایت کم نظیر مردم کردستان از آن، در بطن و درون چنین جدال و کشمکش طبقاتی قابل بحث و بررسی است نه چیزی خارج از آن. مردم کردستان بمنظور تغییر بنیادی جامعه در انقلاب ۵۷ شرکت کردند و حاضر نبودند در برابر یورش فاشیسم اسلامی به کردستان سر فرود آورند و به آن جاخالی بدهند. در آن زمان کمونیست ها بدون سازمان دادن توده  وسیع مردم آنهم در ابعاد ده ها هزار نفری، قادر به مقابله و رویارویی با فاشیسم اسلامی نبود.

 با توجه به آن، کوچ تاریخی مردم مریوان یک مقابله عظیم توده ای و به یاد ماندنی و یک نه بزرگ و انکار ناپذیر مردم کردستان و کارگران کمونیست و انقلابیون سراسر ایران به رژیم تازه به دوران رسیده جمهوری اسلامی بود که قصد داشت یورش به کردستان را از شهر مریوان شروع کند و مردم انقلابی  یک شهر را به خاک و خون بکشاند. کوچ تاریخی مردم مریوان(۳۱ تیر تا ۱۳ مرداد ۱۳۵۸)، اعتراض به سیاست سرکوبگرانه و یورش آدمکشان رژیم  جمهوری اسلامی به این شهر بود،  تا اینکه رژیم با قرار گرفتن در مقابل یک شهر خالی از سکنه، از حمله  به آن باز ماند. این اتفاق تاریخی و کم نطیر، در اثر درایت و کاردانی یک رهبری  کمونیستی و مسئولیت پذیری مردم انقلابی مریوان در قبال آن اوضاع خطیر صورت گرفت که بلافاصله حمایت همه جانبه مردم کردستان و بخش قابل توجهی از کارگران و مردم انقلابی سراسر ایران را هم با خود بهمراه آورد. در واقع میتوان گفت، نقشه شوم رژیم  در مقابل شور و هیجان مردم انقلابی مریوان و حمایت بیدریغ آزادیخواهان کردستان و سراسر ایران نا کام ماند و رژیم را ناچار نمود یورش وحشیانه خود به کردستان را از شهر مریوان به شهر پاوه تغییر دهد. وقتی مردم شهر مریوان به نقطه ای در نوار مرزی عراق(کنار روستای کانی میران)، کوچ کردند مردم اکثر شهر های کردستان هم حمایت کم نظیر خودشان را بصورت راه پیمایی طولانی مدت به سوی مریوان آغاز نمودند و بدینوسیله سد محکمی را در مقابل یورش رژیم ایجاد نمودند. نقطه عطف این حرکت اینجا بود که توانست در فاصله زمانی بسیار کوتاه، کوچ یک شهر را به راه پیمایی طولانی مدت مردم اکثر شهر های کردستان تبدیل کند سپس همه آنها را در محل کوچ مردم مریوان بهمدیگر ملحق نماید. شکوه و عظمت این حرکت چنان بر جسته بود که رژیم فاشیست جمهوری اسلامی را در جا میخکوب کرد  و آنرا بطرز حیرت آوری هاج و واج نمود. در آن زمان، به یمن حضور قدرتمند کمونیست ها در کردستان و درایت و کاردانی خاص و ویژه رفیق فواد مصطفی سلطانی، دست آورد های قیام ۵۷ به  نحوی شایسته حراست می شد و جو و فضای حاکم بر کردستان به نحو قابل توجهی نسبت به سایر نقاط ایران تغییر کرده بود. سطح شعور و آگاهی مردم و نحوه تعاون و همکاری آنان  با همدیگر دگرگون شده بود و بخشی از مردم با همان سلاح هایی که در قیام  بدست آورده بودند  خود را مسلح کرده  و به کمک آن تأمین جانی و مالی مردم شهر و روستا های کردستان را تضمین می کردند. زندگی مردم شهر و روستا ها بوسیله شورا های مردمی و بنکه های محلات  اداره می شد. در پرتو چنین ابتکاراتی، فضای شهر ها سرشار از فعالیت  آزاد سیاسی و آگاه گرانه  بود، بطوریکه احزاب و گروه های سیاسی اپوزیسیون رژیم و مردم تشنه آزادی در دیگر شهر های ایران دسته دسته به کردستان آمده و از نزدیک به دست آورد های قیام که توسط خود مردم از آن پاسداری می شد به عنوان تجاربی گرانبها می نگریستند و سپس با انبوهی از خاطرات شرین و آموزش های بیاد ماندنی، به شهر های خود باز میگشتند. خمیر مایه کوچ تاریخی مردم مریوان، در دل همچون  فضایی نضج گرفت که به آن اشاره کردم. در نتیجه، ادامه چنین اوضاع و احوالی، برای رژیم هار و استثمارگری چون جمهوری اسلامی و رئیس جمهور وقت آن “جناب بنی صدر” به هیچ وجه قابل تحمل نبود. تا اینکه  سرانجام یورش بکردستان تحت نام”کفار و عوامل اسرائیل و آمریکا”، در ۲۸ مرداد  ۱۳۵۸ با صدور فرمان امام و فرماندهی عملی  بنی صدر آغاز گردید و مردم انقلابی کردستان هم از زمین و هوا مورد یورش نیرو های تهی مغز تا دندان مسلح جمهوری اسلامی قرار گرفتند.  

