از نخست وزیر پشیمان، تا سرمایەدار مرتد

 مطلب حاضر بە ترجمە و بررسی کوتاه بیانات اخیر دو چهرەء شاخص عرصەء سیاست و اقتصاد نروژ و اروپا می پردازد.
مراسم امسال روز جهانی کارگر  در شهر لیلهامر با شکوه تر از سال های قبل برگزار شد. نخست وزیر و رهبر حزب کار نروژ، آقای ینس استلتنبرگ، سخنران اصلی این مراسم بود. استلتنبرگ از رهبران سر شناس نروژ و شاخص ترین شخصیت های راست و لیبرال حزب کار است. او سالها است کە میان بلە گفتن یا خیر گفتن در مورد رفتن کشور نروژ بە بازار مشترک اروپا متزلزل و گیج  است و  مدت ها بود تلاش می کرد کە در ابراز عقیدە راجع به این مورد  خوداری کند. لازم بە ذکر است کە  نیروهای راست و سرمایەداران نروژی سال ها است برای پیوستن نروژ بە بازار مشترک اقتصادی این اتحادیە تلاش می کنند و بارها مردم را پای نظر سنجی ها و صندوقهای رفراندم و رای دادن جهت تصمیم گیری حول این محور کشاندەاند. اما خوشبختانە هر بار متحمل شکست جبران ناپذیری شدەاند.
 اکثریت مردم نروژ و نیروهای سوسیالیست بر این واقعیت کە پیوستن کشورشان بە بازار مشترک اروپا، هیچ امتیازی برای آنها ندارد، بلکە بە معنای پیچیدە تر شدن زندگی، پهن شدن بساط برکراتیسم و در نهایت از دست دادن حداقل حقوق مشارکت در امور و  تصمیم گیری سیاسی و رفاه اجتماعی، کە  از طریق انتخابات پارلمانی صورت می گیرد، آگاهند.
 آقای نختست وزیر، خطر را در بنا گوش خود حس کردە است. بە همین خاطر امسال “قاتعانە” گفت کە نباید ما بە عضویت در بازار مشترک اروپا دل خوش کنیم. آنهایی کە کماکان برای این پروژە کار می کنند، در مسیر اشتباهی گام برمیدارند.  در این مطلب تلاش می کنیم کە نکاتی از سیاست و نظرات این رهبر راست رو و لیبرال یکی از ثروتمندترین کشورهای اروپایی و همزمان چکیدەای از آخرین  دیدگاە و صحبت های یکی از میلیادرهای  نروژ را کە در این راستا  قرار دارد، در چند سطری ذکر کنیم.
اول ماە مە ٢٠١٠ در شهر لیلهامر
“کار برای همە، از مهم ترین  موضوع ها و پروژەهای رفاهی دولت  ماست”
 اخیرا استلتن برگ، تاکید جدی بر مهم بودن و با ارزش شمردن اول ماه مە دارد. او در سخنرانی فرصت را غنیمت شمرد و لازم دانست کە تغیر ریل خود را با حملە شدیدی بە آن دستە از مخالفان روز کارگر کە ادعا می کنند،” اول ماە می و اساس و محتوای این روز بە تاریخ پیوستە است و در جهان مدرن امروز از ارزش و کارائی گذشتە برخوردار نسیت. ” اعلام کند.”عدالت و احساس مسئولیت مشترک  سیاسی و اجتماعی چیزهای نیستند کە از ارزش بیافتند. ما برای برپایی این جامعە و سیستم سیاسی و اجتماعی کە داریم، تلاش و مبارزە کردەایم. دست آوردهایی کە ما بە خاطر آنها  جنگیدیم و در این راه پیروز شدیم تا ابد ثابت و پایدار نیستد. بە این صورت  نیست کە فکر بکنیم، وقتی پیروز شدیم و آنان را بدست آوردیم ، دیگر هرگز از دستشان نمی دهیم. برای تحقق چنین خواستەهایی هموارە باید کوشید. از مهم ترین پروژەهای کنونی سیاست دولت ما رساندن جامعە نروژ بە مرتبەء مرفە ترین کشور جهان است. این امر بدون ارج نهادن روز جهانی کارگران و ارزشهای این روز، میسر نیست. قدرت و ابهت این روز تا امروز هم پا بر جا است”! 
