بررسی شکست تجربهً شوروی / قسمت هفتم

v       اقتصاد و چگونگی ادارۀ امور جامعۀ شوروی( از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس  ۱۹۱۸ )

خلاصه ای از مطالب قبلی

در قسمتهای پیشین ذگر شد که نظام شوروی تجربهً مبارزات  گذشتهً بخشی از طبقهً کارگر جهانی بود که به شکست انجامید. بررسی شکست آن تجربه با توجه به مسائل و مشکلاتی که امروزه به کارگران و دیگر زحمتکشان جوامع مختلف تحمیل میگردد،به ظاهر امری غیر ضرور بنظر میرسد .ولی بر خلاف ظاهر امر از آنجائیکه هنوز بینش و سنتهائیکه زمانی بستر اصلی ایجاد و تداوم آن تجربیات بودند ، امروزه در ابعاد چشمگیری بکار گرفته میشوند لذا پرداختن به شکست تجربهً شوروی ،بگونه ای شرح حال بینش وسنتهای مبارزاتی  فی الحال موجود زمان کنونیست.

بررسی شکست تجربهً شوروی ، ایجاب میکرد که به زمینه های مادی موجود در روسیهً ۱۹۱۷ پرداخته شود. لذا در آن راستا به بافت اقتصادی وچگونگی ترکیب طبقاتی جامعهً روسیهً آنزمان پرداخته شد. در آن مورد با اتکاء به ادلهً معتبر ، به غالب بودن شیوهً تولید ماقبل سرمایه داری و کهن در بافت اقتصادی روسیه اشاره شد .گفته شد که در کنار جمعیت کثیر دهقانان طبقه کارگری وجود داشت که حاصل رسوخ نه چندان طولانی شیوهً تولید سرمایه داری در اقتصاد بسته وکهن روسیه بود.

لنینیسم ،در میان دیگر سنتها و گرایشات سیاسی مربوط به طبقهً کارگر روسیه ،ازدیدگاه و روشهای مبارزاتی مختص به خود برخوردار بود. در سایهً بکارگیری آن شیوه های ویژه بود که لنینیسم توانست  بر دیگران غالب گردد. آن دیدگاه بعدها یگانه راهنمای مبارزاتی کارگران در فعالیتهای زیر ساختی نظام شوروی شد.

پرداختن به شیوه های مبارزاتی بلشویسم ایجاب میکرد که سیر تاریخی نضج و رشد لنینیسم مورد بررسی قرار گیرد .لذا در آن راستا به انقلاب ۱۹۰۵ روسیه وشرایط مادی موجد آن انقلاب ،گریزی زده شد. و در آن مسیر به تعبیر لنین از رهبری انقلاب ، ارگان سیاسی حاصل از پیروزی انقلاب و….غیره پرداخته شد.

تعبیر ویژه لنین از جایگاه « سازمان انقلابیون » حرفه ای و کارکرد سرمایه های انحصاری در جهان ، اورا بر آن وامیداشت که پیروزیهای سیاسی فوریه – مارس ۱۹۱۷ را پایان انقلاب دموکراتیک در روسیه قلمداد کند .لذا او حکم به در پیش گرفتن « سوسیالیسم » در روسیهً عقب مانده را داده بود . با توجه به اینکه مضمون و جوهر اصلی ایدهً لنین راجع به جایگاه « سازمان انقلابیون » حرفه ای در انقلاب ۱۹۱۷ هنوز محور تفکرات اورا تشکیل داده بود لذا در قسمت های قبلی آنچنان تفکری مورد بررسی قرار گرفت.

در قسمت چهارم به دیدگاه بلشویکی راجع به ادارهً اموراقتصاد ، در زمانیکه آنها در اپوزیسیون دولت موقت قرار گرفته بودند، پرداخته شد.در آنشرایط کمبود مایحتاج زندگی و قحطی و گرسنگی دامن جامعهً روسیهً آنزمانرا گرفته بود . لنین ظاهراً بمنظور برون رفت از آن وضعیت طرحی درزمینهً اقتصاد و چگونگی ادارهً امور آن ،ارائه داده بود . با توجه به اینکه همان طرح بود که به همراه مضامین قطعنامه ای و فرمانهای دیگری، در شش ماههً اول حاکمیت بلشویکی ،مبنای ادارهً امور اقتصاد در روسیهً قرار گرفته بود ، لذا در قسمت قبلی آنچنان مطالبی مورد بررسی قرار گرفت.

در قسمت پنجم چگونگی شروع حاکمیت بلشویکی و بخشی از دیگرعملکردهای آن ، مورد بررسی قرار گرفت . چگونگی نگرش لنین به مسئلهً قیام  یکی از مباحث قسمت پنجم بود . ضمناً در همان قسمت سعی شد به عللی که باعث طولانی شدن دورهً تثبیت حاکمیت بلشویکی بر روسیه شده بودند ، بطور موجز پرداخته شود.

از آنجائیکه تداوم حکومت بلشویکی بر روسیه به کارکرد شورائی نسبت داده میشد و امروزه نیز چنین است ، لذا پرداختن به ساختار شورائی و قوانین و آئینامه های مربوطه ،بخش عمدهً مطالب مربوط به قسمت ششم را تشکیل داده بودند. در آن قسمت از ساختار و کارکرد شوراها تحت حاکمیت بلشویکی ، سخن بمیان آمد. و سعی شد مستدل شود که انتخابات شورائی – بلشویکی از مضمونی دموکراتیک برخوردار نبود، بلکه بلشویکها با نفی همگانی بودن انتخابات و حق برابری آراء ، از راه یابی دهقانان ، کارگران غیر حزبی و دیگر زحمتکشان جامعه به کنگرۀ سراسری شوراهای روسیه ، جلوگیری کرده بودند.

در این قسمت به خطوطی از سیاست اقتصادی بلشویکی و چگونگی ادارۀ امور جامعه ، در شش ماهۀ اول حاکمیت آنها بر روسیه ، پرداخته خواهد شد. خصوصیت ویژۀ سیاستهای بلشویکی در آن مقطع تاریخی معیین ، ایجاب میکند که آن سیاستها بطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند.    

اقتصاد وچگونگی ادارهً امور جامعهً شوروی( از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ تا ماه مارس ۱۹۱۸)

همچنانچه قبلاًذکرگردید،طرح اقتصادی لنین که درسپتامبر ۱۹۱۷،تحت عنوان« خطرفلاکت وراه مبارزه باآن»ارائه شده بود، اولین کوشش سیستماتیک بلشویکی درزمینهً ادارهً اموراقتصاد جامعه واعمال کنترل دولت برآن، درشرایط وجود قحطی و بی سامانی مفرط وضع اقتصادی بود. لنین درآن شرایط،،بورژوائی بودن و بورژوائی عمل کردن دولت موقت را، اساسی ترین مانع سرراه اجرای چنان طرحی، بحساب آورده بود.ازروز ۲۵ اکتبر۱۹۱۷ ببعد با سرنگونی دولت موقت وسرکارآمدن بلشویکها،امکان به آزمایش گذاردن آن طرح فراهم شده بود.درآن مقطع، مضامین آن طرح اولیه ،بهمراه فرامین وقطعنامه های الحاقی دیگری که از طرف لنین صادر شده بودند،مبنای سیاست اقتصادی بلشویکها راتشکیل میدادند.درصفحات قبلی مضامین طرح اصلی مورد بررسی قرار گرفت.ذیلاً به بخش متمم آن طرح که طی فرمانهائی،دردوعرصهً مجزا فرموله شده بودند.اشاره خواهد شد.

۱ ) فرمان مربوط به حل مسئلهً ارضی درروسیه.

۲ ) فرمانهای مربوط به « طرح آئین نامهً کنترل کارگری» ،که آن فرمانها ،مکمل فرمان زیرین راجع به «سوسیالیزه» کردن تولیدات صنعتی درکشور بود.

۳ ) فرمانهائی مربوط به تعیین خطوط عمدهً سیاست بلشویکی دربارهً «سوسیالیزه» کردن تولیدات صنعتی و فراورده های اجتماعی.

 نکتهً قابل توجه اینکه ؛تمامی فرمانها وقطعنامه های پیشنهاد شده ازطرف لنین،بعنوان برنامهً عمل دولت درزمینهً ادارهً امور اقتصاد  جامعه، دردستور اجراگذاشته شده بودند. ذیلاً موارد فوق، بطوراجمال مورد بررسی قرارخواهند گرفت.

