نامه سرگشاده به آلن وودز، رهبر “گرایش بین المللی مارکسیستی”

نامه سرگشاده به آلن وودز، رهبر “گرایش بین المللی مارکسیستی”

از: سعید صالحی نیا (کادر حزب کمونیست کارگری ایران)

در موضوع فراخوان شما به پیوستن به “بخش ایرانی” گرایش بین المللی مارکسیستی

دوست گرامی، آلن وودز،

ترجمه مقاله شما بنام “انقلاب ایران به کجا می رود”(ترجمه بابک کسرائی- عضو بخش فارسی گرایشبین الملی مارکسیستی) را در سایت آزادی بیان خواندم . فکر می کنم لازم باشد در نامه ای سرگشاده با شما نظرات خودم را رد و بدل کنم. این دیالوگ خوبی خواهد بود و امیدوارم به پیشبرد انقلاب و آزادیخواهی و برابری طلبی و سوسیالیزم کمک باشد.

شما در نامه تان بدرستی از انقلاب ایران در مقابل گرایش ضعیف و مهجور “چپ” که این انقلاب را نفی می کند موضع گرفته اید که من با آن موافقم. حزب کمونیست کارگری ایران ۳۰ سالست در انتظار این انقلاب بوده و تئوری این انقلاب و افقهایش و مانیفست این انقلاب را هم ارائه داده که امیدوارم بابک کسرائی برایتان ترجمه کرده باشد. ما مدتها قبل از بروز این انقلاب آنرا پیش بینی کردیم و بر خلاف نظر شما این انقلاب را “بدون مقدمه و در روز آفتابی” هم ارزیابی نکردیم. این انقلاب از عمق مبارزه طبقاتی جامعه بیرون آمده و مدتها داشت در زیر زمین می جوشید. اول ماه مه و جنبشهای دانشجوئی و کارگری و زنان چند سال قبل تدارک این انقلاب بودند و هزاران اعتصاب و شورش دانشجوئی آمدن این انقلاب را زمینه سازی کرد. تا اینجا ما بیشتر با هم موافقیم. اما اجازه بدهید به چند نکته که من با شما مخالفم اشاره کنم:

معمای نبود رهبری انقلاب و پیشنهاد شما:

می فرمائید انقلاب رهبری ندارد. پیشنهاد شما چیست؟ می فرمائید ماها یعنی کمونیستهای ایران باید بیائیم عضو بحش فارسی گرایش بین المللی شما شویم!

لطف بفرمائید قرار است بعدش چه بشود؟! آیا گرایش شما برنامه سیاسی انقلاب سوسیالیستی ایران را در جائی نوشته؟ آیا بخش فارسی شما قرار است آلترناتیو سیاسی وضعیت موجود بشود؟! فکر نمی گنم!

اساسا گرایشات تروتسکیست در جهان معاصر کارشان هرگز کسب قدرت سیاسی در هیچ جا نبوده. حد اکثرش شماها بحثتان نقد وضع موجود است. تروتسکیزم در بن و ته مایه خود بر یک تناقض بزرگ استوار است. تناقض کسب قدرت سیاسی در یک کشور در مقابل انقلاب “جهانی همزمان”!

از شما می پرسم: گرایش شما در کجای دنیا در کنار آزادیخواهی و سوسیالیزم جامعه ایران تظاهراتی بر پا کرده؟ حزب کمونیست کارگری در دهها کشور و دهها شهر همه دنیا هر روزه در خیابانهاست تا صدای مردم ایران باشد و نزدیک به دو دهه است که این انقلاب را نمایندگی کرده. ما فعالین حزب کمونیست کارگری با عضو شدن در بخش فارسی شما قرار است کدام قله سیاسی ایران را فتح کنیم؟!

آلن وودز عزیز،

می فرمائی انقلاب ایران رهبر ندارد. ما هم می گوئیم مردم هنوز رهبر سیاسیشان را در قالب مادی حزبی پیدا نکرده اند. اما ما مدعی هستیم که آن رهبری هستیم که پاسخهای مشخص رادیکال جامعه ایران را در دست داریم و در حال تلاشیم که جامعه را با تجربه خودش متفاعد کنیم که به زیر رهبری حزب ما انقلاب را به پیروزی برساند.

شما از کمونیستهای ایران می خواهی که عضو بخش فارسی شما بشوند که چه بکنند؟ آیا بخش فارسی شما قرار است رهبری سیاسی انقلاب در ایران بشود؟! من قکر نمی کنم! نه تئوریش را دارید و نه ارادیه سیاسیش را نشان داده اید!

من بعنوان فعال کمونیست و سوسیالیست خواه می روم دنبال حزبی که انقلاب را در ایران نمایندگی کند. پدیده ای مادی باشد با اسامی و تصاویر مشخص که بشود بهش رای داد و کشیدش بالا تا قدرت سیاسی را بدست بگیرد و جامعه را از دست نظام سرمایه داری بکشد بیرون. اینرا در حزب کمونیست کارگری می بینم و در شما نمی بینم. در بهترین حالت شما باید از کمونیستهای ایران می خواستی عضو حزب کمونیست کارگری ایران بشوند. نه فقط از کمونیستها بلکه همه انسانهای آزادیخواه! این باید پیشنهاد شما بود اگر جدی بودید!

ماجرای مرحله دموکراتیک انقلاب و”مبارزه برای دموکراسی” و  از این جور چیزها!

شما برای حل معضل انقلاب ایران رفتید از تروتسکی و لنین کد بیاوری. همین شروع برخورد اسکولاستیک و ایدئولوژیک است به سیاست که مشخصه چپی است که مرتب می خواهد واقعیت را با کتابهای جادوئی و کلمات قصار مرده هایش محک بزند!

