آقای تقوایی سئوال همچنان سر جای خودش است ٬ انقلاب چه شد؟

پلنوم ۳۴ کمیته مرکزی حزب کمونیست  کارگری در ماه جون برگزار شد. در این پلنوم همچنانکه در سخنرانیهای حمید تقوایی پیدا است ظاهرا محور بحث همان “انقلاب جاری ایران” است و ارزیابی از “انقلاب”. این پلنوم مانند پلنومها و کنگره های قبلی شان اسم پلنوم انقلاب را با خود یدک نمیکشید. بلکه این بار پلنوم حزب و جامعه بود. ولی هر نامی را روی آن بگذارند واقعیت این است پلنوم،پلنوم سیاستهای شکست خورده این حزب در یک سال اخیر است. سیاستی که بارها کمونیستها به این حزب گوشزد کردند که حزب را به سربازان بدون درجه و قبه جنبش سبز تبدیل نکنید. گفتند این جنبش سرمایه داران رانده شده از حکومت و علیه منافع کارگران و آزادیخواهان است، اگر چه خیلی از آدمها با نیت خلاص شدن از شر جنایتکاران جمهوری اسلامی درآن شرکت میکنند. گفتند با همه اخلاصی که شما به این جنبش دارید ورود به آن ممنوع است. گفتند جنگ و سنگر بندی آنها علیه انسانیت و برای تقسیم  ثروت جامعه ایران بین جناحهای سرمایه داری ایران است و گفته شد ……ولی پوپولیسم حمید تقوایی و رهبری این حزب و همخوانی سیاستهایشان با جنبش سبز که آنها به آن انقلاب گفتند نه تنها برای شنیدن آن فراخوان، گوش شنوایی نداشتند بلکه به کمونیستها حمله و بد و بیراه گفتند و آنها را متهم کردند که “منفعل هستید ضد انقلاب وطرفدار احمدی نژادی” و غیره. ما از تمام این صحنه ها عکس گرفتیم قدم به قدم در یک سال گذشته صمیمانه این سیاستها را نقد کردیم. حال بعد از گذشت یک سال می بینید که آوارش بروی سر تشکیلات تان خراب شده است.
 
حداقل انتظاری که از این پلنوم میرفت این بود که بعنوان حزبی که هنوز نام و شعار کمونیستی را یدک میکشد و از منصور حکمت فاکت میاورد موشکافانه به سیاستهای یک سال گذشته خود مراجعه میکرد و با چشمان باز جواب سئوالی که تقوایی زیر فشار تشکیلاتش  بدرست مطرح میکند، پس انقلاب چه شد؟ و یا چرا چپ بعد از گذشت یک سال و گفتن اینکه انقلاب با قدرت پیش میرود ولی نمیتواند فراخوان یک اعتراض ۱۰۰ نفری را بدهد و باید منتظر موسوی و کروبی باشد که فراخوان بدهند، جواب دهد. این سئوالات واقعی است نمیتوانید تحت این عنوان که این سوالات منفعلین و ژورنالیستها است برایش شانه بالا بیاندازید. ماهیت رهبری این حزب این اجازه را به او نمیدهد که اعلام کند بعنوان خرده بورژواهایی که نان و آب و زندگیمان تامین بود مشکل بیکاری و ندادن دستمزد، محروم نشدن بچه هامان از مدرسه، کمبود امکانات پزشکی و …. را نداشتیم و فقط دنبال خلاصی فرهنگی و سکولاریسم مان بودیم (همچنانکه در سخنرانی تقوایی به آن اشاره میکند انشااله قرار است آیت اله بروجردی هم سکولاربشود). دنبال کمی فضای باز سیاسی به مثابه هر روشنفکر مرفهی که غم نان و مسکن و کار نداشتیم جو و فضا ما را با خود برد. فکر میکردیم که “انقلاب جاری” این نیازهای ما، خردبورژواها را تامین میکند و حزبمان را برای آن سازمان دادیم. در این پلنوم اعلام کند که حق با کمونیستها و حزب حکمتیست بود که به کارگران و کمونیستها اعلام کردند که نکنید و در این سناریوی سیاه که مانند بازی شطرنج از طرف جناحی از رژیم مهره ها در تقابل با جناحی از سرمایه داری ایران چیده شده و میخواهند کارگران و آزادیخواهان را در صف اول قربانیان بعنوان پیاده نظم قربانی کنند، شرکت نکنید. اذعان کنند جنبشی که در یک سال گذشته شکل گرفت، در عین حال جنبش بورژواها روشنفکران و خرده بورژواهای طبقه مرفهی است که بخشی از آنها تا دیروز تفنگ بدستان شرور و لمپن همین رژیم بودند که لحظه ایی در سرکوب کارگران و آزادیخواهان در ۳۰ سال گذاشته تامل نکرده اند. همین قشر چنانکه کارگران در خیابانها و محل کارشان از منافعشان دفاع کنند و خفت و خواری زندگی امروز خود را قبول نکنند و سرمایه دار و رژیمش را چالنچ کنند در صف اول سرکوب اعتراض حق طلبانه کارگران قرار میگیرند. تاریخ جوامع و مبارزه کارگران و آزادیخواهان در فرانسه و انقلاب بلشویکی و بقیه کشورها پر از این تجارب است. آن موش کور و انقلابی که تقوایی مرتبا در گفته هایش از مارکس نقل قول میکند و آن را تحریف میکند، منظور مارکس و انقلابی که به آن اشاره دارد نه جنگ و دعوای زرگری جناحهای بورژوازی بلکه انقلابی است که یک پای ثابت آن طبقه کارگر و حزب این طبقه است که در پروسه انقلاب، خود آگاهی خود را بالا میبرد و مبارزات و رهبری انقلاب را یصورت روزمره بیرحمانه نقد میکند و به پیش میتازد. ولی این انتظار از تقوایی و رهبری این حزب انتظار عبثی است. زیرا که مدتهاست رهبری این حزب تعلق خاطرش، اهداف و برنامه هایش را به جنبشهای سرمایه دارانه گره زده است و به کرات و در تحولات اجتماعی که در سالهای اخیر در ایران روی داده پشت این جنبشها قرار گرفته و از جنبش کارگری و منافع طبقه کارگران سالهاست فاصله گرفته است.