حل بلشویکی مسئلهً ارضی

لنین درماههای اولیهً بعداز برگشتش ازخارج به روسیه،حل مسئلهً ارضی را،بخشی از« سوسیالیزه»کردن وسیع وشتابان جامعه روسیه،بحساب مِیآورد.بعبارتی دیگر اومسئلهً ارضی درشرایط آنزمان روسیه را،همخوان ومتناسب بابخش صنعتی اقتصاد،ازطریق سوسیالیزه کردن کشاورزی، قابل حل قلمداد کرده بود. لذا او از چهارم اپریل ۱۹۱۷ تا ۲۵ اکتبر همان سال،به مناسبتهای مختلف نظر خود را مبنی بر سوسیالیزه کردن فوری وگستردهً کشاورزی روسیهً، فرموله کرده بود.( ۱ ) در بخشهای قبلی این بررسی نظر اودر مورد چگونگی حل مسئلهً ارضی،که مربوط به قبل از بحاکمیت رسیدن بلشویکها میشد، مورد بررسی قرارگرفت. آن نظرات اولیه و راه حلهای مربوطه اش،برای اولین بار، درکنگرهً دوم شوراهای سراسر روسیه، تحت تاًثیر مضمون برنامهً ارضی اس.ارها، تغییریافت. بلشویکها درکنگرهً دوم شوراهای سراسر روسیه،علیرغم دراقلیت بودن نمایندگان اس.ارها،نتوانسته بودند پایگاه اجتماعی وسیع آنها رادر میان دهقانان نادیده بگیرند، ویا شاید آنها نخواسته بودند درهمان روز اول شروع حاکمیتشان ،با پا فشاری بر« سوسیالیزه » کردن سریع بخش کشاورزی،بیکیاره دهقانان را ازخود برانند. نتیجه نهائی آن شد که کنگره به طرح کلی لنین که با تاًثیر از نظرات اس. ار ها تعدیل شده و بصورت فرمانی دربارهً زمین،در آمده بود و او آنرا، طی سخنرانی ای در ۲۶ اکتبر ۱۹۱۷ به کنگره پیشنهاد کرده بود،راًی موافق داد.وحل قطعی مسئلهً زمین، به تصمیم مجلس موسسان( که بعدها،یعنی درروز ۱۲ ژانویهً ۱۹۱۸ ایجاد شد وپس از اتمام اولین جلسه اش،توسط نیروی قهریهً بلشویکها برای همیشه لغو گردید) ،محول گردید. طرح پیشنهادی لنین به کنگره، بصورت فرمان مخصوصی ازجانب کنگره به جامعه اعلام گردید.که ذیلاً به بخشهائی ازآن فرمان اشاره خواهد شد.

 

« فرمان دربارهً زمین

۱ –  مالکیت اربابی برزمین بیدرنگ وبدون باز خرید لغو میگردد.

۲ – املاک اربابی ونیزتمام زمینهای تیول موقوفات،دیرها وکلیساها باتمام دامها وابزار کار وساختمانهای اربابی و تمام متعلقات آنها،تازمانیکه مجلس موًسسان تشکیل شود دراختیار کمیته های ارضی بخش وشوراهای ولایتی نمایندگان دهقانان گذارده میشود.

۳ – هرگونه تضییع اموال مشمول ضبط که از هم اکنون بتمام مردم تعلق دارد جنایت فجیع شناخته میشود ومرتکبین آن در دادگاه انقلابی به کیفرمیرسند.شوراهای ولایتی نمایندگان دهقانان، تمام تدابیر لازم رااتخاذ می کنند تا بهنگام ضبط املاک اربابی اکیدترین نظم ها مراعات شودو نیز تعیین گردد چه میزانی ازقطعات وکدامیک ازقطعات زمین باید ضبط شود و………………..

۴ – دراجرای اصلاحات عظیم ارضی تازمانیکه مجلس موًسسان دراین باره تصمیم قطعی اتخاذ نماید باید درهمه جا دستورنامهً دهقانی زیرین رهنمون عمل قرار گیرد که………………………………………………………………………………..

۵ –  زمینهای دهقانان زحمتکش وقزاقهای زحمتکش ضبط نمیشود.

                                                 دستورنامهً دهقانی دربارهً زمین

مسئلهً زمین بمعنای وسیع کلمه فقط میتواند بتوسط مجلس موًسسان همه خلقی حل شود.

عادلانه ترین شیوهً حل مسئلهً زمین باید به نحو زیرین باشد.

۱ ) حق مالکیت خصوصی برزمین برای همیشه لغو میشود ؛زمین را نمیتوان نه خرید وفروش نمود نه اجاره و رهن داد ونه بشیوهً دیگری ازخود منتزع کرد…………………………………………………………………………………………….. » ( ۲ )

طرح پیشنهادی لنین که بصورت فرمان ویژه ای ازجانب کنگره اعلان شده بود،تا آنجائیکه حکم به لغو مالکیت اربابی داده بود،همجهت با خواستهً تودهً دهقانان کم ویا بی زمین بود.ولی لغو مالکیت خصوصی برزمین،مسئله ای بودکه مورد بی اعتنائی و مخالفت دهقانان قرارگرفت.زیرا زمیندارشدن وتصاحب زمینهائی که دهقانان برروی آن کارکرده بودند،جزء خواسته های اساسی ای بود که آنها را به انقلاب ومبارزه برعلیه سلطهً استبداد تزاری کشانده بود.درصورتیکه فرمان «لغو مالکیت خصوصی برزمین»نمیتوانست  باروًیاهای دیرینهً آنها همخوانی داشته باشد.و آنها هیچگاه با رضایت خاطر به آن فرمان تن در ندادند.

با ارجاع حل قطعی مسئلهً زمین به تصمیم مجلس موًسسان،سرنوشت اجرای مصوبهً کنگرهً دوم دربارهً آن مسئله ویا برنامهً کامل بلشویکها درمورد سوسیالیزه کردن کشاورزی،به اکثریت شدن بلشویکها در آن مجلس گره خورده بود.همچنانچه قبلاً اشاره شد،آنها بهنگام انعقاد آن مجلس، اقلیتی ازنمایندگان آنراتشکیل داده بودند. وآن مسئله باعث شد که آنها آن مجلس را لغو کنند.از طرفی دهقانا ن کم ویا بی زمین ازمصوبهً ارضی کنگرهً دوم تبعیت نکردند.آنها بدون توجه به مضامین آن فرمان،بنابه ابتکار خودبه ضبط اراضی مالکان وفئودالها پرداختند. ذیلاً با ارائهً بخشی از اظهارات یکی ازصاحبنطران مسائل شوروی، چگونگی سیاست بلشویکی مربوط به حل مسئلهً زمین ، ادامه خواهد یافت.

« درزمینهً کشاورزی بلشویکها که هنوز درروستا قدرت چندانی نداشتند برنامهً اس.ارها را اتخاذ کرده « سوسیالیزه کردن» زمین وتقسیم بالتساوی آن درمیان کسانی که برآن کارمیکنند رااعلام داشته بودند.آنچه درعمل واقع شداین بود که دهقانان املاک اشراف زمیندار،ازبزرگ وکوچک وزمینهای دهقانان مرفه- ملقب به کولاک- که با رفرمهای استولپین توانسته بودندبرزمینهای خود بیفزایند،راتصرف ومیان خود تقسیم کردند.

اقدامات خود جوش دهقانان درسال اول انقلاب منجر به تقسیم زمین درمیان تعداد کثیری از زارعین خرد باسطح زندگی بخورونمیرشد.که نه کمکی به ارتقاء کارآئی کشاورزی میکردو نه به تهیهً آذوقه برای شهرها،زیراکه تولید کنندهً خرد به احتمال زیاد آنچه راتولید میکردبرای رفع نیازهای خود بمصرف میرساند.دهقانان به آسانی متشکل نمیشدند؛ ومیان کمیته های دهقانان فقیروشوراهای روستا رقابت افتاد وقشربندی طبقاتی در روستا واقعیتی انکار ناپذیر بود؛اما معیارهائی که براساس آن دهقانان به کولاک (یا دهقان ثروتمند )، دهقان میانه حال ودهقان فقیر تقسیم بندی میشدند نامشخص ومتغیر بود.این معیارها را بعضاً مقتضیات سیاسی درمقاطع زمانی مختلف تعیین وتحمیل میکرد.لفط کولاک علی الخصوص ناسزائی شد که درتبلیغات حزبی بردهقانانی که بخاطر قصورشان در تاً مین مطالبات غله گرفتار خشم مقامات میشدند نثار میگشت. بردهقانان فقیر هم نمیشد آنچنانکه رهبران حزب درمسکو انتطارداشتند بعنوان متحدین دولت درمقابل کولاکها تکیه کرد.دهقانان فقیر ازستمی که بدست کولاکها براو رفته اگاه بود.اما وحشت اوازدولت وعمله اکراه آن اغلب بیشتر بود؛ولذا باطناً شری دیرآشنا را به بلای قدرتی دور ونااشنا ترجیح میداد.» ( ۳ )

همچنانکه واقعیتهای تاریخی مربوط به تجربهً شوروی گواهند، نه اینکه دهقانان روسیه در« سوسیالیزه» کردن آن جامعه،با بلشویکها همراهی نکردند،بلکه آنهابا مخالفتهای سرسختانه ایکه درمقابل اجرای دستورات بلشویکی،ازخود نشان میدادند، بربی سامانی های اقتصادی جامعه میفزودند. مخالفتهای دهقانان روسیه باسیاستهای بلشویکی،در شرایطی که جامعه براثر« چپ رویهای کودکانهً» حکومت،از جانب دولتهای دیگر مورد تحریم اقتصادی قرارگرفته بود ودرانزوای کامل به سرمیبرد، تاًثیر متزایدی براشفتگی اقتصادی بجای نهاده بود.درآن شرایط تغذیۀ جامعهً شهری وتداوم دولت بلشویکی ،بسته به وجوددهقانان وتولیدات آنان بود.زیرا که نمیشد کارگران رادر شهرها با شکم خالی وادار به گردش درآوردن چرخهای صنعت کرد.ودرآن شرایط اگر امکان دسترسی به غله ویا غذا وحمل آنها به شهرها موجود بود، فقط دردهات خود روسیه بود که در آنجاها  بطور ناکافی محصولات کشاورزی،علیرغم عدم رشد شیوه وابزارتولید،حاصل میشد. غیراز دهات ،منابع دیگری جهت تاًمین مواد غذائی دردسترس جامعهً شهری نبود.ضمناً دهقانان باجمعیت کثیرشان،بخش اعظم سربازان موجود درجبهه های جنگ راتشکیل داده بودند.وازآن طریق هم تداوم حاکمیت بلشویکی وابسته به وجود دهقانان کثیرالعدۀ آن دیار بود.

