نظرخواهی گزارشگران از جابر کلیبی

نظرخواهی گزارشگران از فعالین سیاسی درباره اوضاع کنونی
 
لطفا و برای آشنائی خوانندگان سایت خود را معرفی نمائید
پاسخ: جابر کلیبی پژوهش گر و فعال کمونیست انترناسیونالیست
djaber_ka@yahoo.ca
 
اعتراضات خیابانی که از نزدیک به یک سال پیش شروع شد امروزه بطور محسوسی فروکش کرده است و یا به تعبیری شکل عوض کرده است و در مناسبتهای مختلف انجام میپذیرد. بطور کلی و درحال حاضر وضعیت این جنبش عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ : با سپاس از سایت گزارشگران، پیش از هر چیز اما اجازه دهید تا نفرت و انزجار خود را از اعدام های اخیر زندانیان سیاسی اعلام کنم. خبر آنچنان سنگین و عمل آنقدر وحشیانه، وقیحانه، بزدلانه و ننگین است که با زبان ساده نمی توان آن را بیان کرد. تنها پاسخ در خورد به جنایت های رژیم، سازماندهی سرنگونی  قهر آمیز و کامل این رژیم سفاک و جنایت کار است. واقعیت این است که خلق های ایران، کارگران و زحمت کشان این سرزمین، روشنفکران انقلابی و در یک کلام همه توده های مردم، زیر سلطه ترور و کشتار جمهوری اسلامی در مقابل بی تفاوتی خفت بار ارگان ها و مراجع حقوقی و سیاسی جهان سرمایه داری، زیر سلطه بی قانونی و فاشیسم آشکار زندگی می کنند. از این رو راهی جز اعمال مستقل قدرت خود علیه این جانیان بالفطره ندارند. در چنین شرایطی وظیفه و حق مسلم هر زحمت کش ایرانی، روشنفکر انقلابی و زن و مرد آزاده است که خود را سازماندهی کرده، علیه این بیدادگری ها بپا خیزد و با هر وسیله ای که در اختیار دارد، اجزاء این رژیم فاسد و بربر و  نیز کلیت آن را به سزای اعمال ضد مردمی و جنایت کارانه اش برساند. 
اما در مورد سوال، از همان ابتدا روشن بود که اعتراضات خیابانی در مقابل رژیمی فاشیست و تا بُن دندان مسلح، به خودی خود و به تنهایی به جایی نخواهد رسید ، بویژه که سازماندهی آن توسط جناحی از حاکمیت انجام گرفته باشد!  هنگامی که توده های مردم در این اعتراضات به خاک و خون کشیده می شوند و “رهبران” کماکان به دفاع از نظام اسلامی، قانون اساسی و …، می پردازند، طبیعی است که انتظار دیگری جز سرخوردگی و رکود نباید داشت.
از این بدتر، رفرمیست ها و سازشکاران داخل و خارج، “روشنفکران” رنگارنگ، توده ای ها، اکثریتی ها و …،  از همه امکانات تبلیغی و تحمیقی که امپریالیست ها برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن جنبش و انسجام سیاسی و طبقاتی آن، در اختیار آن ها قرار دادند، استفاده کرده اند. کافی است به برخورد آن ها به حمله به سفارت جمهوری اسلامی درهلند اشاره کنیم تا به عمق سازشکاری در میان برخی جریانات باصطلاح اپوزیسیون رژیم پی ببریم.      
