راستی، تابه کی باید شاهد اعدام جوانان بیگناه ایرانی باشیم؟ راستی تا به کی باید در سوگ عزیزانمان بنشینیم؟

راستی تا چه زمانی باید شاهد مرگ عزیزانمان در پای چوخه های دار باشیم؟ راستی تا چه زمانی باید صبر کنیم و شاهد شکنجه جوانمانم در زندان های مخوف رزیم جمهوری اسلامی باشیم؟ راستی تا به کی باید شاهد داد گاهی شدن، و حکم زندان گرفتن معترضین به حقوق شهروندی مان باشیم؟ راستی تا به کی باید ناظر حبس کشیدن زندانیان سیاسی باشیم؟ راستی تا به کی باید آزادی بیان و عقاید ممنوع باشد؟ راستی تا به کی باید آزادی مطبوعات نداشته باشیم؟ راستی تا به کی باید اینهمه حقارت و بدبختی و تو سری خوردن و سرکوب های شبانه روزی را تحمل کنیم؟ راستی تا به کی باید خامنه ای و دیکتاتوری وحشیانه اش را تحمل کنیم؟ راستی تا به کی باید حکومت اوباشان جمهوری اسلامی را تحمل کنیم؟ و راستی آیا میدانید که از روز اول به قدرت رسیدنرژیم جمهوری اسلامی تا به اکنون بیش از یکصد هزار ایرانی معترض به سیاست های سرکوبگرانه رزیم و اعدام شده اند؟ راستی آیا این همه اعدام بس نیست که تا همه باهم یکبار به خیابان بیاییم و تکلیف خودمان را با این حکومت وحشی یکسره کنیم؟ راستی ما ایرانیان را چه شده است؟ ؟ راستی تا به کی باید همچنان دست نگه داریم که تا به زنان و دختران شریف ایرانی توهین کنند، کتکشان بزنند، بازداشت شان نمایند؟ راستی ما ایرانیان را چه شده است که تا این اندازه تحمل جنایات و سرکوب را داریم؟ راستی چرا کاری نمی کنیم؟ چرا همگان به اعدام های جوانانمان در خیابانهای شهر هامان اعتراض نمیکنیم؟ من نمیگویم که مسلح شویم، من میگویم که چرا اینهمه سکوت میکنیم؟ چرا اعتراض نمیکنیم؟ چرا در صف میلیونی به خیابان نمی آییم؟ چرا کارگران به صورت همگانی دست به اعتصاب نمیزنند؟ چرا کارگران بخش صنعتی کشور همچون شرکت نفت دست از کار نمیکشند؟ (که در صورت اقفدام به چنین عملی، ضربه بزرگی به بخش اقتصادی رژیم سرکوبگران وارد خواهند نمود). چرا دانشجویان تمام دانشگاه های ایران به خیابان نمیریزند؟ راستی چرا غده سرطانی حکومت اسلامی که ریشه در زندگی میلیونها ایرانی دوانیده است و امید به  شرایط بهتر و خوشبختی را از زندگی ایرانیان از بین برده است را نمیبینیم؟ راستی منتظر چه روزی هستیم؟ راستی آیا کسی غیر از خود ما مردم ایرانی توان نجات کشور را دارد؟ راستی آیا ما توان اداره حکومتی بهتر از این حکومت را نداریم؟ راستی آیا ما نمیتوانیم مجلسی شورای مردمی  بهتر از این مجلس شورای کنونی وابسته و مزدور جمهوری اسلامی داشته باشیم؟ راستی آیا ما توان تشکیل یک حکومت دمکراتیک در کشور را نداریم؟ راستی آیا به نیرو توان خودمان شک داریم؟ راستی آیا ما نمی توانییم قوانین اساسی انسانی بنویسم، که مثلا در ان حکم اعدام لغو شود، آزادی بی قید و شرط بیان اعلام گرد، سانسور ملغی گردد، زندانی سیاسی نداشته باشیم، دست مذهب از زندگی شخصی مردم بریده شود، دین از دولت جدا گردد؟ راستی آیا ما نمی توانیم؟ و راستی آیا انتظار داریم که رژیم جمهوری اسلامی تغیر کند؟ متمدن شود؟ انسانیت را در سرلوحه امورش قرار دهد؟ راستی منتظر چه هستیم؟ و چرا تا این اندزه و نسبت به این همه جنایات رژیم جمهوری اسلامی بی خیال شدیم؟ راستی چرا؟ راستی اگر ما میتوانیم داریم، دیگر معطل چه هستیم؟ راستی، تابه کی باید شاهد اعدام جوانان بیگناه ایرانی باشیم؟ از شما آزادیخواهان ایرانی میپرسم تا به کی؟