رسوایی جاسوسان جمهوری اسلامی در سوئد!

 بهرام رحمانی : مقدمه -سوئد، برای جاسوسان و تروریستهای جمهوری اسلامی، کشور امنی است. زیرا تاکنون دولت سوئد، به دلیل حجم کلان معاملات اقتصادی و تجاری با جمهوری اسلامی ایران، همواره به فعالیت تروریستها و جاسوسان این حکومت در این کشور، چشم بسته است. هنگامی هم که ماجرای این جاسوسان جمهوری اسلامی بیخ پیدا میکند، سازمان امنیت سوئد (سپو)، این جاسوسان را بی سر و صدا از کشور اخراج میکند، بدون این که کمترین اطلاعاتی به احزاب و سازمانها و فعالین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که جاسوسان جمهوری اسلامی، از آنها جاسوسی شده و به ویژه خانواده آنها را در ایران در معرض خطر قرار داده است، بدهد. باید این وضعیت تغییر پیدا کند.

جمهوری اسلامی ایران، حکومت جهل و جنایت و ترور است. این حکومت علاوه بر سرکوب وحشیانه جنبش¬های اجتماعی، تعقیب و تهدید و ترور فعالین این جنبش¬ها، ده¬ها هزار نفر را نیز در زندان¬ها به جوخه¬های مرگ سپرده است.
این حکومت صدها نفر از فعالین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را در داخل و خارج کشور ترور کرده است. اگر آرشیو پلیس مخفی دولت¬های اروپایی در رابطه با فعالیت¬های جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی، روزی به روی جامعه و رسانه¬ها باز شود باز شود با انبوهی از پرونده و اسناد جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی روبرو خواهیم شد. دست¬کم در کشورهای فرانسه، آلمان، آرژانتین و ترکیه، یا تروریست¬های جمهوری اسلامی دستگیر شده¬اند و یا غیابا پرونده آن¬ها توسط دادگاه¬های این کشورها مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت رسما اعلام شده است که بالاترین مقامات جمهوری اسلامی ایران، فرمان ترور مخالفین خود را صادر کرده¬ است.
لازم به تاکید است که اگر امروز جمهوری اسلامی، دست به ترور مخالفین نمی¬زند نه از تغییر ماهیت تروریستی آن، بلکه امروز در موقعیتی قرار دارد که اگر دست به ترور بزند بلافاصله با موج عظیم اعتراضات در داخل و خارج کشور مواجه خواهد شد و منافع اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک او به طور جدی در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
دولت سوئد تاکنون، ده¬ها جاسوس جمهوری اسلامی بی¬سر و صدا را از این کشور اخراج کرده است. شاید بعد از اخراج جاسوسی در گوشه روزنامه¬ای به عنوان یک خبر حاشیه¬ای مطرح گردیده است. اما اکنون، برای اولین بار حکم اخراج یک جاسوس جمهوری اسلامی که هنوز هم آزادانه در استکهام پرسه می¬زند. چندین روز است که پیرامون اخراج او، روزنامه پرتیراژ سوئدی مانند مترو، سلسله گزارشاتی همراه با اسناد پلیس امنیتی¬(¬سپو) و مصاحبه با مسئولین پرونده او در اداره مهاجرت سوئد و گفتگو با سفیر جمهوری اسلامی در استکهلم را پخش کرده است، بسیار سئوال برانگیز است. حال باید دید چه بده و بستانی در پشت پرده معاملات دولت سوئد با جمهوری اسلامی خوابیده است؟ آیا رابطه و همکاری نزدیک دولت جدید سوئد، با دولت آمریکا در این ماجرا نقش دارد؟ آیا دو شهروند سوئدی که به عنوان جاسوس چندین ماه است توسط جمهوری اسلامی دستگیر و زندانی هستند در این ماجرا دخیل است؟ یا این که سپو، مجری یکی از برنامه¬های رادیو «آوا»، در سکوت تعقیب می¬کرد که سرنخ¬های جدیدی پیدا کند؟ در این میان هر هدفی که سپو و دولت سوئد، دنبال می¬کردند، به این واقعیت منجر شد که این جاسوس جمهوری اسلامی، هر بیش¬تر به مخالفین جمهوری اسلامی نزدیک شود و از سوی دیگر، با میدان دادن به سفیر و دیگر عناصر جمهوری اسلامی، به جا انداختن سیاست¬های غیرانسانی جمهوری اسلامی در استکهلم یاری رساند.
