در باره اعتصاب عمومی و سراسری در کردستان!

در سحرگاه روزی یکشنبه ۹ ماه مه ، ۵ تن از فعالین و مبارزین سیاسی و مدنی جامعه ایران بنام های ا- فرزاد کمانگر ۲- علی حیدریان ۳- فرهاد وکیلی ۴- شیرین علم هولی ۵- مهدی اسلامیان بدست جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی در زندان اوین به دار آویخته شدند. این عمل جنایتکارانه موجی از انزجارو نفرت و بیزاری را در میان میلیونها انسان آزادیخواه در سراسر جهان برعلیه  رژیم اسلامی  برانگیخت و این نفرت و بیزاری در کردستان به اعتصاب عمومی و سراسری  و با حمایت و پشتیبانی وسیع مردم داخل و خارج ایران  در روز ۵ شنبه ۱۳ مه  تبدیل گردید. این اعتصاب با موفقیت شروع شد و به پایان رسید.

این دو اتفاق (۱- اعدام  کردن این ۵ نفر فعال سیاسی ۲- اعتصاب سراسری در کردستان) خلع الساعه نبوده و ریشه و زمینه های این دو اتفاق به جنگ تحمیلی و ادامه داری که جمهوری اسلامی از ۳۱ سال پیش بر علیه مردم ایران و کردستان شروع کرده و ادامه اش میدهد، برمیگردد.

جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب  ۲۲ بهمن سال ۵۷ و با به سرکار آمدنش برای سرکوب این انقلاب و دستاورد های آن و به عقب راندن و شکست دادن مردمی که انقلاب کرده بودند، یک جنگ تمام عیار و تحمیلی را برعلیه مردم ایران و کردستان، یعنی مردمی که اعدام، شکنجه، تجاوز، سنگسار، بی حقوقی، سرکوب، ترور، آپارتاید جنسی، زندانی سیاسی، فقر، بیکاری، ستم ملی و مذ هبی و قوانین اسلامی را نمی خواستتند، شروع نمود.
 
هدف جمهوری اسلامی ( هردو جناحش هم جناح موسوی و کهروبی و خاتمی و هم جناح خامنه ایی و احمدی نژاد و…..) از شروع این جنگ تا امروز به عقب راندن و به شکست کشاندن این مردم و هر گونه صدای آزادیخواهی و برابری طلبانه در جامعه برای حفظ و بقای خود و ادامه دادن به عمر ننگین نظام اسلامی شان بوده است.

اما هدف مردم درایران و در کردستان از این دفاع و مقاومت سی سال گذشته،  دفاع ازدست آورد های انقلاب، دفاع ازخواست های برحق وانسانی خود از جمله لغو مجازات اعدام، آزادی بیان و تشکل، کوتاه شدن دست مذهب از دولت و آموزش و پرورش، برابری زن ومردم ، رفع ستم ملی و مذ هبی، بیمه بیکاری و غیره بوده که به شیوه های مختلف در این تاریخ ابراز و بیان داشته اند.

این خواستها و اهداف دوران قیام و سالهای بعد از آن مردم ایران و کردستان، با توجه به عملکرد  چندین ساله جمهوری اسلامی با هر دو جناحش، امروز فراتر رفته و به یک جنبش سرنگونی طلبانه، برای به زیر کشیدن کلیت این حکومت وساختن یک حکومت آزاد و برابر تبدیل شده است.
در یک سال اخیر از ۲۲ خرداد سال ۸۸، مردم این خواست و اهداف را با روشنی و شفافیت در اعتراضات خیابانی روز های ۱۳ آبان، ۱۶ اذر ، روز قدس ، روز عاشورا و ۲۲ بهمن با صدای بلند و رسا به گوش هر دو جناح رژیم و جهانیان رسانند.
سران جمهوری اسلامی در روز ۲۲ بهمن در بوق و کرنا کردند، که این جنبش را شکست داده اند و خوشحالی خودرا بیان نمودند. اما دیری نپائید که این جنبش و درراس آن کارگران و زحمتکشان در روز اول ماه مه ۸۹  با حضورو به میدان آمدنشان در این روز، تهدیدات و خط و نشان کشیدنهای رژیم را پشت سر نهادند و خوشحالی سران و مزدوران این رژیم را به عزاء  تبدیل کردند. کارگران با ابراز وجود سیاسی و قطعنامه های اول ماه  مه  به  سران دولت اسلامی فهماندند که این جنبش قوی ترازقبل در میدان این جنگ و مبارزه حضور دارد و تا سرنگونی  کلیت این رژیم این جنگ و مبارزه را ادامه میدهند.

