چگونه می توان علیه فقر در جامعه مبارزه کرد؟

قسمت اول
حسن صالحی
فقر و محرومیت دارد از سر و کول جامعه ایران بالا می رود. این واقعیت دهشتناک هزار چهره دارد. دستمزدهای ناچیز که کفاف هیچ چیز را نمیدهد، دستمزدهای پرداخت نشده کارگران که هزاران خانوار کارگری را در معرض نابودی قرار داده است، کودکان کار که برای کمک خرجی به والدینشان بجای درس و بازی به بازار کار کشیده می شوند و مورد وحشیانه ترین استثمار و تعرض قرار می گیرند، کارتن خوابهایی که در سرمای وحشتناک زمستان در خبایانها نفله می شوند، مردمی که از سر ناچاری و تامین بخشی از معاش خود به کلیه فروشی روی آورده اند، بیکاری گسترده و بی تامینی بیکاران٬ آینده تیره و تار برای جوانانی که کاری پیدا نمی کنند٬ زندگی در بیغوله ها و حاشیه شهرها در بدترین شرایط بهداشتی و زیستی٬ محرومیت از تحصیل و بهداشت٬ و …

این لیست پایانی ندارد. این لیست پایانی ندارد ولی می توان و باید به این وضع پایان داد. حاکمیت اختناق اسلامی سرمایه داری که پاسدار این وضع است٬ سعی کرده که با سرکوب و بگیر و ببند این وضع دردناک را برای مردم "قابل تحمل تر" کند. اما کارگران و مردم زحمتکش با مبارزه همیشگی خود فقر و نداری ناشی از نظام سرمایه داری و رژیم اسلامی حافظ این نظام را بارها به مصاف طلبیده اند. به هر میزان که این مبارزه متحد و منسجم به پیش رفته است به همان میزان در مقابل توحش سرمایه داری موفقیت هایی را هم نصیب کارگران و مردم زحمتکش کرده است. اما از آن مهمتر اینکه امروز در جامعه ایران نسیمی وزیدن گرفته است که سوسیالیسم را در مقابل بربریت قرار می دهد. این نسیم به حرکت در آمدن نیرویی است که سوسیالیسم را تنها راه نجات از فقر و سرکوب می داند. سوسیالیسم را دوای درد مردم ستمدیده می داند و بلند کردن پرچم سوسیالیسم را تنها راه خلاصی جامعه از هر گونه تبعیض قلمداد می کند. پژواک این شعارها در ۱۶ آذر امسال و در چندین اعتراض دیگر در طول یکی دو سال گذشته٬ طنین افکن شد. این بخوبی نشان می دهد که جامعه ایران و اکثریت شهروندانش علیرغم دست و پا زدن در فقر٬ از زندگی انتظار دیگری دارند. نمی خواهند اسیر نظامی باشند که تامین سود اقلیتی سرمایه دار موتور محرک آن است. زندگی با نشاط٬ مرفه و با بهترین استاندارهای کار و زیست را حق خود می دانند و امید و آرزویشان برای یک زندگی بهتر شعله ور است. آنها به دنبال جامعه ای هستند که انسان و تامین نیازهای انسان اساس آنرا تشکیل می دهد. حزب کمونیست کارگری ایران و جنبش ما همواره از برقراری چنین جامعه ای دفاع کرده است٬ بر آن کوبیده و کارگران و مردم زحمتکش را برای استقرارش فرا خوانده است. قدرت گرفتن افق چپ و سوسیالیستی در جامعه زمینه های بسیار مساعدی را برای فعالین مبارزات اجتماعی و بویژه فعالین کارگری در براه انداختن کمپین های مشخص علیه فقر هموار کرده است. اینجا روی سخن ما بویژه با فعالین کارگری است. می خواهیم به جبهه هایی از مبارزه بر علیه فقر  اشاره کنیم که می تواند نیروی اجتماعی وسیعی را بسیج کند و به عامل فشار تعیین کننده ای برای تغییر وضعیت فلاکتبار کنونی به نفع کارگران و مردم زحمتکش تبدیل شود. مبارزه برای افزایش دستمزدها، مبارزه برای گرفتن بیمه بیکاری، مسکن مناسب، علیه کار برده وار کودکان عرصه هایی از همین مبارزه است. این ها البته جبهه های واقعی و موجود مبارزه کارگران علیه فقر و برای دست یابی به حداقل استاندارد زندگی است. بحث بر سر اینست که این مبارزه را چگونه، با چه شعارها و انتظارات و خواستهایی، و با چه نیرویی باید و میتوان به پیش برد تا بتوانیم مانع این شویم که طاعون فقر از صفوف ما هرروز قربانی بگیرد.
