گفتگو اکتبر با رحمت فاتحی در مورد تداوم کشتار کارگران و زحمتکشان در مناطق مرزی بدست نیروهای جمهوری اسلامی

اکتبر: رحمت فاتحی همچنان که مطلع هستید جمهوری اسلامی بطور مستمر در مناطق مرزی مردم را کشتار میکند و در ماهای اخیر چندین زحمتکش  را کشته اند، اخرین مورد، جوانی به نام “عبدالله” فرزند محمد ۲۰ ساله از اهالی روستای “کولان” واقع در ۵ کیلومتری مریوان، بوده و بعد از آن که هدف تیراندازی نیروهای رژیم قرار گرفت در بیمارستان سنندج جان خود را از دست داد. هدف جمهوری اسلامی از تداوم این جنایات چه است؟

 

رحمت فاتحی:  تا جایی که به ما گزارش شده و در میدیا انعکاس پیدا کرده، کشته شدن عبداله بوسیله مزدوران جنایتکار رژیم در این مرزها آخرین مورد آن از جنایت رژیم علیه کارگران و کاسبکاران فقیری است که برای تامین لقمه ایی نان برای خود و خانواده شان  به کار کول بری و انتقال مایحتاج مردم که اساسا در کنترل سرمایه داران کردستان است میباشد . زیرا که همچنانکه همه اطلاع دارند ماه گذاشته در مدت زمان کوتاهی در مناطق مرزی از جمله ماکو، خوی، بانه، مریوان، نوسود، پیرانشهر و….حداقل ۱۰ نفر بوسیله همین جانیان اسلامی کشته و بیش از ۱۲ نفر زخمی شده اند. تیر اندازی به مردم زحمتکش و دستگیری و آزار آنها به امر روزانه ایی تبدیل شده است. به این جنایت باید به آتش کشیدن ماشینها که از طرف رژیم مشکوک به حمل کالا هستند و یا کشتار جمعی قاطرها که گاهی دهه ها قاطر همراه با محموله هایشان را با بنزین به آتش میکشند را اضافه کرد. در چند سال اخیر رژیم برای ممانعت از این کار تدابیر شدید امنیتی دیگری را از جمله مین گذاری، کانالهای عمیق، سیمهای خاردار، و برجهای نگهبانی را به اجرا گذاشته است. در همین رابطه و از زمانی که این حکومت جانی سر کار آماده صدها نفر از کارگران و کاسبکاران فقیر جان خود را از دست داده و زخمی شده اند و یا بر اثر رفتن رو مینها کاشته شده در این مرزها برای همیشه معلول و ناقص العضو شده اند. هدف رژیم قبل از هر چیزی مرعوب و سرکوب کردن کارگران و زحمتکشان است و تلاش میکند که به جامعه اعلام کند که هر کسی بخواهد خلاف قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامی عمل نماید از طرف مزدوران رژیم بشدت سرکوب خواهند شد. هدف دیگر رژیم به کنترل درآوردن مرزهاست که  نه در زمان حکومت پهلوی و نه در این حکومت موفق به اینکار نشده اند.

 

اکتبر: گفته میشود که رژیم به قصد ممانعت از کالا قاچاق دست به این جنایت میزند اگر این تصویر را هم بپذیریم پس چرا سرمایه داران گردن گلفت در کردستان که هزار برابر کالا “قاچاق” وارد میکنند با این نوع مخاطرات نه تنها روبرا نیستند که ثروت های کلانی نیز کسب میکنند.