ما در حزب کمونیست کارگری ایران این ماجرای “مرحله بندی انقلاب” را کلاه شرعی می دانیم که گرایشات راست می گذارند جلوی مردم! “مرحله دموکراتیک” یعنی چه؟ یعنی تداوم نظام سرمایه؟ یعنی کسب قدرت سیاسی بنام طبقه کارگر و تداوم نظام سرمایه داری؟ همانکه در روسیه ناسیونالیزم و راست پیش برد؟ شما همان نسخه را داری برای ما می پیچی! نخیر رفیق! نمی خواهیم! نمی خواهیم!

انقلاب ایران پیروزیش یعنی پیروزی بر نظام سرمایه و حذف کار مزدی. “مرحله بندی دموکراتیک” را ما در حزبمان چند دهه است گذاشتیم روی طافچه حامیان تئوری “راه رشد غیر سرمایه داری” به رهبری پرولتاریا!

راستی این چه پرولتاریائی است که به حکومت برسد اما استثمار خودش را ادامه دهد؟!

آلن وودز عزیز!

ما برای دموکراسی مبارزه نمی کنیم! توصیه می کنم به شما هم که برای دموکراسی مبارزه نکنید! باور کنید خجالت دارد یک مونیست برای دموکراسی مبارزه کند! دموکراسی تاریخا سازمان حکومت طبقات استثمارگر بر علیه استقمار شوندگان است. ما کمونیستهای کارگری برای حکومت شورائی و نفی نظام سرمایه داری مبارزه می کنیم. چرا باید به شاخه فارسی شما بپیوندیم تا دموکراسی را تقویت کنیم؟! این دون شان ماست!

آینده جنیش انقلابی و افکار مارکسیزم و جوانان سبز!

با شما موافقم که ” این تازه آغاز کار است”. اما با کدام نسخه می شود به آینده انقلاب امیدوار بود؟

آیا پیروزی انقلاب در گروی “مارکسیست شدن” جوانان ایرانست؟ آیا در روسیه ، انقلاب موکول به مارکسیست شدن “جوانان” بود؟ فکر می کنم این درک ذهنی از انقلاب عامل مهم دور بودن شما از وافعیت کمونیزم مداخله جوست که ما اسمش را گذاشته ایم کمونیزم کارگری! خیر عزیز! پیروزی انقلاب به مارکسیست شدن که خودش درکی ایدئولوژیک و مهحور از تئوری مارکس است متکی نیست! آینده انقلاب منوط به یک تصمیم سیاسی جامعه است که نه بخاطر افکار و عقاید ایدئولوژیک بلکه بخاطر ارائه روشن پاسخهای روزمره زندگی در یک جائی بدنبال حزبی سیاسی می روند و بهش اعتماد می کنند. هیچکوقع در تاریه مردم بخاطر “مارکسیست شدن” به انقلاب روی نیاورده اند و الترناتیوی را بر نگزیده اند! بر عکس تاریخ اروپا شاهد است که به رفم حضور هزاران الگوی ایدوئولوژیک قهوه خانه ای “چپ” مردم در خیابانها به راستها رای داده اند چون راست گاها حرفش شفاف تر و ساده تر و عملی تر بوده است!

در مورد “جوانان سبز” هم بگویم که در ایران کسی سبز بدنیا نیامده! سبز کلاهی بود که راست سیاسی خواسته سر جامعه بگذارد. جامعه دنبال رنگ نبوده و نیست. دنبال پاسخ به نیازهای خودش هست. ما کمونیستهای کارگری آدمها را به رنگهاشان تفسم نمی کنیم. بلکه به خواستگاهاشان، منافع طبقاتیشان و نیازهاشان بر می گردیم. تلاش ما اینست که جامعه سرخ بشود. یعنی برود دنبال آلترناتیو وضع موجود و ما را انتخاب کند. در این مسیر ما سبز و سیاه و هر رنگ دیگر که جلوی جامعه قرار بگیرد افشا می کنیم! مردم را آگاه می کنیم که رنگ بازی خودش یک توهم سازی از سوی دستگاه فرهنگ سازی راست است. باید دنبال پاسخ نهائی به مسائل بنیادی جامعه بود!

خلاصه کنم:

آلن دوودز عزیزم،

بعنوان کادر حزب کمونیست کارگری ایران چیزی در عضو شدن در بخش فارسی شما نمی بینم. گرایش شما چیزی برای من ندارد. قابل لمس نیستید. آخر هفته ها گاهی نوشته های از شما می خوانم که از سیاست حزب من بسیار عقب است. هواداران گرایش شما را در خیابانها ملاقات نمی کنم. حرفهاتان بوی نم ایدئولوژیک بودن کمونیستهای هزار سال پیش را می دهد. حرفهای کلی، رجوعهای “معمول” با آثار مقدسه..زندگی درتان در جریان نیست.

متقابلا از شما و همه “هواداران گرایش مارکسیستی” چه فارسی و چه غیر فارسی می خواهم به حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندید تا چیزی را در جائی در این دنیا عوض کنید و الگوئی بسازید برای بقیه دنیا! البته می دانم ابتدا باید با مذهب تروتسکیزم خودتان تصویه حساب کنید که این البته از محالات است. اما بعضی ها می گویند: محال محال نیست!

زنده باشید!

سعید صالحی نیا

=====================

منبع:

انقلاب ایران به کجا می رود؟ (آلن وودز)- نرجمه بابک کسرائی

http://www.azadi-b.com/J/2010/06/post_64.html