از طرف دیگر، جنبش اعتراضی که در چارچوب تناقضات درون رژیم جریان یافت و در آن نهادها و پدیده های انقلابی در حال شکل گرفتن بودند، به دلیل کنترلی که جریانات اصلاح طلب بر آن اعمال نمودند، از یک سو و  انفعال جریانات “چپ” و “رادیکال”، از دیگر سو، نتوانست از مرز تعیین شده فراتر رود و تبدیل به یک جریان سیاسی علیه کلیت رژیم گردد. شعار عمومی کماکان شعار ضد” دیکتاتور” و مربوط به انتخابات است و وجود رادیکالیسم در بخش های ضعیفی از این جنبش نتوانست آن را به شعار ضد رژیم ارتقاء دهد.  
دلایل، انگیزه ها و دینامیسم جنبش توده ای کماکان وجود دارد، منتها آنچه در این میان فرو کش کرده است در واقع جریانی است که کوشیده تا از توان توده ها برای تسویه حساب با جناح حاکم استفاده نماید! حال همه شرایط برای انتقال مبارزه به حاملین اصلی آن، یعنی کارگران، زحمت کشان و نیروهای انقلابی است. اگر چنین امری تحقق نپذیرد، طبعاً افت و خیز مبارزات ادامه خواهد یافت.
آیا خشونت اعمال شده از سوی حاکمان در برابر اعتراضات مسالمت آمیز مردم که منجر به کشته شدن دهها نفر و صدها زخمی و بازداشتی دیگر شده است میبایستی همچنان و همواره  با پاسخی مداراطلبانه روبرو گردد؟
پاسخ : تجربه مبارزات سیاسی بطور کلی و نزدیک به یکسال جنبش اعتراضی در ایران نشان می دهد که هر چه بیشتر با رژیمی دیکتاتور و خشن از قبیل جمهوری اسلامی با “مدارا” برخورد شود به همان نسبت دست آن برای سرکوب بازتر می شود.
در جنبش های اخیر ما شاهد شکل گرفتن نهادهای قهر انقلابی بودیم که طبعاً خوش آیند رهبران سبز و جریانات رفرمیست نبود. این که رژیم نمی تواند و نمی خواهد خشونت و سرکوب را کنار بگذارد، باین دلیل ساده است که هر روزنه ای که علیه رژیم باز شود، بلافاصله تبدیل به نیروی عظیمی می شود که مجموعه رژیم را تهدید می کند. کوشش اصلاح طلبان دولتی در واقع شرکت در حاکمیت است و شعارهای “دموکراتیکی” که می دهند، خود آن ها بهتر از هر کس دیگری می دانند که تحقق کمترین خواست دموکراتیک در این رژیم استبدادی امکان ندارد.  
بنظر شما پاشنه آشیل جمهوری اسلامی کدام است؟ آیا با تمرکز مبارزات مردمی بر نقطه ضعفهای رژیم میتوان نتایج موثرتری حاصل کرد؟
پاسخ : بباور من پاشنه آشیل رژیم اسلامی، خود رژیم است، زیرا این رژیم در واقع سقط جنین انقلاب ضد سلطنتی، ضد امپریالیستی و دموکراتیک مردم ایران در سال ۱۹۷۹(۱۳۵۷) است. از رو، جمهوری اسلامی اساساً مرده به دنیا آمده است. البته اگر بخواهیم به نقطه ضعف های آن که در همه ارگان ها و سلول های نظام اسلامی وجود دارد، بطور مشخص اشاره کنیم، این نقطه ضعف ها اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و …، هستند که از هرکدام شروع کنیم به تمامیت رژیم می رسیم.    
 