درشش ماههً اول حاکمیت بلشویکی ،که هنوز دولت کاملاً تثبیت نشده وارگانهای سرکوبگرش،هنوز به تمامی درروستاهای بیشمار روسیه،ریشه ندوانیده بودند ،مخالفتهای دهقانان با دولت چندان حاد نشده بود.بلکه در آنشرایط مخالفت آنها با دولت عمدتاً بصورت تن ندادن به اجرای سیاستهای اولیهً دولت،درمورد حل مسئلهً ارضی بود.آنها ازیکطرف باضبط خودسرانهً زمین کولاکها وزمینداران« کوچک و بزرگ» به سیاست بلشویکها درمورد حل مسئلهً زمین وقعی ننهادند.وازطرف دیگر آنها همچنان فرار ازجبهه های جنگ را بیشتراز پیش ادامه داده بودند،وبدانصورت هم، با سیاست بلشویکی مبنی بر« دفاع طلبی انقلابی»،بی توجه بودند. بی میلی و خودداری دهقانان در رفتن به جبهه های جنگ ، در چنان بعدی صورت گرفته بود که بلشویکها از اواسط سال ۱۹۱۸ ببعد، « سربازگیری » اجباری در شوروی را، به سرپرستی ترتسکی ، معمول داشنتد. دربسیج کردن نفرات وادارهً ارتش سرخ، تمامی آن ضوابط وعملکردهائی که زمانی از طرف تزار وعمال اودر ارتش بکارگرفته شده بودند، که آن روشهاازطرف خود بلشویکها ویا انقلابیون دیگر موردمخالفت قرارگرفته بودند، دوباره ودرابعاد گسترده تر وباشقاوت بیشتری، ازسرگرفته شدند. مخالفت دهقانان باسیاستهای بلشویکی دردوره های بعدازشش ماههً اول، صورمختلفی ازمقاومت واعتراضات توده ای بخود گرفت که بنا به ضرورت بیان مطلب،دربخشهای بعدی،به آنها اشاره خواهد شد.ذیلاً باپرداختن به سیاست بلشویکها درعرصهً تولید وتوزیع فرآورده های صنعتی،درششماهه اول حاکمیت آنها ، ادامۀ بررسی تجربۀ شوروی پی گرفته میشود.

اقتصاد صنعتی در شش ماههً اول حاکمیت بلشویکی

دیدگاه بلشویکی نسبت به اقتصاد وادارهً امور آن درشش ماههً اول حاکمیت آنها برروسیه،جداازطرح اقتصادی لنین ،راجع به مبارزه بافلاکت ویاایجادسرمایه داری دولتی درروسیه، نمیتوانست باشد.بلکه همان دیدگاه با تکمیل جزئیات بیشتری از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس ۱۹۱۸ عملاًو درمقیاس کل تولید وتوزیع فراورده های مهم صنعتی در کشور، به اجرا گذاشته شده بود.مطابق آنچنان دیدگاهی، که در بخش های قبلی این بررسی، مطالبی ازآن بیان گردید،اقداماتی بمنظور ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی ،که این نیز درگاه شروع «سوسیالیسم» توصیف شده بود، درروسیه عقب مانده، صورت گرفت. اهم آنچنان اقداماتی بدین قرار بودند:

بعد از سر کار آمدن بلشویکها،لنین با صدورفرامینی بطور رسمی مدیران وکارشناسان و متخصصین را از کنترل وادارۀ تولید و توزیع محصولات صنعتی، منع کرد و بجای آنها کمیته های کارگری درکارخانه ها وکارمندان در ادارات مربوطه،را گماشته و وظائف آنها را به کمیته های کارگری و یا کارمندان سپرده بود. مطابق آن فرمانها،کمیته های کارگری ویا کارمندان ،بعنوان مسئولین کنترل بر« تولید،وخرید وفروش کلیهً محصولات ومواد خام» به جامعه معرفی شدند.ضمناً درهمان مقطع زمانی،کلیشه ای از اصول کمون پاریس،در دستور اجرا قرار گرفت.که یکی ازبند های آن حکم به تعدیل حقوق و دستمزدهای پرداختی تا سطح دستمزد یک کارگر متوسط ، داده بود.همچنین درهمان دوران ،در سطوح پائین ادارۀ امور جامعه ، ضوابط مربوط به ،برخوردار شدن از حق برگماری و برکناری مسئولین ،توسط تودۀ کارگران و یا کارکنان ادارات،به اجرا در آمد .

 

در آن دوره در پی اجرای سیاست اقتصادی طرح شدۀ قبلی و الحا قات بعدی آن، که بمحض سر کار آمدن بلشویکها بصورت فرمانهائی از جانب   لنین صادر شده بودند،مالکیت تمامی بانکها و بخشی از نهادهای تولیدی ایکه نسبت به دیگر موً سسات اقتصادی آنزمان روسیه ،پیشرفته تر بحساب میآمدند،ملی اعلام شده بود و ارگانی مرکزی بنام « وسنخا » ، بمنظور متمرکز کردن کنترل دولتی بر فعالیتهای تولید و توزیع فرآورده ها در جامعه، سازمان داده شد.

بخش دیگر از نهادهای تولید و توزیع فرآورده های صنعتی ، بدون دخالت مستقیم دولت ،تحت اداره و کنترل کمیته های کارگری و یا کارمندان در ادارات مربوطه ، قرار گرفت.

در آن دورۀ مشخص ، آنچه که در زمینۀ اقتصاد و ادارۀ امور آن  انجام گرفته بود ،تغییراتی بودند که یا بنا به فرمانهای صادرۀ بلشویکی و یا طبق ابتکارات خود کارگرانیکه قبلاً از ترغیب و تبلیغات بلشویکها متاً ثر شده بودند ،حاصل شده بود. ولی آنچنان کوشش هائی اساساً بصورت تغییراتی در شکل ظاهری سازمانهای اداری حاصل آمده و یا بخشاً بصورت انتقال حقوقی مالکیت به دولت ،تجلی یافته بودند. که آن تغییرات به تنهائی نه اینکه مفید واقع نشدند ، بلکه هرچه بیشتر از پیش بر خرابی وضع اقتصاد و آشفتگی آن افزودند. زیرا که ؛ در آن دوره گرچه از طرفی تا حدود زیادی انگیزۀ بورژوائی کسب سود در بخش صنعتی اقتصاد ، مختل و یا بخشاً از بین رفته بود ، که این نیز تبعاً مکانیزمهای بازار ،که قبلاً بر اثر جریان جنگ و سود جوئی های سرمایه داران و کمبود و یا فقدان کالاها ، دچار آشفتگی شدیدی شده بودند ، را تحت تاًثیر قرار داده بود،ولی در کنار بوجود آمدن آنچنان آشفته بازاری ، نظم درستی از کنترل مرکزی و ادارۀ امور اقتصادی هم ، که میبایستی جایگزین نظم برافکنده شدۀ قبلی میشد،بوجود نیآمده بود.

در آن دوره بر اثر شعار ها ی ترغیبی بلشویکها و بر بستر نارضایتی عمیق کارگران از عملکردهای استثمارگرانۀ سرمایه داران ، جوی از سلب مالکیت کردن نهادهای تولید و توزیع فرآورده های صنعتی بر کارگران  مستولی شده بود. که تحت چنان فضائی ، کمیته های کارگری « بدون اطلاع یا اجازۀ وسنخا » اقدام به در اختیار گرفتن نهادهای تولید صنعتی کرده بودند، « پدیده ای که یک نویسندۀ آنزمان آنرا « ملی کردن بدوی – آشوب زدۀ پرولتری از پائین » خوانده – بود .»( ۴ ) اما در چنان شرایطی « ملی کردن صوری کار چندان مهمی نبود. مهم سازماندهی و ادارۀ چیزهائی بود که کنترل آنها در دست گرفته میشد ؛ و این کاری بود که کنترل کارگری نشان داده بود قادر به انجامش نیست . » از طرف دیگر « رژیم جدید کاردانی ها و مهارتهای لازمۀ تولید صنعتی را کمتر در اختیار داشت » ( ۵ )

 در آن دوره بلشویکها سرمست از کسب حاکمیت سیاسی ، با چشمداشت از انقلاب  کارگری در آلمان  که انتظار وقوعش را در کوتاه مدت میکشیدند،با نیرو و امکاناتی ناکافی و نامناسب ،در مصاف با بورژوازی داخلی و خارجی ، جبهه های متعددی را،یکی پس از دیگری گشودند. در زمینۀ اقتصاد و ادارۀ امور آن ، آنها علاوه بر خلع مالکیت کردن پی در پی از بخش زیادی از صاحبان سرمایه ها ،همچنین از مدیران ، کارشناسان و متخصصین خلع مسئولیت کرده بودند و کتنرل و ادارۀ امور بخش صنعتی اقتصاد را تحت مسئولیت کمیته های کارگری  قرار دادند. ولی از آنجائیکه آنها نمیتوانستند جایگاه صاحبان علوم و متخصصین ومدیران را در تولید و توزیع فرآورده های صنعتی ، نادیده بگیرند ،لذا به کارگران امر کرده بودند که آنچنان اقشاری را،در ازاء پرداخت حقوقی که حداکثر برابر با دریافتی های یک کارگرمتوسط بود ،بزور وادار به همکاری نمایند.

مسلماً مدیران ، متخصصین وکارشناسان،نه اینکه با طیب خاطر پذیرای چنان شرایطی که برخلاف منافع وجایگاه قبلی آنها در اجتماع عمل میکرد، نشدند، بلکه تا آنجائیکه توانسته بودند به خرابکاری و کارشکنی در ادارۀ اموری که به آنها محول میشد ،پرداختند. لنین،بمنظور مجبور کردن کارشناسان و متخصصین به همکاری با کمیته های کارمندی و یا کارگری، امربه بکاربردن زور واسلوبهای دیکتاتوری برعلیه آنها داده بود.

