اعتصاب عمومی ٢٣ اردیبهشت یک گام به پیش

نگاهی به اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت مردم کردستان ایران و چشم انداز آتی مبارزات مردم ایران

 روز پنج شنبه، ۲۳ اردیبهشت در شرایطی مردم کردستان ایران در سطح عمومی وارد یک اعتصاب توده ای، به فراخوان کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، شد که بیش از ۱۱ ماه از مبارزات آزادی خواهانه و ضد دیکتاتوری مردم ایران می گذشت،با گذشت بیش از ۱۱ ماه از این اعتراضات مردم کردستان هنوز وارد این اعتراضات نشده بودند،اما فضای همیشه انقلابی کردستان و شرایط مهیا برای مبارزه در این جامعه و نفرت عمیق مردم این منطقه از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی باعث شد که مردمی که ماهها نسبت به اعتراضات توده ای در ایران تحت هر شرایطی و به هر دلیلی خاموشی گزیده بودند،هر چند از نظر نگارنده دلایل عدم شرکت مردم کردستان در این اعتراضات قابل قبول نبوده،اما اعدام چند تن از فعالین سیاسی به خاطر اعتقادات سیاسی و صرفا به خاطر مبارزه علیه رژیم جهل و جنایت اسلامی ، با فراخوان کومه له به اعتصاب توده ای، باعث شد که این نفرت و انزجار مردم انقلابی و آگاه کردستان در سطح وسیع و توده ای با این اعتصاب به رژیم جهل و جنایت سرمایه داری اسلامی پاسخ نه داده و اینگونه بیزاری خود از رژیم را نشان بدهند.

این اعتصاب توده ای و به موقع در شرایطی بود که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی برای زهر چشم گرفتن از مردم و مخالفین سیاسی پس از اعتراضات اخیر دست به زندان، اعدام و شکنجه ی مخالفین سیاسی زده است. مردم مبارز کردستان در اعتراض به این اعمال وحشیانه و ضد انسانی وارد یک اعتصاب توده ای شدند.

جامعه ی  تحزب یافته ی کردستان همواره در طول حیات جمهوری اسلامی به دلیل تبعیض قومی و ظلم و ستم سرمایه داران، زمینه ی مبارزات مردمی در سطح وسیع را داشته است و نمونه های زیادی از این قبیل اعتراضات در تاریخ این جامعه موجود است.برای نمونه کوچ تاریخی شهر مریوان به فرمان کومه له در سال ۵۸، اعتصاب ۱۶ مرداد ۸۴ و اعتصاب اخیر در روز ۲۳ اردیبهشت.

سنت سیاسی اعتصاب در حقیقت یکی از سنت مبارزاتی کمونیستی برای تحت فشار قرار دادن حکومت های سرمایه داری و به زانو در آوردن این حکومت هاست، در جامعه ی کردستان کومه له به مثابه ی یک جریان چپ و رادیکال نماینده و پیشرو این حرکات بوده و این شکل از مبارزه ی سیاسی در جامعه ی کردستان همواره با کومه له و کمونیسم تداعی می شود. اگر چه این اعتصاب بسیار موفقیت آمیز و حاوی پیام نه به جمهوری اسلامی،نه به اعدام و نه به دیکتاتوری و سرمایه داری بود و فاصله ی مردم کردستان با رژیم و گسست واقعی بین رژیم و مردم انقلابی کردستان را نشان می داد، اما مبرا از ضعف نبوده است. در اینجا سعی می کنیم نقاط ضعف این اعتصاب را بر شمریم : ۱٫ از نظر ما کمونیست ها اعتصاب به مثابه ی یکی از اشکال اساسی مبارزه ی کمونیستی اعتصاب کارگری است اما این اعتصاب در سطح وسیع غالبا اعتصاب طبقه ی خرده بورژوازی شهری بود(دکانداران)، با اعتصاب طبقه ی کارگر است که می توان تحولات عظیم را جامعه به وجود آورد.با اعتصاب توده ای و خرده بورژوایی نمی تواند انتظار تغییرات جدی را داشت و در بهترین حالت یک فشار سیاسی و روانی است که متوجه سرمایه داران و دولت ها می شود.

۲٫ این اعتصاب گرچه توده ای و وسیع بود اما تنها در منطقه ی مشخصی از کشور اتفاق افتاد (کردستان).این اعتصاب اگر نتواند در سطح وسیع سراسر ایران را در بر بگیرد و از مناطق کردستان فرا تر رود و مناطق صنعتی، اقتصادی، کارگاهها ی تولیدی و مناطقی که شیرازه ی حیات جمهوری اسلامی هستند را در بر بگیرد نمی تواند تغییرات جدی را در بر داشته باشد. این اعتصاب و اعتصاباتی از این قبیل زمانی می تواند منشاء تغییرات رادیکال و جدی باشد که کارگری بوده و بیشتر مناطق و شهر های بزرگ ایران را در بر بگیرد. تنها در این شرایط است که می توان انتظار تحولات رادیکال و جدی از پایین را داشته باشیم.

