مصاحبه ایسکرا با عبدل گلپریان در باره تشکل و سازماندهی

منصور فرزاد: چرا باید همواره بررشد و اتحاد مبارزاتی مردم درجامعه و بویژه مسئله سازماندهی تاکید گذاشت و اساسا منظور از سازماندهی  چیست؟

عبدل گلپریان: در هرگوشه ای از دنیای نابرابر امروز مردم برای گرفتن حق پایمال شده خود و رسیدن به خواست و آرزوهایشان، ناچارند که سازمانیافته و متشکل  به میدان بیایند و از آنجا که انسان بطور اجتماعی زندگی می کند، برای دست یابی به حقوق پایمال شده خود به حرکتهای اجتماعی و سازمانیافته و هدفمند نیاز دارد و به آن روی می آورد.  این قانونمندی  زندگی و مبارزه بشر است .
در ایران تحت حاکمیت یک رژیم ضد انسان، حزبی چون حزب ما می کوشد این حرکتها را بطور نقشه مند و هدفمند سمت و سو دهد و سازمان دهد. یکی از خاصیتهای درست کردن حزب برای فعالیت سازمانیافته  همین است . حزب را برای چنین تلاشها و چنین روزهایی ساخته ایم . سازماندهی و سازمانیافته ظاهر شدن در عرصه های مختلف مبارزه و برای  پیشبرد و به موفقیت رساندن جنبشهای اجتماعی، یک رکن دائمی و اساسی کار ما و فعالین و رهبران این جنبشهاست و ما به مثابه یک حزب سیاسی در به سر انجام رسانیدن این تلاش مدام در هر شرایطی بر این رکن تاکید داشته ایم. فرقی نمیکند که در چه شرایط و در چه اوضاع سیاسی خاصی بسر می بریم. چه در مقاطعی که اعتراض و مبارزه مردم افت مقطعی داشته باشد و چه در شرایط انقلابی همچون دوره حاضر که یک حکومت ضد بشری همچون رژیم اسلامی با چنگ و دندان دارد برای جلوگیری از سقوط خود به هر جنایتی دست می زند.
از این رو در اوضاع سیاسی و انقلابی امروز مسئله سازماندهی اهمیت صد چندان پیدا می کند. در جدالی که مابین بخشهای مختلف مردم از یک سو و از سوی دیگر رژیم اسلامی در جریان است، امر سازماندهی و متشکل عمل کردن می تواند مبارزه را برای رساندن به هدف پیروز کند.
 شما حرکت و اعتراض دسته جمعی کارگران را در نظر بگیرید، با تمام توان می کوشند تشکلی که تازه از نظر دولت قانونی نیست را برپا کنند، فعالینی جلو می افتند و  تلاش می کنند تا بقیه را بر بستر امر مشترک خود دور هم جمع کنند. اعتصاب راه می اندازند، تجمع برپا می کنند و در موارد زیادی با نیروهای سرکوبگر حکومت درگیر می شوند. با زندان، جریمه، وثیقه، شلاق و دهها توهین و بی حرمتی از جانب نهادهای دولتی و کارفرمایان روبرو می شوند . رهبران هر حرکت اعتراضی که نقش مهم و کلیدی بر عهده دارند، همیشه در تلاشند که نیروی بیشتری، با صدای اعتراضی واحد و یکدست تری را سازمان داده و متشکل کنند. این کار سبب می شود که دولت، کارفرما و نیروهای سرکوبگرشان به خواست و مطالبات مطرح شده توسط کارگران گردن نهند. به هر اندازه که توده هر چه بیشتری از کارگران در یک حرکت اعتراضی شرکت کنند و حتی خانواده های کارگری شرکت وسیع و فعالی داشته باشند، آن حرکت و اعتراض معین منجر به عقب نشینی دولت و کارفرمایان و پیروزی کارگران خواهد شد. در طول حاکمیت رژیم اسلامی، در موارد بسیاری ما شاهد این موفقیتها بوده ایم. اما چنانکه اشاره کردم باید فعالین و رهبران حرکتهای اعتراضی و برای دست یابی به موفقیتهای بیشتر و بزرگتر، امر سازماندهی را مدام در دستور کار خود داشته باشند. ایجاد شبکه های مختلف و داشتن تعریف روشن از آن، باید بتواند کارگران یک بخش تولیدی و یا چند کارخانه را همانند یک ساختار سازمانی بسازد. از شبکه های خبر رسانی گرفته تا ایجاد زنجیره ارتباطاتی مابین تمام کارگران، ایجاد پیوند نزدیک میان خانواده های کارگری، جلسات مجمع عمومی و دهها شکل دیگر از کار سازمانیافته و متشکل، به امر سازماندهی مربوط است و مبارزات روزمره در جامعه به آن نیاز دارد. در غیاب شکل دادن و سازماندهی کردن این ابعاد از فعالیت، حرکت و مبارزه حتی وسیع و گسترده هم باشد از جانب دولت و کارفرمایان قابل بر هم زدن و متفرق کردن است. جنبشهای اعتراضی موجود در جامعه که در یک پروسه انقلابی بسر می برند باید متشکل و سازمانیافته عمل کنند. در سطح عمومی تری اگر نگاه کنیم، تشکل و سازماندهی در محلات شهرها نیز یکی از اهرمهای بسیار مهم در مبارزه بر علیه رژیم اسلامی است. طی یک سال گذشته و در جریان حرکتهای خیابانی و در موارد بیشماری ما شاهد متلاشی شدن نیروهای سرکوبگر توسط مردم و جوانان در محلات بودیم که سران حکومت کابوس مرگ خود را در آن می دیدند و این موفقیتها ناشی از درجه ای از کار سازمانیافته در محلات است.

