سرمایه باز هم مثل همیشه فاجعه آفرید و جان ۹۱ کارگر را گرفت

سرمایه حریص و طماع هر روز جان هزاران  کارگررا  در سراسر جهان می گیرد. در خبری که در زیر می خوانید در یک انفجار در معدنی در منطقه سیبری در روسیه ۹۱ کارگر جان باختند و ۴۰ نفراز کارگران نیر زخمی گردیدند. اخبار دیروز حکایت از این داشت که  ۱۱ نفر جان باخته  و ۸۰ نفر ناپدید شده و ۴۰  نفرهم زخمی گردیده اند. ولی امروز گزارش می شود که همه ناپدید شدگان نیز کشته شده اند.   کارگران هر روز با چنین فجایعی روبرویند. سرمایه داران که حرص و آز  شان حدی نمی شناسد، فقط به فکر ثروت اندوزی هستند و جان انسان برایشان هیچگونه ارزشی ندارد. کارخانه ها و معادن را با وسائل ایمنی مجهز نمی کنند.  دولت هایشان نیز همواره با نیروهای سرکوبگرشان حاضرند تا اگر کارگران خواستند بر علیه چنین اجحافاتی که فجایع این چنینی می آفریند، حرکتی بکنند، فورن  نیرو گسیل دارند.  کارگران هم در شرایط کنونی که بحران همه جا را فرا گرفته است و در نبود تشکل های مبارزه طبقاتی شان  ناعلاج از کارکردن در چنین شرایطی که مرگ در پی دارد، هستند. نه اینکه کارگران نمی دانند بلکه شلاق مخارج بخور و نمیر زندگی روزمره بر گرده شان سنگینی می کند. آری شکم گرسنه کودکان را باید نانی باشد.
یادمان هست که چند سال قبل در شهرک شازند اراک  چطور  دو کارخانه ساخت مواد پتروشیمی بر اثر نشأت مواد  شیمیائی آتشزا از دیگی آتش گرفتند و اکثر کارگرانشان سوختند و به خاکستر تبدیل گردیدند. دولت سرمایه دران اسلامی  نیزاز زبان فرماندار مزدورش گفت که احما ل کاری کارگران باعث شده است.
 آری سرمایه داران  پریروزدرایران و عراق و و روآندا  و یوگسلاوی سابق ودر جنگ به بهانه دفاع از وطن و مذهب و غیره میلونها انسان به کشتن دادند و زخمی و بی خانمان و دربدر نمودند.  دیروز نیز در معدن باب نیزو ایران و معادن زغال سنگ چین و امروز در  خیابانها و زندانهای تهران و ابوغریب و… ومعادن  سیبری در روسیه.  برای  سرمایه نیز هیچ فرقی نمی کند که نژاد و ملیت قربانی اش در جنگ  ودر معدن و یا کارخانه  چی باشد و یا نباشد. سود و باز هم سود باز هم سود، فقط سود رهنما و خدایش هست و خدای  وهم آلودش و خادمانش  هم وظیفه  به خواب کردن و از خود بی خود نمودن قربانی و توجیه گری اعمال ضد انسانی را بعهده دارند. این وطیفه را  نیز امروز  نه تنها خاخام ها ، کشیش ها و ملاها بلکه قسمت عمده آنرا را  دانشمدان و برنامه ریزان و فیلمسازان و روزنامه نگاران حرفه ای  انجام  می دهند. دولت هایشان هم همیشه آماده به خدمت برای گرفتن و بردن و کشتن هستند. همین دیروز بعد از اینکه من خبر زیر را ترجمه کرده و داشتم آماده برای فرستادن می کردم که به ناگاه چشمم به خبری افتاد که ۵ انسان دلسوز و خواهان زندگی راحت برای میلیونها انسان، در صبح گاهش، بی دقاعانه  در زندان اوین تیرباران و یا به دار آویخته شدند. این اخبار مرا چنان در هم پیچاند و قلبم را به  درد آورد که برای لحظاتی فقط  ماتم برده بود. زیرا که کارگران در روسیه در معدن کشته می شوند. زن معلم را در زندانی در تهران مورد تجاوز قرار می دهند. امروز در عراق ۳۰ نفر بر اثر حمله و بمب گزاری متلاشی می گردند و یک معلم و یک دختر و سه نفر دیگر از زندانیان سیاسی به دار آویخته می گردند. آخر می دانید که چرا  این انسانهای شریف به دار آیحته شدند؟  آنها به دار آویخته شدند تا عبرتی شوند  برای مردمی که به مدت ۱۰ ماه است که با تمام کشت و کشتاری که دولت سرمایه داری ایران یعنی باند نظامیان در قدرت، در حق شان مرتکب شده است، جنایاتی که در تاریخ شبیه شان نادر ند، نتوانسته است آنها را از حرکت باز دارد. آنها به قتل رسیدند تا به کارگرانی که در روز اول ماه  ماه مه، با وجود هزارها نیروی سرکوبگر، در شهرهای مختلف  ایران روزشان را برگزار کردند و شعار زنده باد کارگر، مرگ بر دیکتاتور و زندگی مرفه حق مسلم ما است سر دادند، هشدار داده باشند.
