آقای مهتدی! یک عذر خواهی جدی به‌ مردم کردستان بدهکارید!!

احتمالا وقت کرده‌و مصاحبه‌آقای مهتدی را با بخش فارسی بی بی سی در روز ۱۶ ژوئن( ۲۶ خرداد)  دیده‌باشید، ایشان در این  مصاحبه‌ جدا از تحریف برخی حقایق  تاریخی  در مورد جریان  کومه‌له‌  و رسمیت دادن به‌بریدن از  افکار و عقاید کمونیستی کومه‌له و در مقابل  تأکید مجدد بر گرویدن خود به‌جریان سبز‌و دفاع و پشتیبانی از این  جنبش و  رهبران شناخته‌شده‌آن  آقایان موسوی و کروبی  وستایش از ” ایستادگی ” آنان، در جواب به‌سئوال مجری برنامه‌ مبنی بر اینکه‌ایا شما فکر میکنید که‌ کردها از لحاظ فکری از بقیه‌مردم ایران دمکراتیک ترند؟ میگوید:… خیر، من چنین ادعایی ندارم،  جامعه‌کردستان از لحاظ سیاسی عقب مانده‌تر است ، اگر نگوییم عقب نگه‌داشته‌شده و اضافه‌میکند که‌میداند مرکز سیاسی و فکری ایران تهران است. اما چرا آقای مهتدی چنین اظهاراتی را  بدون اینکه‌کمترین باوری به‌آن داشته‌باشد  در بی بی سی بر زبان میاورد جای اندکی تامل است که‌در سطور پایین  اگر حوصله‌کردید آنرا از زاویه‌دید نگارنده پیگیرید.

 آیا جامعهکردستان از لحاظ سیاسی عقب مانده است؟

واضح است که‌ قدرتهای حاکم بر ایران طی دوره‌های متفاوت مردم کردستان را از حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  خود  تحت عنوان یک ملت محروم  کرده‌اند، کردستان از لحاظ اقتصادی ، خدمات  اجتماعی، آموزشی ، بهداشتی و رفاهی عقب نگه‌داشته‌شده‌است . رژیم های حاکم در تلاش بوده‌اند که‌با  روشهای گوناگون  این محرومیت  و عقب ماندگی را تا سطح عقب ماندگی سیاسی یعنی  زدودن فکر تلاش و مبارزه‌مردم کردستان علیه‌ این محرومیت ها گسترش دهند ، در تلاش بوده‌اند که‌با عناوین و فریب  گوناگون از جمله‌” تلاش برای حفظ تمامیت ارضی ایران” و با باد زدن  به‌ افکار شونیستی  ، مردم کردستان را در مبارزه خود از پشتیبانی  مردم آزادیخواه‌سراسر ایران محروم کنند، اما با وجود همه‌اینها ، مردم کردستان در   تلاش و مبارزه‌برای دستیابی به‌خواسته‌های خود  و جلب حمایت و پشتیبانی افکار  پیشرو در سراسر ایران ، این امکان یعنی تحمیل عقب ماندگی سیاسی را از قدرتهای حاکم بر ایران سلب کرده‌اند، و کردستان در دوره‌های متفاوت مسئله‌مهم صاحبان قدرت در ایران  و  ارام نگه‌داشتن این منطقه‌همواره از اولوینهای سیاست داخلی آنان برای تأمین حاکمیت خود بوده‌است و هر بار با اوج گیری مبارزات مردم کردستان  با عناوین گوناگون از جمله‌مبارزه با ” تجزیه‌طلبی”  ” عوامل بیگانه‌و ضد انقلاب” به‌کردستان لشکرکشی کرده  تا با جنایت افرینی و قساوت فراوان  گویا این مردم را به‌سکوت وادارند.

به‌این ترتیب مبارزه‌مردم کردستان  اگرچه‌به دلیل سرکوب یا به‌دلایل ضعف خود فراز و نشیبهای فراوانی را طی کرده‌است  اما تا کنون هیچگاه تن به‌سرنوشت سیاهی که‌رژیمهای  حاکم   در ایران  برایشان رقم زده‌اند نداده‌ و در هر دوره‌با درسگیری از تجارب گذشته‌و با طرح خواستها و مطالبات  پیشرو  و رادیکال  ، کردستان را به‌عنوان یک مسئله‌مهم سیاسی در عرصه‌داخلی درآورده‌است  تا جائیکه‌‌هر کسی   چه‌در اپوزیسیون  و چه‌در حاکمیت باید قبلا تکلیف خود را با آن روشن کند.