بحران بدهکاری و بیکارسازی
در رابطە با این ادعا کە گویا بحران مالی از سر گذراندە شدە و همە چیز بە حالت عادی خود برگشتە است، آقای استلتنبرگ، جدا هشدار میدهد و اضافە می کند کە، این یک تبلیغات سبک سرانە و بی مایە است.” چون این بحران تمام شدنی نیست و فردا در جای دیگر و با  فرم و اشکال دیگر یقەی نظام  و جامعە را می گیرد. این غول ترسناک در قالب بحران های فلج کنندەء بدهکاری و بیکاری  هم اکنون روزانە در کشورهای اروپا در حال گشت و گذار و ساقط کردن دولتهای حاکم است”!
این از نخست وزیر راست و رهبر  لیبرال حزب کار’ نروژ، حالا ببینیم سرمایەدار “منتقد و معترض” بە نظام سرمایەداری نروژ ما چە درد دلها دارد!

اویستین اسپیتالن، از مرگ و پیوستن نظام سرمایە بە تاریخ سخن می گوید:
در روزنامەء “داگنس نارینگس لیو” آمدە است کە ”  میلیاردر ۴٧ سالەء ساکن اسلو، مدت هاست کە بە مطالعە و تفکر در مورد علل ظهور  بحران مالی نشستە است، تا ببیند کە چە اشتباهی باعث شدە، همچین بحران فلج کنندەای در ٢٠٠٨ بوقوع بپیوندد”!
” همەء سیستم کاپیتالستی در حال فرو ریختن است و این نتیجەء سرمایەگذاری اشتباه افرادی است کە حتی حاضر بە پرداخت صورت حساب های خود نیستند و از زیر بار مسئولیت آن در می روند. از همە قبیح تر بستەهای نجات دهندەای است کە ما در ٢٠١٠ شاهد آن هستیم. این ها اوضاع را خراب تر میکنند. تا چە وقت می توانیم نظامی را پابرجا نگهداریم کە در آن یک درصداز جمعیت، همەء سودو ثروت جامعە را برای خود قرق کنند؟! آخر چرا باید بستەهای نجات(کمک های چندصد میلیارد یورو و دلاری کە بە شرکت ها، بانک ها و کمپانیهای عظیم آمریکایی و اروپای و… دادە شدە. مترجم) را برای بازسازی و زندە کردن چنین سیستمی خرج کرد؟ من چیزی از این مسئلە نمی فهمم!  صورت حساب این ایلیت خطا کار را مردم کارگر و شاغل نمی توانند پرداخت کنند، و نباید چنین کاری را هم بکنند و چنین هم نخواهند کرد!”( اویستین استرای اسپتالین می گوید).
روزنامەءمذکور یکی از سرتیترهای دیگرش را با این جملە تزئین کردە است. “. اسپتالین حتی بە سیاستمداران هم رحم نمی کند. آن هارا سر جای خودشان می نشاند”!
اسپتالین اینچنین ادامە میدهد:” در سرتاسر غرب دولت مردان و سیاستمداران در پروژه های استخراج نفت، سرمایە گذاری در بازار سهام، صندوق و اوراق قرضی ملی، حال یا بعنوان صادر کنندە و یا در سمت مالک آن موقعیت خود را تثبیت کردەاند. آنها بجای انجام ابتدایی ترین وظیفه خودکه خدمت بە مردم است، انسان- های بی دفاع این جامعە را قربانی این بازی و قمار اقتصادی خود کردەاند. این عرصەهای سرمایەگذاری شدیدا وابستە بە جهت حرکت بازار بورس هستند. در مورد بانک های آمریکایی هم، درست تر این بود کە هیچ کمکی بە آنان نشود وبه حال خود رها شوند تا نابود و ورشکست مطلق شوند.”