 ولی سئوال این است که آیا بدنه این تشکیلات حاضر است با سیاستهای رهبریش همراهی کند؟ آیا کمونیستهایی در صفوف پایین این حزب پیدا میشوند جلو سیاستهای راست و ارتجاعی رهبری این حزب سنگربندی کنند و بگویند که اجازه نمیدهیم حزبی را که حکمت درست کرد  بیشتر از این به منجلاب جنبشهای ارتجاعی در غلتانید. این پلنوم به نظر میرسد که این امیدواری را درست کرده است. به همین دلیل است که حمید تقوایی از فرماندهی ستاد انقلاب ایران به فرماندهی ستاد حمله و تهدید تشکیلات خودش شیفت کرده و میگوید دیگر از هیچ فردی از تشکیلاتش قبول نمیکند که در سیاستهایش تامل و شک کند و در پیشبرد آن فعال نباشد. آیا حاضر است که به رهبریش اعلام نماید که اگر موسوی در خیابانهای تهران علیرغم قرار گرفتن در راس جنبش سبز دارد راست راست راه میرود و تقوایی آن را به حساب ادامه انقلاب واریز میکند بگوید و اعلام کند که این نه نشانه انقلاب بلکه اثبات این واقعیت است که رهبران بورژوازی اگر هم بر سر تقسیم ثروت، با هم سر جنگ دارند امنیت و آسایش خودشان را دارند و ما دیگر اجازه نمیدهم  رهبری،  حزب را سرباز و قربانی سیاستهای بورژوایی کند. آیا کادرها و اعضای این حزب حاضرند این خفت و خاری را قبول کنند و به رهنمود تقوایی لبیک بگویند که در رابطه با تشکیلات آلمانشان که سبزها به آنها اجازه ندادند با پرچم آزادی و برابری و بقیه بنرهایشان در آن شرکت کنند و شرکت حزبشان را در تظاهرات سبزها منوط به این کردند و بدرست تشکیلات آنها این را قبول نکردند ولی تقوایی به آنها فرمان میدهد که شروط آنها را قبول کنید چون آن ۲۰۰۰ نفری که در آلمان به خیابانها آمده اند “مهم نیست که پرچم سبز دارند ولی نمی فهمند و گول خورده اند و از ما هستند و در واقع  پرچمشان سرخ است”. به تقوایی اعلام کنند که اینها فریب نخورده اند و بعنوان جنبش سرمایه داران سبز دنبال سهم خواهی از پول و سرمایه جامعه ایران هستند و ربطی به منافع کارگران ندارند و باید در مقابل آنها ایستاد.

