موضوع دستیابی رژیم جمهوری اسلامی به یمب اتمی چند سالیست که به نقل مجالس محافل امپریالیستی و به تبع آن به “مشغله”ی ذهنی – عملی نیروهای ضد مردمی و ضد انقلابی ایرانی تبدیل گشته است و هر از چند گاهی این نیروها، سازمانها و احزاب دارند در همیاری و هماهنگی با سیاستهای قدرتمداران جهانی، بمنطور انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی استفاده میکنند و از هر سو بر طبل “همهجانبهی تحریم” رژیم جمهوری اسلامی میکوبند. یکی از آنان شورای ملی مقاومت – و در حقیقت سازمان مجاهدین خلق ایران – بعنوان بازوان و پیشبرندگان سیاستهای دولتمردان جهانی و بویژه امپریالیسم امریکا در منطقه میباشد. اگر زمانی این سازمان در رکاب سازمانهای انقلابی به جنگ با سرمایهداران وابسته و منافعی امپریالیستی در ایران برخاسته بود، امّا چند دههایست که از آرمان بنیانگذاراناش دست شُسته است و در جهت خلاف منافعی مردمی گام بر میدارد و پا به پای سرمایهداران جهانی، زمینهی بردوامی هر چه بیشتر طبقهی سرمایهداران در ایران را فراهم میکند؛ اگر زمانی در مقابل نظام ظالمانانه ایستاده بود، امروزه همهی تلاش خود را، مصروف پاک کردن لکهی ننگ تروریستی، از دامن خود کرده است. این جریان – شورا – در عمل نشان داده استکه کاری به منفعت میلیونها تودهی محروم ندارد و همهی هم و غماش، خوشخدمتی هر چه بیشتر به سرمایهداران جهانیست.
جدا از اینکه میبایست حساب این شورا و سازمانِ اصلی تشکیل دهندهی آنرا از حساب کسانیکه از فهم ماهیت واقعی امپریالیستها و جنبشهای سیاسی اعتراضی یکساله اخیر عاحزند، جدا کرد، در کنار آنهم میبایست به این نکته اشاره نمود که زنده و تازه نگهداشتن مسئلهی “هستهای” ایران از جانب قدرتمداران جهانی همانند بسیاری از سوژههای فریبکارانهی دیگر، صرفاً و صرفاً بهانهای است بمنظور پیشبرد سیاستهای کوتاه و درازمدت سرمایههای امپریالیستی در منطقه. سوژههایی که بخش اعظم آنها و در چهارچوبهی تضادهای درونی قدرتمداران بر ملا گردیده است و عیان شده استکه رژیمهایی همچون رژیم جمهوری اسلامی تا خرخره، وابسته به بزرگان سرمایهاند و بدون همیاری و همکاری بیوقفهی آنان، قادر به حکومتداری و همچنین تولید و ساخت، هیچگونه سلاح و ابزاری نیستند.
واضح استکه سرمایهداری بمنظور سود هر چه بیشتر، به هر کاری دست میزند و مسلم استکه مخالف تولید سلاحهای اتمی و دیگر سلاحهای کُشتار جمعی توسط حاکمان ظالم نیستند. مسلح شدن دولتهای پاکستان، هندوستان، اسرائیل و غیره به سلاح اتمی و استفادهی «صدام حسین» از سلاحهای شیمیائی در “حلبچه”ی عراق بنوبهی خود نمایانگر موافقت قدرتمداران جهانی در تولید سلاحهای کُشنده، توسط رژیمهای دست نشاندهیشان میباشند. به این دلیل روشن که دارند از قبل آن سودهای کلانی را به جیب میزنند و در سرکوب جنبشهای مردمی استقاده میکنند. با این اوصاف ادعای مبارزه و مخالفت با تولید “سلاح اتمی” ایران از جانب دولتمردان جهانی را باید و میبایست به حساب فریبندگی و ریاکاری سیاستهایشان گذاشت. ریاکارانهتر از آنها اینکه ما اینروزها شاهد موضعگیریهای سازمانها و احزاب ایرانی هستیم که دارند، سیاستهای خود را با سیاستهای مسببان و بانیان دنیای سراسر فلاکتبار، همسو و هماهنگ مینمایند و به بهانهی دفاع از بشریت و مبارزه با “سلاحهای اتمی” خواهان “تحریم همهجانبه”ی ایران از جانب اربابان رژیم جمهوری اسلامیاند و بحق که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت در این زمینه از همهی آنها پیشی گرفته است و دارد نقش سوپاپ اطمینان سیاستهای امپریالیستی در منطقه و ایران را بازی میکند.
