تحریم رژیم اسلامی، انقلاب و ضد انقلاب … در حاشیه تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل

مقدمه:

مقاله دوست عزیزم هادی وقفی(۱) در تحلیل فطعنامه اخیر شورای امنیت در مورد تحریم افتصادی رژیم اسلامی برایم انگیزه ای شد تا در موضوع این مسئله بار دیگر بحثی داشته باشم. انقلابی که در پیش است یکی از تاثیراتش در خود ما سازماندهندگان و پیشروان انقلاب اینست که دیدگاه های خودمان را باز نگری مداوم کنیم. نظریات سیاسی نه در خلاء زاییده می شوند و نه لزوما می شود آنها را تکرار کرد و واقعیت را بدور آنها شکل داد. یکی از این نظریات بنظر من مخالفت کلی و اسکولاسیتیک با بحث تحریم اقتصادی است. تئوری که ریشه اش در این باور است که اساسا نمی شود بر حکومتها فشار افتصادی آورد چون هر فشار افتصادی به حکومت معادل فشار بر مردم است و باعث “فقر و بدبختی بیشتر مردم”. این نظریه غیر علمی است چون تعریف مشخصی از مفهوم تحریم نمی دهد. بر اساس تحولات واقعی در زمینه مفهوم کنترل در افتصد و روابط کلان بین المللی استوار نیست و صرفا تکرار نتیجه گیری است در گذشته ای که هر روز باید مجدد ارزیابی شود.

فرمولهای کلی معمولا ریشه در درک ایدئولوژیک از وافعیت دارند. از خود واقعیت مشخص در زمان و مکان شروع نمی شوند. فرمول بندیهائی هستند که تلاش می کنند وافعیت را به نحوی با خود یکسان کنند.

نظریه کلی تحریم افتصادی بد است و تحریم سیاسی خوب است را من در دو مقاله جداگانه (۲و ۳) مورد نقد قرار دادم. توضیح دادم که مرز بین تحریم سیاسی و تحریم افتصادی کشیدن اساسا وجود خارجی ندارد. وقتی در سطح بین المللی حکومتی مورد تحریم سیاسی قرار گرفت نمی شود نقطه ای را گذاشت که از آنجا به بعد امر تحریم نشود “افتصادی”. در مورد حکومت افریقای جنوبی هم این فرمول اتقاق نیفتاد! توضیح دادم که در قرن بیست و یکم ابزارهای اطلاعاتی و کنترل امکان سازماندهی تحریم هدفمند افتصادی را فراهم کرده و آنرا امکانپذیر کرده. توضیح دادم که اگر تحریم افتصادی هدفمند و موثر در مورد حکومت اسلامی تا بحال نشده دلیلش عملی نبودن آن نیست بلکه دلیلش عدم وجود اراده حکومت گران غرب است و سیاست مماشاتی که آنها در مورد رژیم اسلامی داشته اند. وقتی همین حکومت گران به این نتیجه برسند که رژیم اسلامی رفتنی است و بخواهند در فردای حکومت اسلامی هم نقشی داشته باشند براحتی می توانند ابزارهای موثر در تحریم هدفمند را بکار بگیرند تا الگوهای خود و نیروهای مورد حمایت خود را جلوی جامعه قرار دهند.

اینجا اجازه می خواهم بحث خود را در چند لایه دیگر جلو ببرم و فضاوت را به عهده خواننده گرامی بگذارم:

 

استدلال ضد تحریم و نمونه بحث رفیق هادی وقفی:

 

استدلالات هادی در رد تحریم همان الگوی قدیمی و فرمولی است که در بحثهای دوستان دیگر هم قبلا تکرار شده است. هادی می گوید:

“… با اینحال، بسیار روشن است که فشار تحریم بر دولت مفتخور و جنایت پیشه ایران مستقیما بر گرده مردم ایران تحمیل خواهد شد و در واقع هم، تحریم یکسری مؤسسات سپاه پاسداران، بانک ها، بنادر کشتیرانی و شرکت هایی که در ارتباط با برنامه هسته ای ایران هستند، هیچ نتیجه ای جز فقر بیشتر و هر چه بیشتر مردم نخواهد داشت….”

“….باید گفت در ایران امروز، این انقلاب است که حرف اول و آخر را می زند….”