این پلنوم برای ارزیابی از “انقلاب جاری نبود” مربوط به “حزب و جامعه” هم نبود. حمید تقوایی و بخشی از رهبری حزب با واقعیت سرسخت پوچی سیاستهای یکسال اخیر خود در صف جنبش سبز روبرو شده اند و  سنگینی فشار سیاست درست کمونیستها ومواضع اصولی حکمتیستها را بر روی حزبشان بشدت احساس میکنند و شکست سیاستها ی خود را ( از این هم بگذریم که تا چند ماه پیش انقلاب کاملا چپ و حالا این مسئله تغییر کرده و انقلاب به طرف چپ بودن میرود) می بیند این پلنوم را رهبری این حزب اساسا برای همین سازمان دادند. متاسفانه تقوایی بجای اینکه علل حزبش را در یک سال اخیر در سیاستهای راست و بورژوایی خود ببیند تلاش میکند این شکستها را با توهین و حمله به کمونیستها و حکمتیستها جبران کند و عدم پیروزی خود وحزبش را دراستمرار گرایشات “ارتجاعی پوپولیستی” لانه کرده در درون حزب کمونیست کارگری که مانع پیشروی آن بوده دنبال میکند. تقوایی در عین حال به کمونیستها حمله میکند و میگوید که اینها عددی نیستند ودر جامعه پاسیو و بی تاثیرند.برای همین است که تشکیلاتش را دلداری میدهد که انقلاب ادامه دارد و نگران نباشید،. میگوید مگر نمی بینید موسوی در خیابانهای تهران راه میرود. نمی بینید مجید توکلی از زندان نامه مینویسد نمی بینید که مردم یکی از شهرهای ترکیه  با در دست داشتن پوستر ۴ نفر از فعالین سیاسی کرد تظاهرات ناسیونالیستی(نقل بمعنی) میکنند و نمیبینید….. در نتیجه انقلاب ادامه دارد ولی در حال “تامل و تعمق” است. پس قلمهایتان، سایتها، مصاحبه ها و تلویزیون باید همه علیه کمونیستها وحکمتیستها و گرایش “ارتجاعی پوپولیستی” درون حزب بکار گرفته شود تا بتوانیم انقلاب را به پیروزی برسانیم. عجب کشف خیره کننده ای!  واقعا باید به حمید تقوایی دست مریزاد گفت. باید گفت که دیگر حنای انقلاب انقلابتان رنگ باخته. انقلابی در کار نبود که تامل و تعمق کند. انقلاب شما همان جنبش ارتجاعی سبز است و در کنار جناح دیگر سرمایه داری به عمر خود ادامه میدهد و مانند هر جنبش دیگری افت و خیز دارد. این را رهبران کارگری و کمونیستها بخوبی آگاه هستند که جنبش جاری نه تنها هیچ ربطی به منافع ما کمونیستها و طبقه کارگر ندارد بلکه باید با تمام توان در مقابل آن صف آرایی کرد. اتفاقی که افتاده این است که بدنه تشکیلات این حزب اکنون دارد در مورد سیاستهای این حزب “تامل و تعمق” میکند. این پلنوم هم ثابت کرد که این اتفاق دارد میافتد و سیاستهای حزب حکمتیست است که روی تشکیلاتتان فشار آورده و دارید برای دوره ای دیگر حزبتان را برای پس زدن این فشارصیقل میدهید. آیا رهبری این حزب موفق به این کار میشود باید دید کادرها و اعضای حزب کمونیست کارگری بیشتر از این اجازه میدهند که حزبشان به منجلاب بیشتر از این در غلتد یا در مقابل سیاستهای راست و بورژوایی رهبری این حزب ایستادگی میکنند. این سوال همچنان روی میز این حزب هست که انقلاب چه شد؟ ولی این بار با علامت سوال خیلی بزرگتر نه از بیرون حزبتان بلکه در میان اعضا و کادرهایتان. نمیتوانید با حمله به حکمتیستها و با تکیه بر”پوپولیسم ارتجاعی” درون حزبتان از زیرش شانه خالی کنید.

