مصاحبه ایسکرا با عبدل گلپریان در مورد اعتصاب عمومی ٢٣ اردیبهشت در کردستان

ایسکرا: اعتصاب ۲۳ اردیبهشت ۸۹ از سوی مردم کردستان بازتاب وسیعی در داخل و خارج از ایران داشت. اگر بخواهید این اعتصاب را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهید روی چه نکات اصلی تری انگشت خواهید گذاشت؟

عبدل گلپریان: اهمیت اعتصاب ۲۳ اردیبهشت در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر و ۴ فعال سیاسی دیگر، تاثیراتش فراتر از محدوده کردستان بود. قتل و کشتار شهروندان در هر گوشه ای از کشور، یکی از سیاستهای پایه ای و همیشگی رژیم در طول این ۳۱ سال و برای سرپا نگه داشتن حاکمیت ضد بشری اش بوده است. همه می دانند که اعدامهای اخیر برای مرعوب ساختن جامعه آنم در مقطعی است که انقلاب مردم برای به زیر کشیدن این حکومت دارد یکساله می شود. حکومت اسلامی تصور کرده بود که با اعدام این پنج فعال سیاسی و بویژه اعدام فرزاد کمانگر که به شخصیتی جهانی تبدیل شده است، می تواند برای زهر چشم گرفتن از مردم مانور کشتار نشان دهد.
اما محاسبه اش غلط از آب در آمد و به ضد خودش تبدیل شد. آنچه را که در مورد اعتصاب ۲۳ اردیبهشت در وهله اول میتوان مورد اشاره قرار داد این است که این اعتصاب بازتابی جهانی داشت. فرزاد کمانگر کسی بود که سازمانها و نهادهای بین المللی برای نجاتش از اعدام تلاشهای زیادی کرده بودند. پشتیبانیهای وسیع در این سطح نیز امری اتفاقی و ابتدا به ساکن نبود. اگر به نامه های انتشار یافته فرزاد کمانگر که در زندان نوشته است توجه کرده باشید، دارد در دفاع از انسانیت، از شان و حرمت انسان، از آزادیخواهی و برابری طلبی می گوید.
فرزاد از چیزهایی سخن می گوید که حکومت جنایتکار اسلامی به خاطر این آرزوها او و چهار فعال سیاسی دیگر را اعدام کرد. اعدام این پنج نفر بدار کشیدن انسانیت و آزادیخواهی توسط خفاشان اسلامی بود. گفته ها و نوشته های فرزاد در نامه هایی که در زندان می نوشت توجه مردم آزادیخواه و انسان دوست در سراسر ایران و خارج از ایران را بخود معطوف کرد. اگر بخواهم خلاصه کنم باید بگویم که اعتصاب متحدانه و قدرتمند مردم کردستان و اعتراضات و تظاهراتهایی که در خارج از ایران، از افغانستان و ترکیه گرفته تا لندن و پاریس و دیگر کشورهای اروپایی که در پشتیبانی از آن صورت گرفت،  قبل از هر چیز در حمایت و طرفداری از شان و حرمت انسان،  دفاع از حق حیات، ضدیت تمام و کمال با مجازات اعدام، همدردی با خانواده عزیزان اعدام شده و در یک کلام علیه حکومت اسلامی بود. اعتصاب روز پنجشنبه در واقع دمیدن جان تازه ای در تداوم بخشیدن به انقلاب مردم ایران و تو دهنی محکمی به سران قاتل و آدم کش حکومت اسلامی بود.

