در حاشیهی مراسم انجمن پژوهشگران ایران و
“لغو مجازات اعدام”
یش از سی سال است که نظام جمهوری اسلامی ایران برای حفظ و بقای حکومت استبدادی خویش با ارتجاعیترین قوانین قرون وسطایی، مردم کوچه و خیابان سراسر کشور ایران را اعدام میکند و به قتل عمد دولتی مرتکب میشود؛ از یک سوی، حکومتهای قدرتمند جهان، چشم بینای خود را بر این جنایتها فرو بستند و از منشور سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر طفره میروند و با هدف انعقاد قراردادهای کلان اقتصادی، تلاش میکنند تا شاید گوی سبقت را از یکدیگر بربایند؛ از سوی دیگر زنان و مردان آزادیخواه داخل کشور از هر فرصتی استفاده میکنند و در بستر سرکوب عریان و خشن جمهوری اسلامی ایران، با اعتصابها و تظاهرات به اعتراضگری ادامه میدهند و هزینهی گزاف آن را با اعدام و شکنجه و زندان میپردازند. آنچه که میماند تبعید شدگانی است که در قالب اپوزیسیون در خارج کشور به افشاگری جمهوری اسلامی ایران مشغولند و از مبارزات زنان، دانشجویان، کارگران و مردم ایران به طور پراکنده حمایت میکنند و در مورد یک مقولهی مشخص مانند “لغو مجازات اعدام”، هیچکدام از سازمانهای سیاسی هنوز به اتحاد عمل در برابر جمهوری اسلامی ایران، اندیشه نمیکنند.
انجمن پژوهشگران ایران به مناسبت بزرگداشت سالروز ۱۶ آذر، مراسمی را در ۱۴ و ۱۵ آذر ۱۳۸۸ برابر با ۵ و ۶ دسامبر ۲۰۰۹، در شهر کلن آلمان برگزار کرد و پیرامون “لغو مجازات اعدام”، به بررسی برخی مسایل پرداخت، بدیهی است که این موضوع به میزان کافی برایم جالب بود که تصمیم گرفتم، ضمن شرکت در آن جلسه با برخی از دستاندرکاران و سخنرانان آن مصاحبه کنم و با انتشار آن مراتب سپاسگزاری خود را از انجمن پژوهشگران ایران ادا کرده باشم، چرا که به موضوع مهم و کلیدی “لغو مجازات اعدام”، در سالروز تاریخی ۱۶ آذر دامن زد. اما تحولات و خیزشهای اجتماعی مردم ایران در این چند ماه گذشته موجب شد که نتوانم این مصاحبهها را که ضبط شده بود، پیاده کنم و به شکل مکتوب منتشر کنم، به هر روی تراژدی همواره تکرار شدهی اعدام در جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر تکرار شد و فریاد پنج انسان ایرانی را خاموش کرد، واکنشهای درخشان و ارزندهی اپوزیسیون در مقابل سفارتخانههای ایران و اعتراض جدی و اطلاعیههای بیشمار سازمانها، نهادها و اشخاص مستقل بر علیه اعدام و ددمنشی جمهوری اسلامی ایران، مرا بر آن داشت تا این مصاحبهها را که فقط پنج ماه پیش از این اعدامها انجام شده بود را کتبی کنم، در نتیجه، پاسخ مصاحبه شوندگان را به همان شیوهی گفتاری خودشان منتشر میکنم تا از کاستیهای احتمالی بکاهم، امیدوارم که این مصاحبهها در پیشبرد “لغو مجازات اعدام” مورد استفادهی همهی مبارزان و دخالتگران به حق اجتماعی و سیاسی قرار گیرد. هرچند که در حاشیهی موضوع “لغو مجازات اعدام” گفتنیها بسیار است و اطلاعیههای بیشماری با نگرشهای مختلفی که پس از این اعدامها منتشر شد، بسیار خواندنی است.
