نکاتى پیرامون مصاحبه عبدلله مهتدى با تلویزیون بى بى سى

عبدالله مهتدی در نیمه خرداد ۱۳۸۹ طی یک مصاحبه با تلویزیون بی بی سی نکاتی را بیان کرده است که مورد بررسی مخالفین و موافقین آن قرار گرفته است. 

مهتدی در این مصاحبه تحولات فکری خود را از یک کمونیست به یک ناسیونالیست و قومپرست شرح میدهد و به درست میگوید از خیلی وقت پیش خود را کمونیست نمیداند و مارکسیست و یا لنینیست هم نیست. بلکه یک سوسیال دمکرات است. البته سوسیال دمکرات بودن ناسیونالیستهای کرد هم داستان خودش را دارد. مهتدی هم همانند هر دو حزب دمکرات کردستان میخواهد عضوی از کنگره جهانی سوسیال دمکراتها باشد.

مهتدی دلایل جدایی خود را از حزب کمونیست ایران چنین بیان میکند: “می توانم به طور خلاصه این را بگویم که به طورکلی بیش از هر چیز ما معتقدیم که تجربه جهانی کمونیسم، یک تجربه ناموفقی بوده است و نباید با این تجربه و با این اردوگاه تداعی شد، بنابراین کنارگذاشتن اساسی این تجربه و نقد آن …. اهمیت دادن به مساله کرد به عنوان یک مساله مهم اجتماعی در جامعه ایران و در جامعه کردستان، ….. اگر همه اینها را روی هم بگذارید یک بازنگری کامل ایدئولوژیک، سیاسی و تاکتیکی و تشکیلاتی بود. اصولا معتقدیم که برای دموکراتیزه کردن ایران ….. تقسیم قدرت باید باشد و در این تقسیم قدرت البته باید مناطق، ملیت ها و قومیت های مختلف کاملا در نظر گرفته شوند

 

نکات فوق به نظرم مهمترین نکات مصاحبه مهتدی است. این نکات البته هیچکدام تازه نیست. از اوایل دهه ۹۰ تا کنون مهتدی بر این سیاستها تاکید داشته و برای آن فعالیت کرده است. اتفاقا جواب و نقد ناقص و ناپیگیر مخالفینش به این مصاحبه٬ من را بر آن داشت که هم توضیحی در مورد چرایی این مصاحبه مهتدی بدهم و هم برای نشان دادن حقیقت به تاریخ گذشته لاقل ۲۰ سال قبل نگاهی کرده و نقش مهتدی آن موقع و منتقدین امروزش را هم بررسی کنم.

 

اولا رسانه هایی از نوع بی بی سی و صدای آمریکا به دلیل قحطی رجال در میان ناسیونالیستهای کرد و استقبال و حمایت مهتدی از موسوی و کروبی  به او روی آورده اند.

این روی آوری رسانه ها به مهتدی هم به دلیل سفارشات جلال طالبانی و روشنفکران ناسیونالیست کرد عراق است که صدای آمریکا و بی بی سی گوش شنوایی برای آنها دارند٬ و هم به دلیل قحطی رجال در میان احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد ایران است که اکنون نوبت به مهتدی رسیده است. هم حمایت بی دریغ مهتدی از اصلاح طلبان حکومتی. چنانچه مصطفی هجری هم با این سیاست نوکر صفتی مهتدی احساس فاصله میکند.

اما لانسه کردن مهتدی همراه با تحقیر او از جانب این رسانه ها یک سیاست از قبل تعیین شده است. هنگامیکه بی بی سی میخواهد مهتدی را لانسه کند فراموش نمیکند که به او بگوید اگر تو را لانسه میکنیم باید بدانید که آدم کوچکی هستی و زیگزاگهای زیادی زده اید. تازه به جایی رسیده اید که حزب دمکرات کردستان ۶۰ سال قبل آنجا بوده است. علاوه بر این بی بی سی با یک تیر دو نشان را زده است. هم از زبان یک کمونیست سابق زهرش را علیه کمونیستها میریزد و هم قحط الرجال اصلاح طلبان حکومتی و ناسیونالیسم کرد در کردستان را با این عروسک پرده پوشی میکند.

 

مهتدی ۲۰ سال قبل و  مهتدی امروز

 

مهتدی بیست سال قبل از صف کمونیستها کوچ کرد و همان موقع هم یک فحش نامه علیه منصور حکومت منتشر کرد. او بدلیل خواب نما شدن و یا غور و تفحص به این نتیجه نرسیده بود٬ بلکه بعد از تحولات عراق و بعد از اینکه ناسیونالیسم کرد در نتیجه جنگ اول خلیج٬ در کردستان عراق به حاکمیت کردستان گمارده شد و بوی قدرت و پول به مشام ناسیونالیستها رسید٬ مهتدی هم این بو را شنید و برای مزه کردن و دستیابی به آن از صف کمونیستها به صف ناسیونالیستها نقل مکان کرد.