خلاصه اینکه بنا به ادعای قبلی لنین قراربود،تحت اجرای چنان الگوئی ازمدیریت، و ادارهً اموراقتصاد درجامعه ،طی هفته ها ویا حداکثر چند ماه ،کنترل کامل دولتی بر اقتصاد جامعه اعمال میگردید!

علاقۀ لنین به اعمال کنترل کامل دولتی بر اقتصاد  روسیه ،حاصلی از بینش ویژۀ او بود که از آپریل ۱۹۱۷ ببعد وجوه دیگری از آن بینش ، بعناوین مختلف بروز یافته بود.بطور کلی میتوان گفت که اعمال کنترل دولتی بر اقتصاد ، خواسته ای بود که از ماههای قبل از بحاکمیت رسیدن بلشویکها تا زمانی که لنین در قید حیات بود ، به دوهدف و منظور متفاوت که هر یک از آن اهداف مختص به دورۀ مشخصی بود  ، از جانب او مطرح و پیگیری میشد .

اولین هدفی که لنین از اعمال کنترل دولتی بر اقتصاد ، دنبال کرده بود ، فقط مختص به دورۀ شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی بر روسیه بود. در آن مقطع زمانی کوتاه و مشخص،بنا به نگرش لنین به چگونگی امکان شروع « سوسیالیسم » در روسیه، سیاست انتظار بر اقتصاد صنعتی و ادارۀ امور آن ، مستولی گشته  بود. و به تبع آن سیاست ،عملکردهای اقتصادی در جهت اجرای « سوسیالیسم » لنینی معنا یافته بودند.  در آن دوره لنین بقصد « سوسیالیزه » کردن پر شتاب و همه جانبۀ جامعۀ روسیه ،روشهائی بمنطور اعمال کنترل دولتی بر اقتصاد را در پیش گرفته بود .

 بعد از آن دوره بنا به دلائلی که بعداً به آنها اشاره خواهد شد ، بلشویکها تا درجات زیادی از سیاست انتظار دست کشیدند که آن نیز در حد خود به اقتصاد و ادارۀ امور آن در جامعه معنای دیگری غیر از « سوسیالیزه» کردن اقتصاد بخشیده بود. بعبارت دیگر ، از مارس ۱۹۱۸ ببعد ، لنین از « سوسیالیزه » کردن روسیه عدول کرد و آنرا به آینده ای بسیار دور و نا معلوم حواله داده بود. او در آن دورۀ دوم هم، باز بر اعمال کنترل دولتی بر اقتصاد پای میفشرد. در آن هنگام ،از دید او کنترل دولتی بر اقتصاد جامعه ،بهدف « اعتلای اقتصادی » کشور، طلب میشد. که اینبار اورسیدن به آن هدف را، بدون چشمداشت کمک از اقتصاد پیشرفتۀ آلمان و صرفاً با اتکاء به نیروی کار کارگران روسیه و پتانسیل های اقتصادی در داخل شوروی،مد نظر قرار داده بود. لذا کنترل دولتی در دورۀ دوم مورد نظر، بر بستر بکار گیری روشهای تمامآ متعارف بورژوائی ، اعمال شده بود.

در دورۀ شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی ،لنین بدون توجه به عقب افتادگی و ضعف شدید توان  تولیدی روسیه ونا آمادگی طبقۀ کارگر آن دیار ، صرفاً  ایجاد تغییراتی در شکل سازمان اداری و حقوقی بانکها و نهادهای عمدۀ  تولید و توزیع فراوردهای صنعتی ایکه تا آنزمان به اقتصاد عقب ماندۀ روسیه راه یافته بودند ، را ،معادل سرمایه داری انحصاری قلمداد کرده بود. و تبعاً،  تحت نظارت و کنترل بلشویکی قرار گرفتن آنچنان تغییراتی ،همسنگ با « سرمایه داری انحصاری دولتی »  ، بحساب آمده بود. بعبارت دیگر از دید لنین، اعمال کنترل کامل دولت بلشویکی بر همان کیفیات موجود ازتوان اقتصادی روسیه ،در« سرمایه داری انحصاری دولتی » نامیدن بافت اقتصادی آن دیار،کفایت کرده بود. وهمچنانچه قبلاً هم گفته شد، چون از دید لنین ، سرمایه داری انحصاری دولتی ، «آخرین پله » ای از نظام سرمایه داری محسوب شده بود که او رسیدن به آن پله  را بمعنای گشوده شدن« درگاه سوسیالیسم » و شروع آن نظام ، تلقی کرده بود ،لذا در دورۀ شش ماهۀ اول ، قسمت عمده و اساسی عملکردهای آن دولت ، بمنظور متمرکز کردن نهادهای عمدۀ اقتصاد صنعتی در دست دولت ، انجام یافته بود که همزمان با چنان عملکردهائی ،سعی در « سوسیالیزه » کردن شتابان جامعۀ روسیه هم شده بود. که مواردی از آن عملکردها عبارت بودند از؛

  سلب مالکیت از صاحبان سرمایه ها و ملی کردن بانکها و دیگر نهادهای بخش صنعتی ، به اجرا گذاشتن کلیشۀ کاملی از اصول کمون پاریس ، سعی در تحقق بخشیدن به مفهوم « دولت تصمیم کیرنده و مجری تصمیمات خویش ،که در واقع این هم یکی از موارد مربوط به اصول کمون پاریس بود ، افشای قرار دادهائیکه دولتهای پیشین روسیه ،بطور سری با دیگر دولتها  بسته بودند، سرباز زدن از پرداخت دیونی که دولتهای قبلی روسیه  در مقابل دولتها و طلبکاران خارجی ببآر آورده بودند ،ممنوع اعلام کردن برداشهای نقدی از حسابهای متمولین بمنظور کنترل مصرف شخصی خانوارهای آنها ،و خلاصه  همگی اینچنین مواردی باضافۀ آنچه که میتوانست معنای بلشویکی « قطع ارتباط کامل با تمامی مناقع سرمایه » را در بر داشته باشد ، عملکردهائی بودند که در شش ماهۀ اول حاکمیت ، بمنظور معمول داشتن « سوسیالیسم » از بلشویکها سر زده بودند.

 اینکه آنچنان کوششهائی برمبنای نیت پاک و انسان دوستانۀ بلشویکها صورت گرفته بود ، واقعیتی انکار ناپذیر بود و لی اینکه تا چه حد زمینۀ مادی به ثمر رسیدن آنچنان اقداماتی در روسیۀ عقب مانده  فراهم بود ، مسئلۀ دیگری بود. عقب ماندگی جامعۀ روسیه و عدم رشد اجتماعی طبقۀ کارگر آن دیار، واقعیاتی بودند که نمیتوانستند بلا فاصله پذیرای نظام « سوسیالیستی » مورد نظر لنین ، باشند. لنین خود بر آن امر واقف بود .ولی او علیرغم وقوفش بر آن واقعیات ، در اجرای « سوسیالیسمش »  چشم به توانائی های اقتصادی دولت آلمان دوخته بود.که ذیلاً شمه ای از انتظارات او از آن بابت ،مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

کوشش درایجاد سوسیالیسم، فرای محدودۀ جغرافیائی روسیه

فوقاً گفته شد که در شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی ، کوشش هائی بمنظور ایجاد تغییراتی درسازمان اداری و مالکیت حقوقی نهادهای عمده در بخش صنعتی اقتصاد روسیه ، صورت گرفته بود که بنا به تعبیر بلشویکی می بایستی، نتایج حاصل از آن کوشش ها ،همزمان، هم ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی را متحقق می نمود و هم « سوسیالیزه » کردن شتابان و گستردۀ جامعه را در بر میداشت. اجرای چنان سیاستی در شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی ،در سایۀ چشمداشت لنین از بهره مند شدن روسیه از اقتصاد پیشرفتۀ کشور آلمان ، صورت گرفته بود .

 آن واقعیت چنان بود؛ که  لنین در سایۀ برداشت ویژه اش راجع به جهانی عمل کردن سرمایه های انحصاری و جایگاه « سازمان انقلابیون » حرفه ای در « انقلاب کارگری » و ادارۀ اقتصاد در فردای پیروزی، خیال ایجاد « سوسیالیسم » در محدودۀ جغرافیائی گسترده تری از قلمرو سیاسی روسیۀ آنزمان را ، در سر پرورانده بود.

 در بدو امر  او جامعۀ آلمان آنروزی و روسیه را علیرغم استقلال سیاسی و جغرافیائی هر یک از آن کشورها ، همچون واحدی جغرافیائیکه بنا به گمان او  در مجموع مهیای شروع و معمول داشتن « سوسیالیسم » بودند ،را در نظر گرفته بود. به زعم او هر قسمت (هر کشور ) از آن واحد جغرافیائی مورد نظر ،ضمن داشتن پتانسیل و توانائی های معینی که می توانستند در معمول داشتن « سوسیالیسم » مبنا قرار گیرند ، همزمان از نقاط ضعف و کمبود هائی هم برخوردار بود که آن کمبود ها نیز بسهم خود همچون مانعی سر راه ایجاد « سوسیالیزم » مورد نظر لنین، بحساب آمده بودند. ضمناً بنا به تحلیل های آنزمان لنین ، نقطه قوت و توانائی های هر یک از آن دو قسمت ( هر یک از آن کشور ها) ،بعنوان ضعف و کمبود های آن قسمت دگر محسوب شده بود. بنا بر آن او قصد کرده بود، با استفاده از توانائی ها و زمینه های مثبت آن یکی جهت برطرف کردن نواقص و زمینه های نامساعد آندگر، « سوسیالیسم » را،بفاصلۀ زمانی نه چندان طولانی ای، در هر یک از آن دو محدودۀ جغرافیائی( دو کشور آلمان و روسیه) ،معمول دارد.