 

“….، این طبیعی است که در هر بحران و تحریمی فشار بر این حکومت افزوده شده و در نتیجه فقر، فشار و سرکوب و نارضایتی های اجتماعی افزایش می یابند اما، دولت های سرمایه داری جهان اساسا برای آزادی، رفاه و آسایش مردم ایران و رهایی آنها از شر بختک جمهوری اسلامی نیست که اینطور در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده اند….”

 

“….جدای از تمام نتایجی که با تحریم یا بی تحریم و با قطعنامه یا بدون قطعنامه قرار است دستگاه دیپلماسی سرمایه داری جهانی برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، باید گفت این نتایج و این سیاست ها هیچ ربطی به منافع واقعی مردم ایران ندارند….”

 

 

اجازه بدهید چند پاسخ را داشته باشم:

 

۱)    از کجا هادی اینقدر مطمئن است که می گوید “بسیار روشن است که فشار به رژیم اسلامی معادل فشار بر مردم و گسترش فقر است”؟ این “بسیار روشن بودن ” برای کیست؟ برای او یا خواننده که منتظر استدلال است؟! اگر صنایع اتمی و نظامی رژیم مورد تحریم گیرد. اگر رژیم نتواند اسلحه بخرد، چگونه بسیار روشن است که مردم فقیرتر می شوند؟!

۲)    اینکه در ایران انقلاب حرف اول را می زند چه ربطی دارد به تایید یا رد بحث تحریم؟ مگر نمی شود موافق بود که انقلاب حرف اول را می زند و هم از تحریم هدفمند دفاع کرد؟ مگر از تحریم سیاسی هادی دفاع نمی کند؟ اگر تحریم سیاسی خوب است نگر کسی می تواند با استدلال “انقلاب حرف اول را می زند” به جنگش برود؟!

۳)    چه تحریمی بر رژیم اسلامی وارد شده که باعث فقر مردم شده؟ من می گویم اساسا مشکل اینست که رژیم دچار تحریم جدی نبوده و همه جا پشت پرده مورد حمایت همه حکومتهای غربی بوده. آیا مسئله همین نیست که اینها دو دوزه بازی کرده اند و تحریم هدمند اقتصادی هرگز تاریخی در مورد رژیم ندارد؟

۴)    آیا کسی شک دارد که در بحث تحریم هم حکومتها دنبال منافع خودشان هستند؟ آیا مگر قرار اینست که دنلاب منافع مردم ایران باشند؟! آیا با همین حکم “دنبال منافع خودشان هستند” نمی شود مخالف تحریم سیاسی هم شد؟! بله می شود!

۵)    اگر تحریم و بی تحریم اصلا ربطی به مناقع مردم ایران ندارد چرا ما دنبال تحریم سیاسی هستیم؟ چرا اگر منافع مردم ایران ربطی به اینها ندارد چرا هادی زحمت می کشد و تحریم افتصادی را تحریم می کند؟ اینکه خودش نفض غرض است! پس مناقعی در اینجا برای مردم ایران هست اما سوال اینست که چگونه این منافع را نمایندگی کرد و موثر بود در این جنگ حکومتها بر سر منافعشان!

 

موضوع تحریمها در قطعنامه شورای امنیت و افق این تحریمها

 

چرخشها و نوسانات سیاسی حکومتهای غرب با رژیم اسلامی در مرحله اول تحت تاثیر واقعی بودن تهدیدی است که مردم ایران بر علیه رژیم اسلامی نشان می دهند.  این رابطه رابطه خطی هم نیست. در نبود هیچ جنبش انقلابی حکومتهای غربی ممکنست فشار بیاورند بر رژیم برای جذب شدن به حلقه شان. در بودن جنبش انقلابی ممکنست حد تلاششان را بکار گیرند برای نگه داشتن رژیم و ایجاد رفرم در آن و وقتی فشار مردم یک سره شد و مردنی بودن رژیم را حضرات در حکومتهای غربی درک کردند ممکنست از سر موضع سرنگونی طلبی وارد ایجاد فشار برای پائین کشیدن رژیم شوند.

اینها همه در گذشته اتقاق افتاده و امکانات بازی آینده را هم فراهم می آورد. در این مقطع معین و با موازنه موجود بین خودشان و ناموازنه بین مردم و رژیم اسلامی که بوی الرحمانش بلند است “توافق” در فطعنامه اینطور فرمول بندی شده:

“…شورای امنیت سازمان ملل متحد روز چهارشنبه قطعنامه ۱۹۲۹ را علیه ایران تصویب کرد. این چهارمین قطعنامه تحریمی علیه ایران است که دوازده عضو شورای امنیت به آن رای مثبت دادند و برزیل و ترکیه، اعضای غیر دایم شورای امنیت، به این قطعنامه رای مخالف دادند و لبنان نیز رای ممتنع داده است.

