اعتراضات پراکنده دیگر جوابگو نیستند! در حاشیه چند اعتراض کارگرى

در یکى دو هفته گذشته باز هم شاهد خبر چند اعتراض کارگرى و از جمله خبر اعتراض کارگران کارخانه کیان تایر و اعتراض کارگران صنایع فلزى شماره یک که از رادیکالیسم خاصى نیز برخوردار بودند، بودیم.

 منظور یادداشت حاضر پرداختن به جوانب مختلف و نکات ضعف و قوت‌های این اعتصابات نیست. بلکه می خواهم این نکته را برجسته کنم که در دوره کنونی جنبش کارگری تنها زمانی می تواند مؤثر واقع گردد که قدرتمند و متحد وارد میدان بشود. و این مسئله شامل تک تک اعتراضات کارگری به حق و حقوق ظاهرا پیش پا افتاده و “صنفی” هم می باشد.

بارها بر این نکته تأکید کرده ایم که هیچ اعتراض کارگری بدون درجه ای از سازمان و رهبری اتفاق نمی افتد. گاها اعتصاباتی را شاهد هستیم که این سازمان و رهبری علنا خود را نشان داده و مهمترین جنبه اعتراض مربوطه هم همین درجه بالای سازمان یافتگی و منسجم بودن آن است. برای نمونه اعتراض ۵ خرداد ماه کارگران کیان تایر، بعد از اینکه کارفرما بخشی از کارگران را تهدید می کند، کارگران بخش‌ها و شیفت‌های دیگری نیز به اعتصاب می پیوندند و اعلام می کنند که فردا مجمع عمومی خود را برگزار خواهند کرد تا درباره چگونگی پیشبرد اعتراض خود تصمیم بگیرند. و یا در اعتراض کارگران صنایع فلزی شماره یک هم از رهبران و نمایندگان کارگران می شنویم و اینها کسانی هستند که توسط خود کارگران انتخاب شده و طرف حساب مدیریت و نیروهای انتظامی هستند. کارگران پیشنهادها و وعده و وعیدهای مدیریت و مقامات دولتی را در تجمع و مجامع خود به بحث و گفتگو می گذارند و تصمیم می گیرند. بحث این است که این اعتراضاتی که از درجه بالائی از رهبری و سازمان برخوردار است چگونه هنوز نتوانسته اند هماهنگ شوند و یک رهبری منسجم و فرا کارخانه ای را از خود بیرون بدهند؟ میدانم که رهبران و فعالین کارگری اگر با این سئوال روبرو شوند، جوابهای مختلفی خواهند داشت؛ از جمله اینکه اقدام به چنین عملی حساسیت نیروهای سرکوبگر را برخواهد انگیخت و دیگر به اعتراض کارگری بعنوان مسئله ای فراتر از یک خواست معین “صنفی” نگاه خواهند کرد. اما واقعیت امر این است که اعتراضات پراکنده و منزوی کارگری راحتتر سرکوب می شوند. رادیکالیسم یک اعتراض کارگری به کارگران یک مرکز کارگری محدود می ماند. جامعه ای که حاضر است به اعتراض بزرگ و رادیکال بپیوندد، با چنین موقعیتی روبرو نمی شود. دولت‌ها علی العموم زمانی در برابر کارگران عقب نشینی می کنند که خود را با قدرت سازمان یافته و یکپارچه جنبش کارگری روبرو ببینند.

کارگر متحد، رهبر جنبش جاری

نکته مهمتر این است که اکنون جنبش سرنوشت سازی در جریان است و می رود که جمهوری اسلامی را سرنگون کند. جامعه از هر طیف و قشری چشمش به جنبش کارگری است. چشمش به رهبران کارگری است که چند قدم جلو آمده اند!؟ کدام اول ماه مه در طی ٣٠ سال گذشته این چنین جامعه را به جنب و جوش انداخته بود؟ در حول و حوش اول ماه مه امسال از چپ و راست جامعه درباره کارگر، مطالبات کارگری، نقش کارگران و جنبش کارگری در اعتراضات جاری بحث کردند. هیچ اعتراضی در این جامعه بدون فراخوان به اینکه طبقه کارگر بیاید و رهبری این اعتراضات را بدست بگیرد، به پایان نمی رسد. در این بین یک جنبش کارگری ضعیف و با اعتراضات پراکنده، فقط ناتوانی خود را به این اقشار و اعتراضات اعلام می کند و ابدا سازنده نیست! و واقعیت این است که از اول مه ٨٨ تا امروز جنبش کارگری گام‌های بلندی برداشته و اکنون نوبت فراتر رفتن از این موقعیت هم فرا رسیده است. اکنون نوبت این است که کارگران و رهبران مرتبط کارگری در آن واحد کارگران چند مرکز کارگری را هماهنگ به اعتراض مثلا در جلوی وزارت کار و یا جلوی دفتر ریاست جمهوری فرا بخوانند. و این نه تنها امکان پرداخت دستمزدهای معوقه را فراهم خواهد کرد، بلکه روز بعد شعار “رهبران کارگری، رهبران انقلاب جاری” را در خیابان و در اعتراضات میلیونی توده ای خواهیم شنید.

پیش بسوی اعتراضات کارگری منسجم و متحد!

٢٧ مه ٢٠١٠