خاطرات زندان تیف. قسمت پانزدهم

روز دهم اکتبر، یکی از زندانیان زیر فشارهای روحی و روانی در زندان تیف پیش مجاهدین بازگشت. پنجشنبه ۱۳ اکتبر هم، ۱۳ نفر دیگر به ایران مسترد شدند. پس در این جنگ میان ارتجاع غالب و ارتجاع مغلوب، یکی گیر مجاهدین می آمد و ۱۳ تا گیر رژیم ایران! نکند این نشانه ی حقانیت رژیم ایران باشد!؟   

در اواخر ماه اکتبر، دولت آمریکا نامه ای را به صورت انفرادی به تک تک اعضای مجاهدین داد و مجاهدین هم در برنامه های تبلیغی خودشان آن را یک پیروزی قلمداد کردند. بند هایی از آن نامه چنین است:

۱ . ساکنان اشرف این حق را دارند که در برابر خشونت و تعرض به زنانشان تحت حفاظت قرار گیرند.

۲ . ساکنان اشرف حق تماس مرتب با خویشاوندان خود را دارند.

۳ . ساکنان اشرف حق دیدار با نمایندگان UN و کمک گرفتن از آن و صلیب سرخ را دارند.

۴ . ساکنان اشرف حق انتقال از منطقه ی جنگی به ایران یا هر کشور دیگری که مدارک لازم برای ورود به آن را در دست دارند، خواهند داشت.                                                             

۵ . ساکنان اشرف می توانند آزادانه از عراق خارج شده و نیروهای ائتلاف هم به آنها کمک خواهند کرد.

۶ . پرونده ی کسانی که مایل به رفتن به ایران نیستند به UN ارجاع خواهد شد.

این نامه در ۵ اکتبر نوشته شده بود اما در اواخر اکتبر ابلاغ شد. نامه را ژنرال “ویلیام اچ برایدنبرگ” از ارتش آمریکا امضا کرده بود. هیچ ابهامی در نامه نبود و اوضاع آن روز زندان تیف هم نیازی به توصیف بیشتر ندارد. این که گفتار و کردار دولت آمریکا با هم نمی خواند، داستان  سیاست است و دروغ، که چکیده ی فرهنگ سیاستمداران است. این که درزندان تیف چه عملکردی داشتند و با رجوی دل و جیگرمیخوردند ….واینکه اعضای ارشد مجاهدین به راحتی ازقرارگاهشان به همه جا تردد میکردند از جمله به خارج ار عراق و بعد برای تمام نفرات مستقر در اشرف تعریف میکردند که هرکس از ما جدا شود یا درتیف میپوسد و یا باید برود ایران ….اگرتمامی این صحنه اسمش حفظ نیروها با کمک پنتاگون نیست …پس چیست ؟  

در ۳۰ اکتبر، نامه ای با مهر UN به زندانیان تیف دادند. تاریخ صدور نامه ۳۰ سپتامبر بود و در این نامه وعده ی مصاحبه ی ویدئویی زندانیان با UN طی ۸ هفته ی آینده را داده بودند. نکته ی مهم و مضحک نامه این بود که  UN هم زندانیان تیف را تشویق به رفتن به ایران کرده بود و خواستار همکاری همه ی زندانیان با UN برای رفتن به ایران شده بود! آقای کوفی عنان و دیگر دست اندرکاران سازمان ملل متحد، آنقدر ها هم نادان نبودند که چنین پیشنهادی به ما بدهند. اما سیاست قواعد خودش را دارد که بر اساس یکی از آنها ، لابد اختلاس پسر جناب دبیر کل، قانونی و تمیز می شود!!   

یک ماه بعد خانم سرهنگ “نورمن” به جای سرهنگ “وودساید” آمد و فرمی از  UN به دستمان داد که باید آن را پر می کردیم. سرهنگ نورمن خودش را نماینده ی محلی سازمان ملل معرفی کرد و گفت: “از ژانویه ی ۲۰۰۶ مصاحبه ی شما با UN آغاز خواهد شد. درآن شرایط امکان هرسوالی وجود نداشت تا بپرسیم مگر موضوع پناهندگی چه ربطی به ارتش دارد ؟ ارتش به جز تخریب و مرگ هنر دیگری ندارد . ولی وقتی قرار باشد تا خطی را پیش ببرند آنوقت هم به جای صلیب سرخ هستند و هم un ! این بازی زیاد پیچیده نبود . 

آن روزها صحنه ی سیاسی عراق پر تحرک شده بود و مجاهدین در نشستهای درونی خودشان به این نتیجه رسیده بودند که باید کاری کنند که احزاب سنی در عراق ۱۵۰ کرسی در پارلمان به دست آورند تا سازمان در عراق تثبیت شود. آنها معتقد بودند برای پیروزی بر رژیم، ۱۵۰ کرسی در پارلمان عراق را نیاز داریم.!! همه ی این خبرها از سوی کسانی که ازاشرف فرار می کردند به تیف می رسید. موضوع دیگری هم که در نشستهای درونی مطرح شده بود، استخدام شماری نیروی عراقی در سازمان بود تا مجاهدین در صحنه ی عراق قدرت مانور بیشتری پیدا کنند. این طرح از سوی دولت آمریکا بلامانع اعلام شد. اما شمار بسیاری از بدنه و کادر سازمان با این کار مخالف بودند. بنابراین سازمان هم موقتا” آن را مسکوت گذاشت.

در شب سال نوی میلادی ۲۰۰۶، ما همچنان میهمان برزخ تیف و سیم خاردار و سیاستهای مشتی نادان ماجراجوو قدرت طلب از ۳ ضلع  بودیم. در روز ۱۰ ژانویه ۲۰۰۶، سرهنگ “نورمن” نامه ای به دستمان داد که تاریخ شروع مصاحبه ها را ۲۳ ژانویه اعلام می کرد. روز جمعه ۱۳ ژانویه، ساعت ۳ بعد از نیمه شب، تمام زندانیان را از خواب بیدار کردند و از چادرها بیرون کشیدند و در سوز سرمای کویر تا ساعت ۱۰ صبح به حالت سرپا و بدون پوشش گرم در محوطه ی زندان سرپا نگه داشتند. در طول این چند ساعت، اوباش پرزیدنت بوش به چادرها هجوم بردند و ضمن تخریب چادرها، مواد خطرناکی که امنیت ملی ایالات متحده را تهدید می کرد با خود بردند؛ موادی مانند نان و شیر و میوه و چای! گزمه ها هیچ توضیحی برای این غارت ندادند و تنها گفتند که دستور دارند. هفت نفر از زندانیان به خاطر اعتراض به این یورش گرازان نظم نوین، با کتک و توهین به انفرادی فرستاده شدند. فردای آن روز ۴ نفر دیگر درخواست استرداد به ایران کردند…………………

ادامه دارد….

اسماعیل هوشیار 

www.tipf.info