معلم شورشى

فرزاد کمانگر
“من آرمانگرا هستم و میخواهم چنین بمانم.”
رۥزا لوگزامبورگ.

اعتصاب عمومى مردم مبارز و آزادیخواه کردستان و شهرهاى همجوار آن در اعتراض به اعدام ۵ زندانى سیاسى در روز پنجشنبه ٢٣ اردیبهشت ماه ٨٩ دریچه امیدى را بر روى همه عرصه هاى مبارزاتى در ایران گشود.
این روز به تأریخ پر افتخار مردم آزادیخواه و برابرى طلب کردستان پیوست. این حرکت مردمى معماران و سردمداران جریان اسلام حسینى(اصطلاح طلبان سبز) را دور زد و به معماران دست دوم آنها در کردستان فهماند که حناى آنها رنگى ندارد.
نام فرزاد و مقاومت این معلم شورشى در زندان هاى رژیم در این تأریخ به ثبت رسید. بخش مهمى از این اعتصاب عمومى پیروزمند، مدیون استقامت و پایدارى فرزاد و دیگر زندانیان سیاسی فداکار و از جان گذشته ای بود که در زندان و در اسارت نیروهاى رژیم سرمایه دارى جمهورى اسلامى بسر میبرند.
فرزاد کمانگر از همان روزهاى اول زندانى شدنش تا آخرین روزهاى اعدامش ارتباط سیاسى و عاطفى خود را با بیرون از زندان از طریق ارسال نامه هاى پر محتوا و آموزنده اش حفظ کرد. انتشار نامه هاى فرزاد با توجه به کنترل شدید پلیسى در درون و بیرون از زندانهاى جمهورى اسلامى، همراه با محتواى آموزنده و امید بخش آن در تأریخ زندانیان سیاسى در طول٣٠ سال حاکمیت سیاه رژیم سرمایه دارى در ایران بى سابقه بود و در قلب تاریخ ثبت شد.
رژیم طى ٣ سال زندانى کردن فرزاد و على رغم شکنجه هاى روحى و جسمى وحشیانه اش، هیچگاه نتوانست اندیشه آزادیخواهانه او را به تسلیم و شکست بکشانند. فرزاد بهاى سنگین و آموزنده اى را براى نسلهاى بعد از خود بجاى گذاشت. یکى از عرصه هایى که علل قاعده بایستى تحت تأثیر این مقاومت پر بها و آموزنده این آموزگار شورشى قرار گیرد معلمان و عرصه مبارزاتى آنها در شرایط کنون است.
یکى از آرزوهاى فرزاد برگزارى و ارج نهادن به روز جهانى معلم بود. او در زندان نیز با پیام هایش از مراسم مستقل روز جهانى معلم دفاع میکرد. 
در تفکر مسئولین رژیم اسلامى پدیده قرارداد، تعهد، امضأ، سند، قانون و … جزء بى اعتبارترین مقوله ها محسوب میشوند. آنها با فشار و تهدید، ایجاد فضاى وحشت و ارعاب مانع از مراسم هاى به رسمیت شناخته شده از جمله روز جهانى معلم هستند، تا به زعم خود توانسته باشند جلو این همبستگى هاى طبقاتى و جهانى را که مدتهاست بدون اجازه رسمى آنها در ایران شروع شده است را بگیرند.
در رژیم پهلوى و در اعتراض به پائین بودن حقوق فرهنگیان، معلمان تهران روز سه شنبه ١٢ اردیبهشت سال١٣۴٠در میدان بهارستان مقابل مجلس تجمع کردند. این تجمع اعتراضى مورد هجوم پلیس قرار گرفت، یکى از معلمان بنام ابوالحسن خانعلى توسط رئیس کلانترى بهارستان کشته شد.
معلمان تهران در اجتماع چند هزار نفری خود در ١٨ اردیبهشت سال١٣۴٠روز ١٢ اردیبهشت را روز معلم اعلام کردند. یونسکو ۵ اکتبر سال١٩۶۶ را روز جهانى معلم اعلام کرده است.
معلمان نه تنها در روز ۵ اکتبر بلکه در روز ١٢ اردیبهشت هم اجازه برگزارى مراسم مستقل خود را ندارند. جمهوری اسلامی در طول سه دهه حاکمیت ننگین خود با خالی کردن روز معلم از محتوای جهانی و مبارزاتی آن و با نامگذاری ١٢ اریبهشت روز ترور “مطهری” از آخوندهای تئوریسین حکومت اسلامی  تحت عنوان روز معلم، سعی بر بیراه بردن افکار عمومی بویژه معلمان از جایگاه آنان و روز اتحاد مبارزاتیشان دارد.