به امید پیروزی و “لغو مجازات اعدام” در سراسر جهان به ویژه کشور ایران
ی- صفایی
مصاحبه با آقای ف. تابان، سردبیر اخبار روز
ی.صفایی: آقای تابان شما یکی از سخنرانان انجمن پژوهشگران ایران بودید، با توجه به اعدامهایی که در ایران صورت میگیرد، نقش نیروهای سیاسی را که تا حال پراکنده بودهاند و نتوانستهاند یک تشکل قوی به وجود بیاورند که جلوی این اعدامها را بگیرند، چگونه میبینید؟
ف. تابان: خُب، علت این بهنظر من یک خورده توضیح دادن درموردش مشکل هست، و این علت همون علتیه که باعث شده تا بهحال نیروهای سیاسی ایرانی نتونن در هیچ موردی با هم توافق داشته باشن، خیلی موارد هست که گروههای سیاسی، علارغم اختلافاتی که دارن، روش مواضع مشترک داشتن، و این همکاریها متأسفانه صورت نگرفته، یکی از این موارد هم، همین مسألهی اعدامها بوده، من البته الان فکر میکنم که با خوشبینی بیشتری میشه در مورد امکان پدید آمدن یک چنین حرکتهای مشترکی صحبت کرد، به خصوص بعد از اعدام احسان فتاحی، خُب، ما برای اولین بار، دیدیم که مسئله از مسئلهی کردستان و طیفی از نیروهای چپ که بههرحال وابستگی شاید فکری آنها را به واکنش وامیداشت، با یک واکنش خیلی گستردهتر مواجه شدیم و این یک نقطۀ شروع خیلی خوبی هست و تا حدود زیادی فکر میکنم ناشی از تأثیرات جنبش دمکراتیک در ایران هست و میشه امیدوار بود که ما بتونیم از این به بعد حداقل در رابطه با نقاط مشترک، حرکتهای مشترکی را سازمان بدیم.
ی.صفایی: تاکنون با توجه به اعدامهای بسیار گستردهای که در ایران رخ داده و تمام نیروهای سیاسی، انجمنها و همچنین تشکیلاتهای سیاسی به صورت پراکنده این اعدامها را محکوم کردهاند، ولی هیچوقت سعی نکردند که در صدد این برآیند که مانع اعدام جوانان مردم ایران شوند، شما بهعنوان یکی از فعالان سیاسی نظرتان نسبت به اینکه چگونه این عامل بازدارنده به وجود میآید، چیست؟
ف. تابان: این مانع به نظر من یکیش، اصلاً مسئلۀ کار مشترک و همکاری، فرهنگش در نیروهای سیاسی ایران نیست. اگر هم نگیم نیست، فوقالعاده ضعیف هست. بخشی از این برمیگرده به هرحال به اینکه ما از یک انقلاب درآمدیم که در این انقلاب بسیاری از نیروهای سیاسی متأسفانه در برابر هم قرار گرفتن و هنوز آن زخمها التیام پیدا نکرده و هنوز، من نظرم این است که خیلی از نیروهای سیاسی ما بهجای اینکه بهآینده نگاه کنن، به گذشته نگاه میکنن، آن اختلافات را عمده میکنن، برجسته میکنن، و این یک مانع روانی بزرگی هست و مانع روانی دومش که من حقیقتاً برام مشکل هست توضیح بدم، ولی یک بحث فرهنگیست، فرهنگ همکاری در بین نیروهای سیاسی ایران، نه فقط چپها، همه جا، خیلی ضعیف هست، ما وقتی خودمان را مقایسه میکنیم با نیروهای سیاسی کشورهای همسایه، بهنظر من ما از این نظر در ردۀ آخر هستیم. و این دلایل معمولاً باعث شده که ما نتونیم حتا همکاریها در موارد خیلی کوچک را هم صورت بدیم، ولی گفتم، الان میشه یک مقداری امیدوارانهتر نگاه کرد و بهخاطر اینکه بههرحال آن حرکتی که تو ایران شروع شده و ضرورتهایی که میطلبه، اگه نگیم خیلی تعیین کننده، ولی تأثیرات امیدوارکنندهای را روی مجموعۀ نیروهای فعال سیاسی و نیروها و احزاب گذاشته.
ی.صفایی: خیلی ممنون، مرسی.