ایسکرا: با توجه به حمایتهای بین المللی برای آزادی زندانیان محکوم به اعدام از جمله فرزاد کمانگر، تا حدی دور از انتظار بود که جمهوری اسلامی  دست به اعدام این عزیزان بزند اما دست به چنین جنایتی زد. شما این را چگونه ارزیابی می کنید؟
عبدل گلپریان: رژیم اسلامی از بدو موجودیتش تا به امروز در یک بحران عمیق دست و پا می زند. یکی از رژیمهای دیکتاتور و فاشیستی تاریخ معاصر است. برای بقای خود بجز کشتن، خون ریختن و جنایت علیه مردم راه دیگری ندارد. در ۳۰ خرداد سال ۶۰  و در سال ۶۷ بزرگترین هلوکاست را علیه مخالفین سیاسی به اجرا درآورد و دهها هزار انسان را به قتل رسانید. روزی نبوده که به اعدام دست نزده باشد.
اما اعدام شریف ترین انسانها در این دوره چنانکه در سئوال قبلی هم اشاره کردم برای مرعوب ساختن مردمی است که نزدیک به یکسال است برای سرنگونی انقلابی این حکومت خیز برداشته اند. کمتر از دو ماه دیگر به سالگرد شروع این انقلاب مانده است، از هم اکنون با براه انداختن چنین کشتاری در واقع می خواهد نشان دهد که هر صدای اعتراضی و هر تظاهراتی را با خون ریختن پاسخ خواهد داد. با کشتن فرزاد کمانگر و ۴ فعال سیاسی دیگر می خواست نشان دهد که مستقیما و در روز روشن صدای آزادیخواهی و انسانیت را بدار می کشد. اما همانطور که دیدیم مردم کردستان در یک اعتصاب قدرتمند و متحدانه که از طرف احزاب چپ و کمونیست فراخوان داده شد و در ایران و بسیاری از کشورهای جهان مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت، پاسخ کوبنده ای به رژیم اسلامی دادند.
ایسکرا:  چهار نفر از جانباختگان اخیر  متولد شهرهای کردستان بودند قبل از آن جمهوری اسلامی ۴۵ شهروند افغانی را اعدام کرد. آیا جمهوری اسلامی به این شیوه میخواست  اعتراضات را پراکنده کند و به این شکل تفرقه ایجاد کند؟ از سوی دیگربرخی از جریانات سیاسی مبارزه عمومی بر علیه اعدام و آزادی زندانیان سیاسی را به قوم و ملیت ربط دادند و جنایات سی ساله رژیم در سراسرایران و همچنین مبارزه متحد مردم را ندیده گرفتند آیا  میتوان گفت که این جریانات سیاسی به دام تفرقه ای که جمهوری اسلامی مد نظر داشت افتادند؟
عبدل گلپریان: تفرقه در اساس جزئی جدائی ناپذیر از سیاست و هویت حکومت اسلامی بوده است. به هر شیوه و ترفندی برای تفرقه در میان صفوف مردم دست میزند اما در مقابل قدرت اتحاد و همبستگی بی نظیری که در جریان این اعتصاب روی داد، تفرقه و تشتت در صفوف مردمی که برای به زیر کشیدن این رژیم خیز برداشته اند دیگر کارایی ندارد. گرامیداشت یاد این ۵ نفر و ۴۵ شهروند افغانی در ایران در ابعادی که شاهدش بودیم، از حکومت اسلامی گرفته تا جناح مغضوب حکومت، از قوم پرستان گرفته تا ناسیونالیستها را در خود فرو برد. در مورد جریانات راست و قوم پرست کرد به نظر من اینها بشدت از حرکت تاریخی ۲۳ اردیبهشت نگران شدند. سالهاست می کوشند تا بلکه از طریق مذاکره به سازشی برسند و سهمی عایدشان شود.
از سوی دیگر رشد و قدرت اجتماعی چپ را مانعی در رسیدن به این اهداف حقیر و تاریخ مصرف بسر آمده می دانند. اثرات بشدت چپ و رادیکال این حرکت را بخوبی حس کرده اند و تلاش می کنند تا از تاثیرات شورانگیز و انسانی آن بکاهند. تمام این محافل به دست و پا افتادند تا اهمیت انسانی و بین المللی این حرکت را تا سطح قومی گیری تنزل دهند. اما قادر نخواهند بود ذره ای از اهمیت و عظمت آزادیخواهانه آن را پایین بیاورند. در پاسخ به سئوال قبلی اشاره کردم که ادعاهای قوم پرستانه این جریانات در مقابل کل نامه هایی است که فرزاد کمانگر در زندان نوشته است. در تقابل با نامه های شیرین و بقیه اعدام شدگان است، در تقابل با سخنان مادر فرزاد کمانگر است. سخنانش از آزادیخواهی و انساندوستی موج می زند  به نظر من این جریانات قوم پرست با منتصب کردن اعدام شدگان به قوم و ملیت بیشتر از هر زمانی ماهیت عقب مانده خود را برای مردم به نمایش گذاشتند و خود را حاشیه ای تر از همیشه کردند.
ایسکرا: شما اعتصاب عمومی مردم در روز پنجشنبه ٢٣ اردیبهشت را اقدامی بسیار مهم در تاریخ مبارزات مردم بر علیه جمهوری اسلامی اسم بردید. دستاوردهای این اعتصاب را چگونه بر می شمارید؟
عبدل گلپریان: اعتصاب روز پنجشنبه دستاورد های زیادی داشت. ازجمله  قدرت اتحاد مردم در سراسر کردستان را به نمایش گذاشت و مردم به قدرت همبسته خود باور عمیق تری پیدا کردند. این اتحاد تجربه بسیار گرانبهایی برای حرکتهای بعدی و برای پیشروی در مبارزه مردم علیه حکومت اسلامی است. همبستگی مردم سراسر کشور با این اعتصاب که هدف آن سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری جامعه ای آزاد، برابر و انسانی است یکی دیگر از این دستاوردهاست. علاوه بر اینها، این اعتصاب اعلام همدردی با خانواده اعدام شدگان بود، نه گفتن به مجازات اعدام بود، نه گفتن به کلیت رژیم اعدام و زندان بود، بلند کردن صدای رسای آزادیخواهی و انسانیت بود. این اعتصاب نشان داد که اگر سازماندهی و رهبری در دست کمونیستها باشد، با اتخاذ تاکتیکها و روشهای موثر در مبارزه می توان موفقیتهای پی در پی را برای جارو کردن حکومت اسلامی این غده سرطانی بر پیکر بشریت بکار گرفت. بر بستر این اعتصاب اتوریته  چپ در جامعه بالاتر رفت. اینها و بسیاری دستاوردهای دیگر باید به سنگ بنای حرکتهای بعدی در مبارزه برای پایان دادن به توحش جمهوری اسلامی تبدیل شود. این اعتصاب در اعتراض به اعدام پنج فعال سیاسی صورت گرفت و حمایت مردم در سایر کشورها از این حرکت و خشم و نفرت علیه جمهوری اسلامی، حمله به سفارت خانه ها و مراکز تروریستی رژیم، گویای تداوم انقلاب در ایران است. این انقلاب زنده است و با این چنین حرکتهایی در روند خود، پویا تر به جلو خواهد رفت و بلاخره دستاورد دیگر این اعتصاب نشان دادن راه برای اعتصابات قدرتمند بویژه اعتصابات شکوهمند کارگری در سراسر کشور بود. اعتصاب ۲۳اردیبهشت در واقع راه را نشان داد که با چنین ظرفیتی از اتحاد و همبستگی در روز و هفته های آینده، در سطوح مختلف جامعه بویژه در مراکز تولیدی و صنعتی بزرگ می توان با اعتصابات سراسری، رژیم اسلامی را به زانو درآورد و متعاقب آن ضربات کاری و نهایی را براین ماشین آدم کشی وارد کرد.