فراز و نشیب های جنبش دانشجوئی و چشم اندازهای آن!

شباهنگ راد : هر ساله در حول و حوش روز دانشجو – ۱۶ آذر -، جنبش دانشجوئی من الحیث المجموع تحرک و جان دو چندانی بخود می گیرد. در مقابل رژیم جمهوری اسلامی هم به سیاق همیشگی اش قبل از فرا رسیدن این روز، نیروی خود را بسیج نموده تا مانع ی گرامیداشت این روز تاریخی گردد.

 در این ایام رژیم، سران و گله های رنگارنگ خود را به میادین آموزشی فرستاده و سعی می نماید تا از کنترل اوضاع و به انحراف کشاندن مبارزات دانشجویان غافل نماند. سران حکومت در طی زمامداری شان بمنظور سرکوب جنبش دانشجوئی به روش های گوناگون متوسل گردیده اند و از هر نوع سیاستی بهره جسته اند. به بهانه ی مبارزه با "فرهنگ غرب" در ِ دانشگاه ها را بستند؛ بعد از بازگشائی مجدد آن، دانشجویان را مورد تعرض خویش قرار داده اند؛ تحت لوای جنگ با کفار و بیگانگان مطالبات بر حق آنانرا لگدمال نمودند و بعد از اتمام جنگ، "سردار سازندگی" وظیفه ی به تخطئه کشاندن مبارزات دانشجوئی را مستقیماً بر عهده گرفت؛ ۸ سال جنبش باصطلاح اصلاح طلب حکومتی را علم نمودند تا اعتراضات دانشجوئی را در جهت امیال و اهداف پلید جناحی خویش سازمان دهند.

در آن سوی قضیه و بموازات سیاست های بغایت ارتجاعی و سرکوبگرایانه، دانشجویان از آغاز ِ بر سر کار گماردن رژیم جمهوری اسلامی، فراز و نشیب های گوناگونی را از سر گذارنده اند و از خود هزینه های بسیار کلانی بر جای گذاشته اند. فراز و نشیب هایی که بدون شک هر لحظه آن مملو از درس گیری ها، جان فشانی ها و تجارب می باشد. مسلماً دقت و نگاه عمیق تا کنونی بدانان و زدودن آزمون های نادرست می تواند چشم اندازهای روشنی را در مقابل جنبش های اعتراضی و رادیکال دانشجوئی قرار داده و بر مبارزات بحق شان شفافیت هر چه بیشتری بخشد.