 چون می دانند که  بحران سرمایه و سر شکن شدنش روی زندگی میلیونها انسان،  کارگران و زحمتکشان را رنج و آزار می دهد. کارگران با حرکات اول ماه مه شان این را رساندند که حاضر نیستند بدهی و خرابی هائی که دولت  مفت خوار و سرمایه داران شکم گنده و آقازاده ها بار آورده اند. بدهی هائی  که  به قول مارکس “آنچه در اقتصاد سرمایه داری مال همه است بدهی ها ی عمومی است. این بدهی ها مال همه است و بقیه مال گروهی ویژه” (به نقل از کتاب بحران نوشته ی محمد قراگوزلو)، مال کارگران کرده اند را بپردازند. در این بحران  هر روز هزاران کارگر شغل شان را از دست می دهند. آری در چنین شرایطی به نظر می رسد، که کارگران و توده های مردم  هیچ راهی ندارند، یا باید هر روز هزارانشان در معادن ناپدید شوند و یا در آتش مشتعل شده از ترکیدن دیگ مواد شیمیائی و غیره بسوزند و یا در بمبارانهای شمیائی خونشان به خونابه تبدیل شود و بمیرند و یا در زندانها شکنجه شوند و مورد تجاوز قرار گیرند و بعد هم تیربازان گردند و راه دوم اینکه  خود را متحد و متشکل کرده و بر علیه این شرایط ضد انسانی مبارزه  کنند.   کارگران دارند  نشان می دهند که گزینه دوم را انتخاب خواهند کرد. کارگران می توانند و قادرند به چنین  وضعیتی پایان دهند، ولی باید قبل از همه چیز خود را متشکل کنند. زیراکه کارگران نه دولت دارند و نه کشیش و خاخام و ملا. کارگران اما، یک چیز دارند که می تواند بر تمام این ها چیره شود و آنهم نقش شان در تولید نعم مادی و معنوی جامعه معاصر است.  کارگران سرمایه داری را در عمل روزانه شناخته اند که سیستمی کارگر کش، بی رحم و کودک یتیم کن  است. این سیستم به هیچکس حتی  به کودکان هم رحم نکرده  و نمی کند. کودکان کارگران  را در سنین پائین و هنوز نوگلی بیش نیستند، به گل فروشی وشیشه ماشین پاکنی  سر چها راه ها  و تن فروشی و یا کار با مواد خطرناک در کارخانه ها و شرکت ها و کارگاههای نمور و تنگ و تاریک و مورد استثمار و تجاوز صاحب کاران و مدیران بی وجدان  قرار گرفتن وا می دارد. کارگران  نیز نمی توانند  اوضاعی را که دارد بسوی بربریت واقعی می رود  تماشا  کنند و هلاکت خویش را نظاره گر باشندو پس  شوریدن را  اختیار می کنند.  و اما شوریدنی آگاهانه و برنامه ریزی شده و با یک استراتژی و سیاست ضد استثماری و تشکل محور برای برانداختن حاکمیت و سلطه سرمایه (اقتصادی، سیاسی و هم اجتماعی و فرهنگی) بر خود و رها نمودن خویش که با این کار رهائی انسان را نیز رقم  می زنند.