 

رحمت فاتحی:  چیزی که بنام مبادله کالای قاچاق، از طرف رژیم نامیده میشود  به غیر از تبادل کالای مایحتاج روزانه مردم  در دو طرف مرزها نیست. قدمت این تجارت به تشکیل کشورهای ایران و عراق میباشد. همچنانکه در بالا هم به آن اشاره کردم این حکومتها تمام ابزار سرکوب و سیستمهای باز دارنده خود را برای ممانعت از آن بکار  گرفته اند ولی موفق به آن نشده اند. زحمتکشان و کاسبکاران فقیری که بعنوان کولبر و یا با قاطرهایشان در حال خرید و فروش و تبادل کالای خود هستند از جمله خیل بیکارانی اند  که برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان از هم طبقه هایشان  در شهرها که به همین نوع کار از جمله دست فروشهای کنار خیابان و کسانی که کار واکس زدن کفشها و غیره را میکنند جدا نیستند. ولی تفاوتی که هست این است، زحمتکشانی که به این کار مشغول هستند  به ثانیه و دقیقه جانشان از طرف مزدوران رژیم در خطر است و هر روزه تعدادی از آنها جان خود را از دست میدهند و یا برای تمام عمرشان معلول میشوند و خیلی از آنها بدلیل نداشتن منبع درامدی ناچار به گدایی میشوند. گسترش بیکاری و فقر در جامعه در چند سال اخیر هم تعداد بیشتری  ازاین کارگران و زحمتکشان شهر و روستا  را مجبور کرده که به این شغل پر مخاطره روی آورند.

 

در این مبادلات به مثابه تمامی سیستمهای سرمایه داری دو بخش از جامعه صحنه گردان اصلی آن هستند( هر چند در بین آنها کاسبکارانی هستند که با سرمایه های کمی که دارند در این مبادلات فعال هستند و آنها هم همیشه در معرض خطر هستند که این طیف زیاد مد نظر این مصاحبه نیست):

– ۱سرمایه داران کردستان در دو طرف مرز که رو مبلها و تخت خوابهایشان لم داده اند و با تلفن و یا سفرهای تجارتی و توریستی خود به کشورهای دبی و چین و بعضا کشورهای اروپایی و یا تولیدات کشور محل خود را برای فروش روانه بازارهای ایران و یا عراق از راه های مرزی این دو کشور میکنند. برای این سرمایه داران نه تنها خطری متوجه جانشان نیست بلکه از قبل نقل و انتقال سرمایه شان به وسیله همین زحمتکشان و به خطر انداختن جانشان در مرزهای این دو کشور روزانه میلیونها دلار به جیب میزنند. جمهوری اسلامی خود به عنوان بخشی از این سناریو حامی و هم منافع با آنها تضمین کننده سرمایه آنهاست. در واقع بازارهای شهرهای کردستان و بقیه شهرهای عراق از طریق همین مرزها که روزانه در آن کارگران و کاسبکاران فقیر در آن کشتار میشوند، سرمایه داران با صدور سرمایه های کلان خود و سودآوری میلیاردها دلار در سال برای این سرمایه داران و سران جنایتکار جمهوری اسلامی، این مرزها را به بهشتی تبدیل کرده است  و برای کارگران و زحمتکشان جهنمی است که روزانه  دهه ها بار مرگ را با چشمان خود تجربه میکنند. علاوه بر این از طریق همین مرزهاست  که رژیم  تروریسمش را صادر و کنترل خود را به لحاظ امنیت و اقتصادی بر شهرهای عراق تامین مکند.

-۲صاحبان شرکتها و کمپانیهای  نقل و انتقال کالا که آنها نیز بخشی از سرمایه داران دو طرف مرز در کردستان هستند. وظیفه این شرکتها این است که کالا را بطور گارنتی و تضمین شده به آنطرف مرز منتقل کنند(اگر سری به شهرهای سلیمانیه و اربیل بزنید شما تعداد زیادی از این شرکتها و کمپانیها را میبینید).  این گارانتی را هم زحمتکشان دو طرف مرز باید در قبل مقدار پول کمی که میگیرند و با به خطر انداختن جان خود و عبور از میدانهای مین، کانال های عمیق مرزی و دور زدن آن از کمینهای نیروهای انتظامی و تقبل انواع و اقصام تحقیرها و توهینها باید تا رسیدن کالا به بازارهای دو کشور تضمین کنند.

