قوانین و مجازاتهای عصر حجری باید برچیده شوند!

این نوشته کوتاه بخاطر زنده نگه داشتن حافظۀ تاریخی مردم و نسل جدید، نسلی که باید بدنبال آنچه که مسائل گذشته و امروز را بهم گره می زند بگردد و آگاه باشد.
از زمان بقدرت رسیدن نظام فاشیستی اسلامی تا کنون، مردم شاهد زندان، شکنجه، اعدام،سنگسار و کشتن مخالفین به اشکال مختلف  و در ابعاد بسیار گسترده بوده است. میخواهم تیتروار اشاره ای به قتل عامی داشته باشم  که در دهه ۶۰ روی داده و آنرا به اعتراض مردم آزادیخواه جهان که امروز علیه سنگسار سکینۀ محمدآشتیانی بلند کرده  است وصل کنم.
جهانیان شاهد بودند که حکومت اسلامی، با کشتار سرکارآمد ویک فاجعۀ انسانی به راه انداخت و همچنان شاهدند که با کشتار سر کار مانده است. در دهۀ شصت به دستور روح الله خمینی در زندانها  قتل عام و کشتتار بی حد و مرزی صورت گرفت. کشتاری از آزاد اندیشان، از مخالفین نظام اسلامی  از انقلابیون و آزادیخواهانی که نظام استبدادی پادشاهی را با تلاش و فعالیتهای خود به زباله دان تاریخ افکندند. رژیم اسلامی برای به شکست کشانیدن انقلاب مردم و دست به تعرضی ضد انقلابی زد و با بر پاکردن چوبه های دار و کشتار انقلابیون، هم پایه های حاکمیت سیاه خود را محکم کند و هم نسل بعدی را به سکوت وا دار نماید.
در آن شرایط انقلابیون وآزادیخواهان در بین دولبۀ تیغ قرار گرفته بودند. از طرفی گله های حزب الله و فاشیستهای تازه بقدرت رسیده اسلامی و از طرف دیگر سیاست نوکرمنشانه توده ای اکثریتی هایی که همراه حزب الله دسته دسته انقلابیون را شناسایی می کردند، دستگیر می نمودند وچشم بسته به گشتارگاههای اسلامی ( زندانها) روانه می کردند. جامعه در آتشی که  اسلامیها به پا  داشته بودند داشت می سوخت. فاجعه داشت رخ میداد. جهانیان فاجعه را می دیدند و در بهت و ابهام به آن می نگریستند.
رهبران حکومت اسلامی از سال شصت تا شصت وسه  برای در هم کوبیدن اعترضات در جامعه و باز گذاشتن دست خویش برای قتل، کشتار، چپاول و خانه خرابی مردم زیر بیرق سیاه اسلام، مانند اسلاف گذشته اشان به هیچکس و به هیچ چیز در هر جا و مکانی رحم نمی کردند . به چهرۀ بشریت تیغ کشیدند. هزاران  انسان شریف را دستگیر و زندانی و به جوخه های مرگ سپردند. تا بتوانند قوانین عصر حجری را با شمشیرخونین اسلام در جامعه برقرار کنند وشکنجه گاههای قرون وسطایی را پر ازآزادیخواهان، کمونیستها و انقلابیون کردند تا به خیال خود بتوانند جامعه را به سکوت بکشانند. اما تا سال ۶۷ قلب جامعۀ و عطش انقلاب ناتمام و سرکوب شده توسط حاکمان اسلامی همچنان گداخته بود. در سال شصت وهفت سبعیت و بی رحمی نمایندگان خدا بر روی زمین به اوج خود رسید و برای پاسداری و دوام و بقاء شرع اسلام و سرمایه  که مورد تعرض مردم قرار گرفته بود باردیگر دستور حمله و کشتار جمعی به زندانها صادر شد  وبه وحشیانه ترین شکل زندانیان را در هم کوبیدند، دیوانه وار خون ریختند و هزاران نفر از شرافتمند ترین انسانها، از کمونیستها و مجاهد تا کسانیکه فقط به قیافۀ آنان مشکوک شده بودند تا حتی آنهائی که دوران محکومیت شان داشت تمام می شد را از دم تیغ کثیف اسلامی گذراندند. هر چند ابعاد وحشیانه این جنایت هنوزافشا نشده است امّا یک فاجعۀ انسانی را در زندانها بوجود آوردند که تنها با جنایات هیتلر و نازیها در آلمان قابل مقایسه است!
پیکرهای در خون غلطیده این عزیزان را دسته دسته بوسیله خودروهای سپاه و بسیج به مراکزی بی نام و نشان حمل نموده و دسته جمعی اجساد خون آلود آنها را چال کردند که یکی از آنان  خاوران است و حکومت اسلامی چندین سال است می کوشد تا آثار وشواهد این جنایت درخاوران، این سند تاریخی در قتل و کشتار دسته جمعی کمونیستها و آزادیخواهان را پاک کند و آنرا تخریب کند.
قتل عام و نسل کشی دهۀ شصت یکی از سیاهترین صفحات کشتار وجنایت در تاریخ معاصر است
که در تاریخ ثبت شده است. این فجایع انسانی و این نسل کشی  فراموش نخواهد شد و آئینۀ نسل جدید است.  آنها نسلی را کشتار کردند تا به خیال خود نسلهای بعد را در مقابل خرافات اسلامی وحکومت استثمارگرشان وادار به سکوت نمایند. احساس کردند که طوفان آخر را از سر گزرانده اند .اما غافل از این، نسلی که پا به عرصه میدان گذاشته است چرخ تاریخ را در دست دارد و می رود تا تومار کثیف و ضد انسانی رژیم اسلامی را در هم بپیچد و به زباله دان تاریخ بیاندازد.
آنچه  نسل جدید باید بداند، جریانات و کسانی هستند که نام و امضاء و تصاویرشان  صفحات این تاریخ و این تومار ننگین را رنگین کرده است. در نتیجه تاریخ را باید با دقت زیرو روکرد وخواند.