در همان کردستان عراق جنبش ناسیونالیستی در مقابل جنبش کمونیستی و جنبش کارگری و جنبش برابری طلبانه زنان برای یک زندگی بهتر قرار داشت. در  یک نگاه کلی دو جنبش ارتجاعی و انقلابی در مقابل هم بودند. در مورد قتل ناموسی ۵۰۰۰ زن در کردستان عراق در طول چند سال اول حاکمیت ناسیونالیستها و در مورد حمله به کمونیستها و کشتار آنها توسط ناسیونالیستها و … مهتدی بطور واضحی در کنار طالبانی و بارزانی و صد البته برای استفاده از امکانات مالی آنها یک سیاست ضد آزادی و ضد کمونیستی را در پیش گرفت.  

به نظر من مهتدی از اوایل دهه ۹۰ میلادی و آغاز حمله اول آمریکا به عراق صندلی خود را عوض کرد. مهتدی از صف سرخها به صف ناسیونالیستها مهاجرت کرد. از آن تاریخ تا کنون تغییر زیادی نکرده است. اگر کسی آن هنگام حقیقت را ندیده و معنی این جابجایی مهتدی را متوجه نشده است باید به سیاست خود شک کند.

 

مهتدی نه امروز بلکه از اوایل دهه ۹۰ میلادی به یک کمونیست “سابقی” تبدیل شده است. مهتدی در دل بمباران و ویران کردن عراق از جانب آمریکا و متحدینش و سرازیر شدن نیروی مسلح احزاب ناسیونالیست کرد عراق  از کوهها به شهرهای کردستان عراق و باز شدن روزنه امید به قدرت رسیدن برای همه ناسیونالیستهای کرد این سیاست را پیشه کرد. در آن هنگام احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق به حکومت رسیدند. همین اتفاق کافی بود که امید و توهم رسیدن به قدرت را در دل ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران زنده کند. اتفاقا با همین توهم بود که خواهان حمله آمریکا به ایران و آرزوی همراهی ارتش آمریکا را داشتند.

در چنین شرایطی بود که مهتدی صندلی عوض کرد و از آن هنگام تا کنون بر صندلی ناسیونالیستی و قومپرستی تکیه زده است. او به هر خفت و خواری ای تن میدهد و حتی گذشته خود را نه نقد بلکه انکار میکند که بتواند توجه مخاطبین خود را جلب کند و جایی به حسابش بیاورند و نشستی با او داشته باشند. مهم نیست این نشست با آبدارچی کاخ سفید است و یا همکار درجه چندم فلان پارلمان٬ مهم اینست ایشان سری در میان سرها باشد. مهتدی در این مصاحبه با بی بی سی یک بار دیگر بر این سیاست تاکید میکند و پیام خود را اگر قبلا به کاخ سفید ارسال میکرد اکنون به موسوی و کروبی میفرستد. او چیز تازه ای در این مصاحبه نگفته است. سیاست ناسیونالیستی ای که از ۲۰ سال قبل آغاز کرد را فقط با صراحت بیشتری تکرار کرده است. هنگامیکه ۲۰ سال قبل مهتدی نوشت باید به دنبال پیدا کردن دوستان و متحدین خود در صف اتحادیه میهنی بگردیم و متحد پیدا کنیم فاتحه کمونیسم و کارگر را خوانده بود. امروز با همان سیاست به دنبال پیدا کردن دوست و متحد در میان اصلاح طلبان حکومتی است.

 

در اینجا وقتی که به تحولات دهه ۹۰ میلادی در عراق اشاره میکنم در مورد تئوریهای و اتفاقات مربوط به زندگی همان مردم حرف میزنیم. در مورد تلاش میلیونها بشر برای یک زندگی انسانی٬ در مورد نقد سیاست همراهی ناسیونالیسم کرد با حملات وحشیانه دولت امریکا در عراق٬ در مورد جنگ و نفرت قومی و در عین حال در مورد دولت ” کرد” در کردستان عراق حرف میزنیم که علیه سکولاریسم٬ علیه آزادی بیان و علیه مردم زحمتکش کرد و غیر کرد در این منطقه عمل میکند. از نظر مهتدی تلاش برای رسیدن به آزادی و برابری و زندگی انسانی شکست خورده و تجربه ناموفقی است که باید از آنها دست بردارد. زیرا کمونیسم چیزی جز آزادی٬ رفاه و برابری و انسانیت نیست و او کمونیسم را تجربه ناموفقی میداند که باید صفش را از آن جدا کند. اما آنچه از نظر مهتدی ابدی و جاودانه و  درست است٬ دفاع از کردآیتی و قومپرستی و در صف انتظار مدعوین وزارت خارجه آمریکا ایستادن تا روزی به همت جنگی دیگر و بعد از کشتارهای وحشیانه دیگر٬ راه برای به قدرت رسیدن شخصی مثل او فراهم شود . و اگر اینهم نشد راه سازش و همراهی با بخشی از جمهوری اسلامی به اسم اصلاح طلبان گشوده بماند.

