ناسیونالیسم کرد و احزابش (٣)

حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک)

و پژاک (حزب حیات آزاد کردستان)

 

حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک)

قوم پرستی بزرگ ، راست روی افراطی

 

یکی دیگر ازاحزاب بشدت ارتجاعی و افراطی در بین احزاب ناسیونالیستی کرد، جریانی که داعیۀ کردستان بزرگ در سر داشت و تبلیغ میکرد، حزب کارگران کردستان  معروف به پ.ک.ک میباشد. پ.ک.ک اکنون تا حدود زیادی منحل شده و از آن تشکیلات سالهای گذشته‌اش هم در وزن و هم در عرصۀ حضور خبری نیست. ضربه خورده، ناکام و متلاشی ،با بخش‌هایی کوچک هنوز به این نام و شاید نام های دیگر وجود دارد و فعالیت میکند.در هر حال آنچه بود دیگر نیست.

 

حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) در غایب یک حزب رادیکال ، پیشرو ، آزادیخواه و حق طلب در ترکیه و محصول جامعه‌ای (کردستان ترکیه) ازنظر اقتصادی و فرهنگی عقب افتاده،جریانی میلیتانت، خشن، متکی به مناسبات ما قبل سرمایه ، فئودالی و عشیره ای، بری از فرهنگ حزبیت و اصول تشکیلاتی مدرن ، با مناسباتی پدر سالارانه ، مبلغ شعار فریبنده و ملت فریب ِکردستان بزرگ (بدون توجه و عاجز ازدرک این نکته که جدا کردن و پیوستن هر کدام از ملت های کرد و سرزمینشان به کرد های کشورهای دیگر با توجه به در هم تنیدگی مناسبات اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی ده ها سالۀ هر کدام از کرد های هر کشوری با بخش‌ها و ملیت های دیگر آن کشور و جدا کردن این ملت و سرزمینشان و الحاقشان به کشوری دیگر امری محال، غیر ممکن و حتی نالازم است.)، مدعی طرفداری از ملت ستم دیدۀ کرد ، آنهم با چنین برنامه و نگرش هایی بوده و مدت‌ ها یکه تازی میکرد و ادعای آزادی ملت کرد را داشت.

 

با رهبری فردی عبدالله اوجالان (ملقب به آپو) که در سالهای به تنگنا افتادن پ.ک.ک و خط بی ربطش در مبازۀ طبقاتی ترکیه و سرگردانی این یهودای سرگردان در کشورهای بیگانه و دستگیری مافیایی وار او به وسیلۀ پلیس بین‌المللی و بهت و حیرت این رهبر دستگیر شده و بلافاصله به راست چرخیدن و چون حبابی به هوا رفتن یکبارۀ آنهمه میلیتانت و عظمت طلبی و اعلام دست کشیدن از مبارزۀ مسلحانه و رهنمود ادامۀ مبارزۀ پ.ک.ک از طریق سیاسی و به شیوۀ پارلمانی به هوادارانش. به رسم دیگر احزاب ناسیونالیست به هنگام برتری دادن های منافع شخصی «پیشوا»ی کرد و فراموش کردن ملت کرد و همۀ وعده‌های داده شده . مثل ملا مصطفی بارزانی و جلوسش در کرج و اعلام کردن شکست جنبش کردهای عراق از طرف او در چند دهه پیش.شرایط سخت مبارزه و تندپیچی (آنهم نه آنچنان بزرگ) ،تنگنای همیشگی برای احزاب ناسیونالیستی و رهبرانش .در تنگنا قرار گرفتن و قبول شکست و دست شستن از مبارزه . تراژدی دیگری برای احزاب کرد.

 

سرنوشت این قوم پرست بزرگ و شعار دهندۀ کردستان بزرگ این بود که به پارلمان خزد و راست روی افراطی شود، اما حکومت راست حاکم بر ترکیه این تقاضای زبوبانۀ جریان میلتانت دیروز را نپذیرفت.

 

قوم پرستی، اعمال و سیاست‌های خشونت آمیز و عقب افتادۀ پ.ک.ک که همگی با اتکا بر مبارزۀ ملتی ستم دیده کرد و جان فشانی ها و فداکاری های این ملت و جوانان پرشورش برای این جریان ممکن و مهیا شده بود، در عرصۀ جهانی و به‌خصوص در کشورهای اروپایی تأثیرات منفی بر جایی گذاشته و چهرۀ ملتی رنج دیده را درافکار عمومی تیره و ناروشن نمایاند. تا کنون هیچ جریانی همچون پ.ک.ک در نتیجۀ افکار واعمال غلط  سیاسی‌اش این چنین چهرۀ ملتی و مبارزه اش را تیره نکرده و تار نشان نداده است.

