نقش منصور حکمت در مبارزه مسلحانه در کردستان

مصاحبه با یدی محمودی

 با یدی محمودی، عضو کمیته مرکزی و یکی از کادرهای کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، درباره نقش و نگرش منصور حکمت و تحولی که این نگرش در خود کومله بوجود آورد، مصاحبه ای را ترتیب داده ایم که در چند شماره ایسکرا به چاپ می رسد. پاسخ یدی محمودی به اولین پرسش همکار نشریه ایسکرا، ناصر اصغری را اینجا می خوانید.
 
ناصر اصغری: قبلا از تعدادی از پیشمرگان قدیمی کومه له شنیده بودم که بسیاری از کسانی که سالها در صفوف کومله بودند و امروز هم از کمونیسم دفاع می کنند زنده ماندن خود را مدیون منصور حکمت می دانند. شما هم همین را در جلسه یادبود منصور حکمت در تورنتو بیان کردید. لطفا برای خوانندگان نشریه ایسکرا این مسئله بیشتر توضیح دهید را توضیح دهید؟
 
یدی محمودی: در مراسم هشتمین سالگرد گرامیداشت منصور حکمت به نکات بیشتری اشاره کردم که دوست دارم قبل از پرداختن به جواب سوال مشخص شما اینجا هم باز اشاره ای به آن نکات و نقش منصورحکمت داشته باشم. به نظر من منصور حکمت کلا نگرش کومه له و کمونیستهای کردستان به مبارزه مسلحانه را عوض کرد. تا قبل از آن مبارزه مسلحانه بیشتر با الگوبرداری از سنت ناسیونالیسم کرد پیش می رفت. اصلا کلمه “پیشمرگ” یعنی سند مرگش را از قبل امضا کرده است. قرار بود پیشمرگان بیایند و مردم را نجات دهند و در راه این نجات دادن مردم هم جانشان را از دست بدهند. همه مردم هم برای ارتقا این نوع مبارزه از هست و نیستشان بگذرند و به پیشمرگانشان خدمات دهند.
اما منصور حکمت با تاکید بر نقش کمونیستها در کردستان نه تنها فقط در یک عرصه بلکه در همه عرصه ها، در عرصه سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و مبارزه کارگران، جوانان، زنان و نقش پیشرو یک نیروی آگاه که جنگ و مبارزه مسلحانه را در نهایت برای این می خواهد که کمکی باشد برای پیشبرد اهداف سیاسیش، برای تسهیل مبارزه در عرصه های دیگر علیه جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن این رژیم که تنها و تنها می توانست از طریق بسیج و سازماندهی توده های کارگر و زحمتکش در محل کار و زندگیشان صورت پذیرد. نه آنطوری که تبلیغات و فعالیتهای آندوره کومه له، که گویا از طریق مبارزه مسلحانه می شود رژیم را سرنگون کرد و تنها راه هم پیوستن به نیروی نظامی کومه له است. حتی برخورد و نگرش ما به احزاب بورژوازی از جمله حزب دمکرات و جنگ با این حزب تحت تاثیر بحثهای منصور حکمت دچار تحولات عمیقی شد. برخورد به اسیران جنگی، برخورد به مردم زحمتکش و اموالشان، برخورد به مسئله زن، برخورد به اعضا و هوادارانی که زیر فشار و شکنجه های جمهوری اسلامی به تلویزیون کشیده می شدند و حتی خود زنان مسلحی که در صفوف کومه له بودند، نگاه ما به همه اینها عوض شد.
اما در مورد جواب سوالتان باید باز تاکید کنم، که می توان به جرأت گفت که منصور حکمت جان صدها نفر را از مرگ حتمی و یا تراژدیهای دیگری که متاسفانه جان و زندگی بسیاری را نیز گرفت نجات داد. شیوه سنتی مبارزه مسلحانه در کردستان این بود که پیشمرگ می جنگد تا بالاخره روزی در جنگی کشته شود یا بقول سنت ناسیونالیستی و مذهبی “شهید” شود. منصور حکمت می گفت پیشمرگ و نیروی نظامی برای کمونیستها نمی تواند و نباید همان الگو و سنت ناسیونالسیتی باشد. باید معلوم باشد که اشخاص چه مدتی باید در نیروی نظامی فعالیت کند. باید به فشارها و سختیهای این نیرو توجه جدی کرد. باید زخمی و معلولین و خانواده نیروی های نظامی بتوانند از امنیت کامل و مناسبی برخوردار باشند و در نهایت با اعزام آنها به کشورهای اروپایی اینها بتوانند در آرامش کامل بسر ببرند.
تا قبل از غالب شدن این نگرش بر پدیده پیشمرگه، کناره گرفتن از فعالیت نظامی چنان تحقیر می شد که طرف مجبور می شد به راحتی خود را تسلیم نیروهای جمهوری اسلامی بکند. کلمه “دانشتوه” (“نشسته”) و یا “ئاش بتال” (انفعال) خفت آور بود.
منصور حکمت احترام عمیقی به زندگی و فعالیت برای زندگی بهتر قائل بود. خبر مرگ هر رفیقی چه در صف پیشمرگان کومه له و چه در زندانهای جمهوری اسلامی او را به شدت منقلب می کرد. برخورد منصور حکمت به پیشمرگه ای که از فعالیت نظامی کناره می گرفت این بود که در داوطلبانه ترین شرایط حاضر شده سالها در صف پیشمرگان کومه له سخت ترین زندگی را تحمل کند و با مرگ بارها روبرو شود. این نگرش به مرور زمان و با کنار زدن مقاومت سنت ناسیونالیستی در کومه له بالاخره حاکم شد.

ادامه دارد