بنظر لنین ،« شرایط اقتصادی ، تولیدی و اجتماعی » کشور آلمان آنروزی ، جنبه های مثبتی بودند که اینها بسهم خود آن کشور را مهیای شروع و معمول داشتن سوسیالیسم کرده بودند. در حالیکه فقدان حاکمیتی همسنگ با بلشویکها در آن دیار ،بعنوان مانع اساسی « سوسیالیزه » شدن اقتصاد و جامعۀ آلمان ، بحساب آمده بود.از طرف دیگر،از دید لنین وجود حکومت بلشویکی در  جامعۀ روسیه، علیرغم محروم بودن آن جامعه از«  شرایط اقتصادی تولیدی و اجتماعی » پیشرفته ای ،جنبۀ مثبت و قبلأ فراهم آمده ای، تلقی شده بود که در حد خود همچون بستر مهیائی جهت شروع « سوسیالیسم » بحساب آمده بود.  

نقطۀ شروع اجرای آنچنان سناریوئی ، پس از شروع حاکمیت بلشویکی ، جامعۀ روسیه با خصوصیت عقب افتادگی اقتصادی و ضعف بافت طبقاتیش بود ،که وجود آنچنان نقائصی به صرف وجود حاکمیت بلشویکی ،و با چشمداشت از قریب الوقوع بودن  شروع و پیروزی انقلاب کارگری در قسمت دیگر ( یعنی کشور آلمان ) ، قابل اغماز بنظرآمده بود .زیرا که  بزعم چنان دیدگاهی ، پیروزی انقلاب کارگری آلمان ،بمعنای سرکار آمدن همتای بلشویکی در آن کشور، بود. که در آنصورت ،جبران سریع عقب ماندگی روسیه وبر طرف کرن ضعف شدید توان تولیدی کارگران آن دیار، با بهره مندی از اقتصاد پیشرفته و طبقۀ کارآ و کاردان آلمان ،امری قابل حصول بنظر آمده بود.  

درپرتو چنان دیدی بود که قوام و تداوم نظام « سوسیالیستی » قبلاً اعلام و در پیش گرفته شدۀ روسیه ، به بهرهمندی از امکانات اقتصاد پیشرفته و طبقۀ کارگر کارآ و توانای آلمان ،گره خورده بود. پس بنا به وجود چنان« ضرورتی » ،علیرغم کوشش های اولیۀ لنین بمنظور دستیابی به صلح با آلمان ، کمک هر چه بیشتر از پیش به جنبش کارگری آلمان بمنظور پیروزیش بر حکومت بورژوائی وقت ،بطور عاجل در دستور کار دولت بلشویکی قرار گرفته بود.

 در پی چنان تلقیاتی بود که سیاست اقتصادی بلشویکی در شش ماهۀ اول حاکمیت آنها ،معنای عملی ویژه ای یافته بود.سیاستهای اقتصادی بلشویکی در آن دوران ،بجای اینکه بدواًبمنظور رفع فلاکت و قحطی موجود در روسیۀ  آنزمان،به اجرا درمیآمدند، برعکس جوابگوئی به آنچنان ضروریاتی،آن سیاستها از چنان مضمونی برخوردار بودند که بدوآ حکم به ایجاد زمینۀ های اقتصادی و آماده سازیهای سیاسی لازمی،میدادند که آنچنان زمینه سازیهائی می بایستی در موقع مقتضی پذیرای امتزاج با  اقتصاد پیشرفتۀ آلمان میشدند.

 طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ لنین و فرمانها و قطعنامه های الحاقی بعدی ، بمنظور ایجاد همان آمادگی و زمینه سازیها و همان « سوسیالیزه » کردن جامعۀ روسیۀ عقب مانده به اجرا در آمدند. درمورد طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ لنین ، در قسمتهای قبلی مطالبی ارائه شد. در صفحات بعدی به مضامین الحاقی و متمم های طرح مذکور اشاره خواهد شد .

 ولی قبل از ارائۀ چنان مطالبی بجاست گفته شود که واقعیات مربوط به مبارزۀ طبقاتی کارگران آلمان ،پیروزی انقلاب کارگری در آن جامعه را، به امری مربوط به آیندۀ دورتری که نمیشد آنرا به بسادگی پیش بینی کرد،تبدیل کرده بود.  لذا لنین با توجه به آن واقعیت و همچنین تحت فشار آشفتگی های اقتصادی در داخل روسیه، پس از شش ماه ، از اجرای طرح اقتصادی اولیۀ خود عدول کرد و در مارس ۱۹۱۸ سیاست اقتصادی دیگری را درپیش گرفت. بعبارت دیگر  « رژیم شش ماه را دست بدهان بسر » آورده بود « سپس تراکم ابرهای طوفان زای جنگ داخلی و سقوط اقتصادی دولت را در تابستان ۱۹۱۸ بسوی اتخاذ سیاستهای ضربتی تری که بعدها نام مبهم « کمونیزم جنگی » بخود گرفت رانده بود.غذا اهم مسائل بود.کارگران در شهرها و کارخانه ها گرسنه بودند و…..» ( ۶ )

البته لازم است توجه شود که بر خلاف نظر مستتر در نقل فوق از گفتۀ ( ای. اچ. کار ) ، شروع جنگ داخلی گرچه بر تصمیمات بلشویکها در موردعدول از اجرای سیاستهای اقتصادی شش ماهۀ اول ،تاً ثیر گذار بود. ولی اساساً بکنار نهادن اجرای « سوسیالیسم » لنینی ، بعد از دورۀ شش ماهۀ اول ،صرفأ بعلت وجود جنگ داخلی و سقوط اقتصادی نبود. بلکه در کنار آن واقعیات ،موکول شدن پیروزی انقلاب کارگری در آلمان به آینده ای نامعلوم ،بخش مهم دیگری از  چشم انداز ویژه ای را تشکیل میداد که در واقع آن چشم انداز بود که بستر اصلی گارد گیریهای بلشویکی را، هم نسبت به حل مسائل اقتصادی و هم نسبت به خودآمادگی نظامی بلشویکها ،جهت روبرو شدن با تهاجمات داخلی  ،را تشکیل داده بود.

بعد از شش ماهۀ اول حاکمیت ،همچنانچه قبلاً گفته شد،در بستر شرایط مادی گسترده تری که تأ خیر انقلاب کارگری مورد نظر لنین در آلمان یکی از فاکتورهای اساسی آنچنان شرایطی را تشکیل داده بود، بلشویکها نه در موضع غالب بلکه در جایگاه مغلوب به صلح با آلمانها دسترسی پیدا کرده بودند.دسترسی به صلح با آلمانها ، فرجه و دورۀ تنفسی را دراختیار بلشویکها گذاشته بود که آنها اینبار ، در صدد « اعتلای اقتصادی » و « بالا بردن قدرت دفاعی » کشور ، با اتکای صرف به امکانات داخلی روسیه ،بر آمده بودند. بعبارت دیگر سپری شدن دورۀ اول حاکمیت بلشویکی ،مصادف با دسترسی آن دولت به صلح با آلمانها بود که آن واقعه فراغتی چند ماهه را نصیب بلشویکها کرده بود. که گرچه در همان اوان شواهد زیادی مبنی بر حملۀ قریب الوقوع متعرضین داخلی، بروز کرده بودند. ولی در واقع بعد از دورۀ تنفس بود که حملۀ ارتشهای سفید به بلشویکها و جنگ داخلی شروع شده بود.

 به هر یک از آن مسائل در جای مختص به خود پرداخته خواهد شد. ولی در ادامۀ بررسی دورۀ شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی لازم است گفته شود که پس از سپری شدن شش ماهۀ اول حاکمیت ، از یکطرف با توجه به تاًخیر افتادن انقلاب کارگری در آلمان و همچنین بنا به فشار حاصل از آشفتگی های اقتصادی و ناتوانی کمیته های کارگری و مراکز دولتی در پیشبرد و ادارۀ درست تولید و توزیع کالاها در جامعه ،و از طرف دیگر ، اساساً  بعلت عقب ماندگی بافت اقتصادی جامعۀ روسیه که این نیز  تداوم « سوسیالیسم » قبلاً شروع شدۀ بلشویکی را ، بدون دریافت کمک از توان اقتصادی آلمان وبدون بهرهمندی از کاردانی های طبقۀ کارگر آن دیار ، به امری محال تبدیل کرده بود ، بلشویکها از مارس ۱۹۱۸ ببعد از سیاست « سوسیالیزه » کردن شوروی دست کشیدند . که بعدآ به آن مسائل پرداخته میشود . ولی قبل از بررسی آنچنان مسائلی لازم است گفته شود که برآورده نشدن انتظار پیروزی انقلاب کارگری آلمان یکی از دلائل مربوط به تعطیل شدن نظام « سوسیالیستی » مورد نظر لنین بعد از شش ماه تجربۀ عملی در آن مورد ،بود. بغیر از آن مورد مشخص، عدم موفقیت « سوسیالیسم » لنینی در آن دورۀ معین ، اساسأ حاصل عقب افتادگی جامعۀ روسیه و نادرستی دیگر وجوه از  دیدگاه لنین نسبت به چگونگی شروع سوسیالیسم، بود . که در این مورد هم با اتکائ به نظرات مارکسی در قسمتهای بعدی مطالبی ارائه خواهد شد.      