جمعی ازمسئولین دیروز نظام اسلامی و پاسدارانی که هم نسلهای مرا درهم کوبیدند امروز در خارج از ایران و بعنوان دگراندیش از دمکراسی و حقوق بشردم می زنند. حقوق همان بشری که  در ابعادی هزاران نفره کشتارشدند. کسانی چون، سازگارا و مخملباف و نبوی، گنجی و…. جزو آنها هستند. اگر آنها گذشته خود را نقدکنند. این جای بسی خوشحالی است. انسان قابل تغیراست و روزگار، یا گذر زمان ، در اشکال مختلف انسان را عوض خواهد کرد. اما بدون نقد جنایت، گذر از جنایت، هم فاجعه وهم عین جنایت است.
 امّا جوانان، کارگران، معلمان، پرستاران، دانش آموختگانِ نسل جدید همانهایی که در مقابل جنایات این نظام ضد بشری نه تنها مقاومت، بلکه به سراپای این حکومت و رهبران از گور بر خاستۀ این نظام تعرض کرده وبه خاطر رهایی انسان، مشعل آزادی و آزاد اندیشی و انسان دوستی را در دانشگاهها، کارخانه ها، بیمارستانها، مدارس و خیابانها و میادین شهرها تا امروز  روشن نگه داشته اند به هیچ قدرت فاشیستی ای اجازه نخواهند داد که این مشعل آزادی و انسان دوستی را ازدست آنها باز پس گیرد.

امروز همین مردم و همین نسلی که در طول حاکمیت کثیف اسلامی بدنیا آمده است و در زیر چکمه های خونین نظام اسلامی زندگی می کنند توانسته است که قلب بشریت متمدن جهان را بیدار کنند و به حاکمان و حامیان رژیم اسلامی اعلام کند که تاریخ مصرفِ این نظام تمام شده است. آنچه که شروع شده شمارش معکوس برای پایان حاکمیت این نظام است.

کمپین بزرگ علیه سنگسار و اعدام سکینه محمدی آشتیانی، این مسئله را به اثبات رساند و به سکینه و سکینه های در بند رژیم اسلامی پیام داد که قلب بزرگ بشریت با شماست و با انسانیت است  این قلب همراه مردم ایران و علیه نظام اسلامی می طپد. آزادیخواهان و انسان دوستان  در سی و دوشهر بزرگ دنیا جمع شدند تا پایان بخشیدن به قوانین و احکام ضد بشری و قرون وسطائی  سنگسار را اعلام دارند تا مهرِ باطلی بر هر مجازات قرون وسطایی را بر چهرۀ کریه رهبران اسلامی بکوبند و امر رهایی انسان را از یوغ احکام اسلامی و بردگی و بندگی را فریاد بزنند. مسئولین کمیته علیه اعدام و سنگسار از گرایشی نیرو گرفتند که بشریت را بهم وصل میکند و آنهم جوهر انسانی انسانهاست. پیروزی چنین کمپین های جهانی است که بشریت بدون مرز و ملیت، یگانگی، اتحاد و پیروزی بی پایان خود راباید جشن بگیرد.
زنده باد انسانیت.    ۱٫۸٫۲۰۱۰