پیامدهاى تشدید تحریم اقتصادى

تشدید تحریم اقتصادى جمهورى اسلامى توسط اتحادیه اروپا که از جمله ممنوعیت سرمایه گذارى و انتقال تکنولوژى در پروژه هاى نفت و گاز و محدودیت بیشتر در معاملات تجارى و بانکى را شامل میشود٬ براى مردم ایران پیامدهاى جدى دارد. این اقدام اتحادیه اروپا که قدمى فراتر از تلاشهاى تاکنونى و اقدامات دولت آمریکاست٬ اولا نشان داد که اعمال سیاست تحریم اقتصادى تنها در اشکال ضد اجتماعى آن موثر است. معلوم شد که “تحریم هدفمند” که گویا به مردم آسیبى نمیرساند٬ مانند “موشکهاى باهوشى که به مردم اصابت نمیکردند” مسخره است. تحریم با هدف اعمال فشار محسوس اقتصادى و سیاسى صورت میگیرد و اگر این نباشد از پیش شکست خورده است. همانطور که جنگ را نمیتوان به پروپاگاند جنگى تقلیل داد.

واکنش سریع جمهورى اسلامى به این اقدام اتحادیه اروپا و اعلام بازگشت بدون پیش شرط به میز مذاکرات در باره تحویل اورانیوم نیز واکنشى جدید نیست. هر وقت جمهورى اسلامى دایره مانور را تنگ دیده است گامى عقب رفته تا زمان بخرد٬ فشار دولتها و مخاطرات آنرا تعدیل کند٬ در شکاف دولتها بازى کند و به نقطه اى برسد که مذاکره را از موضع قدرت پیش ببرد. تعبیر این واکنش جمهورى اسلامى به “تاثیر بلافصل دامنه این تحریمها” توسط ژورنالیستها و طرفداران تحریم خوشباوارنه و ناشى از تمایل گوینده گانش به تشدید سیاست تحریم اقتصادى است. این دوره اى است که در اپوزیسیون ایران مجددا طرفداران راست افراطى در آمریکا و اروپا به تحرک مى افتند و تشدید تحریم اقتصادى را مقدمه اى بر بالاتر رفتن امکان حمله نظامى و لذا مطلوبیت خود در چنین سناریوئى تلقى میکنند.

بسیار روشن است که اعمال تحریم اقتصادى در این سطح٬ که بطور زنجیره اى نهادهاى اقتصادى مرتبط با آنها را در برمیگیرد٬ تنگناها و محدودیتهاى واقعى براى اقتصاد ورشکسته و بحران زده ایران ایجاد میکند که قربانیان بلافصل آن نه رژیم اسلامى بلکه توده وسیع مردم کارگر و محروم خواهد بود. جمهورى اسلامى و باندهاى متفرقه اش که به کل امکانات جامعه چنگ انداخته اند٬ حتما از نظر سیاسى منزوى تر خواهد شد اما دست بازترى در تحمیل فقر اقتصادى بعنوان یک سلاح سیاسى در سرکوب و زمینگیر کردن کارگران و مردم ناراضى پیدا خواهد کرد. تاثیر تحریم اقتصادى بر تشدید بى ثباتى سیاسى جمهورى اسلامى از تاثیر تحریمهاى مشابه بر بى ثباتى دولت صدام حسین در عراق فراتر نمیرود. این تحریمها در عقب راندن جمهورى اسلامى و اوباش حکومتى تاثیرى ندارد اما به آنها براى تهاجم به مردم کمک میکند. نه فقط اعمال تحریمهاى شدید اقتصادى بلکه فضاى روانى تحریم اقتصادى وسیله اى در دست رژیم و مشتى بازارى مرتجع و دلال و سودجو و محتکر در چاپیدن مردم است. تشدید فقر و فلاکت مردم نتیجه قطعى تشدید تحریمهاى اقتصادى است.