اسپتالن همچنین در رابطە با پروژەء قدیمی خود و هم کیش و هم طبقەایهایش، کە همانا فشار بە جامعەء نروژ برای پیویستن بە بازار مشترک اتحادیەء اروپا بود، ١٨٠ درجە تغیر موضع دادە است و مگوید: ” مهم ترین کار این است کە خودمان را از اتحادیە اروپا دور نگهداریم و بیشتر بە خودمان و جامعە نروژ فکر کنیم و ببینم بە چە شکل ممکن است کە پیروزمندانە از این  بحران بیرون بیایم.
من هیچ افق و راه برون رفتی از این بحران برای کشورهای گرفتار آمدە، نمی بینم.   این شرایط مرگ بار است.  کشورهای ، یونان و اسپانیا و ایتالیا قدرت و ارادەء خود را از دست دادەاند. هیچ کنترلی بر گردش پول و بانک های خود ندارند. فکرش را بکن ،اگر ما بانک مرکزی خود را از دست بدهیم چطور می توانیم کشور را ادارە کنیم؟!  واقعه اسفناکی است اگر کشور ثروتمندی مانند نروژ وارد بازار مشترک اقتصادی اروپا شود! بسی جای خوشحالی است کە ما عضو بازار مشترک اروپا نیستیم. خوشحالم از این بابت، و شادمانم کە هرگز این کار را نمی کنیم!”اسپتالن با تائکید و تحکم این تغییر اساسی و جهت گیری استراتژیک را در “داگنس نارینگس لیو بارها یادآور می شود!
  اسپستالن خود می داند کە چە دست گلی را بە آب دادەاند کە موجب این فلاکت و در ادامەاش منجر بە نابودیشان خواهد شد. چون او  وهمکارانش بر کل خم و پیچ ها و صحنەهای پشت پردەء این نظام و همەء ساز و کارهایش آگاهند و می دانند عیب کار در چیست و کجا است. آنها می دانند کە بار قادر بە سرپوش گذاشتن بر شکاف های ایجاد شدە نسیتند و اراء دادن مدل های سیاسی- اقتصادی در چهار چوب نظم سرمایە همچون گذشتە جوابگو و قابل قبول نیستند. همەء شکل و مدل- های سوداندوزی این نظام را بە آزمایش گذاشتەاند. مدل لیبرالیسم و بعدها نئولیبرالیسم و گلوبالیزاسیون، تسخیر بازارهای خرید و فروش کالا و رواج دادن بازار آزاد و گروگان گرفتن نان خشک چند صد میلیون انسان زحمتکش و مزدبگیر آخرین تقلای انسان ستیزانەاشان برای نجات و سرپا نگه داشتن نظامی می باشد کە خودشان مجبور هستند بە فاسد بودن و ضد انسانی بودنش اعتراف کنند.
 اشک تمساح ریختن این سرمایەدار “مرتد” و  وانمود بە چپ و طرفدار حقوق کارگر بودن آقای نخست وزیر در روز جهانی کارگران و ادعای پاس داشتن ارزشهای مادی و معنوی این روز، ناشی از آن ارداەء راسخ میلیون ها انسان زحمت کش جهان برای تغیر وضع موجود است. بلە متاثر از آن چرخش سیاسی و دگرگونی اجتماعی عظیم جامعەء جهانی است کە از طرفی کل نظام سرمایەداری را در بحران عمیق مشروعیت سیاسی و سقوط مالی غوطەور کردە و از طرف دیگر، افقی کە این شرایط در جهت برپایی یک دنیای بهتر بر روی بشر بیزار و خستە از نظام و زندگی بردگی امروزی گشودە است. این نخست وزیر لبرالیست ما مجهز بە علم غیب نسیت، منتها نشانەهای از دنیا رفتن نظام مطبوعش را بە وضوح می بیند.