به گزارش مهر، پرویز بختیاری عضو هیئت علمی موسسه پرنده نگری در کاخ سعد آباد با اشاره به روز جهانی پرندگان مهاجر گفت”در این موقع از سال دیگر هیچ پرنده مهاجری به ایران نمی آید و تبلیغ برای پرنده نگری در این موقعیت به ضرر طبیعت و پرندگان است. این تقلید کورکورانه و غیر علمى آرامش پرندگان را به هم خواهد زد.
 در کاخ سعد آباد تعدادى از مسئولین کلاه بردار و عوام فریب رژیم اسلامى نگران به هم خوردن آرامش پرندگان مهاجر و چانه زدن بر سر تعیین روزى مناسب به عنوان روز جهانى پرندگان مهاجر اند. عده اى دیگر از مسئولین و جلادان همین رژیم در زندان اوین مشغول بدار آویختن فرزاد کمانگر و هم بندیهاى او به”جرم”دفاع از آزادى، برابرى، حقوق بشر و برگزارى مراسم روز جهانى معلم  هستند. خوشا به حال پرندگان مهاجر!
فرزاد در نامه اى از زندان تحت عنوان قوى باش رفیق مینویسد”مگر میتوان بار سنگین مسئولیت معلم بودن و بذر آگاهى پاشیدن را بر دوش داشت و دم بر نیاورد؟”
بررسى مبارزات معلمان در ایران با توجه به موقعیت اجتماعى، سیاسى، و اقتصادى آنها در تقابل با سیستم ارتجاعى نظام سرمایه دارى در عرصه هاى مختلف آموزشى از حساسیت خاصى برخوردار است. معلمان ما بار سنگین تعلیم و تربیت را در جامعه اى عهده دارهستند که هرج و مرج، بى عدالتى، نابرابرى و فساد رایج در آن از مشقات بى چون و چراى رژیم حاکم در ایران است. مبارزه با این نابرابرى ها و انتظارات حداقل ٣٠ میلیون از دانش آموزان، دانشجویان و بستگان آنها رسالتى است که بخش مهمى از آن بر عهده معلمان است.
انتظارات خانواده محصلین و مردم عادى از معلمان، وظیفه این قشر را در جامعه اى که فرزاد ها را به “جرم” دفاع از حقوق بشر به چوبه دار حلق آویز میکند امر پیشبرد مبارزه بر علیه رژیم جمهورى اسلامى را پیش از پیش دشوار و وظیفه اى انقلابى جدا از رسالت تعلیم و تربیت را به وظایف روز مره آنها اضافه کرده است.
شیوه مبارزه معلمان ما از همان ابتداى سر کار آمدن رژیم اسلامى در ایران تا کنون با انتقاداتى مواجه بوده است، این انتقادات تنها به معلمان و نحوه مبارزات آنها محدود نیست. نگاهى گذرا به مبارزات کارگران،  دانشجویان، زنان و … به تناسب نوع کار، موضوع کار، محصول کار و رسالت سیاسى- اجتماعى این اقشار تحت ستم در عرصه ها ى مبارزاتى بر دوش دارند و نوع برخورد آنها از نظر موقعیت سیاسى و اجتماعى در جامعه متفاوت است.
شغل معلمى در همه جوامع بشرى شغلى است حساس و با اهمیت به همین دلیل کوچکترین رفتار معلمین و انعکاس عملکرد شان تأثیر مستقیمى بر دانش آموزان و اطرافیان آنها دارد. این تأثیر که در اغلب موارد با راهنمایى، احساس مسئولیت و دلسوزى معلمین همراه است در نتیجه ارتباطى عاطفى توأم با احترام متقابل بین دانش آموزان و والدین از یک طرف و معلمین آنها از طرف دیگر برقرار خواهد کرد. این ارتباط وقتى جنبه سیاسى پیدا میکند که به واقعیت ملموس و مادی تبدیل شود، که نمونه تجلى یافته آن منجر به اعتراض و اعتصاب عمومى پیروزمند در مخالفت با اعدام فرزاد کمانگر و چهار زندانى سیاسى همراه او در کردستان و محکومیت اعدام زندانیان سیاسى توسط رژیم جمهورى اسلامى در ایران و جهان از سوى مردم آزادیخواه را به دنبال داشت.
این تجربه گرانبها ثابت کرد که پیروزى ما در گرو وحدت عمل مردم آزادیخواه و برابرى طلبى است که به کمتر از نابودى رژیم هار جمهورى اسلامى رضایت  نخواهند داد، این وحدت بدون شرکت فعال کارگران و رهبرى آنها در همبستگى کامل با سایر جنبش هاى آزادیخواه و برابرى طلب در ایران به پیروزى نخواهد رسید.
به هر اندازه که تشکلهاى صنفى معلمان مستقل از دولت و با دورى جستن از اصلاح طلبان حکومتى عمل کند به همان اندازه ممانعت جدى براى رژیم اسلامى در اجراى احکام غیرانسانی و ضد بشرى اعدام ایجاد خواهند کرد.
پنجشنبه ۶ خرداد ماه ١٣٨٩