  

پژاک (حزب حیات آزاد کردستان)

(پ.ک.ک) ی وطنی و فرصت طلبی اش

 

در معرفی پژاک در سایتی آورده اند:«پژاک در سال ۲۰۰۴ اولین کنگره خود را برگزار نمود.رئیس این حزب (در سال ۲۰۰۴) عبدالرحمان حاجی‌احمدی نام دارد.حاجی‌احمدی، به ایالات متحده سفر داشته و در آن‌جا تماس‌هایی برقرار کرده‌است. او میگوید: «هدف ما یکی است. ما در مورد براندازی حکومت صحبت نمیکنیم، ولی خواهان تغییر دموکراتیک در ایرانیم. در این سطح حاضریم با آمریکایی‌ها همکاری کنیم.» منابع شمال عراق گزارش میکنند که حاجی‌احمدی، تنها اسماً رئیس پژاک است و هیچ کاری بدون اجازهٔ پ‌ک‌ک انجام نمیدهد.

پژاک تصویر بزرگی از عبدالله اوجالان را بر روی کوهی در۱۶کیلومتری کوه قندیل ترسیم کرده‌اند.خود را شاخه ایران حزب کارگران کردستان ترکیه یا – پ‌ک‌ک – معرفی میکند. از سوی شماری از کشورها از جمله کشورهای هم پیمان ناتو و ایران در فهرست گروه‌های تروریستی طبقه‌بندی میشود.فعالیت این حزب بیشتر در مرز بین ایران، عراق و ترکیه و منطقه قلعه‌رش در استان آذربایجان غربی و بخش شرقی کوهستان قندیل

در کردستان عراق میباشد.شمار زیادی از افراد پژاک از افراد پ‌ک‌ک و شهروند ترکیه هستند.پژاک تاکنون چندین انشعاب درونی داشته‌است.»

و مطلب نویسی بنام رویا طلوعی در نوشته‌ای تحت عنوان: هوادار پژاکبودند؟ خوب که چه؟ از سر ناآگاهی و یا در اوج شیفتگی و خوش باوری به ناسیونالیسم کرد و پژاک مطالبی را مطرح کرده است که  یک نمونه‌ از

نگرش ساده در برخورد و گرایش به این جریان و به عنوان یک متن تبلیغی ناسیونالیستی در اینجا میآورم  :

 

«ناسیونالیسم فرد محوری که درقالب کمالیسم بر ترکیه حاکم است و اصرار ترکیه در آسیمیلاسیون کُردها و همگون سازی آنهابا ترکها و نفی هویتشان، بطور طبیعی واکنش همسان سازی و نیاز به یک رهبر بسیار مقتدر کُرد را که مظهر کردیت باشد توجیه پذیر میسازد. بحق “آپو” یا همان “عبدالله اوجالان” تاثیر شگرفی در بازیابی هویت کُردی در کُردهای ترکیه و نیز شعله ور تر کردن این هویت در میان سایر کُردها و از جمله کُردهای ساکن ایران داشته است. اما به باور من اگر حزبی با الهام از پ.ک.ک برای ایران و توسط کُردهای ایران تاسیس میشود، باید شرایط تاریخی و فرهنگی کُردستان ایران را کاملن مد نظر قرار دهد.نسخۀ ترکیه لزومن برای کُردستان ایران قابل تجویز نیست.»

 

«بخود متکی بودن یکی از امتیازات پژاک است.از آنجا که پژاک وابستگی مالی به احزاب کُرد عراق نداشته و نیز تمامی تخم مرغهای خود را در سبد حمله به ایران و تعارف قدرت از سوی نیروهای خارجی، نچیده بود، تا آنجا که من میدانم از سرایت بیماری انفعال و انشقاق حاکم بر دیگران جان سالم بدر برد. مهارت پژاک در جذب نیروهای زن انکار ناپذیر است. روش آموزش آنان در دانشگاه کوهستان” زانکوی شاخ” نیز در خور توجه است.

هر چند که افتخار جذب و سابقه ی حضور زنان در فعالیتهای سیاسی ابتدا به حزب دمکرات در زمان “قاضی محمد” و سپس به طور وسیع تر به حزب کومه له در دوران انقلاب باز میگردد، اما من دختران شجاع و آموزش دیده ی پژاک را بارها در سنندج و سایر شهرها دیده ام که به کار فرهنگی و مدنی کاملن بی خشونت مشغول بوده اند. دخترانی شهرستانی و حتا روستایی اما کاملن متفاوت، ناطق، آگاه به تاریخ ملت خود و تاریخ زن و بسیار شجاع. در عجبم چرا تاکنون رهبر دوم خود را از میان آن زنان ناطق و شجاع بر نگزیده اند؟در کنار اینها یک نقد وارد بر پژاک ممانعت از عشق و ازدواج است که به نظر من بسیار ایدئولوژیک و نامنطبق بر نیازهای انسانی افراد است.

