دین ابزار اعمال سیاست طبقات حاکم است

اعظم کم گویان : در بریتانیا زن معلمی با نقابی زشت و کریه که چهره اش را ترسناک کرده و قاعدتا کودکان بیچاره ای را که او برایشان تدریس می کند – زهره ترک می کند از حق خود بر داشتن نقاب در هنگام تدریس در کلاسهای درس می گوید و از مدرسه ای که او را پس از سالها از این کار منع کرده به دادگاه شکایت می کند.

 آخوندی در استرالیا زنان بی حجاب را یک تکه گوشت تحریک کننده نامیده که گربه ها و حیوانات دیگر را وسوسه و خود را قابل تجاوز جنسی می کنند. در انگلستان مدارس مذهبی مانند قارچ می رویند. باغبان این قارچستان دولت تونی بلر است. در این مدارس به کودکان میتولوژی مریم باکره و حکم خدا در مورد حجاب زنان و خرافه کشتی نوح و یاوه بودن تئوری تکامل داروین را می آموزند. دیگر- انجمنها و نهادهای فرهنگی جرات نمی کنند موزیک و نمایشنامه و اثر هنری که کوچکترین جنبه انتقادی به دین داشته باشد را اجرا کنند چون دار و دسته های سیک و مسحی و مسلمان آماده اند تا سریعا به خدمتشان برسند. سر معلمین مدارس در افغانستان را بخاطر درس دادن به دختربچه ها می برند. در عراق محصول نظم نوین جهانی آمریکا زندگی زنان صدها سال به عقب برگشته است. زنان در عراق واقعا شبیه چیزی شده اند که آن اخوند در استرالیا نامیده بود- تکه گوشتی که قاتلین و تجاوز کنندگان جملگی به آنها حمله و تجاوز می کنند. اعضای مونث و فمینیست کابینه بریتانیا که سالها در دفاع از حجاب و نقاب زنان "مسلمان" و احترام به "فرهنگهای متفاوت دیگران" سرو دست می شکستند و حالا از نقاب انتقاد می کنند هرگز نمی توانند نقش ننگین خود را در حمله به عراق و تحمیل سیاهروزی و بدبختی یه زنان عراق از یادها ببرند. شیرین عبادی برای تداوم و تضمین نقش ارتجاعی مذهب در کمال وقاحت  اینجا و آنجا اعلام می کند که جدایی دین و دولت هنوز برای مردم ایران زود است. 
سربریدن معلمان مدارس دخترانه و حجاب و نقاب و تکه گوشت شدن زنان و حسرت زنان به یک زندگی عادی با حداقل آزادیها در عراق و ایران و افغانستان و رشد عنان گسیخته مدارس مذهبی جملگی محصولات  نقش دین بعنوان ابزار اعمال سیاست طبقات حاکمه و در این دوره بطور اخص دین و سیاستهای نظم نوین جهانی هستند.      
ما همیشه گفته ایم که مذهب نه عقیده توده ها بلکه ابزار اعمال سیاست طبقه حاکمه است. و این راز تناقضی است که اینجا قصد دارم کمی به آن بپردازم. 
جهان امروز خیره کننده است. بشر کنترل باور نکردنى بر طبیعت پیدا کرده است. علم و تکنولوژى هر دم رشد مى کند. نقشه ژنتیکى بدن انسان بزودى به بازار عرضه مى شود، ژنهاى مسئول هر فونکسیونى در بدن انسان معلوم خواهند شد و بسیارى از بیماریها از جمله بیماریهاى ارثى قابل درمان خواهند شد. انقلاب تکنولوژیک و انفورماتیک، تکثیر ژنتیکى موجودات زنده در آزمایشگاه، فرستادن سفینه هاى تحقیقى فضایى به سیارات مختلف و امکان دستیابى بیشتر به فضاهاى دورتر و منظومه هاى دیگر، درمان بسیارى از بیماریها و اختراعاتى که هر روز تعدادشان زیاد میشود و رشد شگفت انگیز مادى جهان و نیروهاى مولده، همگى باید بشر را در موقعیتى قرار دهد که بر زندگى اش کنترل بیشترى داشته باشد، علمى تر و بازتر به دنیا نگاه کند، آزاد اندیش تر و جسورتر باشد، خرافات و مذهب را به سخره بگیرد، مرفه تر و انسانى تر زندگى کند، با شخصیت تر و جسورتر باشد. اما متاسفانه چنین نیست. در کنار این تصویر رشد و پیشرفت علم و صنعت و تکنولوژى که زمانى مذهب را با قدرت کنار زده بود، ما شاهد آن هستیم که مذهب تحرک فوق العاده اى پیدا کرده و آسایش و امنیت را از انسانها سلب کرده است. آیات عظام و حجج اسلام در بسیارى از جوامع سردمدار شده اند. مسیحیت در ایالتهاى جنوبى و میانى آمریکا مثل کانزاس، کارولینا، آلاباما و فلوریدا رشد کرده است. این منطقه به کمربند انجیل The Bible Beltمعروف است. اینها دارند به برنامه آموزشى مدارس براى پاک کردن تئورى تکامل داروین فشار مى آورند. مى خواهند تئورى بیگ بنگ؛ تئورى اى که توضیح مى دهد جهان چگونه بوجود آمد را از کتابهاى درسى حذف کرده و بحث  Genesis (خلقت) تورات و انجیل را به جاى آن بگذارند. در قرن بیست و یکم هنوز بساط خدا و بهشت و جهنم و سایر خرافات