مصاحبه با سیروس ملکوتی، انجمن پژوهشگران ایران
ی.صفایی: آقای سیروس ملکوتی، شما عضو هیأت امنای انجمن پژوهشگران ایران هستید و این نخستین باری است که در شهر کلن چنین جلسهای برگزار میشود، علت اینکه چنین همایشی را برگزار کردید چیست؟
سیروس ملکوتی: این اولین باری نیست که در شهر کلن، انجمن پژوهشگران برنامه داره، ولی مسئلۀ اعدام شاید اولین بار است که در شهر کلن اجرا میشه، دلیل اضطراری خواندن آن موج بسیار وسیعی است از اعدامها که داره انجام میشه، و همچنین قرار است به وقوع بپیوندد که امیدوارم این اتفاق نیفته. این بستگی به هُشیاری و بیداری ما و احتیاج به یک گسترۀ جهانی داره که بتونیم به چنین نظم خشونتباری اعتراض خودمان، اعتراض جهانیان را برسونیم، این وظیفۀ ماست. نکتۀ دیگر، جنبش آزادیخواهی مردم ایران در حال گسترش و شکلگیریه، یکی از روزهای این اعتراض، حضور این جنبش شانزده آذره، یعنی فردا، ما قصدمان این بود که قبل از چنین روزی این کنفرانس برگزار بشه و بتونیم، حمایت، همبستگی و اندیشه و عاطفۀ خود را منتقل کنیم به این جنبش و بگیم این جنبش میتونه به مسئلۀ اعدام هم اشاره بکنه، برای اینکه خودش قربانی این قانون خواهد بود. هر روز از میان بچههای ما در این جنبش یکی را، هزاران را در واقع میدزدند، به سیاهچالها میبرند، شکنجه ، تجاوز و هر چند تنی، یکی دو نفر را به این دار خشونت آویز میکنند که درس عبرتی برای دیگران باشه، بنابراین …
ی.صفایی: با توجه به اعدامهای گستردهای که رژیم جمهوری اسلامی ایران در سی سال گذشته انجام داده است، چرا تا کنون تمامی نیروهای سیاسی و دگراندیشان نتوانستند پیرامون یک محور مشترک در مورد مسئلهی اعدام متشکل بشوند؟
سیروس ملکوتی: من فکر میکنم در خیلی از مواقع، نمایشی از گونهای همایش داده شد، اینگونه هم نیست که نتونسته باشند، امّا؛ …
ی.صفایی: ولی به صورت پراکنده است.
سیروس ملکوتی: کاملاً حرف شما درسته، حتا امروز هم این همایش به صورت واقعی خودش صورت نگرفته، اما معتقدم این همایش وجود داره، سازماندهی میخواد، من فکر نمیکنم کسی باشه که با این اعدامها موافق باشه،
ی.صفایی: ببخشید صحبتتان را قطع میکنم، فکر نمیکنید این پراکندگی باعث شود که افراد بیشتری در ایران اعدام شوند؟ چون نداشتن یک کمیته، یک هماهنگی قوی، یک تشکیلات قوی و منسجم نشان دهندهی ضعف ما در همهی زمینههاست، چرا؟
سیروس ملکوتی: صد در صد، ما در همۀ زمینهها ضعف داریم، برای اینکه کاری که ما در عرض ۳۰ سال پیش میبایست به درستی انجام میدادیم، انجام ندادیم. نیروهای اجتماعی و سیاسی، آرام آرام به سوی مسئلۀ حقوق بشر روی آوردند، اگر یادتون باشه، دو دهۀ پیش به سختی میشد در رابطه با مسئلۀ حقوق بشر به توافق رسید. بسیاری از نیروهای سیاسی، که شاید هنوز هم بر همان باورها بوده باشند، کم وجود داره و معتقد بودند که حقوق بشر دانشی است فرای آن دانش یا جهانبینی آنها، بنابراین پیشوند یا پسوندی میخواستند بر این منشور اضافه کنند، امروز به نظر من این درک به کناری نهاده شده و آگاهی و بیداری، تا حدی شکل گرفته و امیدوارم که این آگاهی در سطح آگاهی درونی باقی نمونه و بتونه خودش را به بیرون ارائه بده و در چه شکلی؟ آن هم به صورت یک همبستگی سراسری و همایش.
ی.صفایی: خیلی ممنون، مرسی از اینکه دیدگاه خودتان را مطرح کردید.
سیروس ملکوتی : سپاسگزارم.
مصاحبه با حسین لاجوردی، انجمن پژوهشگران ایران
ی.صفایی: آقای لاجوردی شما عضو هیأت امنای انجمن پژوهشگران ایران هستید، در واقع از مدافعان حقوق بشر نیز هستید، انتظار شما از نیروهای سیاسی و کلیۀ دگراندیشان چیست که بتوانند پیرامون یک تشکیلات منسجم سیاسی، مانع از اعدام انسان ایرانی شوند؟
حسین لاجوردی: ببینید مسئلۀ ما الان جهتگیریهای سیاسی و حزبی نیست، بحث ما، بحث ایدئولوژیک نیست، بحث ما بحث محکوم کردن اعدام در جمهوری اسلامیه و جلوگیری از این اعدامهای گسترش یافته است. سازمانهای سیاسی، احزاب، شخصیتها، همه و همه به نظر من در یک محور وجه اشتراک دارند، وجه اشتراک آن مسئلۀ آزادی و برابری مردم ایرانه، در آن قسمت سیاسیش هرکسی میتونه کار خودشو انجام بده، در این محور مشترکشه که ما دعوت میکنیم از همۀ گروهها، همۀ سازمانها، همۀ احزاب حضور پیدا بکنن و این محکومیت را انجام بدن.