سیاست تحریم اقتصادى بعنوان یک اقدام زیانبار براى مردم ایران بدون هیچ ابهامى باید محکوم شود. تحریم اقتصادى یک سلاح کشتار جمعى است. طرفداران این سیاست که تجربه عراق و تراژدى مرگ و میر وسیع را دیده اند و هنوز بر طبل این سیاست میکوبند٬ قبل از هر چیز تصور فرقه اى و ضد جامعه و غیر اجتماعى خود را بنمایش میگذارند. توجیهات اینها مبنى بر تاثیرات تحریم بر شعله ور کردن نارضایتى مردم و لذا گسترش مبارزه علیه جمهورى اسلامى٬ توجیهاتى بیمارگونه و بشدت ارتجاعى است. اینها “مهدیون” اپوزیسیون هستند که فکر میکنند فقر و فلاکت و استیصال مردم موجد گسترش مبارزه علیه رژیم میشود. نکته اى که حتى اعمال کنندگان تحریم اقتصادى نمیگویند و با تمام جنایتکارى شان پنهان نمیکنند که این تحریمها بر زندگى مردم تاثیر منفى میگذارد. طرفداران تحریم اقتصادى در اپوزیسیون ایران – که بخشا آنرا با مخالفت با جنگ توجیه میکنند و یا تحریم اقتصادى را گزینه بهترى از جنگ میدانند-  برخلاف توهمات شان از شیپورچى شدن سیاست کشتار جمعى تحریم اقتصادى سودى نمیبرند. آمریکا و اروپا در حال حاضر قصد تغییر رژیم اسلامى و یا اشغال نظامى ایران را ندارند. این تحریمها از جانب اعمال کنندگانش نه تغییر رژیم ایران و نه حتى تغییر رفتار جنایتکارانه اش در قبال مردم را هدف خود قرار نداده است. موفقیت آمریکا و دولتهاى غربى در گسترش اعمال فشار به جمهورى اسلامى تحمیل تعادلى جدید به نیروهاى اسلام سیاسى در منطقه است.

همینطور واکنش سریع جمهورى اسلامى و اعلام آمادگى بدون پیش شرط براى حضور مجدد در مذاکرات٬ نشان میدهد که سیاست تحریم اقتصادى به وحدت درون حکومتى در مقابل آمریکا و متحدینش منجر نمیشود بلکه تنشها و درگیریهاى درون حکومتى را برسر بقاى نظام و روش اداره کشور و سیاست خارجى تشدید میکند. تحریم اقتصادى اگر منفعتى براى جمهورى اسلامى دارد اینست که تهاجم اقتصادى به مردم کارگر و زحمتکش و سفره خالى شان را تشدید کند٬ بر تهاجم سیاسى علیه مخالفین و فعالین بیافزاید و چتر اختناق را در داخل کشور وسیع تر کند. اما در همان حال تاثیرات تحریم اقتصادى و پیامدها و مخاطرات احتمالى دیگر این سیاست٬ بر کشمکش درونى جناحهاى حکومتى مى افزاید که جمهورى اسلامى توان تحمل آنرا ندارد. واکنش فورى دولت احمدى نژاد به این تحریمها معنى اى جز این ندارد که در قلمرو دیپلماسى جمهورى اسلامى براى کنار آمدن با آمریکا و دولتهاى غربى تلاش خواهد کرد. نفس این کنار آمدن براى بخشهاى مختلف هیئت حاکمه٬ حتى متحجرترین و ضد آمریکائى ترین آنها٬ هیچوقت سوال نبوده است. تبلیغات حکومتى پیرامون این موضوع نه برسر نفس مسئله بلکه برسر اینست که کدام جناح مذاکره با غرب را مدیریت میکند.

مردم آزادیخواه و طبقه کارگر ایران قاطعانه سیاست تحریم اقتصادى و سیاست تهدید نظامى را محکوم میکنند و این سیاستها را نه فقط در تحکیم رژیم ارتجاعى و ضد کارگرى جمهورى اسلامى بلکه علیه معیشت و زندگى سراسر فقر خود میدانند. سیاستهائى مانند تحریم اقتصادى و تنش نظامى در منطقه٬ تنها میتواند بعنوان چماقى علیه مردم بکار رود. بخشهائى از مردم در دهه گذشته امید “آزادى” را به حمله نظامى آمریکا به ایران گره زدند و نتیجه عراق و افغانستان دیگر این توهم را براى هر انسان نیمه معقولى زدوده است. طرفداران پرو پاقرص تحریم و جنگ و بمباران اساسا فاکتور مردم در پلاتفرمشان نیست٬ پیروزى و پیشروى آنها در گرو نابودى جمعى مردم است. پرچم خونین و ننگین آنها تنها میتواند بر تلى از اجساد قربانیان و جامعه اى منکوب شده و مرعوب شده برافراشته شود.

آزادى مردم ایران در گرو اعمال تحریم اقتصادى و قلدرى میلیتاریستى تروریسم دولتى نیست٬ در مبارزه مستقل براى نفى حکومت اسلامى است. مبارزه اى که یک رکن پلاتفرم آن تقابل با اردوهاى تروریسم دولتى و غیر دولتى در ایران و منطقه و جهان است. تشدید تحریم اقتصادى و خط تنش نظامى از هر دو سو٬ سیاستى علیه تلاش آزادیخواهانه مردم ایران علیه جمهورى اسلامى است و باید قاطعانه محکوم شود. *

۲۹ jul -10