حال باید پرسید  مردمی که‌از لحاظ سیاسی عقب مانده‌ هستند  یا عقب مانده‌نگه‌داشته‌شده‌اند( به‌زعم آقای مهتدی)  چگونه‌امکان   بر پایی چنین حرکت و جنبش  سیاسی  را دارند؟ چگونه‌ سرکوب گریها و سازمان دادن  فضای رعب و وحشت پلیسی در کردستان نتوانسته‌ این مردم را از پیگیری خواست مطالباتشان و البته‌  هر بار در بیان و شکلی  رادیکالتر پیشروتر باز دارد؟

باید پرسید  مگر اکثریت همین مردم  عقب مانده‌ یا عقب نگه‌داشته‌شده‌( به‌زعم آقای مهتدی)   به‌رفراندم  ج.ا  نه‌نگفتتند و بیش از سی سال است که‌اکثر نمایشات مسخره‌انتخاباتی  رژیم را  بی محل نکرده‌اند؟ مگر  همین مردم عقب مانده‌یا نگه‌داشته‌شده‌( به‌زعم آقای مهتدی)  طی دوره کوتاهی  پس از سرنگونی رژیم سلطنتی در ایران  تا جائیکه‌امکانش را داشتند   برای اداره‌ امور خود اقدام به‌ایجاد  شوراها به‌عنوان ابزار اعمال حاکمیت خود نکردند؟ تشکلهای کارگری  و توده‌ای سازمان نیافتند   مگر شرایطی دمکراتیک هر چند کوتاه‌را همین مردم در کردستان سازمان ندادند؟ مگر  با سازمان دادن  حرکتهای توده‌ای، اعتصابات، تحصن ها و راهپیما یها اشکال نوینی از مبارزات خود را برای ممانعت از لشکرکشی رژیم  ج.ا به‌نمایش  نگذاشتند  و آنگاه‌که‌مورد حمله‌و تجاوز قرار گرفتند، همین مردم برای دفاع از خود اسلحه‌بر دوش نگرفتند؟..

بیش از سی سال است که‌رژیم اسلامی  کردستان را به‌یک پادگان بزرگ تبدیل کرده‌است اما با وجود این نتوانسته‌ مردم کردستان را از پیگیری خواستها و مطالباتشان باز دارد عقب ماندگی سیاسی را به‌آنان تحمیل کند. مردم کردستان مبارزات خود را در مقاطع متفاوت با ظرفیتهای متفاوت و در اشکال مختلف به‌پیش برده‌اند، ظرفیتها و اشکالی که‌علیرغم کاستیهای آن، به‌آن خصلت یک  جنبش انقلابی را داده‌ه‌برای یکدوره‌طولانی  همین جنبش مردم “عقب مانده‌به‌لحاظ سیاسی” به‌سنگر مقاومت انقلاب ایران در مقابل یورش رژیم اسلامی به‌آن  تبدیل  شده‌بود.

بله‌در این جنبش که‌آقای مهتدی آنرا به‌لحاظ سیاسی عقب مانده‌میداند،  شاهد سر بر آوردن مبارزات کارگری و تشکهای کارگری و  برگزاری مراسمهای  روز جهانی کارگر  هستیم، شاهدیم که‌کارگر و خواست کارگر و اهداف آن و تلاش بخش پیشرو آن برای شکل دادن به‌آلترناتیو  و افق سیاسی خود و ایجاد همبستگی با دیگر هم سرنوشتان خود در سراسر ایران،   به‌یکی از موانع جدی جنبشهای سیاسی دیگر از جمله‌جنبش سبز آقای مهتدی برای به‌کجراه‌بردن جنبش انقلابی کردستان تبدیل شده‌است، شاهدیم که‌زنان بیشتر از هر جای دیگر به‌سنتها فرسوده‌مذهبی و مردسالارانه‌ پشت کرده‌اند  و شاهدیم  که‌فریب مذهبی و جریانات مذهبی کمترین  نقش و جایگاهی در جامعه‌کردستان دارند. 