منصور فرزاد: به تشکل در محلات اشاره کردید چه تشکلهائی را میتوان در محلات بوجود آورد و این تشکلها چه کارهایی می توانند انجام دهند؟

عبدل گلپریان: تشکل و امر سازماندهی مبارزات در محلات پدیده تازه ای نیست. همانگونه که در پاسخ به سئوال قبل اشاره کردم متشکل شدن بخشهای مختلف مردم در امر مبارزه ای که پیش رو دارند، یک نیاز و یک ضرورت عینی و اجتماعی است. به متشکل بودن نیاز داریم برای اینکه به حقوق پایمال شده و از دست رفته خود برسیم، به متشکل بودن و سازمانیافتگی نیاز داریم چون می خواهیم  دشمن تا دندان مسلح را با قدرت اتحاد و همبستگی خود عقب بزنیم و از سر راه برداریم.
محلات همیشه کانون مبارزه مردم بوده است. یک رابطه وسیع و گسترده در محلات دائما وجود داشته و دارد. همبستگی و اتحاد مردم در یک محله بطور واقعی پدیده داده شده ای است. گویی خانواده ای صد، دویست نفره و  یا بیشتر می خواهند از تعرض در امان باشند و یا فلاکتی را که نهادها و سرکوبگران حکومتی به ما مردم تحمیل کرده اند از گردن خود باز کنیم. از این رو جمعیت ساکن در یک محله را باید متشکل و سازمانیافته کرد آنهم بگونه ای که این کار به یک ستون پایه ای در محلات تبدیل شود. این روزها در هر جایی از ایران اعتراض و مبارزه علیه حکومت در جریان است. از تظاهراتهای خیابانی گرفته تا حرکتهای شبانه و تجمعات موضعی در محلات، از کوتاه کردن تعرض مزدوران رژیم به زنان و جوانان گرفته تا پخش شب نامه و شعار نویسی، همگی به تشکل و سازمان نیاز دارد. برای این منظور در هر محله ای کسانی وجود دارند که نه تنها جلو تر از بقیه پا پیش می گزارند بلکه همین طیف از افراد در محلات از اعتبار و اتوریته سیاسی، اجتماعی و معنوی برخوردار هستند. این طیف کسانی هستند که بقیه روی حرف و عمل شان حساب می کنند. دارای نفوذ کلام هستند، مدافع پیگیر خواست و مطالبات بقیه هستند. در مراکز کارگری به اینها می گویند فعالین و رهبران کارگری، سخنران و مبلغ هستند. در محلات نیز این شخصیتها نقش فعالین و رهبران محل را ایفا می کنند. کار اینها امری دیکته شده و کتابی نیست بلکه در کوران زندگی اجتماعی و طبیعی در سطح شهر یا محله به چنین شخصیتهایی تبدیل شده اند. این افراد نقش مهمی در متحد و متشکل کردن ساکنین یک یا چند محله را می توانند بر عهده داشته باشند. جمع این فعالین می توانند با تقسیم کار در میان دیگران، امر سازماندهی