 در زیر شما ترجمه این خبر را می خوانید که یک فاجعه واقعی است.  این فاجعه درست در روزی اتفاق می افتد که ۶۵ سال قبل در چنین روزی، کارگران و دهقانان سازمان یافته در ارتش سرخ روسیه شوروی  بر ارتش نازی آلمان هیتلری پیروز می شوند و جهان را از افتادن به کام نازیسم  و فاشیسم نجات می دهند و اما چون بعلل گوناگون  قادر نمی گردند به حیات انگلی سرمایه پایان دهند،  درست در ۶۵ سال بعد از این پیروزی انسانیت بر بربریت سرمایه، فاجعه ای در خود روسیه اتفاق می افتد که  فرزندان و نوه های شان در زیر خروارها خاک خفه و مدفون می سازد. این فجایع   نشان از این دارند تا روزی که  استثمار انسان از انسان یعنی سیستم سرمایه داری موجود هست،  وضع تغییر زیادی نخواهد کرد. یا در جنگ جهانی بیست میلیون انسان فقط در روسیه کشته شده و به قتل می رسند، ولی به عمر فاشیسم و نازیسم پایان می دهند با این امید که به فلاکت و فقر و فاقه بشریت پایان دهند و رها گردند، ولی افسوس که سرمایه زالو صفت   باقی می ماند و ۶۵سال بعد در خود روسیه  و باسرمایه دران  وطنی با کروات روسی در حدود ۱۳۰ کارگر از فرزندان و نوههای آن جان باختگان و پیروزمندان جنگ در زیر معدن خفه و ناپدید و زخمی می گردند. این ها همه نشان می دهند که تا روزی که سرمایه بر زندگی انسان سیطره دارد، چه با نازیسم  و جنگش و چه در دیکتاتوری فاشیستی اسلامی در ایران  و یا اینکه دموکراسی  های غربی و شرقی روزگار بر انسان جهنم است و هر روز بیش از روز قبل، جان انسان های بیشتر در این تنور شعله ور سرمایه می سوزد  و به سود افزائی برای سرمایه داران و مدیران نشسته در ساختمانهای شیک در پایتخت ها و دولتیان نظامی و یا  دموکرات و لیبرال تبدیل می گردد.   کارگران برای اینکه این چنین و بیشتر از این  نسوزند و جزغاله و مدفون نگردند،  .راه دیگری، راه میان بری جز مبارزه طبقاتی، متحدانه و سازمان یافته طبقاتی بر علیه طبقه حاکمه و دولت هایش ندارند.

توجه شما را  به  ترجمه  مطلب جلب می کنم. این خبر، روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت  روی سایت یک روزنامه لیبرال سوئدی به نام خیر روز قرار گرفته بود. 
حمید قربانی
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹

تعداد زیادی از کارگران  معدن  ناپدید شده اند.
در روز شنبه  ۱۱ نفر از کارگران یک معدن در منطقه کمیریوو سبیری در روسیه در یک انفجار که آتش گرفتن گلز انباشته در معدن رخ داد، جان خویش را از دست داده و تعدادی زیادی نیز در زیر خروارها خاک و سنگ و گاز مدفون شده اند . هنوز اثری از آنها پیدا نشده است. صدمه دیدن  هوا کش ها کوشش برای یافتن ناپدید شدگان را غیرممکن کرده و چاه معدن پر از دود و گاز شده است. این فاجعه انسانی وقتی اتفاق می افتد که گاز  جمع شده در معدن منفجر می شود. بر طبق گزارشات وسائل ارتباط جمعی روسیه نه ساعت بعد از اولین انفجار ۶۰ نفر از کارگران  و ۲۰ نفر مأمور نجات در معدن  گیر کرده و در اعماق زمین با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کنند.
زمانی که انفجار در ساعاتی قبل از نیمه شب در معدنی در منطقه کمی ریوو در غرب سیریه به قوع پیوست، تعداد ۳۶۰ کارگر معدن در زیر زمین مشقول کاربودند (یعنی داشتند از نیروی کارشان برای سرمایه سود می ساختند- مترجم). گفته می شود که بیشترین آنها  نجات یافته اند، و اما از نجات یافته گان نیز ۴۰ نفر زخمی و مصدوم هستند.
کار نجات متوقف شده، زیرا که احتمال می رود که انفجارات زیادی به وقوع به پیونددند. نجات دهندگان می کوشند که هوا را به داخل تونل ها پمپاژ نمایند.
بعد ار دومین انفجار  بیست نفر نجات دهنده  نیز ناپدید شده اند و بر طبق گفته ی  مقامات از سرنوشت آنها خبری در دست نیست.
این واقعه دلخراش مصادف شده است با ۶۵ مین سالروز پیروز ارتش سرخ بر ارتش نازی هیتلرکه  نقطه پایانی  بر این جنگ ضد انسانی گذاشت و اما؟؟
.بعدالتریر:
دیروز بنا برگزارشهای جهانی  رئوسای جمهوری بیست و پنج کشور که اکثرن از کشورهای شرکت کننده در جنگ جهانی دوم بودند، در روسیه جمع شدند تا قدرت نمائی زرادخانه ارتش بورژوائی روسیه را نظاره کنند. به نوشته ی مفسرین و گزارشگران خبره وسائل ارباط جمعی این بزرگترین جشنی بوده که از بعد فروپاشی بلوک شرق در چنین روزی یعنی روز پیروزی ارتش سرخ بر ارتش نازیستی و فاشیستی، در مسکو برگزار گردیده است. در همان دقایقی که این آقایان و خانم ها داشتند، رژه تانگ ها و… را در خیابانها نظاره می کردند و شیرینی پیروزی به یکدیگر تعارف می کردند، کارگران در زیر زمین داشتند با مرگ نحس دست و پنجه نرم می کردند و در حال خفه شدن بودند. آیا چنین سیستمی را نباید نابود نمود؟
TT-Reuters