شعر حیوان ناطق … تقدیم به انسان های که برای محیط زیست وصلح مبارزه میکنند

(۱)            تقدیم به انسان های که برای محیط زیست وصلح مبارزه میکنند

حیوان ناطق           
آنگاه
 که جهان را

 از 
 دید تنگت
  نگاه می کنی
تنها
 به خود
 فکر می کنی
 نه
 به کل
 موجودات
 که
 تو یکی
 از
میلیاردهای
 آن هستی.
تنها
تصاویر
حک شده
بر آن
مغز بیمار
جنگ
نابودی
تمامی
موجودات
روی
زمینند.
حتی
یک لحظه
هم
دراین
نگاه بیمار
تابلوی پرواز
آن
کبوتر سپید
که
بر منقارش
شاخه زیتون است
را
 نمی بینی.

(۲)

حیوان ناطق
چگونه
می توانی آلوده کنی
تو
زمین
 دریا
آسمان را
فقط
بخاطر
راحتیت؟
چگونه
می توانی
بسازی
تو
ابزاری
که نابود می کنند
کره
زمین را؟
چگونه
به خود
اجازه می دهی
تو
که
قطره ای بیش نیستی
از
 این اقیانوس بی کران؟
تو
کیستی؟
که
تصمیم می گیری
برای
کل جهان؟
(۳)

حیوان ناطق
چگونه
بر دشت
قدم میگذاری
که
دیگر اثری
از
سبزه، لاله نیست.
چگونه
به جنگل
نگاه میکنی
که
درختان آن
همه خشگیده اند.
چگونه
به دریا
نظر می افکنی
که
آبهای آن
تبخیر شده اند.
چگونه
به قطب
پا می گذاری
که
دیگردر آن
نه برفی
ونه یخی است.
به
خود نگاه کن
آیا
دیگروجوده خارجی داری؟
اکبر یگانه  ۲۰۱۰٫۵٫۲