حماسه های خاموش درسرابی تاریخی ١٢

حماسه های خاموش درسرابی تاریخی ۱۲

دموکراسی اسلامی = اسلام دموکراتیک

قسمت دوازدهم

hoshyaresmaeil@yahoo.com
 
 می دانم که باورش برای بسیاری دشوار است. آنان که برای خود سهمی نمی خواستند کاملاٌ می فهمند که چه می گویم و بدبختانه در چارچوب انطباق اصول با شرایط، همه چیز را توجیه می کنند! در شگفتم …. چه کسی فکر می کرد انقلابیون موحد و توحیدی به جایی برسند که داستان دامن پوشیدن تروتسکی را در آیات قرآن بجویند! مثال دامن پوشیدن تروتسکی ، هدفش پرهیز از یک جنگ خارجی بود. اما اگر بنا بود تروتسکی با لنین هم برای به دست آوردن چیزی مانند حاکمیت سیاسی به هر بازی و ذلتی تن دهند و هر رقصی را در صحنه ی سیاست درآورند، کارشان در تاریخ ، انطباق اصول با شرایط به ثبت نمی رسید و قضاوت تاریخ هم در باره ی انها چیز دیگری می بود! به راستی ریشه اصلی انحراف در کجاست؟ چرا سازمانی که روزگاری در سال ۵۴ رفتار اپورتونیستها را زشت و ناپسند می خواند، به نقطه ای می رسد که درست همان رفتار را این بار در مقیاسی گسترده تر جاری می کند. به راستی چرا؟
    در یکی از نشستهای انقلاب ایدئولوژیک که مریم رجوی آن را اداره می کرد، شاهد بحثی بودم که باور آن راحت نبود. اما حقیقت داشت. بعدها هم نوار ویدئویی را دیدم که در باره ی بحثی در باره ی امام زمان بود به کلام مسعود رجوی.
 مریم رجوی در آن نشست و در فواصل مختلف به شخصیت مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی مجاهدین اشاره می کرد و ضمن برشمردن توانایی، خلاقیت، مهارت، شجاعت، و تمامی فضائل مثبت و انرژی بیکران که از او بارز است، انگشت حیرت می گزد و رو به حاضران در نشست می پرسد: ” به نظر شما این همه توانایی و ظرفیت می تواند در یک فرد عادی نهفته باشد؟چنین چیزی به هیچ روی طبیعی نیست و مسعود قطعاٌ به جایی متصل است و خط و خطوط را از جایی می گیرد”. گرچه با صراحت نمی گوید که مسعود به کجا وصل است و خط و خطوط را از کجا می گیرد. یکی از حاضران در نشست گفت: “خواهر مریم؛ من مطمئن هستم که برادر مسعود به امام زمان وصل است و از امام زمان خط می گیرد”. کس دیگری پشت میکرفون آمد و گفت: “خواهر مریم، من مدتهاست که یک حس غریبی دارم و به نظر من امام زمان خود برادر مسعود است”! مریم رجوی در برابر این حرفهالبخند می زد و بازهم صراحت کلام نشان نداد. فقط چند بار تاکید کرد که مسعود حتماٌ به جایی وصل است و شما هم نباید در حیطه ی او دخالت کنید چون سوسک می شوید!
     در تفکر مجاهدین امام زمان صاحب اصلی جامعه بی طبقه توحیدی معرفی شده است.در نوار ویدئویی امام زمان که مسعود رجوی سخنران آن بود، بحث لزوم رهبری عقیدتی مطرح شده و مسعود رجوی گله مند است که چرا همه در برابر خط و خطوط  او تسلیم و فرمانبردار نیستند! و مریم رجوی هم تایید می کند که مسعود بلاواسطه از بالا خط می گیرد. پس در برابر رهبر عقیدتی پرسش و اما و اگر جایز و مشروع نیست و گناه دارد. حرف مسعود رجوی به آنجا رسید که گفت: “شما فکر می کنید که الان امام زمان کجاست؟ و از کجا مطمئن نیستید که امام زمان میان خود شما نباشد! الان شما رزمندگان ارتش آزادیبخش لباس امام زمان را پوشیده اید و غذای او را می خورید پس باید اوامر او را پیش ببرید و چون و چرا نکنید”.
    یک بار فردی در نشستی پرسید: “اگر تمام مجاهدین باید طلاق دهند و در این دوران طلاق را هم اولین گام باز شدن مسیر توحید و تکامل معرفی کرده اید! پس چرا مسعود و مریم شب و روز با هم هستند اما برای بقیه ی نیروها سلام کردن به همسران هم جرم و توبیخ تشکیلاتی دارد؟
 پاسخ این بود: چون مسعود بلاواسطه با خدا در ارتباط است، پس مریم تهدید یا حائلی برای مسعود به حساب نمی آید. اما بقیه با واسطه ی رهبر عقیدتی به وصل می رسند چون ابتدایی هستند و ظرفیتها پایین است. به همین دلیل همسران حائلی هستند برای وصل به رهبر عقیدتی. پس قاطعانه هر حائلی را باید کنار زد و همسران به عجوزه یا استفراغ خشک تعبیر و تعریف شدند.
 آیا این حرف یا بحث درست است یا نادرست؟ آیا منطقی و عملی هست یا نه؟ آیا مثبت و خدایی و الهی است؟ هر کس قضاوت خودش را خواهد کرد. بگذارید تا وارد یک قیاس مع الفارق شویم.
 یک امام زمانی وجود دارد. افراد و مسئولانی هم فکر می کنند که صلاحیت لازم را دارند و خودشان را جانشین وی می دانند. خمینی در آغاز کارش و بدون تعارف گفت: “البته ما نایب امام زمان هستیم و لکن بقیه خفه”. مسعود رجوی هم بلاواسطه خط و خطوطش را از بالا می گیرد. پس هم خمینی و هم رجوی خودشان را جانشین امام زمان و یا خود امام زمان می دانند! اما هر فردی که عملکرد و نتیجه ی کار هر دو دستگاه را مرور می کند، آنگاه قطعآ به خدا و امام و پیامبر، شک میکند و با خودمان می گوییم اینا چه اعجوبه هایی باید باشند.
–    آیا امام زمان دستور قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را صادر کرد؟
–    آیا خدا جواز جنگ و سرکوب را به خمینی داده بود؟
–    آیا امام زمان دستور زندان و شکنجه و قتل مخالفان رهبر عقیدتی را در جریان پروژه ی رفع ابهام در قرارگاه اشرف صادر کرد؟
–    آیا امام زمان و یا خدا، خط ماندن در عراق را، پس از آتش بس و گره خوردن سرنوشت مجاهدین به طور استراتژیک به سرنوشت صدام را صادر کرده بود؟
–    آیا امام زمان خط داده بود که عدم صداقت و دروغ گویی حتی با نیروهای خودی هیچ حد و مرزی ندارد؟
 
     شاید چنین قیاسی باعث ایجاد حساسیتهای کاذب شود! بنابراین سواستفاده از باورها و اعتقادات مذهبی نیروها و مردم را برجسته کنیم و تمامیت هر دو دستگاه را مقایسه کنیم.
 ۱-دستگاه ولایت فقیه …
 ۲-دستگاه رهبر عقیدتی…..
 
ادامه دارد
اسماعیل هوشیار
info.tipf.www