زمان تشکیل تشکل هاى کارگرى فرا رسیده است

در این یادداشت کوتاه با اشاره به نوشته دو تن از فعالین کارگری، پروین محمدی و بهنام ابراهیم زاده، می خواهم بار دیگر نکاتی را در رابطه با ضرورت ایجاد و تلاش برای ایجاد تشکل کارگری در این مرحله از تاریخ ایران یادآوری کنم.

پروین محمدی در مصاحبه با رادیو آلمان که گزارش آن تحت عنوان “برزخ کار با دستمزد نازل” در سایت این رادیو درج شده است، تصویر هولناکی از وضعیت معیشتی کارگران و خانواده های کارگری در ایران را بیان کرده است. در این بحبوحه اما موقعیت اعتراضات توده ای که کارگران بخش اعظم آن را تشکیل می دهند، بسیار پیشرو و رزمنده است. برای آنکه طبقه کارگر بتواند تأثیر خود را بر این اعتراضات بگذارد، مهم اینست که فعالانه دست به کار ایجاد سازمانهای توده ای کارگری شود و با پافشاری بر خواستهای اساسی طبقاتی کارگری، رهبری انقلاب را در دست بگیرد. منتها کسی می تواند با مراجعه به مصاحبه پروین محمدی به این نتیجه برسد که موقعیت جنبش کارگری تدافعی است و کارگران مسائل عاجل تری را پیش رو دارند. عاجل تر مثل نان شب سر سفره کودکانشان. اما، من این تفسیر را قبول ندارم؛ چرا که تشدید نرخ استثمار، همان موقعیتی که پروین محمدی تشریح کرده است، و چیزی در حد نزدیک به ١٠٠ درصد است، یکی از خصلت های سیستم سرمایه داری است. و بخصوص در یک موقعیت بحرانی که امروز در آن گیر کرده است، داشتن یک چنین انتظاری از این سیستم ضدانسانی غیرواقعی نیست. واقعیت دیگر این است که تلاش برای ایجاد تشکل کارگری یک وجه از این موقعیت‌های بحرانی است. اگر به تاریخ جنبش کارگری در قرن گذشته نگاه کنیم، در یک چنین وضعیت معیشتی است که فعالین کارگری دست به سازماندهی کارگران می زنند و متشکل شدن عملی تر و مبرم تر و حتی آسان تر هم بوده است. کارگران در یک چنین وضعیتی به این نتیجه می رسند که برای حتی گرفتن دستمزدهای پرداخت نشده احتیاج به اتحاد، تجمع و تشکل هست. نکته دیگر اینکه جنبش کارگری در ایران و یا در هر جای دیگر را نباید با وضعیت معیشتی کارگران یکی گرفت. اکنون اعتراض کارگری در ایران روزانه صورت می گیرند. تعداد زیادی فعال جنبش کارگری جلوی صحنه هستند و صریح و علنی اظهارنظر می کنند. کمتر جامعه ای به اندازه ایران فعال کارگری دارد که در یک چنین شرایطی این چنین جامعه را از موضع رهبر و فعال کارگری مورد خطاب قرار بدهد. اطلاعیه سندیکای واحد و اتحادیه آزاد کارگران در رابطه با اعدام ۵ زندانی سیاسی، یک واقعه بی نظیر و مهم سیاسی در این دوره از جنبش کارگری است. خود اول ماه مه های ٨٨ و ٨٩ مهمترین وقایع دو سه دهه گذشته در جنبش کارگری و جنبش رادیکال اعتراضی بوده‌اند. جامعه به جنبش کارگری و طبقه کارگر به عنوان ناجیان خود نگاه می کند و از آن انتظار دارد. وحشتی که رژیم در این مملکت از جنبش کارگری دارد، واقعا منحصر بخود بوده است. دفاعی و یا تعرضی بودن حرکات کارگری در یک برهه از تاریخ را نباید با دفاع و یا تعرضی بودن حرکات کارگری در دیگر برهه ها مقایسه کرد و یک نتیجه گرفت. شاخص‌های زیادی دخیلند که اینجا فرصت پرداختن به همه آنها نیست. می خواهم از همین سر یک نکته مهم را نتیجه بگیرم و آن اینکه اکنون اتفاقا زمان ایجاد تشکل های کارگری است. پروین محمدی می گوید: “همه تشکل‌ها را هم سرکوب کرده‌اند و دیگر پناهگاهی برای کارگر باقی نمانده است. الان در کارخانه‌ها تنها شوراهای اسلامی کار وجود دارند که نمایندگان واقعی کارگر نیستند. در سطح کشور کلیه تشکل‌ها را نابود کردند و فعالان کارگری را به زندان انداختند.” در یک چنین جوی و بخصوص با در نظر گرفتن موقعیت جامعه علی العموم، فعال کارگری باید بار دیگر دست به کار ایجاد تشکل کارگری بزند. باید در هر کارگاه و کارخانه ای، تشکلهای دوره انقلاب، چه شورا و چه سندیکا که رژیم با حمله وحشیانه خود در سالهای ۶٠ با اخراج، زندانی کردن و اعدام فعالینش منحل کرد، دوباره زنده کرد و کارگران را به پیوستن به آنها فراخواند. کارگری که قرار است بر علیه تمام آن مصائبی که پروین محمدی لیست کرده است مبارزه کند، ابزارش چیست؟ درست است که در خیابانها در صف جلوی اعتراضات خیابانی حرف سیاسی خود را می زند؛ اما در چهاردیواری کارخانه و محله های کارگری که قرار است بر سر قراردادهای موقت، عدم پرداخت دستمزدها، اخراج و بیکاری و و و همراه با همکاران و اعضای خانواده خود مبارزه متحدانه بکند، چه سلاحی دارد؟ فعال کارگری این را نباید از نظر دور نگه دارد که همین سلاح می تواند مبارزه او را در خیابانها و در پیشاپیش اعتراضات خیابانی هم قدرتمندتر بجلو ببرد. اظهارنظر کارگران از طریق تشکلهایشان در سندیکای واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران، کمیته هماهنگی، کمیته پیگیری و غیره، مبارزه کارگران را قدمها در اعتراضات اخیر جلو برده است. تصور کنید که اگر کارگران ایران خودرو، نفت، پتروشیمی، تراکتورسازی، کبریت سازی، صنایع سنگین، مس سرچشمه، نساجی ها و غیره هم شامل این لیست می شدند، جنبش کارگری دارای چه موقعیتی می بود!؟ بهنام ابراهیم زاده نیز می گوید: “ما دوستداران و فعالان کارگری برای ایجاد تشکل مستقل کارگری از کلیه کارگران و مزد بگیران دعوت می کنیم تا برای ایجاد تشکل مستقل کارگری خود جدا از دولت اقدام کنند تا به این همه تبعیض و بی حقوقی و استثمار پایان داده شود. آگاه باشید که دولتها حق ثبت آن را دارند.” درست است؛ اما زمان اعلام این مسائل و این چنین فراخوانهائی در سایتها واقعا گذشته است. حداقل در طول ١٠ سال گذشته بخش عظیمی از فعالین کارگری صریحا و علنا این مسئله را مطرح کرده و در باره آن با رفقای بغل دستی خود بحث کرده اند و سلاحها صیقل یافته اند. اکنون باید مثل دوستانمان در سندیکای واحد و سندیکای نیشکر هفت تپه، انجمن صنفی برق و فلزکار کرمانشاه، شورای موقت کارگران پتروشیمی ها و ذوب آهن به پای عملی ایجاد تشکل ها رفت. امروزه قدرت واقعا در خیابانها افتاده و کسی باید بتواند برود آن را بگیرد. فعالین جنبش کارگری، کسانی مثل اسانلو، علی نجاتی، محمود صالحی، پروین محمدی، بهنام ابراهیم زاده، جوانمیر مرادی، بهروز خباز، رضا رخشان، جعفر عظیم زاده، شریف ساعدپناه، رضا شهابی و دهها و صدها تن دیگر که همه ماها می شناسیم، باید عملا دست به کار ایجاد این تشکلها بشوند. امروزه نباید منتظر ماند تا دولت در خانه ما را بزند که گویا از پچ و پچ ماها با همدیگر باخبر شده و قبل از اینکه عملا دست به کاری بزنیم، دستگیرمان کند. باید رفت و تشکل را ایجاد کرد و دولت را با عمل انجام شده روبرو کرد. نکته مهم دیگر اینکه قبلا اگر دولت با محجوب و صادقی و دیگر لمپن‌های “کارگری” اسلامی به فعالین و اعتراضات کارگری حمله می کرد، امروزه همین خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار هم مورد عناد و کینه توزی دولت احمدی نژاد قرار گرفته اند. اگر دیروز با بهانه وجود شوراهای اسلامی کار و غیره عملا جلوی ایجاد تشکل کارگری را “قانونی” می گرفتند، امروزه با همین نهادهای دست ساز خود هم مشکل پیدا کرده اند. می خواهم بگویم که فضا برای مانور فعالین کارگری بازتر از حتی یک سال پیش شده است. اول ماه مه امسال نشان داد که نه تنها ایران، بلکه کل جهان منتظر طبقه کارگر است که سازمان یافته تر وارد میدان بشود. با ایجاد تشکلهای کارگری، قدمهای مهم و جدی در راه رادیکالیزه کردن جنبش جاری برداشته خواهد شد. امید به دنیای بهتر و آزادی و رهائی واقعی بیشتر خواهد شد.
١٣ مه ٢٠١٠