هیجدهم تیر، نقطه عطفی در اعتراضات رو به رشد در جامعه ایران!

نگاهی موجز به هیجدهم تیر که نطقه عطفی در رشد اعتراضات برابری طلبانه مردم ایران شد!
مبارزات قهرمانانه دانشجویان در هیجدهم تیر ١٣٧٨ خورشیدی دور جدیدى از مبارزه رو در رو و جسورانه کارگران، دانشجویان و زنان و مردان آزاده ایرانى علیه حکومت سیاه و مذهبى بدنبال داشت. مبارزات هیجدهم تیر ١٣٧٨ دانشجویان نشان داد که جوانان دانشجویان و مردم ایران حاضر نیستند به هیچ قیمتى حاکمیت جمهوری اسلامی را قبول کنند بهمین دلیل مبارزات خودرا علیه جکومت هار اسلامی سرمایه همچنان ادامه میدهند.  این جنبش که از سالها قبل شروع شده بود، بخصوص بعد از اعتراضات کارگری سالهای اخیر مثل مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه، اعتراضات طولانی کارگران و کارکنان شرکت واحد، اعتراضات و اعتصابات کارگران کارگران پتزوشیمی، اعتراضات کارگران پارچه بافی در سنندج، مس سر چشمه و در دهها اعتراضات و اعتصاب دیگرکارگری مثل اعتراضات کارگران کوره پز خانه های و کارگاههای کوچک در جامعه. مضاف بر اینها مبارزات چند سال اخیر کارگران در اول ماه مه ها و هشت مارسهای گسترده تری بر گزارشده. در همان حال اعتراضات دانشجویی، اعتراضات معلمان و بخصوص ایجاد تشکل گسترده و متحد معلمان برای بالا بردن حق تشکل و حقوق ماهیانه خود. در کنار اینها مبارزات روز مره زنان و مردان در کوچه و خیابان علیه مزدوران لباس شخصی، بسیج، دایره منکرات و خلاصه جوی از اعتراض و مبارزه در کلیه زمینه ها در محیط کار و زندگی روزانه مردم برای آزادی برابری و رفاه در جامعه شروع شد و هنوز ادامه دارد. این اعتراضات و تحرکهای سیاسی که بعد از مبارزات هیجده تیر ۱۳۷۸ بصورت علنی و خیابانی شروع شد جامعه ایران را به یک میدان وسیع سیاسی/ مبارزاتی مردم علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. یعنی از نظر اعتراضات اجتماعی و صف بندی های سیاسی کلا جامعه در توان بالایی و در سطحی وسیع و علنی دارد هرروزه رژیم اسلامی را به چلنج میکید. اگر به کارنامه سیاسی جامعه ایران در صد سال اخیر نگاه کنیم، در هیچ دورانی سیاست و بحث سیاسی این همه فضا و مناسبات بین مردم در جامعه و تعارض و ایجاد تنش با دولت را اشغال نکرده است. یعنی اگر به یک مقایسه کوچک دست بزنیم، هیچوقت مردم در فضای کاملا پلیسی،ترور و اختناق در ایران این همه با سیاست و مسائل سیاسی روز خودرا قاطی و در گیر نکرده است. مثلا اگر به فضای دوران انقلاب ۱۳۵۷ نگاه کنیم، که جدی ترین تحول سیاسی در ایران را بوجود آورد، مردم در مقیاس معین خودرا درگیر سیاست کردند و بیشتر سازمانها و اعضا سازمانهای سیاسی در عرصه سیاست جامعه دیده میشدند. بعد از دوسال اول حاکمیت جمهوری اسلامی و ایجاد فضای ترور و رعب در جامعه ، دیگر فقط سازمانها و گروههای سیاسی مسلح در ترکمن صحرا، کردستان و گاها در نقاط پراکنده دیگر درگیر مسائل سیاسی جامعه بودند. یعنی مردمی که در انقلاب ۱۳۵۷ به خیابان آمده بودند، با ترور و فضای اختناق به خانه هایشان بر گشتند و رژیم توانست از این فضا برای تثبیت خود استفاده کند. اعدام وسیع زندانیان سیاسی در دو دوره (خرداد ۱۳۶۰ و شهریور ۱۳۶۷ )، مسئله جنگ ایران و عراق باران رحمتی شد برای تثبیت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی. اما همیشه در طرف دیگر اعتراضات وجود داشته و زنان ایران همیشه به انواع مختلف در مقابل آپارتاید جنسی در جامعه ایستادند. اما هیجده تیر ۱۳۷۸ نقطه عطف سیاسی مبارزاتی شده که مبارزات مردم به خیابانها کشیده شود و از قبل آن دستگاه حاکمیت جمهوری اسلامی را دچار انشقاق و دو دستگی کرد. اتحاد کمپ دشمنان مردم بهم خورد و جامعه از لحاض سیاسی پلاریزه ترشد.