رژیم جمهوری اسلامی با دیدن این صحنه ها و حضور کارگران و مردم آزادیخواه در روز اول ماه مه، برای جلوگیری از اعتراضات وسیع تر و گسترده تر در روز ۲۲ خرداد ۸۹ ( سالگرد شروع اعتراضات مردم ایران ) با عجله و بدون اعلام قبلی این ۵ عزیز و مبارز را به جوخه دار سپرد تا بلکه بتواند با این عمل شنیع خود فضای ترس و رعب و وحشت را در جامعه بوجود بیاورد و برای مدت کوتاهی هم شده این جنبش را به عقب براند. اما اعتصاب عمومی و سراسری در کردستان وحمایت و پشتیبانی مردم داخل و خارج ایران ازاین اعتصاب، جواب قاطع و روشن جنبش سرنگونی طلبانه مردم کردستان وایران به این سیاست جمهوری اسلامی بود.

پس باید این دو واقعه را در متن این تاریخ و این جنگ جستجو کنیم.
این جنگ ادامه دارد، نه جمهوری اسلامی از این جنگ و کشتار و اعدام و سنگسار و…… دست  می کشد و نه مردم ایران و کردستان دیگر می توانند این وضعیت را تحمل کنند و از این جنگ و خواست های برحق شان عقب نشینی نمایند.

 امروز موقعیت این جنگ هم برای جمهوری اسلامی و هم برای ما مردم سرنگونی طلب نسبت به ۳۰ سال گذشته تفاوت های زیادی کرده،  جمهوری اسلامی با بحران های عمیق وشدید اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حکومتی دست به گریبان است و در سطح  افکار جهانی و بین الملی از هر دوره ای منزوی تر و رسواتر شده و اما جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران وکردستان قوی تر و متحد تر و همبسته تر گردیده  است.

باید این موقعیت را بشناسیم و از این اتحاد و همبستگی مردم کردستان همراه  با حمایت وپشتیبانی  مردم ایران در داخل و خارج کشور که در جریان  این اعتصاب خود را نشان دادند، استفاده کرد و صف جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران و کردستان را برای نبرد های آتی منسجم تر و محکم تر کنیم. باید پیروزی وموفقیت این اعتصاب را تحکیم و تثبیت کنیم و ازآن بمثابه سکویی برای اتحاد و همبستگی قوی تر و عمیق تر سراسری بین مردم  استفاده بنمائیم.

شکی در این نیست که فعالین اصلی این اعتصاب عمومی موفقیت آمیزفعالین چپ و کمونیست بودند، اما در این اعتصاب فعالین گرایش های دیگر واز جمله ناسیونالیست کرد وناسیونالیسم چپ هم  حضور داشتند.
 نبود یک حزب سیاسی کمونیستی و با استراتژی روشن در ایران امروز که بتواند سدی محکم در مقابل دست درازی این گرایشات به این اعتصاب  پیروزمند را ایجاد و پیروزی این اعتصاب را تحکیم و تثبیت  و از این مکانیزم داده شده جامعه برای قدرتمند کردن کمونیسم استفاده کند، به چشم میخورد. پس انجام  این وظیفه در این شرایط  به عهده  فعالین چپ و کمونیست می افتتد، که  هوشیارباشند و اجازه ندهند  ناسیونالیسم کردو ناسیونالیسم ایرانی و ناسونالیسم چپ ازاین اعتصاب به نفع خود وبه ضرر همبستگی مردم کردستان وایران که در این اعتصاب از خود نشان دادند ، بهره برداری کنند.

فعالین چپ وکمونیست هم در کردستان و هم در سایر شهر های ایران و هم در خارج کشور با حضور فعال در برخود به مسائل مطرح شده در رابطه با  این اعتصاب از هر طرف ( چه ناسیونالیسم کرد و چه ناسیونالیسم ایرانی و چه چپ ناسیونالیسم)  را افشاء و خنثی و  طرد نمایند.
 باید جلو ایجاد دشمنی بین مردم را گرفت و برای اتحاد و همبستگی عمیق تر و محکم تر بین مردم کردستان و مردم ایران و قوی تر کردن جنبش سرنگونی طلبانه سراسری تا به زیر کشیدن این رژیم هار و وحشی و برقرار کردن  حکومتی آزاد و برابر در جامعه ایران تلاش  بنمائیم.

یدی کریمی
۱۷ می ۲۰۱۰