منصور حکمت ودخالتگری کمونیستی

متن ادیت شده سخنرانی در هفته منصور حکمت در کلن
رفقا
شاید دهه نود برای خیلی از شماها هم دوره ای تاریخی بوده باشد. دوره ای بسیار متحول، پایان جهان شرق و به اصطلاح کمونیستی و خراب کردن دیوار برلین بر سر طبقه کارگر و کمونیسم، دوران جنگ خلیج و تحولات منطقه ای. برای من این چنین بود .دوره ای بود که تفکرات پایه ایم در آن شکل گرفت وشخصا فکر می کنم مارکسیسم توانست از دریچه خودش دنیای اطرافم را به من نشان دهد واین دریچه را منصور حکمت به رویم باز کرد. دهه نود دهه ای بود که تنفر ودشمنی ام با منصور حکمت به رفاقتی دائمی و آگاهانه تبدیل شد.شاید هیچ کدام از شماها تصوری از فضا ی مسموم ونفرت آلودی که برای منصور حکمت بوجود آورده بودند نداشته باشید. دلیل این مساله جدایی منصور حکمت از حزب کمونیست ایران بود.هر روزه شایعه ای تازه وزننده .منصور حکمت گفته است که من کومه له را به لب پرتگاه می برم وهر لحظه اراده کنم به پایین پرتش می کنم .بدستور منصور حکمت رحمان حسین زاده تلویزیونهای اردوگاه را مورد رگبار قرار داده تا ناسیونالیسم کرد نتواند از آنها استفاده کند.منصور حکمت در نامه ایی به ایرج آذرین نوشته است که کردها همه وحشی هستند وشورش وانقلاب کردستان عراق شورش وحشیها بوده است .اینها و خورجینی از این نوع  اتهامات بعلاوه ی فضای امید به پیشمرگه ،عشق به عملیات مسلحانه و امید به اینکه روزی چریکهای مسلح از بالای کوهستانهای کردستان برای دفاع از مردم وآوردن آزادی وارد شهر ها میشوند و همراه خودآزادی وسوسیالیسم به ارمغان می آورند فضا را صد چندان مسموم کرده بود.دهه نود همچنین  دوره جنگ خلیج وتحولات کردستان عراق وایجاد حکومت محلی در آن بود وهمزمان دوره شانتاژ مضاعف و ترور شخصیتی منصور حکمت بود.
اما اگر احساس تنفر وبدبینی ام  نسبت به منصور حکمت از چنین فضای مسموم ،دست چین شده ودروغینی به بسیاری از ما که در شهرهای کردستان بعنوان فعالین کمونیست بودیم ، تحمیل شده بود در عوض رفاقت وشناختم از ایشان واقعی وانتخابی آگاهانه واز روی مطالعه بوده است. رفاقتم از خواندن نوشته هایش شروع شد. و این صمیمیت و رفاقت با خواندن هر نوشته اش تا بحال بیشتر و بیشتر شده است.
کتابها ونوشته ها وکلا ادبیات منصور حکمت  من را با نوع دیگری از مارکسیسم و کمونیسم آشنا کرد و وارد دنیای کاملا متفاوتی نمود.دنیای واقعیات، دنیایی که بر اساس قانونمندی واقعی مناسبات تولیدی در هر شرایط و مشخصات آن، تضاد کار و سرمایه، دنیای جنگ طبقات ودنیای جنبشهای اجتماعی و نقش طبقه کارگر و احزاب.