 

این اوضاع را باید بر بستر مبارزات و جان فشانی بیش از یک دههطبقه کارگر، دانشجویان، روشنفکران و مردم آزاده ایران برای خلاصی و سرنگونی بدون چون و چرای جمهوری اسلامی دانست. یعنی در طول ده سال و درست بعد از ۱۸ تیر۱۳۷۸، بعد از اعتراضات گسترده و جدی طبقه کارگردر مقاطع مختلف در این ده سال. مبارزات و اعتراضاتی که هر ساله عمیق تر طبقاتی تر و گسترده تر شده (علیرغم سرکوب وحشیانه جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و جنبش برابری طلب) این روند در جامعه از لحاظ سیاسی تاثیر بلاواسطه خودرا گذاشته است. یعنی اگر به کرنولوژی اعتراضات سرنگونی طلب در ایران و به حضور جدی کارگران و زنان مردان آزاده در صحنه سیاسی ایران نگاه کنیم از ۱ هیجدهم تیر ۱۳۷۸ تا کنون روزی نیست که کل حاکمیت جمهوری اسلامی بنوعی از طرف مبارزان در جامعه به تعارض نیافتاده باشد. از مبارزات دانشجویان، اعتراضات زنان به حجاب و مبارزه جدی و همه گیر آنها علیه آپارتاید جنسی لحظه ای جمهوری اسلامی را در جامعه آرام نگذاشته است. مبارزات کارگران در اوائل دهه ۱۳۸۰ برای پرداختی های معوقه، علیه اصلاح قانون کار، مبارزه کارگران عیله فقر و تحمیل بیحقوقی به جامعه و بخصوص طبقه کارگر، زیر بار شوراهای اسلامی نرفتن و ایجاد تشکلهایی مثل اتحادیه کارگری، مبارزه خانواده های کارگری علیه بیحقوقی در بازار کار و پشتیبانی خانواده های کارگری از مبارزات کارگران و دانشجویان. فشار به جمهوری اسلامی و آزادی رهبران کارگری در مقاطع مختلف، سازمان اعتراضات در سالگرد ۱۸ تیرهای بعد از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ ، سازمان دادن اول ماه مه های که نمونه ای برجسته و همپشتی طبقاتی طبقه کارگر با دیگر هم طبقه ای های خود در سراسر دنیا و عقب نشینی معینی که به جمهور ی اسلامی تحمیل کرده اند..

اینها و دهها نمونه دیگر از این قبیل فضای سیاسی امروز ایران را بعد از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ رقم میزنند. جمهوری اسلامی در یک تقابل مرگ و زندگی قرار گرفته تا جایی که رهبران دیروز درون رژیم از ترس فشار مردم ” انقلابی” شدند و خودرا صاحب خطهای مختلف از جمله ملی/مذهبی، سبز و سفید و…. شده اند. این وضعیت با فضای سیاسی سالهای فبل از ۱۳۷۷ خیلی فرق دارد. در سالهای قبل هم اعتراضات وجود داشت مثلا اعتراضات به جنگ و یا برخوردهای جسته و گریخته ای دیده میشد. در ایندوران جمهوری اسلامی یک دست عمل میکرد و مسئله جنگ ایران و عراق یا حتی جنبش کردستان را توانستند با ترور و اختناق و سرکوب خونین خفه کنند. تمامیت رژیم در اجرای جنایات یک دست و دخیل بودند. فضای ترور و وحشت با اعدام بیش از صد هزار زندانی سیاسی در جامعه اکثریت مردم در جامعه را در سکوتی وحشتناک فرو برده بود. هر صدای اعتراضی با خشونت و اعدام جواب میدادند. انقلاب فرهنگی فضای دانشگاهها و مکانهای روشنفکری را آلوده کرده بود. اما اعتراضات برابری طلبانه دانشجویان و زنان و مردان آزاده در ایران در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ نقطه عطفی شد برای رو در روی علنی مردم و حاکمیت. بعد از اعتراضات ۱۸ تیر دانشجویان بود که کارگران پتروشیمی به نشان همبستگی با مبارزات دانشجویان علنا مبارزه طبقه کارگر و دانشجویان را بهم پیوند زد.  .