در هرحال بلشویکها از مارس ۱۹۱۸ ببعد کوشیده بودند که با اتکای صرف به نیروی کار کارگران و فشار آوردن بر سطح زندگی دهقانان روسیه ، پای در راه « اعتلای اقتصادی » جامعه با بکارگیری شیوه های متعارف و شناخته شدۀ بورژوائی ، گذارند. که البته اجرای سیاستهای اقتصادی دورۀ دوم ، طی جریان تقریباً سه سالۀ  جنگهای داخلی ، تحت تأثیر جوابگوئی به ضرورتهای آن جنگ قرار گرفته بود. ولی بعد از خاتمۀ جنگهای داخلی و پیروزی بلشویکها بر ارتشهای سفید ،لنین دوباره ادامۀ همان راه و برنامه های دورۀ تنفس را ،بمنظور تحقق بخشیدن به «اعتلای اقتصادی » ،کشور ، در پیش گرفته بود .او در آن دورۀ دوم که مقطع زمانی ، مارس – آپریل ۱۹۱۸ تا ماههای آخر فعالیت سیاسی اش را در بر میگرفت ،باز هم از ضرورت اعمال کنترل کامل دولت بمنظور ایجاد شتابان سرمایه داری دولتی در روسیه، سخن ها سر داده بود. در آن دوره او اجرای نظام  « سوسیالیستی » را به آینده ای نامعلوم ،و بعد از متحقق شدن کامل سرمایه داری دولتی ، حواله داده بود.مرگ لنین سبب شد که اعقاب بلشویکی او،دستورات و رهنمودهایش را کاملأ بجای آورند، یعنی روال پیشنهادی و منظوراواز بابت ایجاد سرمایه داری دولتی در شوروی را، تحت نام « سوسیالیسم »  ، متحقق سازند.

عدول از« سوسیالیزه» کردن روسیه و دیگر مسائل مربوط به دورۀ دوم مورد نظر ( که فوقاً به آن اشاره شد ) ،مطالب مربوط به قسمتهای بعدی را ، تشکیل خواهند داد. امادرادامۀ این قسمت آنچه که ارائه میگردد، مربوط به متمم هائی است که به طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ لنین ، الحاق شده بودند. ولی قبل از بیان آن مطالب بجاست که شرحی از دیدگاه لنین در بارۀ چشمداشت او از انقلاب آلمان ، که او زمانی بعد از خاتمۀ جنگهای داخلی به آن اقرار کرده بود ، ارائه گردد. لنین در آن مورد گفته بود:

« تاریخ ……………….. از چنان مجرای خود ویژه ای رفت که مقارن با سال ۱۹۱۸ دونیمۀ مجزای سوسیالیسم را در کنار یکدیگر ، نظیر دو جوجه ایکه از زیر یک پوستۀ امپریالیسم بین المللی سر در میآوردند، پدید آورد. آلمان و روسیه در سال ۱۹۱۸ بشکلی بارزتر از همه تحقق مادی شرایط اقتصادی ، تولیدی و اجتماعی سوسیالیسم را از یکطرف و شرایط سیاسی آنرا از طرف دیگر مجسم ساختند.

انقلاب پیروزمند پرولتری در آلمان میتوانست فی الفور و با سهولت فوق العاده ای هرگونه پوستۀ امپریالیسم را ……………………………………………………………. از هم بدرد و پیروزی سوسیالیسم جهانی را بطور یقین و بدون دشواری یا با دشواریهای ناچیز عملی سازد……………………………………………

چون در آلمان انقلاب هنوز در « تولد » خود کندی نشان میدهد – وظیفۀ ما اینست که سرمایه داری دولتی آلمانیها را بیآموزیم ، با تمام قوا از آن تقلید کنیم و از شیوه های دیکتاتور منشانه برای تسریع تقلید این باختر منشی در روسیۀ وحشی دریغ نورزیم ، و….. » ( ۷ )

 درصفحات قبل راجع به نظر لنین دربارهً جایگاه سرمایه داری انحصاری دولتی درشروع سوسیالیسم وچگونگی ایجاد آن در روسیهً عقب مانده، مطالبی ارائه شد. همان نظرات هستهً اصلی سیاست اقتصادی شش ماههً اول حاکمیت بلشویکها راتشکیل داده بودند. که مضامین آن هستهً اصلی ازطریق فرامین وآئین نامه های دیگری که بهنگام شروع حاکمیت بلشویکی وتا ۱۸ مارس ۱۹۱۸ صادرشده بودند،تکمیل شده بود.و همگی آنها باهم،بینش اقتصادی بلشویکها را درشش ماههً اول حاکمیت برروسیه را، تشکیل میدادند.

ذیلاً با اشاره به بخشهائی ازالحاقات بعدی، سیستم اقتصاد دورهً شش ماههً اول حاکمیت بلشویکها،از وجوه دیگری مورد بررسی قرار میگیرند. « طرح آئین نامهً کنترل کارگری» و« طرح فرمان مربوط باجرای ملی کردن بانکها و…..» ، الحاقاتی بودند که لنین بوسیلهً ارائۀ آنها ،نظرات قبلی خود راجع به ادارهً امور اقتصاد در روسیه را، تکمیل ترکرده بود.و اینک بخشهائی از آن متمم های مورد نظر:

الف:« طرح آئین نامهً کنترل کارگری»

« ۱ –  درکلیهً بنگاههای صنعتی، بازرگانی، بانکی، کشاورزی وغیره که تعداد کارگران و کارمندان آنها ( جمعاً ) کمتر از ۵ نفر نباشد، یا داد وستد آنها سالیانه کمتراز ده هزار روبل نباشد، تولید، حفاظت وخرید و فروش کلیهً محصولات و مواد خام تحت کنترل کارگری قرار میگیرد.

  ۲ –  کنترل کارگری را کلیهً کارگران وکارمندان هربنگاه یا مستقیماً انجام میدهند، درصورتیکه بنگاه چنان کوچک باشد که این امر رامیسر گرداند، یابتوسط نمایندگان منتخب خود که باید بیدرنگ درجلسات عمومی با تنظیم صورت مجلس انتخاب گردند واسامی انتخاب شدگان بدولت وشوراهای محلی نمایندگان کارگران سربازان و دهقانان اطلاع داده شود.

 ۳ –  بدون اجازهً نمایندگان منتخب از بین کارگران وکارمندان، متوقف ساختن بنگاه یا تولید دارای اهمیت کشوری ( رجوع شود به بند هفتم ) ونیز هرگونه تغییری درجریان آن بی چون و چرا قدغن میگردد.

 ۴ –  برای این نمایندگان منتخب باید بدون استثناء کلیهً دفاتر واسناد ونیز بدون هیچگونه استثناء کلیهً انبارها و مخازن مواد وابزار و محصولات مفتوح باشد.

 ۵ –  تصمیمات نمایندگان کارگران وکارمندان برای صاحبان بنگاهها حتمی است و فقط اتحادیه های حرفه ای و کنگره های آن میتوانند آنها را لغو کنند.

 ۶ –  درکلیهً بنگاههای دارای اهمیت کشوری کلیهً صاحبان و کلیهً نمایندگان منتخب کارگران وکامندان که برای اجرای کنترل کارگری انتخاب شده اند، درمقابل دولت مسئول حفظ موًکدترین انتظامات وانضباط و محافظت اموال شناخته میشوند. کسانیکه دراین امر مرتکب سهل انگاری گردند و ذخائر و صورت حساب ها و غیره را پنهان دارند، مورد کیفر قرار گرفته کلیهً اموالشان ضبط میشود و خودشان تا ۵ سال بزندان محکوم میگردند.

 ۷ –  کلیهً بنگاههائیکه برای دفاع کار میکنند ونیز بنگاههائیکه بنحوی از انحاء با تولید محصولات ضروری برای معیشت قاطبهً اهالی مربوط باشند، بنگاههای دارای اهمیت کشوری شناخته میشوند.

 ۸ –  مقررات مشروح تر کنترل کارگری بتوسط شوراهای محلی نمایندگان کارگران وکنفرانسهای کمیته های کارخانه و فابریک و همچنین کمیته های کارمندان در جلسات عمومی نمایندگان آنان تعیین خواهد شد. » ( ۸ )

 

ب:«طرح فرمان مربوط باجرای ملی کردن بانکها و اقداماتیکه بدین مناسبت ضروریست»

«۱ ) کلیهً بنگاههای سهامی درتملک دولت اعلام میگردند.

 ۲ ) اعضاء هیئت مدیره ومدیران شرکتهای سهامی ونیز کلیهً سهامدارانیکه ازطبقات ثروتمند هستند(یعنی کسانیکه جمعاً بیش از ۵۰۰۰ روبل دارائی ویا متجاوز از ۵۰۰  روبل عایدی ماهیانه دارند) موظفند با کمال نظم بادارهً امور بنگاهها ادامه داده قانون کنترل کارگری رااجراکنند وتمام سهام راببانک دولتی ارائه دهند وگزارش هفتگی عملیات خودرا بشورای محلی نمایندگان کارگران، سربازان ودهقانان  تسلیم نمایند.

 ۳ ) وامهای دولتی اعم از خارجی وداخلی لغو میگردد.

 ۴ )……………………………………………………..

 ۵ ) کار موظف همگانی معمول میگردد. کلیهً افراد کشوراعم ازمردو زن از ۱۶ تا ۵۵ سالگی موظف بانجام کارهائی هستند که ازطرف شوراهای محلی نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان یا سایر ارگانهای حکومت شوروی معین خواهد شد.

 ۶ ) بمثابهً نخستین گام در راه معمول داشتن کار موظف همگانی، مقرر میگردد که افراد متعلق به طبقات ثروتمند( رجوع شود به بند ۲ ) باید دفاتر مصرف و کارکرد یادفتر بودجه وکار کرد داشته وبدرستی درآن عمل نمایند.این دفاتر بایدهرهفته برای ثبت کاراجراشده ایکه هرکس بعهده گرفته بسازمانهای کارگری مربوطه یا شورای محلی وارگانهای آنها ارائه گردد.