ی.صفایی: حالا علت اینکه سازمانهای سیاسی، احزاب و شخصیتهای مستقل در این نوع گردهماییها حضور پیدا نمیکنند وعلت اینکه هرکس تشکیلات جداگانهای دارد و نمیخواهند منسجم شوند چیست؟ آیا شما فکر میکنید یک انسجام قوی، مانع این اعدامها در ایران شود؟ که من احتمالش را زیاد میبینم اگر همه با هم باشند.
حسین لاجوردی: ببینید، یکی از کارهایی که در جمهوری اسلامی طی ۳۰ سال گذشته کرده، تقویت تفرقهاندازی است.
ی.صفایی: ما هم به آن دامن میزنیم.
حسین لاجوردی: ما هم بهش دامن میزنیم، اگر اپوزیسیون ما از چپ چپ تا راست راست تا میانه، یک نکته را بهش توجه بکنن، اهداف مشترکه، بحث پارلمان را که ما طی این ۳۰ سال در خارج کشور، حداقل دیدیم در این پارلمانها و در این تلویزیونها، معنیش الزاماً ساختمان پارلمان نیست، معنیش مفهوم فکری پارلمانه، که من قبول بکنم، منی که نه حزب رستاخیز را میخواستم و نه حزبالله را، تفاوت فکر را بپذیرم، بپذیرم که پیش شما اگر مخالف فکری من هستید بنشینم و یک سری مسائلی را که آیندۀ مملکتمه روش صحه بگذارم. مشکل اپوزیسیون ما در حال حاضر این شده که هر گروه فکری، که برای همهشان من احترام قائل هستم، بدون اینکه اشتراک منافعی ممکنه من داشته باشم، من برای تفاوت فکری، اختلاف نظری احترام قائلم، ما قبول کنیم که میتوانیم کنار هم بشینیم ولی با هم ازدواج نکنیم، ما قصد ازدواج با هم نداریم، ما قصد همفکری با هم داریم، اهداف مشترک با هم داریم، نبودن جمهوری اسلامی در تمامیتش، کلیتش، موجودیتش، اگر هدف منه، اگر من فکر میکنم که جمهوری اسلامی در مجموعش نباشه، آیندۀ ایران، آیندۀ روشنتریه، مهم نیست که شما با من هم عقیده باشید که من مشروطه خواهم یا جمهوریخواهم، چپم یا ملیم، مهم اینه که شما بپذیرید، جمهوری اسلامی بی هویتی و حقارت برای جامعۀ ایران بوجود آورده، در این حالت ما میتوانیم کنار همدیگر بنشینیم. اگر انجمن پژوهشگران ایران دنبال چنین فکری رفته و هست و از ۱۸ سال پیش هم مرتب داره این کار را ادامه میده، به این دلیله که ما سازمان سیاسی نیستیم. ما حزب سیاسی نیستیم، ما جبهه تشکیل نمیدیم، هر کدام از ما در انجمن پژوهشگران ایران میتوانیم یک فکر وایدئولوژی خاص داشته باشیم، ولی تریبون انجمن پژوهشگران میتونه این گرد همآیی را بوجود بیآوره.
ی.صفایی: آقای لاجوردی آیا در این اندیشه هستید که با توجه به اینکه در طول این ۳۰ سال، کمیتهها و تشکیلات مختلفی بر علیه اعدام از طرف سازمانهای سیاسی ایجاد شده، در پی گفتگو با دیگر گروهها به این نتیجه برسید که همه زیر یک نام و جریان قرار بگیرند تا بتوانند مانع این اعدامها شوند؟ چون جمهوری اسلامی که میداند آلترناتیوی در پیش روی ندارد و هیچ کسی هم پاسخگو نیست، درنتیجه برای بقای خود این اعدامها را ادامه میدهد، شما همایشهای مختلفی برگزار میکنید، زحمات زیادی میکشید، نتیجه چیست؟ نتیجه این است که همچنان انسانها و آزادیخواهان، در ایران اعدام میشوند! آیا فکر نمیکنید، یعنی در این اندیشه نیستید که با اینها گفتگو کرده و همینطور که فرمودید، اینها را متشکل بکنید؟