اگر پیش از این فکر می کردم که مبارزه،اعتراض،کارگر، آزادی ،اعتصاب وطبقه،همه و همه یعنی سازمان من، یعنی کومه له، وفقط کومه له و موجودیتش، واگر فکر می کردم که کومه له باعث تغییر شیمیایی در خون وبدنم شده است ومبارزه وزندگی بدون آن معنی ندارد، با آشنایی با منصور حکمت متوجه شدم که سازمان من هم محصول این مناسبات و روابط حاکم و البته در مقابل آن و محصول جنبش طبقه کارگر و برابری طلبی است و باید برای این صیقل داده شود.واما الان دیگر دنیای اطرافم را با دیدی کاملا طبقاتی ومنافعشان مورد ارزیابی قرار میدهم ونوع مبارزه وتعلق جنبشی ام را از روی منفعت طبقاتیم تعیین خواهم کرد واین باعث شده که با دید دیگری پدیده های اجتماعی را مورد بررسی ونقد قرار دهم.
در این نوع مشخص از مارکسیسم مبنا ی بر خورد به هر تغییر وتحول اجتماعی وبطور کل هر پدیده ای در جامعه کاملا از زاویه تحلیل مارکسیستی و از زاویه مبارزه طبقاتی و منفعت طبقه کارگر ومردم زحمت کش مورد ارزیابی قرار می گیرد و نقش واراده انسان ودخالتش بروی این پدیده ها از اساسی ترین ارکان این گرایش کمونیستی است. بر اساس این نگرش ومتدلوژی هرفرد وجریانی که خود را متعلق به این خط فکری می داند اتوماتیک تاثیر ورابطه جنبشهای اجتماعی موجود وقیامهای مردمی وهر اعتراض اجتماعی در جامعه را در خصوص رابطه اش با  جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی این طبقه مورد نقد وبررسی قرار داده وبر  پایه منفعت این طبقه است که  در آنها دخالت میکند ودر تقویت وجهت دار کردنش تلاش می کندو تشکل وسازمان لازم را درست می کند.
دهه نود دورانی بود که این نوع از مارکسیسم در میان بسیاری از کمونیستها مانند من رواج پیدا کرد وتوانست بخش مهمی از انسانهای آزادیخواه وچپ را حول این گرایش فکری سازمان دهد .
بر اساس همین متدلوژی است که این گرایش فکری واجتماعی از هر اعتراضی وقیامی به صرف اینکه “مردم و توده ها” در آن شرکت می کنند، پشتبانی نخواهد کرد وصرفا از زاویه جنبش خودش، منفعت طبقه کارگر وارتقا جنبش سوسیالیستی این طبقه ،از آنها تاثیر می گیرد و برای پیشبرد وسازمان یابی ومتشکل کردن کارگران و مطالبات آزادیخواهانه مردم در این بطن تلاش خواهد کرد.وقایع واتفاقات دهه نود در عراق، و اتفاقات و “انقلاب” خرداد ۸۸ در یک سال گذشته در ایران می تواند نمونه بارزی باشد از نوع بر خورد ما کمونیستها و مخصوصا کمونیسم منصور حکمت به اتفاقات این دوره ها.
بطوریکه ما در تحولات سال گذشته در ایران  با سیاستی کاملن روشن و کمونیستی به مردم ،به طبقه کارگر وزنان وجوانان آزادیخواه گفتیم که به سیاهی لشکر ونیروی بخشی از بورژوازی برای  سهم خواهی از بخش دیگر تبدیل نشوید. گفتیم که جنگ و نزاع و صلح آنها به ما متعلق نیست. با صدای بلند گفتیم که این جنگ، جنگ شما نیست وشکست وپیروزی هر کدام به قیمت فقر وفلاکت وخفقان بیشتر برای طبقه کار گر ومردم زحمتکش تمام  خواهد بود. ما این چنین در این تحولات شرکت کردیم. وتاکید نمودیم که اعتراض وقیامی که پرچمش را بورژوازی تامین نماید و رهبریش در دست موسوی ،رفسنجانی ،سازگارا ونوری زاده ،بی بی سی وسی ان ان باشد هیچ منفعتی  برای طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در بر نخواهد داشت. هر اعتراض و مبارزه ایی باید در جهت تقویت و سازماندهی مبارزه ای باشد که جنبش و طبقه ما داشته است.