را به پیش ببرند. فعالین محلات یا فعالین عرصه های مختلف اجتماعی در دل توده اهالی قرار دارند و از این رو گروه یا دسته خاصی که می خواهد مخفیانه کارهای خاصی انجام دهد نیستند. به همین خاطر چون بودن و موضوعیت آنها بر بستر درد و رنج بقیه قابل تعریف است لذا از امنیت اجتماعی و توده ای در میان مردم محل برخوردار هستند. ساختن تشکل در محلات نسخه از قبل داده شده ای ندارد. بطور روزمره دنیایی درد و مشکلات را حکومت به مردم تحمیل کرده است. می توان بر این اساس انواع تشکلها را سازمان داد. تعدادی را می توان در ارتباط با محلات دیگر سازمان داد. از تشکل زنان گرفته تا جمعای جوانان، تا مدافعین حقوق کودک و غیره می توانند در تشکل محلات سازماندهی شوند.
بخش کارگر و زحمتکش که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند بمنظور بهبود شرایط زندگی و مبارزه با مشکلاتی که هر روزه درمقابل آنها قرار دارد،بطور طبیعی در کنار هم قرار میگیرند و  تشکل و سازماندهی مردم حتی در دوره هائی که حکومت نظامی برقرار است بدرجاتی وجود دارد. مردم در محل کار و زیست بدون تشکل نیستند  و همواره کسانی هستند که بعنوان افراد پیشرو در جریان مبارزات روزمره نقش و تاثیر داشته اند واز طرف اهل محل قابل احترام هستند تشکل درمحلات دربسیاری مقاطع مهم نقش ارزنده ای داشته است و بویژه کارگران و خانواده های آنها، جوانان و زنان، فعالین پرشوری بوده اند که دارای تجربیات ارزنده و پر باری هستند غرض از سازماندهی در محلات ارتقا و رشد تشکلهای موجود در عرصه های مختلف است وقتی از سازماندهی در محلات صحبت میکنیم  به پدیده ای مرکب و عرصه های متنوعی اشاره داریم که در نهایت اتحاد ، همدلی و امید به تغییر و بهبود زندگی میانجامد. تشکل زنان، دفاع از حقوق کودک، بالابردن امنیت محله، ارتقا فرهنگ برابری طلبی، بالابردن امنیت زنان ودختران که ربط مستقیم به  مبارزه با مرد سالاری دارد، تبلیغ کتاب وفیلمهای خوب در دسترس قرار دادن آن، دخالت فعالین در فعل  وانفعالهای روزمره مثلا ورزش و کانونها و انجمنهای موجود که معمولا جوانان بدان جذب میشوند، و در نهایت افزایش فعالین و ارتقاآنها و…  سازماندهی در محلات کلیه مسائل مربوط به زندگی را دربر میگیرد. این تلاشها قرار است منجر به بهبود شرایط زندگی مردم محل شود و از طرفی در مقطع اوج اعتراض و مبارزه مردم بتواند کنترل محلات را در دست بگیرد.  