-۳کارگران و زحمتکشان دو طرف مرز کردستان هستند که با رساندن کالای سرمایه داران به بازارها، مانند هر مرکز و کارخانه ایی، سرمایه را سود آور می کنند در مقابل دستمزد کمی با این تفاوت که همچنانکه اشاره کردم با کشته، معلول شدن و ازیت و آزار غیر قابل توصیفی.

 

 

اکتبر: بنظر شما چکار میتوان کرد؟ راه مقابله با این جنایتها چیست؟

                                            

رحمت فاتحی: همچنانکه اشاره شد این بخش از کارگران و زحمتکشان شهرو روستاهای کردستان به خطر بیکاری و فقر ناچار شده اند که به این شغل پر مخاطره رو آورند. هیچ کارگر و انسان زحمتکشی اگر شغل با درآمد مکفی داشته باشد حاضر به انجام این کار نیست. واقعیت این است تا وقتیکه که نطام سرمایه داری در ایران بر قرار است و بخصوص جمهوری اسلامی بعنوان نماینده این سرمایه داران که زندگی کارگران و زحمتکشان را به گروگان گرفته است در حکومت باشد، توقع اینکه از زحمتکشان بخواهید که از این شغل، به خاطر تامین امنیت جانیشان پرهیز کنند انتظار و توقع نا بجایی است. در نتیجه پایان دادن به این وضعیت اسفبار این بخش از زحمتکشان در گرو کوتاه کردن دست سرمایه داران و سرنگونی جمهوری اسلامی است. در شرایط کنونی  تامین امنیت شغلی و دفاع از کرامت و حرمت انسانها امر هر انسان آزادیخواه و برابری طلبی است. فعالین کارگری وکمونیستها لازم است که بنا به شرایط موجود برای دفاع از امنیت کسب و کار این زحمتکشان و مبارزه علیه سرکوبگریهای رژیم راه حلی را پیدا کنند. تامین بیمه بیکاری و تضمین امنیت شغلی انسانها یکی از راهای اصلی پایان دادن به سرکوبگریهای رژیم است. داشتن تشکلی تحت عنوان دفاع از امنیت شغلی انسانها که بخصوص تمام کسانی را که در شهرها و روستاهای کردستان به این کار مشغول هستند را بپوشاند و در مقابل هر نوع سرکوبگری رژیم اعتراض و تظاهرات سراسری را سازمان دهند یکی از راهای دیگر آن است. در چند سال اخیر کارگران و زحمتکشان در بعضی از شهرهای کردستان از جمله بانه، مریوان، پیرانشهر، مهاباد علیرغم اینکه تشکلی نداشته اند برای مقابله با سرکوبگریهای رژیم  تظاهراتها و اعتراضات تودایی را سازمان داده اند. آخرین نمونه آن، تظاهرات و درگیری مردم نوسود  با مزدوران رژیم در ماه گذاشته و اعتراضات مردم مبارز شهر سردشت و  بیژوه میباشد. با درس گیری ازاین اعتراضات و برای عقب راندان جنایتکار جمهوری اسلامی  ضروری است که در تدارک تشکل تودایی در شهرهای کردستان برای دفاع از امنیت شغلی این زحمتکشان باشیم.  و بلاخره با هر جنایتی که رژیم انجام میدهد میتوان و باید مردم شهر و روستای آن منطقه را علیه آن جنایت و کشتن کولبرها و افراد زحمتکش  را تبدیل به اعتراض گسترده برای برچیدن مراکز مرزی آنها و سر آنجام  خواهان پرداخت خسارت و دستگیری و مجازات نیروهای شد که مسبب مرگ و آسیب رساندن به این زحمتکشان شده اند.  

۲۰۱۰-۰۸-۰۱