  ریشە بنیادی این دگرگونی عظیم و گشودە شدن افق سوسیالیستی بر همەء جبهەهای انقلابی را باید در ساز و کارهای خود نظام سرمایەداری جستجو کرد. جنبش های ضد جهانی شدن سرمایه، ضد بیکار سازی و  جنگ و طرفداران محیط زیست،در واقع نیروی مخالف  کل حاکمیت این نظام هستند کە هم اکنون بە گستردەگی همەء گیتی جریان دارند. این نیروها هر سال کە بە مناسبت های مختلف وارد آکسیون و اعتراضات خیابانی در سطع شهرهای دنیا می شوند، رادیکال تر و منسجم تر نمایان می گردند. در راس این جنبش ها فعالان کمونیست و نیروهای چپ و کارگری زیادی قرار گرفتەاند. خواستە و مطالبات همەء این جبهەهای رادیکال، بخش مهمی از اهداف و آرزوهای بسیاری از جنبش های کشوری و منطقەای در سرتاسر گیتی را پوشش می دهند. در یک کلام می توان گفت کە، استراتژی و اهداف مشترک این جنبش ها چیزی غیر از پایان دادن بە وضع موجود و نظام حاکم کە مسبب همەء این شرایط فلاکت بار و زندگی ماشینی می باشد، نیست.
ارتقاع  مطالبات و اعتراضات این بخش از جبهەء جهانی کە علیە کل بنیان نظام استثمارگر و فاسد سرمایەداری می باشد،  نتیجە و ثمر تلاش و مبارزەء بی وقفەء طبقەء کارگر و جنبش های انقلابی و نیروهای سوسیالیست امروز است. این اهداف انسانی کە سال های متمادی محرک و استراتژی این نیروها بودە است، چیزی جز برپای یک نظام انسانی با حاکمیت و دخالت گری مستقیم طبقەء زحمتکش کە عاری از هر نوع استثمار، زندان، جنگ، ستم و نابرابر  و تبعیض باشد، نبودە و نیست. این جنبش و دورنما، مسیر سخت و پر پیچ و خم مبارزە خود را در این جهت تا اندازەء زیادی پیمودە است.  شواهد عینی و مادی این دورە از تاریخ مبارزەء طبقاتی و حرکت های آزادی خواه انقلابی بە ما می گویندکە، جنبش سوسیالیستی و ضد سرمایەداری وارد دورەء تعرض و نبرد نهایی و متعاقبا بە دست گرفتن قدرت سیاسی گردیدە است.
وظیفە و مسئولیت سوسیالیست ها، فعالین و رهبران جنبش کارگری و نیروهای عدالت خواه برای بە ثمر نشاندن همەء دست آوردهای این برهە زمانی از نبرد و تعرض انقلابی، کە کل موقعیت و توازن قوای بین اپوزیسیون و پوزیسیون را دگرگون کردە است، گستردەتر و سنگین تر شدە است. اتحاد عمل سیاسی نیروهای کمونیست و آزادیخواە ضدسرمایەداری، متشکل شدن  و متحد نمودن جنبش های انقلابی و کارگری از یک سو، و زدودن ابهامات و توهمات ایجاد شدە در جامعە نسبت بە نظم نوین سرمایە و همچنین روشنگری کردن هر چە بیشتر و دقیق حول کار کرد و ساختمان نظام سوسیالیسم گارگری٢ از سوی دیگر،  می تواند اساسی ترین کاری باشد کە هژمونی و قدرت گیری آلترناتیوی سوسیالیستی را تا اندازەء زیادی می تواند تضمین کند. این امر باید با درایت سیاسی، استراتژی انقلاب کارگری و احساس مسئولیت مشترک طبقاتی و کمونیستی انجام گیرد.

١.٧.٢٠١٠
١. یکی دیگر از میلیادرها در همین روزنامە صحە بر حرف های اسپتالن گذاشتە است و سرنگونی نظام سرمایەداری را از چشم هم طبقەای های سرمایەدار” ناشی” کە نمی دانند کجا و چگونە سرمایەگذاری کنند، می بیند.
٢. حال چە در مورد شعبدە بازی های نظام سرمایەداری در رابطە با راەحل هایش برای کاهش بحران ها و عوام فریبی هایش در بە بیراهە کشاندن افکار عمومی جامعە و جنبش های اجتماعی فعال موجود باشد، چە نسبت بە اصول مارکسیسم و ساختار اقتصادی نظام سوسیالیستی و کج فهمی هایی کە در این زمینە بوجود آمدە است باشد.