 اکتبر: به پیش زمینه های تاریخی- سیاسی و اجتماعی این حرکت اشاره کردید. نقش احزاب سیاسی موجود و شورای شهر آن روز مریوان در سازماندهی این کوچ چگونه بود؟ انعکاس این حرکت در سطح سراسری ایران و کردستان چگونه بود؟

عبدالله دارابی: تا جائیکه به این یادداشت کوچک مربوط می شد  در پاسخ به سئوال اول، پیش زمینه های سیاسی- اجتماعی کوچ مریوان و یورش رژیم بکردستان را بصورت اجمالی از نظر گذراندم و اشاره کردم که رژیم  تازه بدوران رسیده و  تحمیل شده بمردم ایران بخاطر موقعیتی که به کمک نیرو های درون و بیرون ایران” ملی- مذهبیون و توده ایستی و دول غرب”، به آن دست یافته بود هیچوقت جو و فضای چپ و رادیکال ایجاد شده در کردستان را تحمل نمیکرد. چون از رواج یافتن و سرایت کردن آن  به سایر نقاط ایران بشدت می ترسیدند و بیم آنرا داشتند آن اوضاع ترسناکی که حاکم بودند از دستش در برود. بنا براین، حمله برای پس گرفتن دست آورد های انقلاب، در اولویت کاری رژیم اسلامی بود.