کاستی های جنبش خیابانی کدامند؟
پاسخ : علاوه بر مطالبی که در پاسخ شماره ۱ آمده، من اشکال را در خود جنبش خیابانی نمی بینیم. این جنبش از همان ابتدا با خواست های معیین و در چارچوب مشخصی جریان یافته است. از این رو، کاستی ها را باید در عناصر آگاه و انقلابی جامعه جستجو کرد که به هر دلیل نتوانستند جنبش را از سطح به عمق برده و در بستر آن برای ایجاد محمل های طبقاتی انقلابی، یعنی سازماندهی پتانسیل انقلابی جامعه استفاده کنند. منباب نمونه هیچ کوششی تا کنون برای وارد کردن جنبش کارگری به مبارزات اجتماعی انجام نگرفته است. این امر می توانست شرایط ومعادلات سیاسی حاکم بر جنبش را بطور رادیکال تغییر دهد.  
 
نقش ایرانیان خارج از کشور در حمایت از مردم را چگونه دیدید؟
پاسخ : ظاهراً این حمایت گسترده بود ولی در حقیقت همه چیز در کنترل سبزها و طرفداران آنها جریان یافت و در خدمت تزها و برنامه های آن ها قرار گرفت. تناسب نیرو از نظر کمی و سیاسی چنان بود که اغلب جریانات چپ آگاهانه یا بطور غریضی تحت عنوان حمایت از مردم ولی در واقع سیاهی لشکر اصلاح طلبان شدند و در این دوران، بسیاری از مرزهای میان انقلاب و ضد انقلاب مخدوش گردید. اخبار و اطلاعاتی که توسط رسانه های امپریالیستی پخش شد، هدفمند بود و آن ها برای جا انداختن اصلاح طلبان دولتی و غیر دولتی در مقابل جناح حاکم از همه چیز استفاده کردند.           
 
تا کنون صدها شعار از سوی معترضین به جمهوری اسلامی طرح شده است. کدامیک از شعارها را گویای سطح مبارزات مردمی میدانید؟
هنگامی که از سطح مبارزات مردم سخن می گوییم، باید تاکید کنیم که این سطح علاوه بر مرحله ای که در آن مبارزات جریان دارند، منوط است به ماهیت طبقاتی و چگونگی سازماندهی، شعارهای اصلی و اهدافی که این مبارزات دنبال می کنند. این تفاوت ها را ما به وضوح در مقاطع مختلفی که این مبارزات جریان داشت می بینیم. بسته به چگونگی نفوذ و کنترلی که از بالا و توسط رهبری اصلاح طلب بر این مبارزات اعمال می شد، نوع شعارها، چگونگی فعالیت ها و اهداف مبارزات دارای تفاوت های محسوسی بود. منباب نمونه ما در تظاهرات عاشورا شاهد استقلال بیشتری در مبارزات مردم بودیم و دیدیم که چگونه آن ها در شعار و در عمل از استراتژی و تاکیتک اصلاح طلبان فراتر رفتند. اگر بخواهیم به عنوان شاخص از سطح مبارزاتی که در این روز با شعارها، تاکتیک ها و عملکرد های متفاوتی با سایر مقاطع، علیه رژیم انجام گرفت، نام ببریم طبعاً باید شعار سرنگونی، مقابله انقلابی  و قهر آمیز با مزدوران رژیم و به عقب راندن آن ها را  سطح و خواست عمومی جنبش بدانیم. در این رابطه بیشتر مایلم از پتانسیل مبارزات، یعنی امکانات عینی و بلقوه آن صحبت کنیم. به نظر من آنچه که در عاشورا، به عنوان نقطه اوج مبارزات تحقق یافت، بیان گوشه ای از پتانسیل انقلابی عظیمی است که در جامعه وجود دارد. درست همین واقعیت است که می تواند زمینه مناسبی باشد برای تاثیر گذاری نیروهای کمونیست و انقلابی در سازماندهی دینامیسم انقلابی جنبش که متاسفانه به دلایلی که در پیش گفتیم، این نیروها در این مبارزات غایب بودند.    
صرفنظر از اینکه شما بعنوان مخاطب این نظرخواهی خود را در محدوده فعالین چپ تعریف میکنید یا نه – جایگاه جنبش چپ را در جنبش عمومی مردم کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ : اگر منظور ازجنبش چپ، جنبش کمونیستی باشد، جریانات کمونیست و رادیکال جایگاه چندانی روشنی در این مبارزات نداشتند. باید بر این واقعیت تاکید نمود که حرکت های اعتراضی سال اخیر بهترین بستر و شرایط مادی و سیاسی را برای دخالت جریانات کمونیست انقلابی فراهم کرده است ولی این جریانات تاکنون نتواسته اند از آن استفاده کنند و در بهترین حالت تنها خبر گزار وقایع جامعه بوده اند، در حالی که وظیفه اصلی آن ها کوشش عملی در سمت دهی سیاسی و تاثیر گذاری طبقاتی بر این حرکت هاست. البته هنوز هم دیر نشده و دخالت عملی جریانات کمونیستی در ایران می تواند شرایط انقلابی در جامعه را سازماندهی کرده، آن را تبدیل به یک روند سیاسی- طبقاتی برای مبارزه در جهت برقراری یک نظام دموکراتیک اجتماعی نمایند.
از جانب دیگر، بسیج وسیعی که رفرمیست های خارج با کمک رسانه های امپریالیستی انجام دادند، برخی جریانات و افراد “چپ” را با خود بردند و عملاً تحت الشعاع و در سایه جریانات سبز و اصلاح طلبان قرار گرفتند. این جریانات که روند مبارزات اجتماعی از نظر عینی، بویژه در زمینه رادیکالیسم سیاسی بسود آن ها بود، بدون دورنمای روشن و تحلیل مشخص و درست از شرایط، در نتیجه، بدون برنامه وسیاست معیین در این اعتراضات شرکت کردند و طبعاً نتیجه آن را اصلاح طلبان که با طرح و برنامه مشخص به اعتراضات دامن زده بودند، تصاحب نمودند. این البته مربوط به ضعف عمومی چپ است که هنوز نتوانسته در مقابل جمهوری اسلامی صف مستقل خود را ایجاد کند. اتحادهایی که از سال ها پیش برای تحقق این نیاز انجام گرفته، هیچکدام سرنوشت مثبتی نیافته است. اشکالات سیاسی، ایدئولوژیک و ساختاری باعث شده که چپ از صحنه سیاسی داخل و خارج عملاً غایب باشد و فاقد هرگونه تاثیر اجتماعی در حوادث مهم سیاسی گردد.
 