 

به گزارش خبرگزاری فرانسه، تنها فردی که در فهرست تحریم ها قرار دارد، جواد رحیقی است که ریاست مرکز فن آوری های هسته ای سازمان انرژی اتمی ایران را بر عهده دارد. یکی از مسئولیت های این مرکز، نظارت بر تاسیسات غنی سازی اورانیوم در اصفهان است.

برخی از موسسه ها و شرکت هایی که در فهرست تحریم های قرار گرفته اند در خارج از ایران بوده ولی تحت کنترل جمهوری اسلامی قرار دارند و یا در راستای اهداف آن فعالیت می کنند، از جمله «فرست ایست اگزپورت بانک» که در مالزی است ولی تحت کنترل بانک ملت ایران است.

۲۲ شرکت و موسسه متهم به ارتباط به فعالیت های موشکی و هسته ای شده و در فهرست تحریم ها قرار دارند از جمله دانشگاه مالک اشتر در تهران، صنایع امین در مشهد، ابزار برش کاوه در تهران، «فرست ایست اگزپورت بانک» در مالزی، صنایع شهید خرازی و مرکز تحقیقات کشاورزی و پزشکی هسته ای کرج.۱۵ شرکت و موسسه وابسته به سپاه پاسداران نیز در فهرست تحریم ها قرار دارند از جمله قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه، عمران ساحل، راه ساحل و سپانیر.سه نهاد زیر مجموعه خطوط کشتیرانی ایران نیز، از جمله «ایریسل بنلوکز» در بلژیک و خط کشتی رانی جنوب در فهرست تحریم ها قرار دارند….”

نمی شود در مقابل تحلیل فطعنامه مشخص موجود، کسی یک فرمول بندی کلی در “مضرات تحریم” ارائه دهد و با فرمول بندیهای کلی مدعی نقد علمی شود. نقد علمی بر تحریم از خود مواد تحریم باید شروع شود و یک به یک ثابت شود که چگونه هر ماده از تحریم منافع مردم(کدام مردم؟!) را به خطر می اندازد! مثلا تحریم سپاه پاسداران و اراذلش و تحریم فروش اسلحه چگونه اکثریت زحمتکش جامعه را فقیر تر می کند. یا تحریم انرژی اتمی که از بالا تا پائینش شارلاتانیزم است قرار است مردم ایران را فقیرتر کند؟!

 

پارانویای چپ و ماجرای مخالفت سنتی با تحریم!

 

قدیم تر ها درک “چپ” این بود که اساسا بازی در میدان سیاست بین المللی و فشار روی حکومتهای غربی ربطی به خلق و مردم ایران ندارد. تابوئی شناخته شده که کارش منزوی سازی با ژست انقلابی گری بود. مضمونش حاشیه نشینی و منزه طلبی. زمان که گذشت چپ مداخله گر یاد گرفت که عرصه سیاست بین الملل را باید از دست بورژوازی گرفت. رفتن در پارلمانهای غربی و فریاد دفاع از مردم ایران را زدن کار بدی نیست که هیچ از لوازم پیشبرد سیاست طبقه کارگر است. این شد که خواست تحریم سیاسی و بستن لانه های رژیم اسلامی و رو در روشدن با سیاستمداران غربی در دستور قرار گرفت. برای کمونیزمی که مدعی قدرت است هیچ تابوئی وجود ندارد. ما سیاست مداران خود و مداخله گران خود را داریم. حالا ماجرای تابو سازی رسیده به در دروازه “تحریم افتصادی بد است”! اینجا هم همان کلی گوئی های مرسوم دوران “دخالت در سیاست حکومتهای غربی دون شان طبقه کارگر است” ما را آزار می دهد!

اینجا هم ما خودمان را در اندازه های حریف نمی بینیم. این می شود که بحث تحریم افتصادی را لزوما “به نقع حکومتهای غربی” می بینیم. ظاهرا اگر اینها فروش سلاح را به رژیم اسلامی بگیرند ، “مردم فقیر می شوند” چون “انقلاب حرف اول را می زدند”!