۷……………………………………………….

۸……………………………………………….

۹ ) سازمانهای کارگری،اتحادیه های کارمندان وشوراهای محلی موظفند بدون،دفع الوقت بنگاههائی راکه تعطیل وازحالت نظامی خارج میشوند ونیزبیکاران رابکارهای مفیدو تولید مواد ضروری مشغول سازند ودرجستجوی سفارش و مواد خام وسوخت باشند.اتحادیه ها وشوراهای محلی مکلفند بدون اینکه بهیچوجه این عمل وهمچنین اقدام بمبادلهً محصولات روستائی بامحصولات شهری را به دریافت فرامین مخصوصی ازبالا موکول سازند،جداً از دستورات شورای عالی اقتصاد ملی پیروی نمایند.

 ۱۰ ) افرادمتعلق به طبقات ثروتمند موظفند کلیهً موجودی نقدی خودرا دربانک دولتی وشعبات آن ویا درصندوقهای پس انداز نگهداری وبرای رفع نیازمندیهای مصرفی خودهرهفته حداکثر ۱۰۰ – ۱۲۵ روبل (بنابنطر شورای محلی) وبرای رفع نیازمندیهای تولید وبازرگانی هم فقط طبق گواهی کتبی موًسسات کنترل کارگری،دریافت دارند.

بمنظورنظارت براجرای واقعی این قانون مقرراتی برای تعویض اسکناس رایج فعلی وضع خواهد شد وکسانیکه بفریب دولت ومردم متوسل شوند کلیهً اموالشان ضبط خواهد شد.

 ۱۱ ) برای متخلفین ازاین قانون وخرابکاران وماًمورینی که اعتصاب کنند وبرای سفته بازان نیزهمین کیفر وهمچنین مجازات زندان یااعزام به جبهه وکار اجباری مقرر میگردد.» ( ۹ )

 

سیاستها وعملکردهای اقتصادی بلشویکی از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ تا مارس ۱۹۱۸ رابایستی بادرنظرگرفتن بررسی مباحث مربوط به دیدگاه اراده گرایانهً لنین وبلشویکها راجع به رفع فلاکت وقحطی ویا ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی در روسیه،که آنهاآن نظرات را قبل از به حاکمیت رسیدن و طی دوران مبارزات اپوزیسیونی خود،ابرازداشته بودند،موردبررسی قرارداد. عملکردهای اقتصادی بلشویکها درطی ششماههً اول حاکمیتشان بر روسیه،درواقع،مابه ازاءعملی همان دیدگاههای اقتصادی ماههای قبلی آنها بودند که آن دیدگاهها بمحض شروع حاکمیت بلشویکی به محک تجربه زده شدند.باتوجه به اینکه اساس آن تجربیات برتخیلات اراده گرایانه بنا نهاده شده بودند،لذا نتایج حاصل از آنها نه بهبودی دررفع قحطی وگرسنگی ببار آوردند ونه درزمینهً ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی، پیشرفتهائی نصیب جامعۀ روسیه کرده بودند.

واقعیت آن بود که بخش کشاورزی تولیدات روسیه درآن مدت، بطور عمده ای خارج از کنترل کارگری قرارگرفته بود. وبلشویکها تا آنجائیکه مایل  به اعمال کنترل خود برآن عرصه از اقتصاد جامعه بودند، نتوانستند مطابق میلشان اراده و کنترل خودرا برآن عرصه اعمال دارند. و درسایر عرصه های تولید وتوزیع فرآوردههای اجتماعی هم، که عمدتاً  فعالیتهای مربوط به آنچنان بخشی در شهرها متمرکز بودند،علیرغم اعمال کنترل کارگری برآن عرصه ها،نه اینکه در تولید وتوزیع فرآوردههای مربوط به آن بخش، بهبودی نسبت به قبل حاصل نشده بود بلکه رکود وآشفتگی موجود درآن بخش،بیشترازپیش شده بود. آشفتگی گسترده وعمیق اوضاع اقتصادی درآن مقطع زمانی،علاوه بروجود زمینه های نامساعد و ویرانی های قبلی که به ارث به حکومت بلشویکی رسیده بودند،عمدتاً ازیکطرف حاصل عدم همکاری مدیران،کارشناسان ومتخصصین با کمیته های کارگری ویا کارمندی بود.مدیران وکارشناسانیکه که در رژیمهای قبلی نقش اساسی وفعالی درادارهً امور اقتصادی داشته بودند،انگیزه ای جهت همکاری داوطلبانه باکمیته های کارگری ویا کارمندی نداشتند.آنها به زور وادار به انجام وظائف محوله میشدند. درآنشرایط تمرد ویا کارشکنی های آگاهانهً آنها در پیشبرد ادارهً امور،امری طبیعی بود که آنها بدان شیوه از منافع وجایگاه از دست رفته اشان درجامعه،« دفاع » کرده بودند. از طرف دیگر درکنار کارشکنی ها وتمرد مدیران ومتخصصین در انجام وظائف محوله ،عدم کاردانی وکارآئی کمیته های کارگری دراعمال « کنترل کارگری» ویا ادارهً امورنهادهای تولیدی ،هرچه بیشتر از پیش، برآشفتگی اوضاع اقتصادی افزوده بود. بعبارتی دیگر درطی آن مدت « راه علاج های اولیهً بلشویکها برای بیماریهای اقتصادی از حد اعلام اصول عا می نظیر توزیع با لتساوی،ملی کردن صنایع واراضی، وکنترل کارگری فراتر نرفت.درهمان نخستین ماههای انقلاب کنترل بنگاهای صنعتی بسیاری دردست ارگانهای دولتی مسئول دربرابرشورای عالی اقتصاد ملی( وسنخاvesenkha) ،وگاه دردست خود کارگران،قرارگرفت» (۱۰)

علت عمدهً مربوط به علاج نشدن بیماریهای اقتصادی درشش ماههً اولیهً حاکمیت بلشویکی، قطع نظرازتخیلی بودن مضامین برنامۀ اقتصادی آنها، همچنین نتیجهً آن واقعیت بود که علیرغم اینکه دولت ویاکمیته های کارگری دربعد وسیعی مسلط بر ادارهً امور اقتصاد درشهرها ومناطع صنعتی دیگر شده بودند،ولی با آنوصف آنهاً بعلت عدم آگاهی در پیشبرد صحیح و علمی امور اقتصادی، نتوانستند درهمان حد سابق  بورژوائی که معمول آن زمان بود،تولید فرآوردههای صنعتی را درجامعه اداره نمایند. خود لنین پس از اتمام دورۀ شش ماهۀ اول ،در بازنگریایش به عملکردهای آنجام یافته در آندوره، علت نا کامی فعالیتهای اقتصادی آن دوران را، صرفأ درعدم توانائی طبقهً کارگر روسیه درحل سریع « مشکل حساب و کنترل وسازمان ،دریک مقیاس همگانی » قلمداد میکرد.درصورتیکه کنترل ومسائل سازمانی فقط بخشی از مسائل مربوط به ادارهً امور اقتصاد درهر جامعه ای را تشکیل میدهند.مضامین برنامه ای،وسائل ونیروهای تولیدی ونیروی فعالهً انسانی متناسب با اجرای برنامهً اقتصادی مورد نظر،ازجملهً دیگر ماتریالهائی هستند که درادارهً درست امور هر جامعه وبخصوص اقتصاد آن ،نقش به سزائی دارند.اعمال کنتری کامل دولتی به تنهائی بر هر اقتصاد ضعیف و عقب مانده ای ، نمیتواند در ظرف ماههائی چند، ( مدت مورد انتظار لنین بود ) باعث آنچنان  شکوفائی در اقتصاد شود که جامعه را در « آخرین پلۀ رشد سرمایه داری و رسیدن به در گاه » شروع شتابان « سوسیالیسم » قرار دهد.        

درسیستم بورژوائی بازارآزاد ،جای برنامه های اقتصادی سراسری ومتمرکز دولتی را،تصمیم ومضامین برنامه ای سرمایه داران مجزا ازهم،گرفته است.که البته درمقطعی ازپیشرفت نظام سرمایه داری ،بخشهای دولتی درکنار بخش آزاد اقتصاد، ترکیبی از فعالیتهای تولید وتوزیع درهر جامعه ای را تشکیل میدهند. ولی درهر حال ،چه درسیستم سرمایه داری انحصاری دولتی ویا چه درآنزمانهائی که سیستم سرمایه داری با بازارکاملاً آزاد ،معمول بود ویا چه درجوامع امروزی که تلفیقی از انحصارات دولتی ویا خصوصی درکنار سرمایه های پراکنده ًدیگر،کل سیستم اقتصادی هر جامعه ای را تشکیل میدهند،مسئلهً کنترل وشکل سازمانی،فقط بخشی ازادارهً امور درهریک ازآن سیستمهای متفاوت را تشکیل داده اند ویا تشکیل میدهند.