امروز بعد از یازده سال از هیدهم تیر ۱۳۷۸ اکنون نسلی دارد در خیابانها علیه رژیم قد علم کرده که خود تربیت شده دوران انقلاب فرهنگی و تحمیق آپارتاید جنسی است. اکنون همین نسل  مبارزات جدی کارگران و دانشجویان و زنان و مردان آزاده را پشت سرخود دارد. اعتراضات موجود که از هیجدهم تیر ۱۳۷۸ علنا در خیابانها دارد مارش مرگ نظام ضد بشری جمهوری اسلامی را مینوازد پشتوانه و انرژی خودرا از اعتراضات روز مره در جامعه میگیرد. در منطق جنبشهای سیاسی و از نظر روند تنشهای اجتماعی در یک جامعه نقطه عطفهایی مثل ۱۸ تیر مبدایی میشود برای حرکتهای وسیع تر سیاسی در جامعه و امروز ما شاهد این تغییر به نفع مردم  و مبارزه شان علیه جمهوری اسلامی هستیم. این موفقیت بزرگ توانسته است کمپ دشمنان را تکه تکه کند، آنها در سرکوب جامعه از اتحاد بیاندازد و یک بخش از دستگاه سرکوب سابق را ایزوله و بی خاصیت کند. اگر به صحنه سیاسی ایران نگاه کنیم امروز این واقعیت را میبینیم. 

 

یعنی از هیجدهم تیر ۱۳۷۸ جنبش اجتماعی /سیاسی در جامعه و موقعیتی که امروز دارد، آیینه تمام نمای جریانهای سیاسی در جامعه شده  است و نباید این را منکر شد. بدین خاطر که از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ هر ساله شاهد اعتراضات زنان، دانشجویان، معلمان، مبارزه علیه آپارتاید جنسی و ایجاد تشکلهای مختلف سیاسی ، صنفی در جامعه هستیم.  البته منکر نشدن کاری از پیش نخواهد برد باید بطور جدی در جهت ایجاد تشکل و سمت و سو دادن به مبارزات، به همت کارگران و زنان و مردان آزادیخواه و دانشجویان و روشنفکرانی که امروز در صحنه سیاسی فعال هستند با ید بوجود آید. این یک نیاز تاریخی و طبقاتی است. مطمئنا بدون وجود یک تشکل مبارزاتی رادیکال و کارگری سرمایه داری به جنایت و ترور در ایران ادامه خواهد داد و دعوای خانوادگی طبقه حاکم بهترین مستمسک برای سرکوب و خون پاشیدن به مبارزات مردم برای آزادی و رفاه خواهد شد. ما به عنوان مبارزان راه آزادی ، برابری براب ایجاد یک دنیای بهتر باید این ضرورت را جدی بگیریم. اگر هیجدهم تیر نقطه عطفی در مبارزات مردم بوجود آورده ، نباید اجازه داد این موقعیت مبارزاتی از دست رود. بیش از ده سال توانستیم آنرا نگهداریم و رشد دهیم . اکنون باید این نیروی حاضر در میدان مبارزه را متشکل کرد. برای ایجاد حزب جدی طبقه کارگر که بتواند کارگران مبارز، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب  و زنان و مردان آزادیخواهان درجامعه را متشکل و متحد کند تا این نیرو قدرت بیشتری بگیرد. در فضای سیاسی امروز جامعه تلاش برای سمت و سو دادن به جنبش کارگری و مبارزات مردم امری جدی و عاجل است. تلاش برای رادیکال کردن جو مبارزه مردم، دادن افق به مبارزات جاری در جامعه افشای دشمنان مردم در این مقطع جزو ضروریات مباحثات سیاسی است. رادیکالیسمی که امروز بعد از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ علنا در جامعه خودرا نشان میدهد فضای مناسبی برای بحث و جدل سیاسی برای آینده است و باید هوشیارانه از آن به نفع جنبش سرنگونی استفاده کرد. مسئله جدی در مقطع کنونی و یا بطور جدی این است که نگذاریم جنبش آزادیخواهانه و برابری طلب و طبقه کارگر به سیاهی لشکر جنبش های بورژوایی تبدیل شوند. هیجدهم تیر نقطه عطفی جدی در مبارزات مردم بوجود آورد برای تداوم موفقیت آمیز تنها با مبارزه نظری و دخالت مستقیم در سازماندهی مبارزات زنان و مردان برابری طلب و آزادیخواه ، کارگری و دانشجویان برابری طلب ممکن است.

 

زنده باد جنبش سرنگونی طلب در ایران

یاد عزیزان جانباخته در هیجدهم تیرها گرامی باد