امروزه جمهوری اسلامی در بحرانی عمیق فرو رفته است. ابعاد فقر و تنگدستی دامان اکثریت آحاد جامعه را در بر گرفته است. تهیه ی نیازهای اولیه ی زندگی در ایرانِ امروزی، برای کارگران و زحمت کشان به یکی از آرزوهای بزرگ تبدیل گشته است. همه ی سنین در به در و سخت بدنبال تهیه ی یک لقمه نان اند. اعتراضات در همه سطوح علیه ی بی عدالتی های موجود بوفور نمایان می باشد. جامعه ی ایران یک لحظه در آرامش بسر نمی برد. در تب و تاب است و هر گوشه ایی از سرزمین ایران شاهد صحنه های دلخراش، دردناک، اعتراض و طغیان می باشد. وجود چنین وضعیت رو به فزاینده ای، بالایی ها را به جان هم انداخته است و باعث گردیده تا سران نظام بمنظور حفظ و پایداری منافع ی سرمایه داران وابسته و خفه نمودن جنبش های اعتراضی پاچه ی همدیگر را بگیرند. در این مدت سران حکومت موذیانه و با گرفتن پز آزادیخواهی و برقرار ی "جامعه مدنی" و  "دمکراسی"، به درون جنبش های کارگری – دانشجوئی رسوخ نموده اند و بعضاً قادر گردیده اند تا مبارزات بحق آنانرا به کجراه بکشانند دولت مردان رژیم به هر دری زده اند؛ انجمن ها و نهادهای دست ساز خود را به درون دانشگاه ها فرستاده اند تا بزعم خویش اعتراضات دانشجوئی را تحت انقیاد کامل خود در آورند. حیله، فریب، تهدید و ضرب و شتم دانشجویان معترض و انقلابی از زمره سیاست هایی است که رژیم جمهوری اسلامی در حق آینده سازان جامعه ی ایران در طول حاکمیت اش بکار بسته است. اعتراض به بی حقوقی ها و در خواست مطالبات اولیه از سوی دانشجویان در میادین آموزشی در فرهنگ جمهوری اسلامی جرم تلقی گشته و پاسخ آن "تنبیه انضباطی"، تهدید، زور و چماق می باشد. ۲۷ سال است که چنین فضایی بر دانشگاه ها سنگینی می کند و همچنان سران حکومت بر تداوم آن پای می فشارند و دائماً به عنوان یگانه حربه از آن سود می جویند. همین چند روز قبل ارگان های سرکوب دولت "مهرورزی"، دانشجویان معترض را تحت عنوان "اقلیت آشوبگر" مورد ضرب و شتم و تهدید قرار داده اند و رئیس جمهور ایران «احمدی نژاد»، علنا و با بی پروائی تمام طی سخنرانی پر از تشنج و ناتمام خود در دانشگاه امیر کبیر تهران اعلام می نماید که "دانشجونماها را به صلابه می کشیم". و ….

مقصود همه ی این خط و نشان کشیدن ها، تهدیدها و کاربست دیگر روش ها بر آن می باشد تا زورمداران قادر گردند نبض پر طپش دانشگاه ها و دانشجویان را تحت کنترل خود در آورند و اعتراضات به حق آنانرا منکوب سازنند. بر همین مبنا جمهوری اسلامی تا توانست توسط نهادها و انجمن های دست ساز خود به شناسائی دانشجویان مخالف و مبارز پرداخت و آنانرا اخراج نمود؛ تا آنجائی که قدرت داشت دستگیر نمود و آنانرا را مورد شکنجه های وحشیانه ی خود قرار داد و نفس های شان را در سینه حبس نمود؛ تا آنجائی که قادر بود گله های بسیجی را روانه ی دانشگاه ها نمود و خوابگاه ها را در هم ریخت؛ قمه کشی براه انداخت و دانشجویان معترض را از ساختمان های چند طبقه به پائین پرتاب نمود تا مبارزات آنانرا از تحرک باز دارد و سکوت و بی تحرکی را در میادین دانشگاه ها حاکم گرداند. امّا دانشگاه ها و دانشجویان علیرغم کنش و واکنش های متفاوت، کار آمدی و نا کار آمدی های تا کنونی، بر اعتراضات خود تداوم بخشیده و در صددند تا جای پای و مسیر صحیح خود را در بلبشوی تضادهای درونی نظام و جامعه باز یابند و بمانند "یاران دبستانی" خویش پرچمدار مبارزات بحق همه ی محرومان گردند و تمامی دسیسه ها و تهدیدهای رژیم را یکی پس از دیگری و با هوشمندی پس زنند و پاسخی در خور مناسب به تهدیدهای سران نظام در میادین آموزشی دهند. 