در کردستانی که‌ آقایان آنرا به‌لحاظ سیاسی و فکری عقب مانده‌میدانند ، شاهد حرکتهای بزرگ و سراسری از جمله‌اعتصابات سراسری هستیم  که‌مردم کردستان با ارزیانی  از موقعیت خود  سیاستهای  جنایتکارانه‌رژیم را در  به‌بند کشاندن فعالین سیاسی،  شکنجه‌و اعدام آنان به‌چالش جدی  کشیدند.  ۱۶ مرداد ۸۴ و ۲۳ اریبهشت ۸۹ نمونه‌بارز چنین حرکتهائیست ،

آنجه‌کوتاه و مختصر در اینجا آمد  تنها و تنها گوشه‌های بسیار کوچکی از  تاریخ ، تلاش و مبارزه جنبش انقلابی مردم کردستان برای دستیابی به‌خواسته‌ها و مطالباتشان است.  همین اندازه  میتواند  نشان دهد که‌مردم کردستان  نه‌تنها از لحاظ فکری عقب مانده‌نیست بلکه‌همواره‌خود را درکنار و همراه‌و همدوش مبارزات رادیکال و پیشرو سراسری در ایران   دیده‌است، به‌پشتیبانی مردم  ایران دلبسته ، به‌آن امیدوار بوده‌و برای جلب این پشتیبانی تلاش کرده است.

آقای مهتدی که‌امروز مردم کردستان را از لحاظ فکری و سیاسی عقب مانده میداند، بر این تاریخ و تلاش و مبارزه مردم کردستان واقف است و میداند که‌از مردمی که‌از لحاظ سیاسی عقب مانده‌باشد یا عقب مانده‌نگه‌داشته‌شده‌باشد!! نمیتواند چنین حرکتهای بزرگ سیاسی و برپایی و زنده‌نگه‌داشتن جنبشی با گرایشات قوی از رادیکالیسم و انقلابیگری  انتظار داشت. اما چرا ایشان با واقف بودن به‌غیر واقعی بودن ادعای عقب ماندگی سیاسی و فکری مردم کردستان آنرا به‌زبان میاورد؟

مسئله‌انتخاب سیاسی آقای مهتدی است. ایشان   همانطور که‌خود  در مصاحبه‌اش  با اشاره‌به‌بررسی تجربیات خود  و تجربیاتی که‌از سطح جهانی بدست آورده‌اند و با در نظر گرفتن  تحولاتی که‌در سطح ایران و جهان  اتفاق افتاده‌، میگوید، تصمیم میگیرند که‌انتخاب سیاسی خود را بکنند.

موضعگیریهای دوره‌اخیر آقای مهتدی دیگر نباید شک و شبهه‌ای  برای کسی باقی گذاشته‌باشد که‌ایشان به‌اردوی سوسیالیسم کارگری،  به‌اردوی رادیکالیسم و  به‌اردوی کومه‌له‌تعلقی ندارند. ایشان در مصاحبه‌اخیر خود با بی بی سی در تلاش بود تا با زبان خود، روشن و بدون ابهام این تغییر ریل را با اطلاع رهبران و فعالین  جنبش سبز برساند و با اعلام حمایت خود از این جنبش  در تلاش بود تا در این اردو پذیرفته‌شود. برای اینکار البته‌لازم است که‌مردم کردستان را از لحاظ فکری و سیاسی عقب مانده معرفی نماید، لازم است که‌ گذشته‌خود را تلاشی شکست خورده‌قلمداد کرده و  ” ایستادگی ” رهبران  جنبش سبز را ستود و به‌تحریف حقایق تاریخی و مبارزاتی مردم کردستان  پرداخت.

آقای مهتدی مانند هر شهروند  دیگری آزاد است که‌هر انتخابی سیاسی را که‌مناسب میداند داشته‌باشد اما به‌عنوان یک دوست قدیمی ایشان باید یاد آوری کنم که‌تا کنون  کاک عبدالله‌عزیز ما چندین بار در موقعیت انتخاب سیاسی قرار گرفته‌اند که‌هر بار   از انتخاب خود پشیمان شده‌و تلاش خود را به‌نقد کشیده‌اند ، ایا اینبار نیز چنین خواهد شد؟ بله‌ میدانم، راستش من هم مثل شما فکر میکنم  بستگی دارد که‌آخر و عاقبت جنبش سبز چه‌خواهد شد ق آیا کاک عبدالله‌را علیرغم این خوش خدمتیها به‌ درون خود خواهند پدیرفت ، تا حالا که‌ هر موردش زیاد تعریفی ندارد.

اما روند اوضاع به‌هر سمتی برود  و کاک عبدالله‌ ما به‌نان و نوایی برسد یا نا، ایشان به‌خاطر این بی احترامی آشکار به‌مردم کردستان  یک عذر خواهی جدی بدهکار است.

جمال بزرگپور

‏۲۲‏/۰۶‏/۲۰۱۰