«مریم رجوی» در “گردهمائی بزرگ شورای ملی مقاومت” در فرانسه – به تاریخ پنجم تیرماه هزار و سیصد و هشتاد و نه – و در کنار جان بولتون، یعنی یکی از منفورترین نمایندگان پیشین امریکا در سازمان ملل و خوزه ماریا ازیار نخست وزیر سابق اسپانیا، یعنی یکی از اعضای تشکیل دهندهی هیئت دوستان اسرائیل و مدافعی حمله به عراق گفته است: “بنابراین از نظر ما قطعنامه جدید شورای امنیت و تحریمهای جداگانه امریکا و اروپا لازم بود امّا کافی نیست. در عین حال تأکید داریم که در اجرای مفاد آن تعلل نکنید”.
بی اتکائی به مردم و گدائی سیاسی و تقاضای کمک از دولتمردان اروپائی و امریکائی بمنظور سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، چیزی جز تنیدگی عمیق و وابستگی سازمان مجاهدین خلق به قدرتمداران جهانی نیست. این سازمان ظاهرا دارد از یکطرف خود را مدافعی آزادی و رهائی بشریت از زیر مظالم و ستم قلمداد مینماید و از سوی دیگر خواهان کمک و همیاری دولتهایی میباشد که غارت اموال عمومی و به یغما بُردن دسترنج کارگران و زحمتکشان و به تبع آن کُشتار روزانهی محرومان، به کار ثانیهایشان تبدیل گشته است. جانیانی که چندین سال است در منطقهی خاورمیانه حضور مستقیم یافتهاند و دارند بمنظور پایداری منافعی درازمدتشان تودهها را بخاک و خون میکشانند. بنابراین دراز نمودن دست همکاری با بانیان چنین وضعیت وخیمی چیزی جز خیانت به منافعی پایهای تودههای ستمدیده و همچنین تطهیره چهرهی مسببان واقعی دنیای سراسر ظلم نیست. واضح استکه بناحق و بدروغ، دارند، این دولتها را به عنوان دوست و طرفدار منافعی مردمی جا میزند و بناصحیح دارند این ایدهی ارتجاعی را قوام میبخشند که جمهوری اسلامی بدون کمک و همیاری قدرتمداران جهانی، قادر به تولید “سلاحهای اتمی”ست!!
اگر چه یاید اضافه نمود که در میدان خوشرقصی برای صاحیان سرمایه، “مریم رجوی” تنها نیست. این روزها رقابت و مسابقه در میان خائنین به منافعی مردم بسیار شدید است و همه، تلاششان بر آن است تا در دو ماراتونِ سرمایهداران، از هم عقب نمانند و هر یک از آنان دارند در بازی دست سرمایهداران فعالانه شرکت میکنند و خواهان تحریمهای همهجانبهتر و وسیعتر هستند – با بی اعنتا به این حقیقت که دود چنین “تحریم”هایی، نه به چشم ظالمان و طبقات دارا، بلکه به چشم کارگران، زحمتکشان و میلیونها انسان رنجدیده میرود -.
خلاصه اینکه اولویتهای امپریالیستها در هر دورهای تأمین منافعی درازمدت طبقهی سرمایهدار و برقراری حاکمیت امپریالیستی در سرتاسر نقاط دنیاست. اصل این است که مناقعی دولتهای امپریالیستی، نه به وجود و حیات دائمی رژیم هایی همچون جمهوری اسلامی، بلکه پایداری نظام سرمایه داری وابسته است. بر مبنای چنین تفکر سودجویانهایست که هر زمان منافعی قدرتمداران جهانی در تخالف با حیات رژیمهایی همچون رژیم جمهوری اسلامی قرار گیرد، بدون فوت وقت و در کمترین زمان ممکن، دست نشاندگان خود را بزیر خواهند کشید و نمایندگان جدیدی را بر سر کار خواهند گمارد. کنار گذاشتن حکومت بعث و طالبان و غیره از زمره نمونههای چنین ادعاییست.
۲۹ جولای ۲۰۱۰
۷ مرداد ۱۳۸۹