بطور یقین توده های محروم و دانشجویان با عربده کشی ها و تهدیدهای رئیس دولت "مهرورزی" و "عدالتخواه" ی رژیم، نا آشنا نمی باشند و بطور روزانه با آن دست به گریبان اند و تا کنون و به اشکال متفاوت با آن به مقابله برخاسته اند. شعار "مرگ بر دیکتاتور" که چند روز
قبل، بر فضای دانشگاه ها حاکم گردید، بنوبه ی خود گویای این حقایق اند. دهه هاست که جامعه ی ایران با چنین مصاف و تصادماتی رو در روست و دانشجویان بعنوان عناصر روشنفکر جامعه و دانشگاه ها بعنوان یکی از سنگرهای مبارزه ی آزادیخواهانه، سران حکومت را به چالش گرفته اند. بی دلیل نبود که رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز با اتخاذ سیاست های سرکوبگرایانه کمر به نابودی و کنترل دانشجویان مبارز و انقلابی بست و صدها تن از بهترین فرزندان توده های ستم دیده را از دم تیغ گذراند و همچنان به پیش می رود. در این مدت سران حکومت با هر رنگ و لباسی از دخالت گری و بهرز بردن اعتراضات بحق دانشجویان از خود کوتاهی بخرج نداده اند و هر زمان که این اعتراضات ابعاد وسیع و گسترده ای بخود گرفته است، آنان در صفی واحد و یکپارچه علیرغم اختلافات در روش و اداره ی حکومتی، یک دل و یک صدا به قلع و قمع جنبش های اعتراضی دانشجویان پرداخته اند و علیه ی دانشجویان قوانین ارتجاعی تصویب نموده اند؛ جنسیت سازی در درون دانشگاه ها براه انداخته اند؛ مانع ی تحصیل دختران از بعضی دروس تحصیلی – آموزشی گردیده اند؛ دوربین بر سر در دانشگاه ها بمنظور کنترل دانشجویان نصب نموده اند؛ کمیته های انضباطی در درون دانشگاه ها دائر نموده اند و اخیراً سیاست و آئین نامه ی دانشجوی "دو ستاره و سه ستاره" را به اجراء گذاشته اند تا هر چه وسیع تر و گسترده تر به حریم و حقوق دانشجویان دست اندازی نمایند. امّا علیرغم تمامی تشبثأت و خواسته های منفعت طلبانه ی جناح های متفاوت حکومتی، دانشجویان رادیکال و مبارز به میزانی بمقابله با سیاست های دغلکارانه ی مدافعین پر و پا قرص نظام برخاسته و دستاویز سیاست های ارتجاعی آنان نگردیده اند.

بی تردید بنابه تجارب تا کنونی می توان تاکید ورزید که منافع ی هیچ یک از جناح های رژیم با خواسته های اساسی و پایه ای دانشجویان مطابقت نداشته و هدف شان بهره برداری سیاسی بمنظور کنار زدن جناح های رقیب از دم و دستگاه های حکومتی می باشد. باید بر انگیزه های شوم سردمداران رژیم آگاه بود و آنانرا در تحقق سیاست های فریبکارانه ی شان نا کام گذاشت و در عمل و با ارائه ی برنامه ی روشن، خصلت و ماهیت خواسته ها و اعتراضات خود را با جریاناتی همچون "دفتر تحکیم وحدت" و دیگر نهادهای وابسته به جناح های حکومتی در درون دانشگاه ها متمایز ساخت. بنابراین با آگاهی بر چنین حقیقتی و با تداوم تفکیک اعتراضات و مطالبات بحق خویش با جناح های درونی رژیم است که می توان، چشم اندازهای مطلوب تری را در مقابل همه ی جویندگان راه رهائی از شر حکومت دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی قرار داد.

