اعتصاب عمومی علیه اهداف قومپرستانه ارتجاعی عبدالله مهتدی و دوستان حال و آینده او بود! (در حاشیه اظهارات آقای عبدالله مهتدی)

بعد از اعتصاب موفقیت آمیز و قدرتمند مردم آزادیخواه در کردستان در اعتراض به اعدام پنج فعال سیاسی نستوه و مقاوم، موجی از تبلیغات مشمئز کننده توسط  رسانه های غربی  در وارونه کردن حقیقت و دادن تصویری جانبدارنه از حرکت متحدانه مردم کردستان به نفع ناسیونالیسم کرد شروع شده است.ژورنالیسم بورژوایی می خواهد این تصویررا به جامعه  القا کند که اعتصاب ادامه حرکت جنبش سبز یا جنبش جاری است! بخشی از این هیاهو و بازار گرمی برای ناسیونالیسم کرد و جنبش سبز توسط آقای مهتدی صورت گرفت. عبدالله مهتدی در تدارک ایفای نقش تاریخی در حیات سیاسی ناسیونالیسم کرد است که فعلاً راه رسیدن به این “منزلت” را در پادویی برای رسانه های غربی و از این طریق جعل واقعیت به نفع ناسیونالیسم کرد و “کسب اعتبار” برای جناح موسوی در میان مردم کردستان جستجو می کند. عبدالله مهتدی بیش از بیست سال است  در نقش پادو و سرگردان دنبال دوستان حال و آینده خود در پیشگاه ارتجاع  است. اینکه عبدالله مهتدی با ایفای نقش محلل و رابط ناسیونالیسم کرد با جنبش سبز چقدر به هدفش نزدیک میشود یا نه امر خودش است، اما کمونیستها عرایض وارونه و  این جعلیات آشکار از طریق بی بی سی، رادیو دویچه وله و العربیه را بی جواب نمی گذارند و افشای آنرا وظیفه خود می دانند. 
هر قدر آقای مهتدی قیل و قال کند تا اعتراض مردم کردستان را به خدمت نیازمندی امروز ناسیونالیسم کرد در آورد، ذره ای از رادیکالیسم اعتراض مردم و مستقل بودن آن ازجناح بندی های رژیم اسلامی نمی کاهد. بگذار ایشان با جنجال تبلیغاتی و دروغ در الصاق حرکت متحدانه مردم کردستان به جنبش سبز، مشروعیت خود را در میان ناسیونالیسم کرد برای مدتی رسمیت بخشد و پیام خود را از طریق رسانه های غربی به گوش جنبش سبز که رهبران آن مجریان و فتوا دهند گان اعدام و شکنجه انسان های بی شماری هستند که آقای مهتدی خواهان همکاری با آنها است، برساند. مردم کردستان طی یک سال گذشته صف خود را تماماً از آنها جدا کرده اند و با موضع رادیکال خود، ناسیونالیسم و آقای مهتدی را  در آستان رهبران سبز خجالت زده و بی محل  کردند. جعل واقعیت و جنجال تبلیغاتی امروز ایشان در مورد اعتراض مردم کردستان که ربط چندانی به جنبش  ناسیونالیستی کرد نداردو الصاق این اعتراضات به روند جنبش سبز توسط مهتدی، چیزی غیر از پرداخت پیش قسط راه یابی به دوایر شیوخ سبز اسلام نیست.  تاریخ مبارزه مردم کردستان طی سه دهه گذشته  بارها گواه شکست تلاشهایی از این دست از جانب ناسیونالیسم کرد بوده است که جهت فریب مردم و ایجاد توهم به جناحی از جمهوری اسلامی گام برداشته اند. مهتدی دوره ای که خود را کمونیست می نامید، تلاشهای از این دست توسط جریانات ناسیونالیست را به ریشخند می گرفت و امروز خود با تکرارآن و ارسال پیام دوستی به رهبران نمادین جنبش جاری مورد ریشخند تراژیک تاریخ قرار گرفته است.