در آخر لازم می بینم که به مسئله دیگری که تقوایی مرتبا به آن اشاره میکند و بعضی کادر های این حزب نیز با ربط و بی ربط به تکرار آن میپردازند اشاره ای داشته باشم. گویا ما از اینکه جنبش سبز یا بقول بعضی از چپها از نوع حزب کمونیست  کارگری انقلاب جاری یا جنبش توده ایی  که از نظر ما همان جنبش سبز است، پیروز نشده، موسوی  بعنوان رئیس جمهور انتخاب نشده،احساس خوشحالی یا پیروزی میکنیم. اولا این جنبش تا جمهوری جنایتکار اسلامی باشد وجود خواهد داشت رفتن این جنبش در گرو نابودی جمهوری اسلامی و جانشین شدن آن با حکومتی است که طبقه کارگر و کمونیستها وزنه سنگین این حکومت باشند. طرح این مسئله با سیاستهای کمونیستها و حزب حکمتیست سنخیتی ندارد. چون از روز اول سیاست ما کمونیستها و حکمتیستها در این رابطه مخالفت و مبارزه با آن بوده به همان میزانی که با جمهوری اسلامی مبارزه میکنیم. افت و خیز این جنبش اساسا حزب کمونیست کارگری و احزابی که سرنوشت خود را به آن گره زدند میتواند سرحالشان بیاورد یا افسردشان کند. همچنان که پلنوم اخیر این حزب آن را نشان داد و میشود حتی در سیما و سخنرانی رهبری حزب این افسردگی  را دید. طبعا اتفاق یکسال گذشته نمیتواند روی ما کمونیستها هم بی تاثیر باشد و دو احساس کاملا متفاوت را به انسان میدهد. از یک طرف اتفاقات یک سال گذشته انسان را بشدت متاثر و متاسف میکند زیرا که در مقابل چشمان شما مشتی سرمایه دار جنایتکار امثال موسوی ،کروبی، رفسنجانی و بقیه جانیان سرمایه که مسئول مستقیم سرکوب و کشتار صدها هزار نفر هستند و۳۰ سال است معیشت طبقه کارگر را به گروگان گرفته اند، میلیونها انسان را به فقر و فلاکت کشانده اند در تقابل با جناح جانی تر از آنها میتوانند میلیونها انسان را برای اهداف ضد انسانی خود به خیابان بیاورند و بد تر از آن کمونیستها و همرزمان سابق خودت با آنها همراهی میکنند و شبانه روز تلاش میکنند طبقه کارگر را که قربانیان واقعی سه دهه از حکومت اینها هستند  طعمه دم توپش کنند واضح است که متاسف میشوید. ولی از طرف دیگر درست بودن سیاستهای کمونیستها در یک سال اخیر و اینکه به کارگران گفتند نکنید و نروید و طبقه کارگر سرباز این جبهه نشدند امیدوار میشوید به اینکه  خط وسیاست کمونیستها و دفاع از موضع و منافع کارگربا شفافیت در مقابل سناریوی سیاه و سبز ایستادگی کرد و کوتاه نمیاید مشخص است که پیروزی کمونیستها را در آن می بنید. این صدا هنوز ضعیف است و مصافهای زیادی را فرا روی خود داریم ولی تا همین جا هم موفقیت بزرگی برای طبقه کارگر است.

سیاستهای یک سال گذشته حزب کمونیست کارگری ادامه سیاستهای چند سال اخیرش میباشد. این مواضع و سیاستها آگاهانه از طرف رهبری این حزب انتخاب شده و نتیجه تعلقات و پایگاه طبقاتی این حزب میباشد و با آن نمیشود کاری کرد ولی سئوال این است که آیا کادرها و اعضای این حزب بیش از این به رهبری این اجازه را میدهند که سیاستهای راست روانه اش را به حزب تحمیل نمایند. آیا اعضا و کادرهای این حزب دنبال سئوالاتی را که در این پلنوم مطرح کردند را میگیرند. باید منتظر ماند و دید.      

رحمت فاتحی
۲۸ خرداد ۱۳۸۹
۱۸ جون ۲۰۱۰