یکی از نقاط قوت اعتصاب توده ای این است که رژیم های مختلف به راحتی نمی توانند، صفوف اعتصاب کنندگان را در هم بشکنند، رژیم ها می توانند به راحتی به اعتراضات خیابانی حمله کرده و مردم معترض را به خاک و خون بکشند،اما شکستن صفوف اعتصابیون کار ساده ای نمی باشد. اعتصاب عمومی مردم کردستان باید توسط مردم معترض در دیگر بخش های ایران تجربه و آزمایش شود. از دستاوردها و نقاط قوط این حرکت همصدایی جریانات چپ و کمونیست ایران و دفاع پیگیرانه و بدون تزلزل آنان از فراخوان کومه له بود. این در حالی بود که نیروهای راست و ناسیونالیست در جامعه ی کردستان با مواضع متزلزل و سازشکارانه ی خود نتوانستند تصمیم قاطع بگیرند و بسیاری از این نیروهای اپورتونیست هنگامی که موفقیت حتمی اعتصاب را می دیدند اعتصاب را تایید نموده و بعد از پیروزی این اعتصاب سعی در بهره برداری به نفع خود و ناسیونالیزه کردن این حرکت انقلابی در راستای منافع جریانات عقب مانده و ناسیونالیست  را داشتند. این اعتصاب به مثابه ی یک حرکت تاریخی جایگاه اجتماعی چپ رادیکال به خصوص کومه له را برای بار دیگر در جامعه ی کردستان تثبیت نمود و جای پای کومه له و چپ را بیش از هر زمانی محکم تر نمود.همچنین توازن قوای نیروهای سیاسی جامعه ی کردستان را برای چندمین بار به نفع جریان چپ تغییر داده و اعتماد مردم به چپ و کمونیسم جامعه ی کردستان را بیشتر از همیشه بالا برد. این در حالی است که ما شاهد ایزوله شدن بیش از پیش جریانات راست و ناسیونالیست به خاطر مواضع زیگزاگیشان و تلاش این جریانات برای ماندگاری جمهوری اسلامی نه برای سرنگونی این رژیم هستیم.

نزدیکی نیروهای چپ و کمونیست جامعه ی کردستان در میدان عمل و برای مبارزه ی پیگیرانه تر با جریانات راست ،ناسیونالیست و لیبرال  به مثابه ی دستاوردی تاریخی برای چپ و کمونیسم کردستان و ایران بود. در شرایطی که چپ و کمونیست ایران در پراکندگی به سر می برد این تصمیم تاریخی کومه له و همصدایی دیگر جریانات چپ با کومه له باعث نزدیکی بیش از پیش این جریانات با لیبرالیزم ایرانی در دور آتی مبارزات توده ای مردم ایران برای رادیکالیزه کردن این مبارزات و طرح مطالبات طبقاتی به جای خواسته ها و مطالبات همه با هم و صرفا ضد استبدادی شد. در شرایطی که جریانات لیبرال و راست حاضر در صحنه ی سیاسی ایران در اعتراضات توده ای اخیر به جنبش سبز پیوسته و تمام مطالبات خود را در چارچوب جمهوری اسلامی( نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر) مطرح می نمودند ،بسیاری از جریانات چپ نیز متوهم شده که حرکت اعتراضی مردم ایران می تواند به انقلاب منتج شود،یا در بهترین حالت مبارزه ی همه با هم را به جای مبارزه ی طبقاتی و کمونیستی و کارگری برگزیده بودند، ما از همان ابتدا در تلاش برای درست کردن یک جبهه ی کمونیستی با ماهییت طبقاتی و ضد سرمایه داری بودیم ، جبهه ای که صرفا ضد استبدادی نبوده بلکه کل نظام سرمایه داری اسلامی را با دم و دستگاه عریض و طویل بروکراتیک آن( ان هم در کشوری عقب مانده مانند ایران ) زیر سوال ببرد.

بنابر آنچه گفته شد دور آتی مبارزات توده ای در ایران نباید صرفا با مبارزات خودبخودی مردم ،مبارزاتی که افق سیاسی مشخصی را دنبال نمی کند ، باشد ،بلکه این مبارزات بایستی با افقی روشن و رادیکال افقی که نه تنها ضد رژیمی بلکه، آلترناتیو رادیکال و کارگری را به آلترناتیو اصلی در جامعه ی کردستان و ایران تبدیل نماید و اعتصاب توده ای را به مثابه ی یکی از راههای اساسی سقوط رژیم انتخاب نماید. با توجه به آنچه مطرح شد و علیرغم کاستی هایی که این اعتصاب داشت این اعتصاب نشان داد که مردم کردستان با سیاست های رژیم در سطح وسیعی مخالف بوده و این مخالفت نه به خاطر کرد بودن یا قومیت و ملیت مردم این منطقه بلکه به خاطر گسستی که سالهای سال است بین رژیم جمهوری اسلامی و مردم این منطقه ایجاد شده است و بخش دیگری به خاطر حضور نیروهای چپ و رادیکال در این جامعه است که با هر گونه سازشکاری و اصلاح طلبی در چارچوب رژیم اسلامی ( انچه جریانات راست و ناسیونالیست به عنوان افق نهایی خود برگزیده اند) مخالف بوده و  هیچ مطالبه ای جز  سرنگونی جمهوری اسلامی تن نخواهند داد. امروز در شرایطی که چپ و کمونیسم حاضر در نصحنه ی سیاسی ایران به مبارزه با رژیم با تمام جماح های آن برخاسته است ناسیونالیرم کرد در کردستان به غقب دار سیاست های اصلاح طلبان حکومتی تبدیل شده و با این عمل غیر انقلابی اعتماد مردم به خود را بیش از بیش از دست داده است. با توجه به شرایط سیاسی حاکم در ایران (بحران سیاسی و اقتصادی ) در این کشور و با توجه به موقعیت متزلزل این رژیم در بین مردم و همچنین در افکر عمومی بین المللی و همچنین با توجه به اینکه لیبرالیزم ایران عملا توانایی نمایندگی مطالبات تودهای مردم ایران را در سطح وسیع ندارد زمینه ی توده ای شدن جریانات چپ و کمونیست بیش از هر زمانی فراهم بوده و امید است در دور آتی مبارزات مردمی در ایران چپ و کمونیست ایران بتواند پرچم دار واقعی مبارزات آزادی خواهانه ی مردم ایران باشد.

حسن معارفی پور

۲۸/۲/۱۳۸۹