 تلاش امروز عبدالله مهتدی تکرار ملال آور اپورتونیسم سیاسی جریانات ناسیونالیستی با سابقه تر، در شرایطی متفاوت است. سر در گمی و بی افقی کنونی ناسیونالیسم کرد و حضیض رهبری در این طیف، آقای مهتدی را به میدان دار رسانه ها و تریبون های نه چندان محترم غربی تبدیل نموده است.ایشان هم برای احراز این پست، قلب واقعیت را پیشه کرده و در این راستا گوی سبقت را از پیشینیان خود ربوده است. هرچند مهتدی فردی دارای ملاحظات و محاسبات سیاسی است، هنوز به طور کامل زیر و بم های سیاست رسیدن به مقام شامخ داروغگی کردستان را  از تجربه شکست پیشینیان خود یاد نگرفته است و هنوز به سان آنها به راحتی از هول حلیم تو دیگ می افتد. مهتدی می خواهد در میان جناح از قدرت رانده شده رژیم، که در تلاش زنده کردن اسلام دوران خمینی با جناح حاکم درگیر هستند، دوستان حال و آینده خود را پیدا نمایند تا در آینده و در فرصت مناسب به کریدورهای وزارتخانه های رژیم، البته اگر بخت یار باشد، در سایه حکومت اسلام سبز راه یابند!  واقعیت این است که ناسیونالیسم سهم ناچیزی در اطلاع رسانی و سازماندهی اعتراض مردم کردستان داشت. این چپ ها و کمونیستها بودند که با درک شرایط  ودر همدردی با مردم آزادیخواه   و داغداردر کردستان،بویژه خانواده و دوستان فرزاد کمانگر و یارانش در میان مردم کردستان و تشدید نفرت سی ساله شان از کلیت رژیم، فراخوان اعتصاب عموی دادند و به سازماندهی در راستای شکل گرفتن این اعتراض اقدام نمودند. درخارج کشور نیزباز این کمونیست ها و آزادیخواهان بودند که ابتکار عمل را دردست گرفته و در اکثر کشورها تظاهرات و حرکت های اعتراضی گسترده ای را در محکومیت این اقدام شنیع چمهوری اسلامی سازمان دادند و سفارت خانه های رژیم را بر سرشان خراب کردند.     
احزاب ناسیونالیستی همیشه انگشت حیرت به دهان، منتظر شفقت جناحی از رژیم و انداختن گوشه چشمی به این ناسیونالیسم کم بهره از فوق سود کارگران بوده و هستند. اما هر بار متعجب و نامید از بی لطفی این یا آن جناح نسبت به خود، منتظر فرج دیگری در شکاف حکومتی می مانند و در صورت عدم دسترسی به روزنه دیگری مجدداً افق خود را به آنها گره میزنند و بنا به مصلحت روز یکی از جناح ها را انتخاب می کنند. فعلاً منفغت خود را در همراهی با موسوی و جناحش تشخیص داده اند. پایان موفقیت آمیز اعتصاب عمومی مردم کردستان خوراک تبلیغی جهت ظاهر شدن عبدالله مهتدی و ارسال پیام به موسوی وکروبی و شرکا ، در میدیای غربی را فراهم نمود و با تکرار سخنان هم سلفی های خود بار دیگر سر در گمی و بی افقی خود و جریانات ناسیونالیست را به نمایش گذاشت. ناسیونالیسم کرد در سی سال گذشته در هیچ موردی نماینده رادیکالیسم مردم نبوده ونمی تواند باشد،بلکه همیشه نقش ترمز در مبارزه مردم کردستان را بازی کرده است. قایم شدن پشت اعتراض و مبارزه مردم و معامله با آن به امری نهادینه در احزاب و جریانات متعلق به جبش ناسیونالیستی تبدیل شده است. کمونیستها، فعالین و پیشروان اجتماعی باید عدم کارایی و بی ربطی این جریانات و شخصیت هایش به جامعه مدرن و امروزی کردستان ایران و همچنین ناتوانی جریانات ناسیونالیستی در جهت حل مسئله ملی را به کارگران و مردم کردستان را به آگاهی طبقاتی کارگران و انسانهای آزادیخواه این جامعه تبدیل کنند و با ایجاد همبستگی و سازماندهی کارگران سد محکمی را در مقابل سرایت سموم ناسیونالیسم به جامعه کردستان ایجاد نمایند و از این طریق مانع به انحراف کشاندن مبارزات رادیکال مردم توسط مهتدی ها شوند.
۲۰۱۰-۰۵-۲۴