نقش منصور حکمت در مبارزه مسلحانه در کردستان(بخش دوم)

مصاحبه با یدی محمودی
ناصر اصغری: گفتید که با بحثهای منصور حکمت برخورد تشکیلات کومه له به اعضا و هواداران و برخورد به زنان مسلحی که در صفوف کومه له بودند عوض شد. می خواهم این را برایمان توضیح بدهید. اینکه نگاه و برخورد تشکیلات کومه له قبل از مطرح شدن بحثهای منصور حکمت چگونه بود و بعد از مطرح شدن این بحثها چه تغییرات محسوسی ایجاد شد.

یدی محمودی: همچنانکه در مصاحبه قبلی گفتم، به نظر من برخورد کومه له به تمام پدیدهایی که تا قبل از بحثهای منصور حکمت به نظر عادی و نرمال می رسیدند با بحثهای منصور حکمت دچار تغییرات عمیقی به نفع جبهه آزادیخواهی، برابری طلبی و در یک کلام بریدن از سنتهای ناسیونالیستی تا آنزمان مبارزه مسلحانه در کردستان شد. در زمینه برخورد به افرادی که هوادار یا از فعالین کومه له بودند و توسط جمهوری اسلامی دستگیر و یا اسیر می شدند، کومه له همان برخورد سنتی را داشت و آنان که توسط یک حکومت وحشی و جنایتکار در اوج قصاوت و بی رحمی مورد شدیدترین شکنجه های روحی، جسمی و خانوادگی قرار می گرفتند، کومه له به جای مقصر دانستن رژیمی که این چنین آنان را خورد می کند و افشای این شیوه های قرون وسطایی رژیم، عملا خود کسانی را مقصر می دانست که توسط رژیم خورد شده بودند، و گاها حاضر به همکاری با رژیم می شدند. سال ۶١ و یا ۶٢ یادم می آید که تعدادی از کادرهای کومه له به تلویزیون کشیده شدند و یکی از رهبران کومه له در آن دوره مطلبی تحت عنوان “زوزه توابین” در یکی از نشریات کومه له نوشت. منصور حکمت همان موقع در یک نشریه مخصوص بحثهای داخلی این شیوه برخورد به قربانیان جمهوری اسلامی را نقد کرد و با استقبال گرمی نیز روبرو شد.
برخورد به زنان مسلح نیروی نظامی کومه له هم، گرچه کومه له جزو اولین سازمانهای سیاسی چپ ایران بود که در سطح وسیعی و علنی زنان را مسلح کرد، اما این درجه پیشروی تا برخوردی برابرطلبانه به مسئله زنان و تسلیم سنن و عقاید عقب افتاده نشدن فرسنگها فاصله داشت. مثلا همین زنان کمونیستی که به صف مبارزه علنی کومه له پیوسته بودند و دوشادوش مردان در جبهه های مختلف از جمله در جوله های نظامی و عملیاتها علیه رژیم شرکت می کردند تا مدتها بلا استثنا همگی باید یا روسری داشتند و یا از چفیه استفاده می کردند. تا سالها سیگار کشیدن زنان در میان مردم یا ممنوع بود ویا عملا فضا طوری بود که آنرا برای زنان واقعا سخت می کرد که آزادانه مثلا در حضور مردان سیگار بکشند! در برخورد به روابط عاطفی و رابطه آزاد و برابر بین انسانها هم متاسفانه ما شاهد برخوردهای بسیار عقب مانده و ارتجاعی بودیم که باز متاسفانه در چنان فضای تعدادی هم بخاطر همین برخوردها جان خود را از دست دادند و یا مجبور می شدند صف کومه له را ترک کنند.
همه اینها همانطوری که گفتم به شیوه های مختلف توجیه می شد. از جمله اینکه فرهنگ مردم پایین است! توده ها قبول نمی کنند! و حتی مواردی از ترس اینکه نکند حزب دمکرات و مرتجعین محلی علیه ما دست به تبلیغات بزنند!
تلاشهای بی وقفه منصور حکمت و بخصوص بعد از کنگره شش کومله تقریبا می توان گفت که دیگر از روابط و مناسبات قبلی و عقب مانده خبری نبود. و گرایش عقب مانده ناسیونالیستی در کومه له چنان عقب نشینی کرده بود که کسی تمایلی برای دفاع آشکار از آنان را نداشت. در ضمن دیگر حربه ” توده ها دوست ندارند ” هم کارایی خودش را از دست داده بود. به نظر من این را در پراتیک روزمره هم می دیدیم که ما به هر اندازه بند ناف خود را از سنتها و باورهای ارتجاعی و عقب مانده در کردستان و سنتهای ناسیونالیزم کرد می بریدیم به همان اندازه در میان توده های کارگر و زحمتکش، کومه له به سازمانی محبوبتر و قابل اتکاتر تبدیل می شد.

ناصر اصغری: برخورد گرایش ناسیونالیسی در کومه له به این بحثها چگونه بود؟ مخالفتهای خود را به چه شیوه هائی ابراز می کردند؟

یدی محمودی: تا حدودی به توجیهاتشان در سئوال بالا اشاره کردم. برخوردها در دوره های مختلف متفاوت بود. مثلا در دوره ای گرایش ناسیونالسیتی درون کومه له عملا نظراتش و عملکردش کل تشکیلات را احاطه کرده بود. اما با ورود منصور حکمت و رفقای اتحاد مبارزان کمونیست به کردستان و بعدا تشکیل حزب کمونسیت ایران، دیگر ما شاهد دگرگونیهای محسوسی در تشکیلات کومه له بودیم که عملا ناسیونالیزم کرد هیچگاه نتوانست علنا در صفوف کومله سخنگویی پیدا کند. حتی آنجا هم که منصور حکمت رد پای این گرایش را در ممانعت از پیش بردن طرحها و نقشه های خود می دید و به نقد آنها می نشست کسی و یا گرایش منسجمی نبود که در مقابل او و گرایش کمونیزم کارگری قد علم کند.
تنها در دوره کوتاهی پس از بحثهای درونی حزب کمونسیت ایران بود که بالاخره گرایش راست در کومه له و حزب کمونیست ایران دست به تقلاهایی زد؛ که آنهم نه مثل آنچنان که امروز جریانات ناسیونالیستی که از کومه له جدا شده اند رسما و علنا خود را گروههای قومی و ناسیونالیستی می نامند، بلکه بیشتر اینها مشغول کارشکنی، پیش نبردن طرحهای مصوبه ارگانهای حزبی در زمینه های مختلف و یا آوردن قطعنامه های بود که اگر در آن دوره در حزب کمونسیت ایران تصویب می شد ما باید “دنبال دوستان خود در اتحادیه میهنی می گشتیم” تا کمک و یاری به شکل گیری کمونیزم منسجم، مستقل و متحزب در عراق. جریانات چپ و کمونیستی در عراق همان دوره خود را با منصور حکمت و کمونیزم کارگری تداعی می کردند.