فرصتی که نباید از دست داد

بدنبال اعدام پنج زندانی سیاسی در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت، فراخوان یک اعتصاب عمومی از جانب کومله، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، داده شد که با استقبال بسیاری از احزاب، سازمانها و شخصیتهای شناخته شده چپ مواجه گردید. همزمان، تعدادی اکسیون در خارج از کشور با امضای مشترک چندین سازمان سیاسی در محکوم کردن این اعدامهای سبعانه فراخوان داده شد که در نوع خود کم سابقه است. این رویدادها را باید به فال نیک گرفت و از آنها بعنوان سرآغاز و یک فرصت مناسب برای شکل گیری اتحاد عمل چپ در مقابل یکی از هارترین و ددمنش ترین حکومتهای تاریخ ایران سود برد.

واقعیت اینست که علیرغم وجود دهها حزب و سازمان چپ و دهها هزار کمونیست منفرد در ایران وخارج از کشور، متاسفانه چپ جامعه نشان داد که قادر به ایفای  نقش مهمی در هدایت جنبش یکسال اخیر نبوده است. این بعضا بخاطر موضع گیریهای غلط (از جمله اینکه این جنبش ربطی به کارگر و منافعش ندارد) اما عمدتا بدلیل تشتت و پراکندگی بی سابقه ای است که گریبان چپ را گرفته است. این واقعیت را میتوان از یک طرف در مقایسه انبوه چپ های منفرد در مقابل جمعی نه چندان بزرگ که در غالبهای تشکیلاتی فعالیت دارند و از طرف دیگر در تعدد انشعابات در بیست سال اخیر بوضوح مشاهده کرد.

بی شک تقابل نظرات امری طبیعی واجتناب ناپذیر است. این را همه قبول دارند. نمیتوان دو نفر در این دنیا پیدا کرد با افکار صد در صد منطبق. گاهی این تقابل نظر بجایی میرسد که امکان هر گونه پیشرفت و ابتکار عمل از فرد یا افراد گرفته میشود. چاره کار در اینصورت جدایی است. در بیشتر موارد اما راهها بسیار قبل از اینکه به بن بست واقعی بخورند به یک بن بست تصنعی کشیده میشوند وازهم جدا میشوند. و این متاسفانه شرح حال چپ ماست. ما اگر واقعا میخواهیم نقشی در جنبش حاضر داشته باشیم باید قبل از هر چیز بن بستهای خود ساخته را باز کنیم، شرایط را برای اتحاد عمل مساعد کنیم و زیاد شویم. جریانی که میخواهد موثر باشد و نقشی تعیین کننده در وقایع داشته باشد، قبل از هر چیز باید بزرگ باشد. و این مشخصه هیچکدام از جریانات چپ ما در حال حاضر نیست.

بنظر من آنچه در حال حاضر شدنی وبسیار مفید است اتحاد عمل دراز مدت بین احزاب وسازمانهای چپ خوشنامی است که حداقلهایی را قبول داشته باشند. این مسلما نه تنها انرژی مثبتی به خود این جریانات می بخشد بلکه هزاران چپ منفرد و دهها کمیته وانجمنی که بمناسبت جنبش یکسال اخیر درست شده اند را پشت سر چنین اتحاد عملی به صف میکند.

بنظر من باید احزاب وسازمانهای چپ قدم پیش بگذارند واین واقعیت را بپذیرند که در حاشیه نمیتوان کاری از پیش برد. بجای منشور و قطعنامه های چند ماده ای که حول آن بقیه را به همکاری دعوت میکنند و تا به حال عملا به هیچ اتحاد عمل مشخصی منجر نشده، پیشنهاد مستقیم همکاری و همگامی به جریانات مشخص بدهند. باید آستین بالا زد و ملاحظات حزبی را فدای منافع درازمدت تر کرد. باید قبول کرد که جامعه را نمیتوان از شرهیولای جمهوری اسلامی یک تنه خلاص کرد. باید قبول کرد که بدون وجود یک جبهه متحد وکارساز بار دیگراز پس یک تلاطم اجتماعی شاهد قدرت گیری جریانات ملی-مذهبی وناسیونالیست خواهیم بود.

با این مقدمه، من از همه دوستانی که به نحوی اتحاد عمل جریانات چپ را ممکن و مفید میدانند میخواهم که نظرات و راهکارهای شدنی و عملی خود را با دیگران در میان بگذارند. از دوستانی هم که میخواهند ما را بجای اتحاد عمل به پیوستن به حزب خود دعوت کنند تقاضا دارم که در فرصت دیگری اقدام به دعوت کنند.

۲۰۱۰ می ۱۲

نادر بهارمست