طیف رهبری کننده این جنبش را چگونه معرفی میکنید؟
پاسخ : اگر بخواهیم بطور مشخص در باره رهبری جنبش سخن بگوییم باید از جریان یا “طیف” اصلاح طلبان دولتی نام ببریم. آن ها بودند که اختلاف های خود با جناح حاکم را به میان جامعه برده و توده های مردم را را به دنبال اهداف خود که در وهله اول شرکت در ار گان های دولتی است، بکشند.
همین جا تاکید کنم که من بر خلاف کسانی که معتقدند این جنبش گویا “خود بخودی” است، بر این باورم که این جنبش در درون تضادهای درونی رژیم پا گرفت و خواست رسمی و اعلام شده آن، تجدید انتخابات ریاست جمهوری است. جنبشی که رهبری دارد، هدفمند است و ماه ها استمرار یافته را نمی توان به راحتی “خود بخودی” نامید.
در مورد وآژه “خود بخودی” که ترجمه چندان دقیقی از وآژه Spontanéite به زبان فرانسه و Spontaneity به زبان انگلیسی نیست، باید در فرصت دیگری به بحث نشست زیرا در ادبیات سیاسی چپ ایران مفهوم دقیقی از این وآژه ارائه نشده است.
جمهوری اسلامی در پی اعدام بسیاری از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر است و در امتداد آن تصفیه حساب با بسیاری که قبل از آغاز این اعتراضات در بازداشت بسر میبرند. چگونه میتوان  کشتار زندانیان سیاسی را متوقف کرد؟
پاسخ : رژیم اسلامی طی ۳۱ سال سلطه خونین خود بر جامعه، به روشنی نشان داده است که به هیچ اصل و اساس بین المللی و انسانی پای بند نیست و همواره این اصول را با خشن ترین شیوه ها لگدمال کرده است. بنا بر این با چنین رژیمی که حتا اباء ندارد حقوق بشر و موازین بین المللی را صریح و آشکار رد کند، نمی توان با تکیه بر این یا آن ماده حقوقی و ارگان های بین المللی، که اغلب آن ها توسط رژیم های ضد مردمی و دیکتاتور از قبیل جمهوری اسلامی اشغال شده اند، به جایی رسید. بنا بر این تا زمانی که این رژیم به حیات خود ادامه می دهد، به دلایلی که در این مصاحبه عنوان شده است، از آن نمی توان انتظار دیگری جز تشدید ترور و سرکوب داشت.
تنها وسیله ای که می تواند در این میان موثر باشد، تشدید مبارزات توده های مردم، بویژه اعتصاب در کارخانه ها، موسسات تولیدی، اداره ها، دانشگاه ها و سایر اماکن اجتماعی، از یکسو و ضربه زدن و مختل کردن ارگان های سرکوب از طریق عملیات حساب شده است. در یک کلام،  توسعه مبارزه در زمینه های مختلف، ابعاد گوناگون و شیوه های متناسب علیه رژیم اسلامی، آن را تضعیف می کند و می تواند مانع مهمی در جلوگیری  از کشتار مبارزان گردد.     
 