– از دیگر محاسن پژاک زیرکی تحسین بر انگیز در شناختن فضاهای مدنی برای کار و فعالیت و سازماندهی مناسب و فعال و کارا است. نیاز را تشیخص و فضای کار را فراهم می کنند اگرچه لزومن و صرفن برای اعضای خودشان نبوده و دیگر کُردها را بطور مستقیم و غیر مستقیم تشویق به تلاش می نمایند. درزمینه ی سازماندهی، های و هویشان بسیار کم و عملکردشان سریع و وسیع است و انصافن سازمان دهندگان کم نظیری هستند.در این باره الحق از کوردهای ترکیه خوب آموخته اند. آنها افراد مصمم و با اراده و مقاوم زیادی را در زمینه های فرهنگی پرورش داده و راهی جامعه کرده اند.»

 

و خود پژاک اخیراً در اطلاعیه ای بنام: نامه‌  سرگشاده  پژاک  ‌در راستای اتحاد  ملی  نیروهای سیاسی را دعوت به هم کاری با خود و مبارزۀ مشترک کرده است.

                                                                                    ××××

 

وضعیت میلیتاریزه شدۀ کردستان ایران در دهه های اخیر،مبارزۀ مسلحانۀ احزاب ، سازمان ها و مردم کردستان در مقابل رژیم ، شرایط غیر جنگی خاصی ک سالهاست در منطقه وجود دارد و هر نوع فعالیت نظامی و اقدام مسلحانه را به نیروهای انقلابی تحمیل کرده ، سازش کاری ها و مماشات دائمی حزب دمکرات، انشقاق در کومه له و پراکندگی و براست رفتن و ناسیونالیستی بودن  و شدن بخشی از آن، دفاع کل جریانات زبون و درماندۀ ناسیونالیستی از اصلاح طلبان و سبز های رژیم در سالهای اخیر،-

 

عدم وجود یک سازمان جدی سیاسی و کمونیستی رادیکال با داشتن شبکه‌ها و واحد هایی نظامی برای انجام یکسری عملیات لازم و مؤثر که حضورش در این منطقه بر رژیم و مرتجعان سنگنی کند و امکان خود نمایی به «پژاک» های فرصت طلب ندهد،خشونت و سبعیت حکومت سیاه اسلامی بر مردم کردستان و اعدام های بی وقفه در آنجا ، کینه و نفرت روز افزون مردم آن دیار و میل به مبارزه و دشمن را از بنیان کندن و به زیر آوردن، طیفی از جوانان مشتاق مبارزه و نا آگاه به خطوط فکری جریاناتی امثال پژاک ، این‌ها عواملی هستند که فرصتی به جریانات مرتجع و فرصت طلب و در پوشش نظامی و ظاهراً رادیکال داده  تا نیرویی از جوانان معترض را به دم خود انداخته و به نیروی سیاسی و نظامی حزب و سازمانشان تبدیل کنند.             

 

پژاک، این (پ.ک.ک) ی وطنی که نامش و حضورش درنتیجۀ این شرایط تاریخی و ابن الوقت بودن خودش و رهبرانش ممکن شده است، را باید به توده های مردم شناساند و در میدان سیاسی بایکوتش کرد. هرنیرویی به هر دلیل و بهانه‌ای پای این جریان را به معادلات سیاسی بکشاند و یا نشست و رابطۀ سیاسی با آن‌ها داشته باشد و یا بر قرار کند ، شریک این جریان منحط و ارتجاعی محسوب میشود .پای همچون جریانی را نباید به عرصۀ مبارزات مردم کشاند.

 

پژاک و پ.ک.ک سر و ته یک کرباسند.آن یکی با همۀ هارت و پورتش شکست حقیرانه‌ای راقبول کرد و راست شد و به صف و سرنوشت احزاب هم سنخ خود پیوست و این یکی هم با اطلاعیه دادن ها ، فرصت طلبی ها و با به میدان آمدن های کذاییش همان راه را میرود .

 

بهروز شادیمقدم  ۲۰۱۰ .۲۸٫۵

http://shadochdt.wordpress.com

shadi_behr@yahoo.de

 

–                   ناسیونالیسم کرد و احزابش (۱)

–                   ناسیونالیسم کرد واحزابش ( ۲) سیاست ِبه نرخ ِروز ِاََقای عبدالله مهتدی رهبرحزب کومه له کردستان ایران