منصور فرزاد: فعالین و رهبران عملی انگیزه شدیدی به شکل دادن به تشکلهای سراسری دارند این امر تا چه حد با واقعیت منطبق است رابطه فعالین در شهرهای کردستان و شهرهای دیگر چگونه است؟

عبدل گلپریان: این انگیزه ها عین واقعیت مسئله است. فعالین و رهبران عملی راه و چاره ای جز این ندارند که برای شکل دادن به تشکلهای کارگری سراسری بیاندیشند. به نظر من این گامها برداشته شده است و در چند سال اخیر ما شاهد جهت گیری فعالین کارگری در این راستا بوده ایم. قطعنامه های ده تشکل کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر، ارتباط نزدیک تشکلهای موجود کارگری در سطح کشور، نامه های حمایتی از اعتراض، اعتصاب و مبارزات همدیگر و دهها نمونه از این نوع و فراتر از این  اعلام پشتیبانی اتحادیه های کارگری در سطح بین المللی از کارگران ایران و بلعکس نیز یک همسرنوشتی طبقاتی جهانی را ایجاد کرده است. به طبع آنچه که اشاره کردم باید بگویم که رابطه خوبی مابین فعالین کارگری در شهرهای کردستان و دیگر شهر ها برقرار است. در مجموع باید گفت که مسایل و مشکلات کارگران در سطح سراسری، به همه کارگران، خانواده های آنان و رهبران کارگری در هر شهر و هرکارخانه ای مربوط است. برای جنبش کارگری هیچ مرز و محدوده محلی و غیره معنی ندارد. قطعنامه های صادره در اول مه گویای این حقیقت است.
طبیعی است که فعالین و رهبران عملی در سطح شهر و سراسری با هم درارتباط باشند زیراکه شرایط  کار و زندگی سخت توده کارگر و کل مردم، هم سرنوشت بودن آنها، انگیزه اتحاد و قدرتمند تر شدن را بوجود می آورد و بدون مشورت و کمک متقابل  فعالیت آنها  موثر واقع نمیشود. این هم یک ضرورت و یک نیاز واقعی و عینی در مبارزه طبقاتی است.

منصور فرزاد: جمهوری اسلامی تا چه حد قادر است تشکلهای محلات را از بین ببرد و یا آنرا در جهت اهداف مورد نظر خود منحرف کند؟

عبدل گلپریان: محلات را نمی توان با هیچ معیار و اندازه گیری خاصی از هم تفکیک کرد. در واقع محلات یک شهر بهمدیگر وصل هستند و همین امر کار وسیع و توده ای را آسانتر می کند. مکانیزمهای طبیعی و داده شده به آسانی قابل از بین بردن نیستند. از این رو همه محلات می توانند ارتباطی منظم با هم داشته باشند و همچون زنجیر بهمدیگر وصل شوند و با تجمعهای موضعی، با سر دادن شعار علیه حضور سرکوبگران در محلات، با شعار نویسی بر در و دیوار می توان فضای محله را در دست گرفت. در شرایط انقلابی فعلی جوانان در محلات می توانند در ارتباط نزدیکی که با هم دارند عرصه را بر مزدوران مستقر در سر چهار راههای محلات تنگ کنند. با این کار هم نیروهای حکومت را فرسوده می کنند و هم امنیت بیشتری بر محله حاکم می شود.  علارغم اینها باید فعالین عرصه های مختلف و تشکل محلات بشدت هوشیار باشند که این هیولای در حال مرگ نتواند زخمی در دل مبارزات مردم ایجاد کند. جمهوری اسلامی در طول عمر ننگینش کاری بجز سرکوب، تفرقه و هر گونه جنایتی علیه میلیونها مردم ستمدیده را نداشته است. اما کار از این حرفها گذشته است. این رژیم ریش و پشمش ریخته است. در خیابانها و محلات تهران و شهرستانها نیروهای سرکوبگرش توسط جوانان و مردم بارها گوشمالی داده شدند، اکنون جوانان محلات تجارب گرانبهایی را در یکسال گذشته بدست آورده اند. در شهرهای کردستان تجارب و زمینه برای متشکل و سازمانیافته فعالیت کردن در محلات بسیار بیشتر است. در مورد کار سازمانیافته در محلات  و برای آگاهی نسل جوان امروز حتما در شماره های بعدی ایسکرا بیشتر خواهیم گفت.