حسین لاجوردی: بدون تردید این هدف نهایی ما بوده، از ۱۸ سال پیش که این انجمن تشکیل شده، تا به امروز. امروز حساسیّت جامعه به آن مرحله رسیده، شما میبینید که بغل دست من در این پَنلها چه افرادی نشستند، ممکنه اگر مرا در بیرون این کنفرانس میدیدید، فکر میکردید که ممکنه من حاضر نباشم و یا اون حاضر نباشه که ما حتّا با هم سلام و علیک هم بکنیم، ولی ما حالا پیش هم نشستیم، این ضرورت زمانه که اینو بوجود آورده، من تصورم بر اینه که اگر امید براین باشه که ما باید این کار را انجام بدیم، غیر ممکنه، ما مجموعه باید انجام بدیم، ما مجموعه باید به آن مرحلۀ فکری برسیم که بتونیم آن بحث اساسی را که جمهوری اسلامی همیشه با وحشت بهش نگاه میکنه، یعنی آن مجموعۀ فکری را بوجود بیآوریم، آن مجموعۀ فکری، باز هم عرض کردم، با تفاوتهای فکریه، تفاوتهاست که قابل ارزشه، و از این طرف تحملهاست که قابل ارزشه، اگر ما این تحمل را داشته باشیم، پیش هم بشینیم و قبول بکنیم متفاوتالفکر هستیم، من فکر میکنم به نتیجه برسه، ولی کمک بکنیم، همه به هم کمک بکنیم اگر توی حزب دست راستی، یا فلان حزب دست چپی، نمیتونیم توی پلنوم اونها بنشینیم، حداقل در یک جایی مثل انجمن پژوهشگران ایران که جهت سیاسی نداره، بنشینیم و این راه را جلو ببریم، بلکه زودتر و زودتر به نتیجه برسیم مطمئن هستم در این مرحله از کار، در این مرحله از تفکری که ما داریم انجام میدیم، به سرعت در واقعیت زمان به نتیجه خواهیم رسید.
ی.صفای : خیلی ممنون از شما، مرسی
حسین لاجوردی: خواهش میکنم.
مصاحبه با حمیلا نیسگیلی، عضو کمیته مرکزی راه کارگر
ی.صفایی: خانم نیسگیلی، شما یکی از سخنرانان برنامهی انجمن پژوهشگران ایران بودید، و در این جلسه حضور داشتید، موقعیت انجمن پژوهشگران را در مورد مقولهی اعدامها در ایران و حمایتهای سازمانهای سیاسی را چگونه میبینید؟
نیسگیلی: خوشبختانه جوّی که اینجا حاکم بود و خود بنیاد خیلی تکیه داشتند بر اعلام لغو حکم اعدام و خواهان این بودند، تمام گروههای شرکت کننده در پانلهای مختلف هم، مخالف حکم اعدام بودند، خواهان لغو اعدام بودند، این قدم مثبتی هستش، ولی برداشت شخصی خود من این هست که این جوّ بوجود آمده و کسی خواهان حکم اعدام نیست، یعنی کسی به دفاع از حکم اعدام نمیتونه صحبت کنه ولی اینکه همۀ سازمانهای سیاسی این را به یک فرهنگ سیاسی جامعۀ ما بدل کنند، و اعدام را بهعنوان یک جنایت از پیش، پیشبینی شده، حساب شده، ببینند، هنوز فاصله دارند. البته این قدم بسیار مثبتی بوده که برداشته شده، آقای لاجوردی تأکید کرد بر اینکه دنبال سازمانهای مختلفی گشتند برای اینکه ببینند سازمانی هست که مواضعش موافق حکم اعدام باشند، مدافع اعدام باشند و بیایند حرف بزنند، ولی سازمانی حاضر نشد، ولی من فکر میکنم بعضی سازمانهایی هستند که هنوز موضعگیریشان روشن نیست و در واقع این جوّ حاکم هستش که اینها را مجبور به سکوت در این رابطه کرده، بهویژه اینکه چپ همیشه به خشونت محکوم گردیده و یا اینکه حاکمان یا کسانیکه از نیروهای ارتجاعی بوده که همیشه چپ و آن نیرویی را که خواهان تغییر آن سیستم بوده، در واقع به دفاع واداشته و خشونت بهکار برده شده لزوماً در برنامۀ چپها هیچوقت نبوده و الان خیلی بهتر هستش یعنی زمانی هستش که در این رابطه چپ باید موضع خودش را خیلی صریح و روشن بیان کنه، و این فرهنگ را تبلیغ کنه.