جدا از طرز حاکمیت سیاسی بلشویکی که بسهم خود درصفحات گذشته مورد صحبت قرارگرفت ویا دربخشهای بعدی ازآن صحبت بمیان خواهد آمد،ادارهً امور اقتصاد بلشویکی ، درشش ماههً اول حاکمیتشان بر شوروی، دچار اشکالات ویا کجرویهای عمده ای بود.درصورتیکه لنین ناکام ماندن بلشویکها دراجرای برنامه های مربوط به« سوسیالیزه » کردن جامعهً شوروی،درطی شش ماههً اول حاکمیت برروسیه را صرفاً در عرصهً « کنترل وسازمان » معرفی میکرد.اوبدان صورت، یعنی با تحدید علل ناکام ماندن چگونگی ادارهً امور اقتصاد بلشویکی، نقش خیالپردازیهای خود درناکام ماندن سوسیالیزه شدن سریع جامعهً روسیه را ،نادیده میگرفت.اودر باز نگری هائیکه از دورۀ شش ماهۀ حاکمیت بلشویکی بر روسیه ،انجام داده بود ،علت عدم موفقیت در عرصۀ ادارۀ امور اقتصادی را بطور مختصر چنین فرموله نموده بود:

« اگر پرولتاریای ما پس از تسخیر قدرت،مشکل حساب وکنترل وسازمان را دریک مقیاس همگانی،سریعاً حل میکرد( این امر بعلت جنگ وعقب ماندگی روسیه عملی نبود) آنوقت ما،پس از فائق آمدن برکارشکنی،کارشناسان بورژوازی رانیز،ازراه حساب وکنترل همگانی،تماماً تابع خود می نمودیم. بعلت « تاًخیرزیادیکه بطورکلی درامر حساب وکنترل شد،باآنکه موفق به پیروزی برکارشکنی شده ایم، ولی شرایطی که کارشناسان بورژوازی را درآختیار ما بگذارد، هنوز ایجاد نکرده ایم.» ( ۱۱ )

 

« جنگ وعقب ماندگی» ازجملهً واقعیتهای انکار ناپذیری بودند که جامعهً روسیه درمقطع زمانی مابین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ ،باآنها روبرو بود.و ضمناً لنین بهنگام برگشتن ازخارج به روسیه،باآن واقعیات کاملاً آشنا بود.بعبارت دیگر جامعهً روسیه در آن مقطع زمانی،ازیکطرف درگیر درجنگی بود، که حکومت تزاری بعنوان یکی از عاملین اصلی شروع وتداوم آن  جنگ درجهان آنروزی شناخته شده بود وخود لنین هم جداازاینکه از نقش حکومت تزاری درشروع ویاتداوم آن جنگ،آگاه بود،او همچنین دولت موقتی که بعد از سرنگونی تزار،درروسیه سرکارآمده بود رابعنوان یکی از ادامه دهندگان آن جنگ مورد انتقاد قرار داده بود.وازطرف دیگردرهمان مقطع زمانی، عقب ماندگی اقتصادی وفرهنگی جامعهً روسیه نسبت به کشورهای پیشرفتهً آنزمان،وغالب بودن وتسلط شیوهً تولید دهقانی و ماقبل سرمایه داری درآن دیار، پدیدۀ خلق الساعه ای نبود که بعد از سرکار آمدن بلشویکها ، بیکباره جامعۀ روسیه را دربر گرفته  بود .بلکه بنا به دلائلی که تا کنون در این بررسی ارائه شده اند که قسمت عمدۀ آنها از قول خود لنین نقل شده اند ، عقب افتادگی یکی از خصوصیات بارز جامعۀ روسیه بهنگام بر گشتن لنین از خارج به روسیه بود .بعبارت دیگر عقب افتادگی و وجود جنگ در روسیه، واقعیات مستور مانده ای نبودند که براثر کوششهای شش ماههً حاکمیت بلشویکی ،از پرده برون می افتادند. بلکه علیرغم وجود آن واقعیات انکارناپذیر وآگاهی قبلی بلشویکها ازوجود آنها ،لنین بمحض بر گشتن به روسیه، صدور فرامینی از طرف دولت به کارگران و تودۀ اهالی را، تنها شرط  اعمال کنترل دولتی بر اقتصاد ، بحساب آورده بود. درآنزمانها او همواره گفته بود که؛ در صورت وجود حکومتی که بتواند واقعاً انقلابی عمل نماید،ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی وهمزمان با ایجاد آن، شروع نظام « سوسیالیستی » در مقیاسی همگانی ،توسط تودۀ اهالی امری شدنی است.

او درآن زمان ویا حتی درطی دورهً شش ماههً اول حکومتش برروسیه،به هشدارهای دیگر کمونیستها که،ایجاد شتابان «سوسیالیسم» درروسیهً جنگ زده وعقب مانده را،ماجراجوئی بحساب آورده بودند، وقعی ننهاده بود. و با زدن مارک « دترمینیست و جبرگرا» به آنها ،چنان نظراتی را پاسفیستی ومردود شمرده بود ودرعوض «چپ رویهای کودکانهً » بلشویکی راسیاستهای فعالی که پیشبرندهً مبارزات طبقاتی کارگران است ،قلمداد کرده بود.

 در ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ که بلشویکها بقدرت رسیدند،روسیه ازهمان شرایط اقتصادی چند ماهۀ قبل از بحاکمیت رسین بلشویکها برخوردار بود .یعنی در شروع حاکمیت بلشویکی  نه جنگ در روسیه به اتمام رسیده بود ونه عقب افتادگی اقتصادی و اجتماعی در آن کشوررخت بربسته بود.ولی علیرغم وجود آن واقعیات ، بلشویکها با ایجاد تغییراتی در شکل ظاهری سازمان اداری بانکها و نهادهای تولید صنعتی ،به شروع شتابان « سوسیالیسم» درروسیه، کمر بستند.

 همچنانچه قبلاً هم ذکر گردید،اجرای سیاستهای بلشویکی در طی شش ماههً اول حاکمیت آنها برروسیه، جزءعوامل اصلی ئی بودند که به تداوم جنگ درروسیه کمک کردند.آن واقعیت بدانصورت بود که بلشویکها بمحض سرکارآمدن،با آنکه درظاهر با شعار صلح ،بمیدان حاکمیت پای نهاده بودند،ولی با سیاستهای چپ روانه ای که درپیش گرفتند، به شیوهً ویژه ای، شیپور شروع جنگی دامنه دارتر و مهلکتری را درروسیه نواختند.

بطور خلاصه باید گفت که اجرای برنامه های اقتصادی  بلشویکها در شش ماههً اول حاکمیتشان برروسیه ناکام مانده بود.مسلماً وجود جنگ وعقب ماندگی روسیه،در حصول آنچنان نتیجه ای دخیل بودند. ولی علاوه برآن عوامل ،آنچه که درآن مقطع زمانی بطور مهلکتری بر آشفتگی اقتصادی افزوده بود،وجود دیدگاهی درحاکمیت شوروی بود که بر بستر وجود جنگ و عقب ماندگی درروسیه، به شیوه ای بلشویکی، قصد «سوسیالیزه» کردن سریع و همه جانبۀ آن دیار را کرده بود.

 درمورد بررسی نتایج حاصل از عملکردهای سیاسی واقتصادی بلشویکها درطی ششماهً اول حاکمیت آنها بر شوروی، بعداً مطالب مبسوط تری ارائه خواهد شد.ولی قبل از پرداختن به آن مطالب ،لازم است،با رجوع به نظرات مارکس ، از زوایای دیگری برداشتها و عملکردهای بلشویکی مورد بررسی و سنجش قرار گیرند. بهمین منظور گریزی به نظرات مارکس در ارتباط با ضرورت  فراهم آمدن شرایط مادی مناسب جهت شروع سوسیالیسم ، لازمست. و همچنین مختصری از بررسی تجربۀ کمون پاریس که اصول آن در شش ماهۀ اول حاکمیت بلشویکی مورد تقلید آنها قرار گرفته بود ،به ملموس تر کردن بررسی عملکردهای شش ماهۀ اول بلشویکها ، کمک خواهد کرد. پرداختن به اینگونه مسائل جزء مطالبی هستند که بمرور در قسمتهای بعدی ارائه خواهند شد. بعد از ارائۀ آن مطالب ،دنبالۀ عملکردهای بلشویکی از مارس ۱۹۱۸ تا بهنگامیکه لنین فعال صحنۀ سیاست بود ، پی گرفته میشود.                                                    m.rahsepar@hotmail.com                                                                                                                                                                                                              

توضیحات :

۱ ) ترجمۀ فارسی مجموعه آثار لنین صفحات ۴۵۳  و ۴۵۴  ستونهای اول و صفحات ۴۷۱ و ۴۷۴ و ۴۸۱ از همان منبع

۲ ) اخذ شده از صفحات ۵۶۵ و ۵۶۶ مجموعه آثار لنین

۳ ) تاریخ انقلاب روسیه ۱۹۲۹ – ۱۹۱۷ ای. اچ . کار صفحۀ ۳۰  پاراگراف آخر و صفحۀ ۳۱

توجه : در متن ارائه شدۀ فوق ای . اچ . کار اصطلاح « سوسیالیزه کردن » زمین را معادل تقسیم بالتساوی زمین بین کسانیکه روی آن کار کرده بودند را بکار برده بود . او بدان شیوه، دیدگاه اس. ار ها در روسیه که معتقد به چنان « سوسیالیزمی » بودند را بیان کرده بود.

۴ ) انقلاب روسیه ۱۹۲۹ – ۱۹۱۷ از ای. اچ . کار صفحه ۳۳ پاراگراف آخر

۵ )   ”       ”               ”               ”           اواخر صفحۀ ۳۳ و اوائل صفحۀ ۳۴

۶ )  ”        ”               ”               ”          صفحۀ ۲۱ پاراگراف دوم   

۷ ) مجموعه آثار لنین صفحه ۸۰۰ ستون دوم پاراگراف سوم و چهارم

۸ )     ”      ”     ”     ”   ۵۶۷

۹ )    ”      ”      ”     ”  ۵۷۳

۱۰ ) تاریخ انقلاب روسیه ۱۹۲۹ – ۱۹۱۷ ای . اچ . کار صفحۀ ۳۰ پاراگراف آخر

۱۱ ) مجموعه آثار لنین صفحۀ ۶۰۹ ستون دوم پاراگراف اول