توحش و باز هم توحش

حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی بر جامعه ایران سبب ایجاد زمینه برای رشد جریانات رنگارنگ قومی و مذهبی گردیده که وجه مشترکشان مانند خود جمهوری اسلامی توحش و قتل و کشتار و ترور است. گروه جندالله یکی از نطفه های این توحش اسلام سیاسی است که شش سال است از جمهوری اسلامی زاییده شده و جامعه موسوم به بلوچستان را به قهقرا و ارتجاع و نظامیگری مضاعفی کشانده است.
پنج شنبه ۲۴ تیر ماه در پی دو بمب گذاری انتحاری در حسینیه شیعیان شهر زاهدان ۲۷ کشته و ۳۰۶ نفر زخمی شدند. گروه جندالله اعلام کرد دو عضو “نوجوان” این گروه بنامهای محمد ریگی و عبدالباسط ریگی این عملیات انتحاری را در جمع ماموران سپاه پاسداران که مشغول برگزاری همایش روز پاسدار بودند انجام دادند. در کارنامه این جریان وحشی اسلامی همچنین انفجار مسجد امیرالمومنین زاهدان با ۲۵ کشته، انفجار ۲۶ مهر سال گذشته با ۲۹ کشته و عملیات تاسوکی در اسفند ۱۳۸۴ با ۲۲ کشته قرار دارد.
جندالله محصول بلافصل جنایات جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان است. محروم کردن یک جامعه از ابتدایی ترین حقوق حقه خود به بهانه واهی و ساختگی مذهب و قومیت متفاوت داشتن و جرم لب مرز نشینی و ستم مضاعف مبتنی بر آن بعلاوه در فقر و فلاکت نگاه داشتن آن جامعه و قتل و ترور و اعدام ناراضیان آن جامعه سبب ایجاد وضعیتی شده است که امروز مردم موسوم به بلوچ، هم از سوی حکومت جمهوری اسلامی و هم از طرف جریانات باند سیاهی مانند جندالله مورد تعرض وحشیانه قرار دارند که نتیجه بلافصل آن، تنگتر شدن فضا برای اعتراضات اجتماعی و ایجاد هرج و مرج نظامی، ترور، انفجار و سرکوب خونین است.
خطر این نوزادهای جمهوری اسلامی نه برای رژیم که برای جامعه است. امروز که جامعه ایران در تلاش برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی است، این جریات باند سیاهی مشغول بمب گذاری و ترور و جو وحشت اند تا به بهانه ضدیت با جمهوری اسلامی بر مردم آن منطقه مسلط شوند. همپالگیهای این جریان که خود را “بنیادگرای سلفی سنی مذهب و ضد شیعه” تعریف کرده است در جوامع موسوم به کردستان و خوزستان نیز وجود دارند و اگرچه مدرنیزم این جوامع اجازه تشکلیابی علنی به آنان نداده است اما بصورت شبکه ای زیر زمینی حضور دارند و برای به انحطاط راندن جامعه با جمهوری اسلامی در رقابتند.
صف آزادیخواهی و برابری طلبی که در مصاف با جمهوری اسلامیست و این رژیم اعدام و ترور و فلاکت را به پرتگاه سقوط رانده است همزمان مجبور است به مصاف با جریانات ریز و درشت قومی و مذهبی هم برود و اجازه ندهد این جریانات ضد مدنیت و ضد انسانی به اسم مبارزه با جمهوری اسلامی از میان مردمان محروم و ستم دیده و بی حقوق نیرو بگیرند و سرباز گیری نمایند. در غیاب علنی جبهه انسانیت برای منزوی کردن این نیروی وحشی، جامعه به میدان ترور و نظامیگری تبدیل می شود و نه تنها کمکی به سقوط جمهوری اسلامی نمی کند بلکه موجب تحکیم و سرکوب بیشتر مردم به بهانه امثال جندالله هم می گردد.

 ۲۰  ژوئیه ۲۰۱۰