در آن زمان تشکیلات کومه له هنوز شکل نگرفته بود. ولی فعالیت قدرتمند و عملی بخش اعظم چپ و کمونیست های آن دوره برای هر عابر و رهگذری قابل لمس و مشاهده بود. در کنار این تلاش عظیم و سراسری در کردستان، رفقایی چون فواد مصطفی سلطانی و صدیق کمانگر سریع درخشیدند و به مثابه رهبران چپ و کمونیست آن دوره  زبان زد خاص و عام گشتند و در جمع  کردن و متشکل کردن چپ کردستان هم نقش در خور و شایسته ای از خود بجا گذاشتند. سر انجام چند ماه بعد این نیروی عظیم چپ،  به اسم کومه له رسمیت یافت و بدینوسیله قطب چپ جامعه کردستان آن دوره را شکل داد. در طرف مقابل حزب دمکرات بود که تاریخ و سنت مبارزاتی خاص خود را داشت و قطب  راست و بورژایی متحزب یافته کردستان را شکل داده بود و آشکار و سر راست از منافع سرمایه داران کرد دفاع میکرد. جریانات دیگری چون چریکهای فدایی و پیکار در کردستان نفوذ کلام سیاسی- اجتماعی قابل توجهی در جامعه  نداشتند. بنا بر این،احزاب اصلی و تاثیر گذار اساسا کومه له و حزب دمکرات بودند که می توانستند در جابجایی نیرو در کردستان نقش ایفا کنند. با رجوع به توضیح فوق می خواهم به صراحت اعلام کنم که، غیر از کمونیست های آن دوره که بعدا کومه له را شکل دادند، هیچ حزب و جریانات سیاسی دیگری در سازمان دادن و متشکل کردن کوچ مریوان رسما شریک و سهیم نبودند و رهبری آنرا تامین نکردند. در کنار کمونیست ها، شورای وقت شهر مریوان هم  نقش پیشتازی را بازی کرد و بیدریغ از این ایده و سازماندهی این کوچ حمایت نمود. نا گفته نماند، یکسال قبل تر کوچ مشابهی ولی به نسبت کوچکتر از این کوچ، توسط مردم محله دارسیران مریوان صورت گرفته بود که بسهم خود به تجارب گرانبهایی برای این کوچ تاریخی تبدیل گشت و خود مردم دارسیران هم با شرکت فعالشان در این کوچ، توانستند سازماندهی این کوچ عظیم را سرعت بخشند. رهبری کوچ  مردم دارسیران هم سر راست در دست کمونیست ها بود و از حمایت بی دریغ و همه جانبه مردم شهر و روستا های مریوان نیز بر خوردار بود. نا گفته نماند در جریان مبارزه مردم دارسیران، صدیق کمانگر و عارف مولانایی از کامیاران، تلاش و فعالیت های چشم گیری را از خود بجا گذاشتند. تجربه دارسیران و جنبش دانش آموزان مریوان و چندین تجربه مشابه و کارآمد دیگر در مریوان، همه دست به دست هم داده و به نیرویی عظیم و کارسازی برای سازماندهی کوچ تاریخی مردم مریوان تبدیل گشتند. چناچه قبل تر اشاره کردم، انعکاس این حرکت، نه تنها در کردستان و ایران، در سراسر جهان نیز بازتاب داشت و به سوژه مهمی برای روزنامه آن دوره جهان تبدیل گشت. کوچ تاریخی مردم مریوان در نوع خود کم نظیر بود و بسرعت توانست سطح همکاری و مشارکت و همدلی مردم با همدیگر را به نحوی غیر قابل تصور در خود منعکس کند و آنها را  به کمک و یاری همدیگر وا دارد و به مرهم ای برای مداوای درد های عمومی آنها  تبدیل شود.  به همین خاطر، کوچ تاریخی مردم مریوان را می توان در کنار تجاربات بزرگ جهانی قرار داد و  از آن بمثابه درس و تجربه گرانبهایی استفاده نمود و بموقع آنرا بکار گرفت. خواننده عزیز ما باید بر این نکته واقف باشد که رهبری کردن چنین رویداد های عظیمی، فقط و فقط از عهده کمونیست های راستین بر می آید نه دیگر احزاب و جریانات بورژوایی. عدم شرکت حزب دمکرات در این رویداد، تصادفی و اتفاقی نبود. آگاهانه بود چون رویدادن همچون اتفاقاتی، قبل از هر چیز زنجیر های نا آگاهی را در هم می گسلد و دورنمای زندگی آتی را بمردم نشان میدهد. که هر دوی آنها سد و مانع راه پیشروی همه رژیم های حاکم و احزاب و جریانات بورژوایی در اپوزیسیون است و آنها را تضعیف میکند. رویداد های بزرگ وتاریخی سطح هوشیاری و همیاری مردم را ده چنان کرده و راه و مسیر ده ساله را به یکسال تبدیل خواهد کرد. عدم شرکت حزب دمکرات در این کوچ تاریخی مردم مریوان، اساسا از دید و زاویه منافع طبقاتی اش بود که خیری به آن نمی رساند و چیز مثبتی بحال و آینده آندوره  حزب دمکرات اضافه نمی کرد. در پایان نوشته میخواهم یاد آوری کنم که، هدایت و رهبری کوچ تاریخی مردم مریوان تماما به عهده کمونیست هایی بود که کومه له آن دوره شکل دادند نه هیچ حزب و جریان دیگری. دوم اینکه، نقش و تاثیرات این رویداد، تنها به کردستان و سراسر ایران ختم نشد، در سطح جهانی نیز بازتاب فراوانی داشت و روزنامه های پر تیراژی هم راجع به آن نوشتند و تعریف کردند. سوم اینکه در آن شرایط حساس و خطیر ایران، مقابله قهرمانانه مردم مریوان علیه رژیم اسلامی، جاودانه و تاریخی بود چون حداقل در هیچ نقطه ای از ایران آن زمان مشابه آن اتفاق نیفتاده بود و در چنین ابعاد عظیم و سراسری و بعضا جهانی بازتاب نیفتاده بود. به این مناسبت جا دارد بار دیگر، از جانب خودم و بخشی از کمونیست های شرکت کننده در آن کوچ، به همگی مردم مریوان و همه راه پیمایان دیگر شهر های کردستان درود بفرستم و  دست همگی این عزیزان بگرمی بفشارم.

مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی

 

۱۳-۰۸-۲۰۱۰