 

مهتدی احتمالا در خلوت خود میگوید از طالبانی چه کم دارد؟ ناسیونالیسم و بی پرنسیبی و زرنگی و رنگ عوض کردن و … را از طالبانی و البته برادر خودش صلاح مهتدی یاد گرفته است. تنها چیزی که باید هنوز هم تکرار کند٬ توبه کردن و تبری جستن از گذشته هایی است که در صف کمونیستها بوده است و بگوید تجربه کمونیزم شکست خورده است و….

برای مهتدی روشن بود وقتی که به صف ناسیونالیستها پیوست به عنوان یک قومپرست باید دوستان و متحدان خود در کردستان عراق را نه در میان رهبران کارگری و کمونیستهای آن جامعه بلکه در صف ناسیونالیستهای کرد متشکل در اتحادیه میهنی پیدا میکرد. اما این سیاست برای کسانی که خود را چپ و در عین حال همراه مهتدی میدانستند با این صراحت روشن نبود و همراهی موقت آنها تا سال ۲۰۰۰ به همین دلیل بود.

 

همان موقع کم نبودند کسانی که مباحثات ما کمونیستهای کارگری در نقد نظرات مهتدی را جدی نگرفتند٬ اما حالا بعد از این همه سال اگر  به نتایج تازه ای رسیده اند مثبت است. ولی به اشتباهات و  سیاست خود در گذشته باید واقف باشند.

مهتدی همان موقع طرح قطعنامه ای را در حزب کمونیست ایران پی گرفت که هدفش این بود در سایه حاکمیت ناسیونالیستها در کردستان عراق لم بدهد و با آنها همراه شود. طبعا مهتدی آن وقت میخواست کل حزب کمونیست را به آن صف ملحق کند. بنابر این برای اینکه جدایی و ضدیت خود را با کمونیسم مستدل کند مثل امروز نمیتوانست با این صراحت علیه کمونیسم حرف بزند. اما مضمون سیاستش همین بود که امروز آنرا دنبال میکند.

 

کسانی که ۲۰ سال پیش به دنبال تئوریهای راست مهتدی روان شدند و مشوق انتشار نشریه “افق سوسیالیسم” به سردبیری مهتدی بودند٬ امروز باید به نتایج نا مطلوب آن سیاستها واقف شده باشند. اکنون وقت آن رسیده است که همین رفقای چپ ما که خوشبختانه صف خود را از مهتدی جدا کردند به این تاریخ نگاه کنند و آنرا مورد بحث و بررسی قرار بدهند. رفقایی که عمدتا در صف کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران هستند لازم است این تاریخ را بدون حب و بغض بررسی کنند و متحدین و منتقدین مهتدی را یک بار دیگر نگاه کنند  و متوجه این حقیقت بشوند اگر آنها پشت مهتدی نایستاده بودند٬ سرنوشت حزب کمونیست ایران وکومله میتوانست طور دیگری رقم بخورد. میدانم عمدتا این جواب را به من خواهند داد که اگر منصور حکمت و همراهانش نمیرفتند ناسیونالیسم اینقدر در کومله قوی نمیشد.

اما حقیقت این است قبل از رفتن ما جنگ کمونیسم و ناسیونالیسم شروع شده بود و بخش عمده این دوستان به نظر من آگاهانه یا نا آگاهانه در کنار مهتدی و در مقابل ما قرار گرفته بودند. خود این واقعه کمک کرد که ما به این قناعت برسیم که ماندن بی فایده است. در حالیکه اگر همان وقت افراد شاخصی که الان رهبری کومله و حزب کمونیست ایران را دارند مثل امروز در مقابل مهتدی می ایستادند سیاستهای ناسیونالیستی او را نقد میکردند٬ به نظر من سرنوشت جدائیها و تصمیم منصور حکمت طور دیگری رقم میخورد.

همزیستی با ناسیونالیستی مثل مهتدی و امثالهم در آن مقطع مسیری را به آن حزب تحمیل کرد که بجز ضرر نفعی از آن عاید چپ و کمونیسم نشد.

اگر قرار است درسی از این تاریخ گرفته شود بررسی این مسایل است نه اینکه مهتدی غیر کمونیست و یا ضد کمونیست شده است زیرا ضد کمونیست بودن مهتدی قدمتی ۲۰ ساله دارد موضوع تازه ای نیست.  

تیر ۱۳۸۹