ی.صفایی: یعنی شما فکر میکنید در شرایط فعلی، چون من تمام تأکیدم روی این اصل هست که نیروهای سیاسی و تمام مدافعین حقوق بشر میتوانند در یک تشکیلات منسجم جمع شوند که حداقل مقابل این اعدام ها قرار بگیرند ، شما …
نیسگیلی: اینجا سئوال برمیگرده به مورد اعدامهای اخیر در ایران و یا اینکه اعدام توسط این رژیم محکوم بشه؟
ی.صفایی: در طول این ۳۰ سال
نیسگیلی: آره، مسأله سر این هستش که بخشی که خودشان را در اپوزیسیون این رژیم میدانند الان، مینامند الان، خوب یک نوعی هم اپوزیسیون قانونی داخل وجود داره که خودشون را اصلاحگرا میدونن، اینها طبیعتاً نمیتونن مخالف حکم اعدام باشن، حکم اعدام یکی از چیزهای این نظام هستش، یکی از پایههاییه که نظام بر اساس آن استوار شده، من به شخصه فکر نمیکنم تا آنجا پیش بره، آنها را باید کنار گذاشت، میمانه نیروهایی که واقعاً خواهان تغییر این سیستم هستند، من تا حالا البته ندیدیم از نیروهایی که خودشان را سلطنتطلب میدانند و در اپوزیسیون رژیم قرار دارند، در این رابطه اظهار نظر کرده باشند، بعدش هم در تمام اعدامهایی که رخ داده، فقط آنهایی را که برمیگرده به خودشان در رابطه باهاش نوشتن، گفتن، ولی آنچه که برمیگرده به نیروهای غیره، بهویژه کمونیستها یا چپها همیشه سکوت کردند، این هستش که من از اونها هم فکر نمیکنم، ولی بخش بزرگی از اپوزیسیون خارج از کشور میتوانند و عملاً هم الان در بخش بزرگی از خارج کشور این ظرفیت را دارند که بتونن در این رابطه با هم همگام بشن و فکر میکنم فقط به اینکه نباید محدودش دید به اینکه جمهوری اسلامی این کار را نکنه، البته الان تنها نیرویی که میتونه بکنه، اونه و این هم بههیچوجه نباید از تیررس اصلی کنار بره و به یک بحث ایدئولوژیکی یا بحث تئوریکی در موافقت و مخالفت اعدام بیانجامه. این ظرفیت را انسان داره که لااقل در این سطح، یعنی در رابطه با محکومیت اعدامهای اخیر در ایران، واقعاً یک اتحاد عملهایی بین همۀ نیروها، با حفظ نظرات خودشان در هر رابطهای که دارند، لااقل در رابطه با این اعدامهای اخیر صورت بگیره.
ی.صفایی: خیلی ممنون، مرسی.
مصاحبه با فریدون احمدی، فعال سیاسی
ی.صفایی: آقای فریدون احمدی، شما یکی از سخنرانان انجمن پژوهشگران بودید، با توجه به اعدامهایی که در ایران صورت میگیرد، نقش پراکندگی نیروهای سیاسی را در این مورد چگونه ارزیابی میکنید؟
فریدون احمدی: علت این به نظر من، یک خورده توضیح دادن در موردش مشکل هست، یعنی این علت همان علتیه که نیروهای سیاسی تا به حال نتونستن در هیچ موردی با هم توافق داشته باشن، خیلی مواردی هست که گروههای سیاسی علارغم اختلافاتی که دارن روش مواضع مشترک داشتن ، ولی این همکاریها متأسفانه صورت نگرفته یکی از این موارد هم همین مسئلۀ اعدامها بوده، من البته فکر میکنم الان با خوشبینی بیشتری میشه در مورد امکان ِ پدید آمدن یک چنین حرکتهای مشترکی صحبت کرد بهخصوص پس از اعدام احسان فتاحی. خُب، ما برای اول بار دیدیم که مسئله از مسئلۀ کردستان و بههر حال طیفی از نیروهای چپ که وابستگی شاید قشری آنها را به واکنش وامیداشت، با یک واکنش خیلی گستردهتر مواجه شدیم و این نقطۀ شروع خیلی خوبی هست و تا حدود زیادی فکر میکنم ناشی از تأثیرات جنبش دمکراتیک در ایران هست و میشه امیدوار بود که ما از این به بعد حداقل بتونیم در نقاط مشترک حرکتهای مشترکی را سازمان بدیم.
ی.صفایی: تا کنون اعدامهای گستردهای در ایران رخ داده و تمام نیروهای سیاسی، انجمنها، همهی تشکیلاتهای سیاسی، این اعدامها را به طور پراکنده محکوم کردند. ولی هرگز سعی نکردند در صدد برآیند که دست یکدیگر را بفشارند و مانع اعدام جوانها و مردم ایران شوند. من میخواهم نظر شما را به عنوان یکی از فعالان سیاسی نسبت به اینکه چگونه این شرایط بازدارندگی را بر علیه اعدام به وجود بیاوریم، بدانم.
