انقلاب ناتمام” یک اسم رمز

تداوم و گسترش اعتراضات در ایران٬ حاکمان اسلامی سرمایه برای مهار و کنترل نارضایتها به توافق واحدی نرسیدند و جامعه شاهد دو شیوه بود: یکی یورش وحشیانه و سرکوب و دیگری تلاش برای مهار از راه معترض شدن و همگامی محدود و مشروط با مردم. متفکرین و رهبران جنبش سبز این روزها مرتبا بخشی از مطالبات مردم را بعنوان اهداف انقلاب اسلامی که تحقق نیافته برجسته کرده اند٬ و خواهان فرصتی مجدد از مردمند تا این مطالبات را عملی کنند. می گویند انقلاب نکنید ما صدای شما را شنیده ایم و جمهوری اسلامی را اصلاح می کنیم. جمهوری اسلامی حکومتی که به مراتب بدتر(به اقرار امثال کروبی و موسوی) از سلطنت حقوق مردم را ضایع و آزادی را سرکوب و فلاکت را به انتهای خود رسانده است. سبزها تقصیر این شکست را رندانه بر دوش جناح سیاه جمهوری اسلامی گذاشته و خود را و امام خمینی را دموکرات می خوانند. “انقلاب نا تمام” که جناب تاج زاده به آن اشاره دارد٬ اسم رمز شکست جمهوری اسلامی است٬ تمام قد و تمام رخ.
در شرایطی که بود و نبود جمهوری اسلامی تعیین تکلیف می شود٬ جنبش سبز قرار است “ضد انقلاب ۵۷” را تکمیل کند و مردم را بر سرنوشت خود حاکم کند. منهای اینکه جامعه اجازه نمی دهد این متفکرین یک تجربه شکست خورده را بازسازی کنند٬ اما میزان و حدود اسلامچی ها از حاکم کردن مردم تماشایی است: “انتخابات آزاد٬ غیر گزینشی٬ منصفانه و شفاف”٬ همین و بس. انگار جامعه نه جنبش کارگری دارد و نه جنبش زنان و نه جنبش دانشجویی٬ که برآورد کردن حتا مینیمم مطالبات این جنبشها جمهوری اسلامی را دود میکند و انقلابی را موجب می شود. و برای اینکه این مطالبات برحق و بی پاسخ را جواب ندهند٬ بر طبل تو خالی “انتخابات آزاد” همچون مطالبه عمومی و نوش داروی تمام دردهای هم حکومت و هم مردم٬ می کوبند. و به این قرار مردم به دموکراسی البته از نوع اسلامیش مشرف میشوند. “منصفانه و شفافت”؟  روشنفکران جنبش سبز حتا در تئوری و روی کاغذ هم آنقدر شفاف نیستند که آیا انتخابات آزادشان شامل کمونیستها و بهاییان و زنان بی حجاب هم میشود یا نه؟ البته که نه٬ “انتخابات آزاد در چهارچوب قانون اساسی اسلامی”.
مرد شماره یک سبز آقای موسوی تاکید کرده اند که مشروعیت قدرت سیاسی تنها به “رای و خواست مردم” است. اگر این سیاسیون اسلامی یک ذره شرافت داشتند باید بنام رای و خواست مردم قدرت سیاسی را رها میکردند. اما ما و تاریخ البته چنین انتظار و تجربه ای از هیچ فاشیستی نداشته و نداریم. باری اگر رای مردم باشد دیگر “ولایت فقیه” که شما در تمام طول حیات سرکوبگرانه اش٬ به آن خدمت کرده اید٬چه طاعونی است و از طاعون بدتر چه بمب اتمی است که سه دهه است صدها هزار انسان را به خاک و خون و جامعه ای را به زنجیر کشانده است. اعدامها و سنگسارها و ترورها و تیربارانها و کشتارها و خود منفجر کردنها را سازمان داده است. اگر رای مردم است دیگر نه ولایتی میماند و نه امامی و نه شیعه ای و نه تقلیدی و نه حکومت چپاولگری. و با همه اینها به خود میگویند پیرو خط امام! کدام عمل خامنه ای در تعارض با خمینی است؟ و فریبکاری این خط امامیها٬ سر بزنگاه که مردم دارند بر هیولای حکومت سرمایه داری ولایت فقیه  غالب میشوند٬ سبز شده اند و داعیه حکومت قانون دارند٬ این جز تلاشی برای نجات جمهوری اسلامی مورد نفرت مردم نیست. اما آیا مردم چنین اجازه ای میدهند؟ تا نهادهای دینی و روحانیت را آن هم بدون دادگاهی و محاکمه و تعیین جرم جنایت علیه بشریت٬ از حکومت مستقل کنند٬ تا دین را با جایگاهش نجات دهند؟ آیا شما “متفکرین سبز” فکر میکنید مردم نمی دانند که قربانی کردن ولایت فقیه و خامنه ای و حتا روحانیت٬ برای جلوگیری از انقلاب و حفظ دین و سرمایه داری است؟ می خواهید چیزی شبیه صنعت مسیحیت در غرب بسازید تا بتوانید با حواله کردن مردم به هپروت دینی٬ زندگی امروزشان را به خدمت انباشت سرمایه خود بگیرید؟ اکنون که مردم فریاد آزادیخواهی و برابری طلبی به گوش جهان رسانیده اند٬ تلاش ستون پنجم جمهوری اسلامی در صفوف مردم را شاهد هستیم که از منشور موسوی اعلام میکند “برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی است” شاهد ادعا هم صدها آیت الله میلیادر و سپاه پاسدارن انحصارات٬ و تمام بیانیه ها و منشورها و مانیفستهایشان قرار است شکست حکومت اسلامی را بنام شکست دیکتاتور و نهایتش ولایت فقیه٬ ثبت و خود با عذرخواهی لفظی از مردم کارنامه سی سال شریک بودن در تمام جنایات تا مقطع بیرون راندنشان از حاکمیت بپوشانند و بار دیگر فرصت سازماندهی یک “ضد انقلاب دوم” بر متن جامعه ای که هم حکومت اسلامی و هم بنیانهای سرمایه داری را به چالش کسبده است٬ پیدا کنند.
و بلاخره اقرار به شکست حکومت اسلامیشان زیر عنوان رمزی “انقلاب ناتمام” تلاش آخری است تا مردم را به یال و دم بریدن از هیولا ی حکومت سرکوب و شکنجه و اعدام و سنگسار و فلاکت٬ آرام و منتظر نگاه دارند و خود را و حکومت اسلامی را از مواجهه با یک انقلاب زیر و رو کننده سوسیالیستی برهانند و همزمان از ریزش صفوف اصلاحچی های رنگارنگ٬ اسلامی – ملی – دموکرات – … جلوگیری کنند. راه گریزی ندارید. جمهوری اسلامی دارد می رود. شما دادگاهی خواهی شد٬ تنها فرصتی که دارید پیوستن به مردم و اعلام علنی نماندن با حکومت آدم خوار اسلامی است.
اقبال نظرگاهی