اگر ما واقعا معتقد هستیم انقلاب حرف اول را می زند چرا حرف دوم را هم ما نمی زنیم؟ چرا فشار به اینها نمی آوریم که تحریمهای بسود مردم را واقعا پیاده کنند و فقط حرفش را نزنند. چرا در این صحنه هم عرصه را از اینها نمی گیریم؟

من می گویم پشت بحث “تحریم اقتصادی بد است” درکی نهفته است که ما واقعا باور نداریم که انقلاب دارد حرف اول را می زند! از تحریم افتصادی می ترسیم چون فکر می کنم عمل به آن به ضرر انقلاب است! من می گویم مشکل اینجاست!

 

گستره و افق بازیهای حکومتهای غربی حول مسئله تحریم حکومت اسلامی

 

همانطور که بارها تاکیید کردم، حکومتهای غربی مانورهای متفاوتی را بر حسب معادله قدرت بین خودشان و بین مردم و رژیم اسلامی طرح می کنند. گاهی تحریم را فقط حرفش را می زنند و گاهی حمله نظامی را مطرح می کنند. تا حالا هیچکدامشان را انجام نداده اند! هدفشان هم نه حقوق انسانهاست و نه حتی سرنگونی رزیم البته تا وقتی که سرنگونی رژیم را قطعی نبینند هدفشان را رفرم رزیم می گذارند. سرنگونی رژیم را هم اگر دنبال کنند برای جا انداختن آلترناتیو خودشانست. سوال اینجاست که ما در این معادله قرار است چه سیاستی را در پیش بگیریم که بنفع انقلاب تمام شود.

من درک و موضع گیری علمی و مشخص را پیشنهاد می کنم. ایجاد فشار بر تحقق واقعی تحریمهائی که حکومت را نشانه می گیرد و ایستادن در مقابل تحریمهائی که مردم را. اینکه فشار بر حکومت معادل فشار بر مردم است یک تبوی ضد علمی و خطرناک است. با همین استدلال می شود مردم را از سوزاندن و نابود کردن مراکز سرکوب رژیم در داخل و خارج هم باز داشت! خیر گاهی می شود رژیم را مورد هدف قرار داد و به انقلاب مردم کمک شود!

همانطور که کمونیستهای کارگری وظیقه خود می دانیم در عرصه تحریم سیاسی رزیم وارد مذاکره با حکومتهای غربی شویم در مورد تحریمهای افتصادی هم باید همینکار را بکنیم.

این یعنی درک دینامیک و پیشرو!

حکومتهای غربی برای فشار روی رژیم اسلامی ممکنست تحریمهای افتصادی را به حوزه نفت و گاز بکشانند. این حوزه بطور واضح تری ضد مناقع مردم است. همانطور هم باید در مقابل این موضوع تحریم ایستاد و هشیار بود.

اگر قرار شد برای فروش نفت و گاز ناظر بین المللی تعیین شود چه باید کرد؟ آنجا هم باید مورد بمورد به مسئله برخورد کرد. پاسخ را باید گذاشت بعد از بررسی مشخص از شرایط مشخص. اینهم اسمش متد علمی بررسی و تعیین سساست است و نترسیدن از شکستن تابوها!

خوشحال می شوم سایر دوستانهم در این بحث وارد شوند. از حهت متدولوژیک بحث مهمی است.

 

(۱)هادی وقفی: تصویب قطعنامه تحریم ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل و … انقلاب

 

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/137-hadi-vaqfi/2802-hv.html

 

(۲)سعید صالحی نیا:روند تشدید” قطب بندی” بین رژیم اسلامی و حکومت آمریکا و دورنماها

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1843-saeed-s-180410.html

 

(۳)سعید صالحی نیا: تحریم اقتصادی؟ حمایت کنیم یا مخالفت؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1242-210210-ss.html

 

اتحادیه اروپا تشدید تحریم‌ها علیه ایران را بررسی می‌کند

http://www.radiofarda.com/articleprintview/2067862.html

 

سخنان اوباما در واکنش به رأی شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه تحریم ایران

http://gogorow.com/e-m6.2010/10.oubama.htm

 

برمن: کنگره آمریکا تحریم های یکجانبه علیه ایران را تا سه هفته دیگر تصویب می کند

http://www.radiofarda.com/articleprintview/2066939.html

 

شورای امنیت چهارمین قطعنامه تحریمی علیه ایران را تصویب کرد

http://www.radiofarda.com/articleprintview/2066767.html