فریدون احمدی: این مانع بهنظر من اصلاً یکیش مسئلۀ کار مشترک و همکاری؛ فرهنگش اساساً در مردم ایران نیست، اگر نگیم اصلاً نیست، فوقالعاده ضعیف است، بخشی از این برمیگرده به اینکه ما از یک انقلاب درآمدهایم، توی این انقلاب متأسفانه بسیاری از نیروهای سیاسی دربرابر هم قرار گرفتند و هنوز آن زخمها التیام پیدا نکرده و هنوز، من نظرم هست که خیلی از نیروهای سیاسی ما بهجای اینکه به آینده نگاه بکنن، به گذشته نگاه میکنن، آن اختلافات را عمده میکنن، برجسته میکنن و این یک مانع روانی بزرگی هست و مانع روانی دومش که من حقیقتاً برام مشکل هست که آنرا توضیح بدم، ولی یک بحث فرهنگی است، فرهنگ همکاری نه فقط بین چپها، همه جا، خیلی ضعیف است، ما وقتی خودمان را مقایسه میکنیم با نیروهای کشورهای همسایه، بهنظر من، ما از این نظر هم در ردۀ آخر هستیم. این دلایل باعث شده که ما نتونیم همکاریها حتّا در موارد خیلی کوچکی را هم صورت بدیم، ولی گفتم الان میشه یک مقدار امیدوارانهتر نگاه کرد، بهخاطر اینکه حرکتی که در ایران شروع شده و ضرورتهایی که میطلبه، تأثیرات اگر نگیم خیلی تعیین کننده، ولی
تأثیرات امیدوارکنندهای روی مجموعۀ فعالین سیاسی و نیروها و احزاب در ایران گذاشته.
ی.صفایی: خیلی ممنون، مرسی.
مصاحبه با رحیم رشیدی، عضو فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران
ی.صفایی: آقای رحیم رشیدی، شما به عنوان یک روزنامهنگار کرد، نقش روزنامهنگاران کرد و نقش فعالان سیاسی کرد در ارتباط با جریان اعدامهایی که از طرف نظام جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد چه بوده است؟
رحیم رشیدی: ببینید، من در بحثی که دیروز ارائه دادم، گفتم که جمهوری اسلامی ایران، الکی نمیآد اعدام بکنه، این را پایهریزی میکنه از لحاظ تئوریک، از لحاظ فکری ، از لحاظ شرعی بهعنوان یک حکومت ایدئولوژیک مذهبی. وقتی که خمینی در سال ۵۸ بر علیه مردم کرد فرمان جهاد میده، این پروسهی سرکوبی که در تمام منطقۀ کردستان یا مناطق دیگه شکل میگیره، این یک توجیه شرعی داره، چون یک ولایت فقیه داره که از قانون بالاتره. بعد من میخواهم خیلی کوتاه توضیح بدهم: روزنامهنگار، کرد، بهمثابۀ دیگر روزنامهنگاران آزادیخواه کشور ما در این پروسه، در پروسۀ افشای جمهوری اسلامی ایران نقش داشتند، نقش ایفا میکنند، امروز اگر مثلاً مرگ احسان فتاحیان یکشبه یک بُعد جهانی پیدا میکنه، حتّا پشتیبانیهایی هم صورت میگیره، تأثیر فعالیتهای روزنامهنگاران کرده و کلیۀ روزنامهنگاران آزادیخواه که بیرون از سیستم جمهوری اسلامی فعالیت میکنن. بهنظر من اگر توجه کرده باشیم، باز هم روزنامهنگار کرد در یک دایرۀ تنگتری داره مبارزه میکنه، سیاستِ خودشو، حرفۀ روزنامهنگاریشو داره پیش میکشه و اون فضا، فضای امنیتی – نظامی در کردستانه، بلافاصله این تهمت زده میشه بهش یا میگن این وابسته به گروههای سیاسیه، خُب گروههای سیاسی هم که رژیم میگه وابسته به امپریالیسم و نمیدانم اسرائیله، تا بتونه سرکوب آنها را در تمام ابعاد توجیه بکنه و ما اگر بتونیم توضیح بدهیم بهعنوان ایرانی و اینکه کسی از ما ایرانیتر نیست، حرف ما حرف دمکراسی و تقسیم عادلانۀ قدرت و ثروته و ایرانی آباد و دمکراتیک که من کرد بتونم در روزنامههای سراسری بنویسم و به حرفۀ خودم بپردازم، همزمان که زبان فارسی را خوب حرف بزنم، بنویسم، بخوانم، بتوانم با زبان مادریم کار بکنم، چه اشکالی داره؟ حرف اینه.
