آقای مهتدی دیرآمده!

درمصاحبه ی هفته ی گذشته ی بی بی سی با عبدالله مهتدی سابقا کمونیست، ایشان، با صراحت بیسابقه یی، حاشا کردند که هرگز کمونیست نبوده اند و سوسیالدمکرات تشریف دارند. جای خوشحالیست! چرا که با این کار، آن حق جعلی بر نام دزدیده شده ی کومه له ی کمونیست را هم از خود ساقط کرده اند. ازطرف دیگر؛ تلاش بیهوده شان درلوس کردن خود  برای امپریالیستهای مخاطبشان، به باز شدن چشم کودن ترین هوادارانشان کمک میکند تا دریابند که شانس ایشان نزد اربابان دست اول و دست دومشان چقدر رو به زوال است.
به علاوه، آقای مهتدی دیرآمده اند. اولا رقبای کومه له-دزدشان، پیش از ایشان، به افتخار سوسیالدمکراسی نائل شده اند؛ ثانیا (یا به قول خودشان “دوما”) سوسیالدمکراسی در اروپا هم پشمش ریخته و سرمایه، دراین عصر عربده کشی و خودسری ناگزیرش، جز دیکتاتوری روز به روز عریانتر، سیستم حکومتی دیگری را، حتی در کشورهای متروپل برنمیتابد، چه رسد به ایران و خاورمیانه!
چند هفته پیش آقای ایلخانی، رهبر خود گماشته ی یکی دیگر از کومه له های دزدیده شده، طی یک جلسه ی رسمی که “سمینار” مینامیدش، رسما از کمونیسم حاشا کردند وبه طوق سوسیالدمکراسی گردن گذاشتند؛ پارسال هم جریان موسوم به “روند سوسیالیستی کومه له” این افتخار را یافت که اولین نحله ی نادمین کومه له باشد که رسما، خط پیشاپیش ورشکسته ی سوسیالدمکراسی را در بوق میزد.
خیلی پیش از اینها هم، قاسملو، که هرچه خاک رو ی قبر ایشان است عمر این بازماندگان باشد، خود منادی این سیاست عقیم در کردستان بود وهمراه حزب بعث  وحزب صهیونیست-کارگر اسرائیل در انترناسیونالشان  “هنر ممکنات” میآموخت.
سالها پیش، ظریفی از دوستان کومه له، میگفت فعالین کومه له لازم نیست زیاد به خودشان زحمت بدهند، حزب دمکرات (با گند زدنهایش) برایشان تبلیغ (کمونیستی) میکند (نقل به معنی)… حالا هم تلاشهای این عجولان سیاسی که از هول حلیمی ناموجود دارند توی دیگ میافتند، به نفع کمونیسم تمام میشود؛ جراکه، حالا این جزو معلومات عمومی است که کومه له (علیرغم همه ی کاستی ها و آلودگیهایش به سایر گرایشها) یک جریان پر دستاورد کمونیستی بود. بنابراین آقایان و خانمهای تازه به دورانٍ سوسیالدموکراسی رسیده، دیگر به هیچ عنوان نمیتوانند مدعی کومه له باشند و تنها نامشروع بودن خود را نزد همگان به نمایش میگذارند!
اینان، با دفاعشان از فدرالیسم قومی هم، راه مصیبت باری را پیش پای مردم میگذارند. هر روز در غزه ولبنان و ساحل غربی میتوان دید که تقسیم قومی چه به روزگار کارگر فلسطینی و اسرائیلی آورده است. بعلاوه، در همین هفته شاهد پیام بسیار چندشآور و به اندازه ی کافی اخطار دهنده ی ناسیونالیسم قرفیزستان، بر صفحه ی تلویزیونهای جهان، بودیم که “اوزبکها بروند به اوزبکستانشان…”! آری پیامی چندشآور همراه با هزاران کشته، دهها هزار تجاوز جنسی سازمانیافته به کودکان و زنان و صدهاهزار آواره! چنین مصیبتهایی، در این دوره ی “پسا مدرن”، به صورت اجزای جدایی ناپذیر راه حل بورژواامپریالیستی مساله ی ملی درآمده است! هنوز قتل عامها ویرانیها و آوارگیها و تجاوزهای جنسی سازمانیافته ی سیاسی به زنان و کودکان آذربایجان، ارمنستان، صربستان، کروواتی، بوسنی، کنگو و…  هر جا که بورژوازی امپریالیستی میداندار حل این مشکل بوده است، در خاطره ها زنده است. حال به تقلید ازسناریوی سیاه عراق، اقای مهتدی وخانمها وآقایان شرکای عقیدتیشان، چنین آینده یی را میخواهند برای مردم ارومیه، سندوس، کرمانشاه،  لرستان و حتی تهران که دربرگیرنده ی قومیتهای مختلف از کرد و ترک و فارس و غیره میباشند، تدارک ببینند! خوشبختانه این حنا در ایران چندان رنگی ندارد و راه حل کمونیستی مساله ی ملی، کابوسها ی ناسیونالیسم بورژواامپریالیستی را خنثی خواهد کرد. رفع فوری نابرابریهای ملی، دمکراسی شورایی و در نهایت حق تعین سرنوشت به معنی حق جداشدن طی یک رفراندم، سر-خط های یک راه حل کارگری کمونیستی است که درجهت خنثی کردن کینه توزیهای ناسیونالیستی در میان کارگران و زحمتکشان عمل خواهد کرد!
مصلح ریبوار
Jm.rebwar@gmail.com