بر این مبنا روشن است که تحقق منافع ی دانشجویان اساساً از چارچوبه ی کشمکش های درونی رژیم که بعضاً به زد و خوردهای علنی و خونین کشیده شده است، ناممکن می باشد. استفاده و مانور از چنین شرایطی از ضرورت هاست و جنبش دانشجوئی می تواند از این طریق بر پتانسیل و ظرفیت های مبارزاتی خویش افزوده و زمینه های ردایکالیزم جنبش های توده ای را مهیاتر سازد و همچنین بر مبارزات شان غنای هر چه بیشتری بخشند. هراس رژیم دقیقاً از آن است که نتواند بر اعتراضات دانشجوئی سیطره ی کامل یاید و دانشجویان پرچم مستقل خود را بدور از نهادها و انجمن های وابسته بدانان بطور یکپارچه و همگانی برافرازند. بی دلیل نیست که سران و نهادهای وابسته بدانان داد و فغان بر می آورند که باید در مقابل رشد اندیشه های مارکسیستی و مستقلانه دانشجویان در درون دانشگاه ها ممانعت بعمل آورد. حقیقتاً که با حیله، دغلکاری و زور نمی توان مانع ی پیشرونده ی به حق اعتراضات توده ای – دانشجوئی گردید و تا ابد مبارزات شانرا در جهت تمایل و منافع ی خود سمت و سو داد. با این اوصاف نگاه عمیق به موفقیت و نا موفقیت های تا کنونی در کسب حقوق اولیه، خود معیار سنجشی است تا جنبش دانشجوئی سره را از ناسره و این بار با کمیتی وسیع تر متمایز سازد. حق مسلم آن است که در ۲۷ ساله ی اخیر دانشجویان از دالان های مبارزاتی متفاوتی عبور نموده اند و وقتِ آن است تا پرچم و سیاست واحد و روشن خود را با نیروئی گسترده تر برافرازند و دست رد بر سینه ی همه ی فریبکاران و دغلکاران لمیده در صفوف دانشجویان زنند و این تغییر جهت را در اتحادی همگانی و یکپارچه بنمایش گذارند. باید نشانه ها و جرقه هایی را که در اعتراضات آذر ماه امسالِ دانشجویان شاهد بوده ایم، به حریقی خانمان برانداز برای سردمداران حکومت و تمامی جناح های رنگارنگ و مزدوران شان مبدل ساخت.

بر این اساس با وجود تغییر و تحولات وسیع در سطح منطقه و راه اندازی جنگ های ناعادلانه از سوی سرمایه داران جهانی بمنظور تداوم سلطه ی منحوس شان و بدلیل فقدان یک نیروی عملگرای انقلابی در صحن جامعه، امروزه دانشگاه ها و دانشجویان رادیکال و مبارز ایران وظایفی چند گانه در مقابل شان قرار گرفته است. اجتناب کامل از جنگ و دعواهای درونی رژیم، حمایت و پشتیبانی از خیزش های بحق کارگری – توده ای، تشخیص و تسریع بخشیدن به مطالبات بر حق خویش در مقابل کلیت نظام و تعیین وظایف روشن و شفاف می تواند سران حکومت را با چالش بیش از این مواجه سازد. مازاد بر آنها تحریم به فراخوان های نهادها و انجمن های وابسته به جناح های "اصلاح طلب" و "معتدل" حکومتی و طرد عملی عناصر وابسته بدانان از صفوف خود و برافراشتن پرچم خواسته های پایمال شده ی چندین دهه، می تواند چشم اندازهای روشنی با
شد تا بر غلظت رادیکالیزم مبارزات دانشچوئی بی افزاید.

تجربه ی تا کنونی نشان داده است که مدافعین قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی با هر رنگ و لباسی قادر به محترم شمردن حقوق اولیه ی دانشجویان در میادین دانشگاه ها نمی باشند و همواره نقش سوپاپ اطمینان نظام حاکم بر جامعه ی مانرا ایفاء خواهند نمود. شعار "یا سوسیالیسم یا بربریت" که در بزرگداشت ۱۶ آذر – روز دانشجو – توسط برخی از دانشجویان رادیکال و مبارز طرح گردیده است، می تواند متضمن رهائی از سلطه ی اهریمنان از میادین آموزشی باشد. باید پرچم آنرا در هر میدان اعتراضی برافراشته نگه داشت و در اتحادی یکپارچه و همگانی توازن قوا کنونی را بر هم زد و جامعه را بسوی آزادی، صلح و خوشبختی برای همه ی محرومان و استثمار شوندگان رهنمون ساخت.

۲۲ دسامبر ۲۰۰۶
۱ دی ۱۳۸۵

http://triboonshoma.blogfa.com