ی.صفایی: پرسش کلیدی، چرایی ِ به وجود نیامدن یک اتحاد در مورد اعدامهاست، نگاه شما به عنوان یک روزنامهنگار نسبت به جریانهایی که تا حال نتوانستند این اتحاد را در برابر اعدامهای رژیم به وجود بیاورند چیست؟
رحیم رشیدی: ببینین، ضعف از طرف ما نیست …
ی.صفایی: منظور من هم شما نیستید …
رحیم رشیدی: دیروز یک دوست روزنامهنگار ما توضیح داد که بهخاطر اعدام یک بچۀ زیر ۱۸ سال در استان کرمانشاهان، که اهل پاوه بوده به نام کیوان، هیچ روزنامهنگاری در سطح سراسری حاضر نبوده بهخاطر سنی بودنش یک گزارش تهیه بکنه، و این از زبان یک روزنامهنگار جوان دختر ما که در زمینۀ اجتماعی و قتلها حدود ۵ سال برای تمام روزنامهها گزارش تهیه کرده، بیان شد، این تبعیضها وجود داره، حرف ما اینه که روزنامهنگاران سراسر کشور باید به ما بپیوندند، تا وقتی که یک روزنامهنگار آزادیخواه، در بند ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران گیر میکنه من جوان کرد، من روزنامهنگار کرد، خودم را به آب و آتیش میزنم، به هر نهادی نامه مینویسم، جمهوری اسلامی داره این روزنامهنگار را خفه میکنه، داره صداش را خفه میکنه، داره مثل کبوتر پروبالش را میکنه، بهفریادش برسین. ولی متأسفانه آنگونه که شاید و بایده در سطح سراسری، بهویژه در مرکز، به سراغ روزنامهنگاران کرد در بند نمیان، مثلاً آقای کردپور را ببینید، یک فعال مدنی و مبارزحقوق بشری چون آقای کبودوند را ببینید، آنگونه که شاید و باید … حرف دیدگاه امنیتی، حتّا این حرکت اعتراضی سبزی هم که وجود داره در رابطه با تمامیت نظام، ایدئولوگش حداقل برای موسوی و اینا، منتظریه در برابر ولایت فقیه. وقتی که ایشون گفتن زبان مادری یک حق طبیعی، انسانی و شرعی هستش، هیچکدام از اونها به این نکته اشاره نمیکنن. تبعیضاتی که وجود داره، ضعف این دیدگاهها این عینکهای امنیتی – نظامی که کردستان را میبینه، باید برداشت از طرف دوستان سراسریمان و ما هم این ضعف را از خودمان نشان دادیم که آنگونه که شاید و بایده، توضیح ندادیم که چه میخواهیم. من به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم و میخوام مسئلۀ کرد در چارچوب ایران حل بشه، من ایرانی دمکراتیک، آزاد و فدرال خواستارم و برای این مبارزه میکنم. وظیفۀ ماست به این دایره بریم، به این سنگر بریم و توضیح بدیم. شعار ما اینه که بمونیم و باید این را به بچهها به یک بخش از اپوزیسیون سراسری فهماند. وقتی که …
ی.صفایی: پرسش من این است که چرایی ِ این نبود اتحاد را در مورد اعدام…
رحیم رشیدی: ضعف دیالوگ و عینکهای امنیتی که به کردستان مینگره، … اگر پشت کرد را بگیره …
ی.صفایی: نه تنها کرد، اجازه بدهید، بحث من اصلاً سراسر ایران است، من چرایی را پرسیدم که شما این چرایی را به عنوان یک روزنامهنگار کرد، در کجا میبینید؟ مسئله فقط کردستان نیست، مسئله سراسر ایران است، اعدام در سراسر ایران دارد صورت میگیرد، پرسش من از شما این است که دلیل نبود این اتحاد از نظر شما چیست؟
رحیم رشیدی: گفتم باز هم تکرار میکنم، نگاه امنیتی، اطلاعاتی و نظامی به کردستانه. البته ما از نظر تبلیغی ضعیف بودیم تا سالهای پیش. ولی این روزها رسانههای سراسری داریم، داریم توضیح میدیم، داریم فاکت نشان میدیم به همگی که آنچه در ۳۰ سال گذشته جنبش کرد در برابر جمهوری اسلامی و در رابطه با جمهوری اسلامی بیان کرده تجزیهطلبی نبود، عین حقیقت بود، ۳۰ سال پیش در زندانها به زنان به مردان ما تجاوز میشد. و این حقیقت داشت و وقتی که ما میگفتیم، میگفتند این دروغه، ولی حالا این حقیقته. بعضیها میگویند که میخواهند کاسه و کوزه را سر احمدینژاد خراب کنند که جمهوری اسلامی در این ۶،۵ ماهه خراب شده، جمهوری اسلامی از روز اول و از پایه خراب بوده، ما باید اینو همگی بفهمیم و درک کنیم.
ی.صفایی: خیلی ممنون، مرسی.
ی. صفایی
۳۱ مه ۲۰۱۰