مذهبى داغ است و ضد علمى ترین و پوچ ترین احکام و احادیث مذهبى، سیاست و قانون حاکم بر زندگى بخشهاى وسیعى از مردم شده است. از یک طرف نقشه ژنتیکى بدن انسان و تکثیرژنتیکی موجودات زنده در جریان است و از سوى دیگر دارند سنگسار مى کنند. قاعدتا با این همه پیشرفت باید دست درازى مذهب به زندگى زنان قطع مى شد اما برعکس زنان زیر لگد قوانین وحشیانه اسلامى پایمال مى شوند. تاخت و تاز لمپنهاى اسلامى از ایران و افغانستان تا سودان و الجزایر و لبنان و فلسطین و نیجریه و مصر بیداد مى کند. در دهسال گذشته کلیساى ارتدکس در روسیه بشدت احیا شده است. از سال ١٩٩٠ تا بحال، ١٣ هزار کلیسا ساخته شده، ۴۶٠ صومعه بازگشایى شده، ٢٢ حوزه باصطلاح علمیه بازگشایى شده، ٢٠ هزار نفر به مقام کشیشى رسیده اند. طى این ده سال راست ترین جناحهاى بورژوازى وسیع ترین تبلیغات مذهبى را به راه انداخته اند، نزدیکترین رابطه ممکن بین دولت و کلیسا برقرار شده و طبق قوانین مصوب و حمایتهاى قانونى و رسمى و غیر رسمى از کلیساى ارتدکس، مذهب رسمى مملکت برسمیت شناسانده شده است. مقامات کلیساى ارتدکس از سیاستهاى دولت روسیه پشتیبانى رسمى مى کنند و در مقابل، بعنوان مذهب بالادست از همه نوع حمایت مالى، قانونى و سیاسى و دولتى برخوردار مى شوند. طبق قانونى که در سال ١٩٩٧ تصویب شد، از نقش کلیساى ارتدکس بعنوان مذهب اصلى حاکم در تاریخ روسیه و زندگى مردم تجلیل شد. مذاهب اسلام و یهود و بودیسم هم مورد تاکید رسمى دولت قرار گرفتند. دولت فقط در یک قلم ۴٠٠ میلیون دلار خرج بازسازى یک کلیساى قدیمى کرد که از زمان ظهور حکومت
شوراها دیگر مخروبه و متروکه شده بود. کلیسا الان یک پاى تجارت و مافیا و بازار سیاه در روسیه است و در واردات نفت و سیگار و دخانیات میلیون میلیون به جیب مى زند. در کنار کلیساى ارتدوکس، انواع فرقه هاى مذهبى ظرف دهسال گذشته به داخل روسیه سرازیر شده اند و بعضى از آنها مثل "آم شینریکیو" بیش از ۵٠ هزار عضو دارد. در واقع یک موج برگشت مذهب و رونق بساط خدا و خرافات در دنیا از سه دهه قبل به راه افتاد. در مقابل این موج برگشت و افسار گسیختگى مذاهب، جنبش روشنگرى علمى و بیخدایى و آزادمنشى در ضعف و فترت بسر مى برد. بیخدایان فتواى مرگ مى گیرند و باید خودشان را پنهان کنند در حالیکه در قرن ١٨ این کشیشها بودند که دنبال سوراخ موش مى گشتند. مذهب محترم شده و بیخدایان تکفیر مى شوند و زیر فشار هستند.
کسانى که مذهبى هم نیستند مى گویند نباید علیه مذهب حرف زد، براى بهتر شدن اوضاع باید مذهب و مدرنیته و مذهب و سکولاریسم و مذهب و فمینیسم را با هم تلفیق کرد. مى گویند مذهب یک دست نیست بلکه مذهب مترقى، ضد امپریالیست و خلقى داریم، الهیات رهایى بخش داریم و غیره و ذالک.
چرا این طور است؟ چگونه مى توانیم این تناقض را توضیح بدهیم؟ چگونه بشریت دو قرن پیش مذهب را در قفس کرد، و حالا مذهب دوباره به جان مردم افتاده است؟ علت این تاخت و تاز مذهب چیست؟ راز بقاى مذهب چیست؟طبقه بورژوازى حاکم براى سرپا نگه داشتن این دنیاى وارونه و براى جلوگیرى از اعتراض کارگر و مردم محروم در جهان و تقویت و تحکیم سلطه و نفوذ سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و معنویش به مذهب احتیاج دارد و آن را با تمام قوا حفظ مى کند، در افغانستان غرب طالبان را سرکار مى آورد، در ایران براى حفظ وضع موجود و سرکوب انقلاب ۵٧ جریان خمینى را جلوى صحنه مى آورد. بلوک شرق هم تا وقتى زنده بود براى نفوذ در مناطق تحت سلطه بلوک مسلط غرب تئوریهاى اسلام مترقى و ضدامپریالیست و الهیات رهایى بخش را پر و بال داد. بورژوازى بمحض مستقر و مسلط شدنش دوباره به مذهب راه داد، هرجا لازم داشت آن را از قفس بیرون آورد و به جان مردم انداخت. بورژوازى که ٢٠٠ سال پیش براى تامین منافعش مذهب را بطرز قاطعى کنار زد، در نیمه دوم قرن بیستم براى حفظ همان منافع با تمام قوا از آن استفاده کرد و تقویتش نمود. این راز بقاى مذهب است.  نظم نوین جهانی با رشد و گسترش اسلام سیاسی و با دامن زدن به ارتجاعی ترین تمایلات و سنتها موقعیت مردم بخصوص در جوامع زیر سلطه دین را صدها سال به عقب رانده است. مذهب سیاسی است و قدم اول رها شدن از آن سکولاریسم و جدایی دین و دولت است.