آیا ناگفته ای دارید؟
پاسخ : نا گفته ها البته زیاد است، من تنها باین نکته اشاره کنم که بسیاری در داخل و خارج چشم امیدشان را به قدرت های بزرگ امپریالیستی، ارگان های حقوقی و سازمان های بین المللی و …، بسته اند. این مراجع طی سال ها ترور و خفقان رژیم و رشد فاشیسم اسلامی در ایران نه تنها اقداماتی جدی علیه رژیم انجام نداده اند بلکه با سکوت خود مشوّق آن نیز بوده اند. برای این کشورها و مراجع بین المللی، همواره منافع اقتصادی و مصالح ژئوپلیتیک بر ادعاهای حقوق بشر و دموکراسی اولویت داشته و همین، یکی از فاکتورهای مهم در حفظ و بقای رژیم اسلامی بوده است. منباب نمونه سیاست دولت فرانسه که همواره بر سر مسایل مردم ایران با رژیم جمهوری اسلامی به معامله های ننگین دست زده است، تنها نمونه کوچکی از منش و کردار کشورهای امپریالیستی در مورد جمهوری اسلامی است. جدیدترین نمونه در این زمینه، آزاد کردن قاتل شاپور بختیار است. سال ها پیش از این اما، دولت فرانسه برای حمایت از رژیم اسلامی از ایجاد فشار به مخالفان رژیم، اخراج آن ها و به زندان انداختن نیروهای انقلابی ابایی نداشته است. این برخورد کشورهای امپریالیستی و ارگان های بین المللی نسبت به رژیم اسلامی، آن را چنان گستاخ ساخته است که علیرغم لگدمال کردن روزانه و منظم اصول ابتدایی حقوق انسان ها، اعدام های دسته جمعی، تجاوزهای جنسی، شکنجه و …، باکمال وقاحت خود را کاندیدای کمسیون حقوق بشر سازمان ملل کرده بود! البته اغلب دولت هایی که در این ارگان ها عضو هستند، در دیکتاتوری و سرکوب  دست کمی از جمهوری اسلامی ندارند. اصولاً عنوان سازمان “ملل” به مجموعه ای از “دولت” های مرتجع، عنوان بی مثما و فریب کارانه ای است. از این رو تنها جریاناتی که می توانند پشتیبان واقعی مبارزات توده های مردم ایران باشند، کارگران و زحمت کشان، نیروهای مترقی و انقلابی کشورهای امپریالیستی می باشند که با ما در مبارزه علیه نظام چپاولگر سرمایه داری امپریالیستی منافع مشترک و همبستگی طبقاتی دارند.
 
با سپاس از شما
گزارشگران
www.gozareshgar.com
 
info@gozareshgar.com