۱- مبارزه برای افزایش فوری دستمزدها. در جامعه کنونی سطح دستمزد کارگران معیار و شاخص بسیار مهمی برای تعیین میزان رفاه و آسایش در جامعه است. حداقل دستمزد موجود- ۱۵۰ هزار تومان در ماه- نشانه سطح زندگی چند برابر زیر خط فقر است. سطح های دستمزدهای موجود نشانه بارزی از ابعاد گسترده فقر در ایران است. میزان کم دستمزدهای پرداختی تا کنون نتایج خرد کننده ای بهمراه داشته است. سوء تغذیه در میان میلیونها خانوار کارگری که امروز علائم آن در همه چهره ها عیان است٬ تکیدگی و مرگ و میر کودکان٬ چشمهای در کاسه نشسته و رنج بی پایان همسران و دسیته و پنجه نرم کردن روزانه با مرگ از جمله نتایح آن است. از همین رو مبارزه دائمی برای افزایش دستمزدها یک عرصه فوری و بسیار مهم در مبارزه علیه فقر است. در شرایطی که ما به پایان سال ۱۳۸۵ و موعد تعیین دستمزدها برای سال آتی نزدیک می شویم٬ تحرک اجتماعی برای افزایش دستمزدها از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. حداقل دستمزدها باید در اولین قدم تا میزان بنج برابر سطح کنونی افزایش یابد. این کمترین خواست و توقع کارگران در این زمینه است. تا کنونی کمپین های معینی در جهت افزایش دستمزدها جریان داشته است.  بعنوان مثال کارگران کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان٬ کارگران کارخانه کشتی سازی در بهشهر٬ کارگران ایران خودرو٬ کارگران کارخانه یخچال و فریزر سازی فیلور در تهران٬ کارگران نساجی شاهو سنندج٬ کارگران پتروشیمی در ماهشهر٬ کارگران پتروشیمی بییستون کرمانشاه٬ کارگران برق و فلزکار کرمانشاه ضمن امضای طومارهایی با رقم و عدد خواستار افزایش دستمزد شده اند. این بسیار مثبت است. اما کافی نبست. کافی نیست چرا که برای سال ۱۳۸۵ رژیم اسلامی سرمایه داران علیرغم وجود اعتراضات برای افزایش دستمژد٬ باز هم میزان حداقل دستمزدها را فقط تا ۲۲ درصد یعنی تا سقف ۱۵۰ هزار تومان افزایش داد. توقع کارگران بسیار فراتر از این بوده و هست. برای مبارزه با فقر و سطح نازل دستمزدها باید سمبه کارگران پر رزوتر از اینها باشد. وقتی ما از راه انداختن یک کمپین اعتراضی برای افزایش دستمزدها صحبت می کنیم قبل از هر چیز بر این تاکید داریم که این کمپین باید همه گیر باشد. نه فقط کارگران کارخانجات و صنایع بلکه پرستاران٬ معلمان و دیگر بخش های جامعه در برگیرد. نباید فقط به امضای طومار اعتراضی بسنده کرد. این امر طبعا در همدل و هم رای کردن کارگران بسیار مهم است ولی باید از آن جلوتر رفت. با خواست افزایش دستمزدها تا حداقل پنج برابر سطح موجود می توان پاشنه در اداره کار و مجلس اسلامی را از جا در آورد. هیچ چیز موجه تر از این خواست و مبارزه کارگران نیست. در