به حزب دمکرات بپیوندید! در حاشیه بحران سازمان زحمتکشان

کورش مدرسى : سازمان زحمتکشان دچار یک بحران عمیق هویتی است. کنگره اخیر آنها و بی نتیجه ماندن آن، این  واقعیت را به خوبی نشان میدهد. خروج از این بحران، بنحوی که به نفع جامعه و به نفع تثبیت حداقل موازین متمدنانه در فضای سیاسی ایران و کردستان تمام شود، تنها یک راه دارد. این جریان باید به حزب دمکرات به پیوندد.

جریان زحمتکشان ده سال، به ابتکار و حمایت مالی و سیاسی اتحادیه میهنی کردستان و  بر متن دو امید شکل گرفت. دو امیدی که هر دو به یاس تبدیل شدند.

امید اول ، امید به جریان دو خرداد بود. امید این بود که سیاست اسلام خندان آقای خاتمی “حق کرد” را بدهد. یعنی خیل تحصیلکردگان ناراضی کرد را در حاکمیت بر مردم کردستان شریک کند و پست و مقام و حقوق تضمین شده برای آنها فراهم کند. امیدوار بودند که خاتمی، مهتدی ها را به حاکمیت “امارت کردستان” برساند. این امید بر باد رفت.   

امید دوم، امید به قدرت قوم پرستی کرد از یک طرف و حمایت آمریکا و احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق از طرف دیگر بود. نفوذ قوم پرستی در پرتو تبلیغات کمونیستی، انسانی و ضد قوم پرستانه ما و به تبع آشکار شدن نتایج دهشتبار این گرایش در به تباهی کشاندن عراق برای مردم کردستان ایران، تضعیف شد. دایره عمل آمریکا و احزاب ناسیونالیست کرد عراق در مقابل جمهوری اسلامی بعد از اشغال عراق، کاهش پیدا کرد. و نتیجه انتخابات کنگره آمریکا آخرین میخ را به تابوت پیام های خوشبینانه آقای مهتدی از واشنگتن، کوبید. این امید هم از میان رفت.

اما اینها تمام مشکل سازمان زحمتکشان نیست. کل ناسیونالیسم کرد و از جمله حزب دمکرات که به همین امامزاده های سازمان زحمتکشان دخیل بسته بودند، هم امروز در بحران هستند. بحران هویتی سازمان زحمتکشان پایه دیگری دارد. این سازمان از ابتدا تصمیم گرفت به عنوان یک موجود “ذوحیاتین” قدم به عرصه جامعه بگذارد. سازمان زحمتکشان محتوای ناسیونالیستی خود را در یک قالب چپ در مقابل جامعه گذاشت. از یک طرف بعنوان یک سازمان ناسیونالیست کرد افراطی اعلام موجودیت کرد و از طرف دیگر قالبی که برای این موجودیت انتخاب کرد، ظاهر یک سازمان چپ داشت. رهبری سازمان زحمتکشان تلاش کرد تا با سوء استفاده از محبوبیت و سابقه یک جریان چپ و یک حزب کمونیستی در کردستان ایران، برای خود اعتباری بیش از حزب دمکرات کسب کند. رهبری زحمتکشان تلاش کرد که خوشنامی، فعالیت، سیاست ها و در نهایت جان کسانی که با شعار “زنده باد سوسیالیسم” به کام نیروهای رژیم و نیروهای ناسیونالیسم کرد رفته بودند را به اهرم پیشبرد سیاستی تماما ناسیونالیستی، تبدیل کند.  با نام کومه له کار خود را شروع کرد.

این استفاده اپورتونیستی، این ترکیب ناسیونالیسم و سوسیالیسم، مثل همیشه به یک جریان ناسیونال – سوسیالیست و فاشیست به معنی دقیق کلمه شکل داد. درست مثل همه جریانات ناسیونال – سوسیالیست،  سازمان زحمتکشان علاوه بر طیفی از ناسیونالیست های کرد، طیف وسیع تری از کسانی را به خود جلب کرد که از سر تعلق به آرمان های کمونیستی و آزادیخواهانه (که کومه له سمبل آن بود) به آن پیوستند. خود کومه له در عمق یک انفعال و بی خطی سیاسی جذبه ای برای آزادیخواهان میلیتانت در جامعه کردستان نداشت و از طرف دیگر کمونیسم کارگری هم هنوز آن قدرت لازم را نداشت که بتواند مردم را در ابعاد توده ای به خود جلب کند. صف زحمتکشان از همان ابتدا “متورم” و با بحران متولد شد.

بحران هویتی زحمتکشان امروز ناشی از همین واقعیت که به خاطر از دست رفتن امیدهایش،  سرباز کرده است. سازمان زحمتکشان دارد سیر دگردیسی تبدیل شدن  به یک جریان یک بنی را طی میکند. کمک به تسریع این پروسه به نفع جامعه کردستان و به نفع بالا بردن استاندارد و موازین مبارزه سیاسی و مدنی در ایران است.

سازمان زحمتکشان نه کمونیست است و نه چپ! یک سازمان ناسیونالیست کرد است که پیوستن آن به بستر اصلی ناسیونالیسم کرد، یعنی حزب دمکرات، از چند جنبه مهم است. اولا باعث روشن شدن بیشتر صف بندی های سیاسی در کردستان و در ایران میشود و صف بندی های سیاسی را واقعی تر و شفاف تر میکند. تمایز ناسیونالیسم و سوسیالیسم یک تمایز واقعی است. برجسته تر شدن این تمایز فضای سیاسی کردستان و ایران را بالغ تر میکند و به مردم اجازه میدهد که آگاهانه میان ناسیونالیسم کرد و سوسیالیسم انتخاب کنند. ثانیا – یک گانه شدن هویت دوگانه سازمان زحمتکشان از طریق پیوستن اش به حزب دمکرات، به همه کسانی که اشتباها به صف این سازمان پیوسته اند مجال میدهد که تکلیف خود را روشن کنند. این بعلاوه به رهبری سازمان زحمتکشان هم مجال میدهد که از دست محظورات سیاست “یک بام و چند هوا” و “ناسیونالیسم چپ نما” نجات پیدا کنند و به صراحت سیاست های سنتی ناسیونالیستی کرد را بدون هیچ شائبه “چپی”، در پیش گیرند. در این سیر است که نتیجتا منشا بحران هویتی زحمتکشان از میان میرود. ثالثا از آنجا که  سازمان زحمتکشان به سابقه ای که به او تعلق ندارد دست برده است، تنها اتکای آن به این گذشته نه سیاست هایش که “خون شهیدان” آن است، و این کار به زحمتکشان شکل یک گروه باند سیاهی و خون پرست داده است، ختم بحران و پیوستن آن به حزب دمکرات، خاتمه این سیر این شکل و شمایل باند سیاهی هم هست. 

سازمان زحمتکشان یک سازمان ناسیونالیست کرد است و بهترین خدمتی که به خود و جامعه کردستان میتواند بکند این است که “کشف حجاب” کند و علنا و رسما به حزب ناسیونالیست کرد، یعنی حزب دمکرات بپیوندند. این برای همه بهتر است.  
 
۶ دسامبر ٢٠٠۶