اما در هر صورت جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک حکومت تروریست در افکار عمومی سوئد رسواتر شده است و حقانیت نظر اپوزیسیون چپ و سوسیالیست که همواره در این سال¬ها در جلسات و کنفرانس¬ها و تظاهرات¬ها خیابانی و ملاقات با احزاب پارلمانی و غیرپارلمانی سوئد و نوشته¬هایشان در رسانه¬ها فریاد زده¬اند که سفارت جمهوری اسلامی ایران در استکهلم، مرکز سازمان¬دهی ترور و جاسوسی بر علیه اپوزیسیون است به طور جدی در معرض قضاوت افکار عمومی جامعه سوئد قرار گرفته است. شعار«سرنگون باد حکومت تروریستی اسلامی ایران!»، هر چه بیش¬تر در افکار عمومی جامعه طنین¬انداز شده است. باید از این فرصت در جهت برچیدن بساط جاسوسان و تروریست¬ها و طرفداران جمهوری اسلامیف نهایت استفاده را برد. باید از احزاب پارلمانی اپوزیسیون دولت سوئد، به ویژه حزب چپ خواست که نگذارند دولت راست سوئد، در پشت پرده با جمهوری اسلامی بر سر این تروریست¬ها معامله کند. باید ماهیت واقعی این جاسوسان و این که از چه جریانات و افرادی از اپوزیسیون و در چه سطحی اطلاعات جمع کرده¬اند و یا در کدام رادیو محلی فارسی زبان دیگری نفوذ کرده¬اند، دنبال شود و رسمی و علنی انتشار یابد.
فعالین سیاسی چپ، با شنیدن تحلیل¬ها و نظریات عجیب و غریب و گفتگوهای مجری رادیوی «آوا» از یک¬سو با سفیر جمهوری اسلامی، نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی و از سوی دیگر، گفتگو با چهره¬های سرشناس اپوزیسیون راست مانند ابوالحسن بنی¬صدر، داریوش همایون، کامبیز روستا و غیره، مرز اپوزیسیون و پوزیسیون را شنیدند، هر چه بیش¬تر به او مشکوک شدند. از این رو سابقه «مجید دراز گیسوی صادقی»(محمد جواد صبوری) را از طریق کانال¬ها و ارتباطات خود در ایران پیگیری کردند، معلوم شد که ایشان نه پزشک، نه فعال جنبش دانش¬جویی، نه کارمند سازمان ملل و…، بلکه از اعضای سپاه پاسداران، این ارگان¬ سرکوب و تروریست و مخوف جمهوری اسلامی است. همین قدر بگویم شماره نظام پزشکی … که صادقی استفاده می¬کرد و بر روی اسناد پزشکی جعلی او قرار دارد، یک شماره نظام پزشکی واقعی در ایران و متعلق به یک دندانپزشک در شهر تبریز، در آدرس… است که او هرگز به خارج از ایران نیز سفر نکرده و صادقی را هم نمی¬شناسد.
اساسا مقامات سوئدی، با فشار این فعالیت¬ها و اسنادی که در اختیار آن¬ها قرار داده شد، رفت و آمدهای مامورین سفارت جمهوری اسلامی و صادقی و ارتباط آن¬ها با همدیگر را جدی¬تر زیر نظر گرفتند. اکنون با پیگیری روزنامه سوئدی «مترو»، که اسناد پلیس امنیتی سوئد¬(سپو) هم در اختیار آن قرار گرفته است. مترو، در این پیگیری¬های خود به جاسوس دوم جمهوری اسلامی، در ارتباط ب